نحوه تعیین امام در نزد شیعه و اهل سنت

07:36 - 1394/10/07

چکیده: امامت در مكتب اماميه، جزء اصول دين و از نظر لزوم اعتقاد، در رديف توحيد، نبوت و معاد است. منصب امامت در اين مكتب، امتداد وظايف رسالت و پيامبرى مى‏‌باشد و امام، به تمام وظايفى كه بر عهده پيامبر(صلى‌اللّه‌عليه‌و‌آله) بود، قيام مى‏‌كند و همه را انجام مى‏‌دهد.

امامت در نزد شیعه

در مكتب شيعه(اماميه) فلسفه بعثت پيامبران با فلسفه نصب و تعيين امام، يكى است و همان عللى كه ايجاب مى‏‌كند خدا رسولى را برانگيزد، ايجاب مى‏‌نمايد كه امام، پس از پيامبر كه عهده‏‌دار وظايف رسالت مى‏‌باشد، از طرف خدا منصوب شود.[1] يعنى همان‌گونه كه پيامبر از طرف خدا مبعوث مى‏‌شود و مردم در انتصاب او هيچ نقشى ندارند، امام هم كه جانشين پيامبر است، بايد از جانب پروردگار منصوب شود؛ زيرا امام، نه تنها بايد در كليه سجاياى اخلاقى و فضايل و كمالات، از قاطبه مردم، برتر باشد، بلكه بايد واجد مقام رفيع عصمت و مصونيت از گناه و خطا و داراى علم وسيع نيز باشد. و از آن‌جا كه تشخيص اين امور، از حيطه فهم مردم، خارج است، تنها خداى بزرگ كه عالم به مكنونات است، مى‏‌تواند چنين افرادى را به مردم معرفى كند.[2]

در مكتب اهل تسنن، مقام امامت، يك مقام فرعى و اجتماعى است و دست جامعه اسلامى در گزينش آن، به گونه‏‌هايى باز است. در اين مكتب، امامت از فروع دين است و لزوم انتخاب آن، به خاطر اجراى احكام الهى است؛ زيرا اجراى احكام و جهاد در راه خداوند، بدون امام، امكان‏پذير نيست. به خاطر همين، بايد امت اسلامى، فردى را برگزيند كه احكام خدا را اجرا كند و با دشمن، جهاد نمايد.

در اين نظريه، براى انتخاب امام، ضابطه‌ی صحيح و جامعى وجود ندارد، بلكه آنان شيوه روى كار آمدن خلفاى پيشين را ملاك و ضابطه انتخاب خليفه قرار داده‏‌ا‌ند؛ مثلا چون خليفه نخست، با بيعت گروهى روى كار آمد، يكى از راه‌هاى گزينش امام را بيعت گروهى مى‏‌دانند و از آن‌جا كه خليفه دوم به وسيله خليفه پيشين، زمام امور را به دست گرفت، تعيين امام قبلى را يكى ديگر از راه‌هاى انعقاد امامت مى‏‌شمرند، و چون خليفه‏ سوم پس از شوراى شش نفرى، جامه خلافت را بر اندام كرد، انتخاب خليفه از طريق شورا را راه سوم براى انعقاد امامت معرفى مى‏‌كنند. از آن‌جا كه خلفاى بعدى، با قهر و غلبه، مقام خلافت را به دست آوردند، يكى ديگر از راه‌هاى انعقاد خلافت را قهر و غلبه تصور مى‏‌كنند و با اين استدلال، امويان، مروانيان و عباسيان و در قرون اخير، عثمانيان؛ مانند عبد الحميد عثمانى را خليفه پيامبر مى‏‌دانند.[3]

بر اين مبنا، شرط مهم خليفه، صرفا برخوردارى از شايستگى اداره كردن امور جامعه و لياقت كاردانى در امر مديريت اجتماعى است؛ و نه عدالت و پيراستگى از گناه و خطا را شرط آن می‌دانند و نه آگاهى كامل و معرفت به كتاب و سنت را. به همين دليل، برخى از متكلمان اهل سنت تصريح كرده‌‏اند كه خليفه مى‌‏تواند فاسق يا جاهل باشد.[4]

حاصل بحث‏
امامت در مكتب اماميه، جزء اصول دين و از نظر لزوم اعتقاد، در رديف توحيد، نبوت و معاد است. منصب امامت در اين مكتب، امتداد وظايف رسالت و پيامبرى مى‏‌باشد و امام، به تمام وظايفى كه بر عهده پيامبر(صلى‌اللّه‌عليه‌و‌آله) بود، قيام مى‏‌كند و همه را انجام مى‏‌دهد.
در اين مكتب، فلسفه بعثت پيامبران، با فلسفه نصب امام، يكى است. همان عللى كه ايجاب مى‏‌كند خداوند، رسولى را برگزيند، ايجاب مى‏‌كند كه امامى را پس از پيامبر، منصوب فرمايد.
اما در مكتب اهل تسنن؛ اعم از اشاعره و معتزله، مقام امامت، يك مقام فرعى و اجتماعى است و دست جامعه اسلامى در انتخاب آن، باز است. در اين مكتب‌ها، امامت از فروع دين است و لزوم انتخاب آن، به خاطر اجراى احكام الهى است؛ زيرا اجراى احكام و جهاد در راه خداوند، بدون امام امكان‏پذير نيست. لذا بايد امت اسلامى، فردى را برگزيند تا احكام خدا را اجرا و با دشمن، جهاد نمايد.

 

-------------------------------------------------------------------

[1]. علّامه حلى، كشف المراد، ص 363؛ سيد هاشم حسينى تهرانى، توضيح المراد (تعليقه بر شرح تجريد الاعتقاد)، ص 677؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهية، ص 262.
[2]. امامت پژوهى(بررسى ديدگاههاى اماميه، معتزله واشاعره)، ص 64.
[3]. مير سيد شريف على بن محمد جرجانى، شرح المواقف، ج 8، ص 345.
[4]. تفتازانى، شرح المقاصد، ج 5، ص 233.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 8 =
*****