حرکت امام حسین و قضای الهی

13:10 - 1395/07/14

بنا بر قضا و قدر الهی، خود انسان و تمام افعال اختیاری او، در تقدیر و قضای الهی قرار دارد و این را در اصطلاح، تکوین الهی می‌نامند، اما به خاطر اختیاری که انسان در افعال خود دارد و می‌تواند کارهای درست یا نادرست را انتخاب کند. شهادت امام حسین(علیه‌السلام) در کربلا نیز مشمول این قاعده است و بدون شک به اختیار خود حضرت بوده است و در عین حال بنا بر قضای الهی و تقدیر الهی بوده است و این دو باهم تنافی ندارند.

حرکت امام حسین و اختیاری او

یکی از شبهات بسیار رایج و مرسومی که انسان‌های ملحد به قضیه حرکت امام حسین(علیه‌السلام) به کربلا وارد می‌کنند، قضیه اجبار و اختیار امام حسین(علیه‌السلام) در این حرکت مهم است.
بنا بر نقل تواریخ، رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به امام حسین(علیه‌السلام) فرمود: «خداوند دوست دارد تو را کشته ببیند».[1]

قضیه از این قرار است:
محمد حنفیه برای مناسک حج و دیدار برادر خود حسین بن علی(علیه‌السلام) وارد مکه می‌شود، شبانه قبل از حرکت امام، به خدمت حضرت آمد و عرضه داشت که مردم کوفه پیمان‌شکن هستند به آن‌جا نروید و پیشنهاد کرد که در این صورت بهتر است به جای عراق به یمن یا منطقه امن دیگری حرکت کند.
حضرت فرمود: پیشنهاد شما را نیز مورد توجه قرار می‌دهم، ولی امام حسین(علیه‌السلام) صبح به‌ سوی عراق حرکت کرد، چون خبر به محمد حنفیه رسید، سریعاً خود را به امام رساند، به امام عرض کرد که قرار بود در مورد پیشنهاد من فکر کنید.
حضرت فرمود: «پیامبر را در خواب دیدم، ایشان به من فرمود:«ای حسین، از عراق خارج شو و به‌ سوی عراق حرکت کن، خداوند می‌خواهد که تو را کشته ببیند».[2]  

حال سوال این است:
آیا حرکت امام حسین(علیه‌السلام) به‌ سوی کربلا، به اختیار خودش بوده است یا به دستور رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اراده الهی؟ ایا امام(علیه‌السلام) به اجبار به سمت کربلا رفت یا نه به اختیار خود بوده است؟

پاسخ:
گر چه خداوند از ازل می‌دانسته که امام حسین(علیه‌السلام) در کربلا شهید خواهد شد، و تقدیر هم همین بوده، ولی علم خدا از پیش به چیزی، به معنای اجبار نیست. یعنی خداوند از ازل می‌دانست که امام حسین(علیه‌السلام) بنا بر اختیار خودش شهادت را انتخاب خواهد کرد و این علم خدا به چیزی باعث اجبار در آن کار نخواهد بود. به‌ عنوان مثال، معلم بنا بر شناختی که از دانش آموزان خود دارد و بنا بر تلاش یا عدم تلاش آن‌ها می‌داند که این دانش آموز اگر به همین رویه فعلی ادامه دهد، قبول یا مردود خواهد شد. او به دانش آموزان می‌گوید، اگر مثلاً تو به همین رویه ادامه دهی و تلاش نکنی، مردود خواهی شد و به دیگری می‌گوید، اگر تو به همین تلاش خود ادامه دهی ان‌شاءالله قبول خواهی شد و این علم معلم و پیش‌بینی او اجباری در کار دانش آموز ایجاد نخواهد کرد.(البته گفتنی است، علم یک معلم با علم الهی که خالق هستی و علم علی الاطلاق دارد قابل قیاس نیست)

کار امام حسین(علیه‌السلام) و علم خدا هم دقیقاً به همین صورت است. به عبارت دیگر، خداوند به انسان اختیار داده است تا کارهای خودش را با انتخاب و اختیار خودش انجام دهد، یعنی خداوند از ازل می‌داند امام حسین(علیه‌السلام) با انتخاب خودش، در کربلا به شهادت خواهد رسید و می‌داند که امام حسین(علیه‌السلام) بنا بر اختیار خودش بهترین گزینه‌ها، که همان رضای الهی باشد را انتخاب خواهد کرد و در این راه به شهادت خواهد رسید. همان‌طور که گفتیم، این علم خدا به شهادت امام حسین(علیه‌السلام) اجباری را در انتخاب امام(علیه‌السلام) ایجاد نخواهد کرد.

یعنی چون قضا و قدر الهی، بر این قرار گرفته است که انسان را با اختیار خلق کند، هر کاری که انسان انجام دهد و هر راهی را که او انتخاب کند، بنا بر قضای الهی و تقدیر الهی است و خارج از آن نخواهد بود و درست است که تمام کارها، افعال و انتخاب‌های انسان، بر اساس تقدیر الهی است؛ اما به خاطر اختیاری که انسان دارد، حتی کارهای ناشایست را هم می‌تواند انجام دهد، اما خداوند متعال از کارهایی که خود از آن‌ها راضی نیست، نهی کرده است و به انجام کارهای شایسته و درست دستور داده است. همان‌طوری که خداوند به امام حسین(علیه‌السلام) دستور داده است که قیام کند، به یزید و یزیدیان نیز دستور داده است که از کارهای حرام و ناشایست پرهیز کنند. این فرمان خدا به امام حسین(علیه‌السلام) و نهی او از یزیدیان، هیچ اجباری را در آن‌ها ایجاد نخواهد کرد. بلکه اختیار و انتخاب به دست خود آن‌هاست.

در نتیجه: بنا بر قضا و قدر الهی، خود انسان و تمام افعال اختیاری او، در تقدیر و قضای الهی قرار دارد و این را در اصطلاح، تکوین الهی می‌نامند، اما به خاطر اختیاری که انسان در افعال خود دارد و می‌تواند کارهای درست یا نادرست را انتخاب کند. شهادت امام حسین(علیه‌السلام) در کربلا نیز مشمول این قاعده است و بدون شک به اختیار خود حضرت بوده است و در عین حال بنا بر قضای الهی و تقدیر الهی بوده است و این دو باهم تنافی ندارند.

______________________________________
پی‌نوشت
[1]. «ان الله اراد ان یراک قتیلا» بحارالانوار، طبع بیروت، ج 44، ص 364.
[2]. لوط ابن یحیی، ابی مخنف، مقتل، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی با تحقیق استاد محمدهادی یوسفی غروی، ص 31.

برای آگاهی بیشتر ر. ک به این کتاب: اله بداشتی، علی، اراده خدا؛ نیز ر. ک: «خدا و کارهاى انسان»، سؤال 131؛ «اراده خداوند»، سؤال 31623.
 

 

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****