- انسان برای رسیدن به کمال، چارهای ندارد مگر آنکه برخی از محدودیتها را داشته باشد؛ آنچه مهم است، منعِ محدودیتهای ظالمانه است که چنین محدودیتهایی در دین، دیده نمیشود.
آیا تمام محدودیتها برای دخترهاست و خداوند چنین چیزی را خواسته است؟!
پاسخ:
برای اینکه ببینیم آیا اصلا محدودیتی وجود دارد یا نه و اینکه آیا تمام این محدودیتها منحصر در دختران است یا نه؟ ابتدا باید منظور از محدودیت را کاملا مشخص کرد.
در فرهنگ فارسی معین، واژه «محدود» به چیزهای دارای حد و مرز اطلاق شده، که همگان اقرار خواهند داشت، رعایت حد و مرز امری معقول و طبیعی برای رسیدن به یک زندگی اجتماعی خوب و سالم است ؛ البته ما هم اقرار داریم که هیچ فردی محصور بودن را نمیپسندد و دوست دارد هر آنچه میخواهد انجام دهد؛ ولی مطمئنا چنین طرز تفکری نتیجهای نخواهد داشت مگر هرج و مرج؛ پس صحیح آن است که انسان برای رسیدن به یک سعادت حقیقی برخی از محدودیتها را بپذیرد تا بر ارزش خود بیافزاید؛ در واقع این محدودیتها و سختیهای ظاهری، مقدمهای هستند برای رسیدن به رفاه و شادی حقیقی.
حال باید دید چه محدودیتهایی برای دختران وجود دارد و آیا این محدودیتها صحیح هستند یا خیر!
در ابتدا باید دانست که ویژگیهای فردی، شخصیتی، اجتماعی و محیطی، در ایجاد برخی از محدودیتها تأثیرگزار هستند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت؛ مقايسه زن و مرد با يكديگر بدون در نظر گرفتن تفاوتهای روحی و روانی آنان، اشتباه است.
بررسی برخی از تفاوتها
برخی از مسائلی که از سوی شارع برای دختران درنظر گرفته شده مانند لزوم پوشاندن موی سر و تمامی بدن غیر از صورت و دستها تا مُچ، بر اساس ویژگیهای ذاتی دختران، از سوی خالق هستی لحاظ شده است که این موارد در واقع، اصلا محدودیت نیستند؛ بلکه تعبیر صحیحتر برای آن «مصونیت» میباشد و از باب محافظتی است که برای یک انگشتر الماس قیمتی انجام میشود و فواید متعددی را به همراه خواهد داشت که در جای خود مباحث مفصلی پیرامون آن ذکر شده است.[1]
در کنار مسئله حجاب که عرض شد از باب مصونیت برای دختران واجب شده، احکام دیگری نیز در شرع وجود دارد که توجّه به آنان برای رسیدن به یک دیدگاه جامع، خالی از لطف نخواهد بود؛ مثلا در طول هر ماه، بانوان در روزهایی، از خواندن نماز معاف هستند که چنین رخصتی برای مردان وجود ندارد و یا دختران میتوانند در ماه رمضان، روزهایی را از گرفتن روزه معاف باشند و هر وقت در طول سال، موقعیت را مناسب دیدند به قضای آن اقدام کنند، همچنین برای بانوان جهاد واجب نیست و... که وقتی مجموع این احکام را بیطرفانه ملاحظه میکنیم متوجّه خواهیم شد، بایدها و نبایدهای دین، به نفع یا به ضرر یک جنس خاص نیست.
در باب ازدواج نیز وقتی درست ملاحظه میکنیم، متوجّه خواهیم شد که سختگیریهای عرفی و شرعی برای پسران اگر بیشتر نباشد، کمتر نخواهد بود! مثلا یک پسر برای رسیدن به ازدواج از نظر شرع باید مهریه، خانه، خوراک، پوشاک، وسایل مورد نیاز زندگی و... را برای دختری که میخواهد، فراهم آورد در صورتی که از نظر شرع، چیزی که برای یک دختر، در مباحث ازدواج شرط قرار داده شده، تنها تمکین در مسائل زناشویی است و شرعا چیز دیگری بر او لازم نخواهد بود!
از نظر عرفی نیز معمولا جامعه برای پسر، مسائلی همچون لزوم سربازی، شاغل بودن و داشتن درآمد خوب، خانه مستقل، ماشین و... را لازم میداند در حالی که عرف جامعه برای یک دختر، داشتن یک جهیزیه را کافی میداند که البته این نیز ربطی به دین ندارد؛ بلکه توقّعات ساختهی خود مردم است و لزومی شرعی ندارد!
حقیقت آن است که بسیاری از مشکلاتِ پیشروی انسانها را میتوان ناشی از فاصله گرفتن آنها از شرع و دستورات خداوند دانست وگرنه اسلام راهی برای رسیدن به کمال، آنهم در اوج آسانی است؛ چنانکه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «بَعَثَنِی بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ[2] من به ابلاغ دينی كه سهل و آسان است، مبعوث شدهام.»
نکته پایانی
دین اسلام به دختران و بانوان دیدی لطیف دارد؛ چنانکه امیرالمومنین علی(علیهالسلام) در اینباره میفرماید: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ[3] زن همچون گل است»؛ لذا اگر قوانینی از سوی شارع وضع شده باشد، برای ایجاد مصونیت است نه صرفاً محدودیت؛ مردم جامعه نیز اگر قوانین و محدودیتهایی را وضع میکنند لزوما اینگونه نیست که شارع نسبت به تمام آن قوانین رضایت داشته باشد؛ لذا نسبت دادن آنها به خدا و دین کار صحیحی نیست. در مورد امر و نهی پدر و مادر نیز از این نکته نباید غفلت کرد که گاهی اوقات وضعيت اجتماعی جامعه و عشق و محبّت زیاد آنها به فرزندانشان ممکن است برخی از سختگيریها را ایجاب نماید که یقینا ریشه در دلسوزی والدین دارد و اجتناب ناپذير است؛ چنانکه اگر خود ما نیز جای آنان بودیم، شاید با عزیزِ دِلِمان، چنین رفتار میکردیم!
----------------------------------
پینوشت:
[1]. در این مورد مطالعه لینک مقابل خالی از لطف نخواهد بود: پنج فایده مهم حجاب و عفاف در زندگی
http://www.btid.org/fa/news/74436
[2]. كلينى، محمد بن يعقوب، كافی، ج5، ص494، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق
[3]. شريف الرضی، محمد بن حسين، نهج البلاغة(للصبحی صالح)، نامه 31، قم، هجرت، 1414 ق
نظرات
اگر دخترها بدانند كه جايگاه زنهای خيابانى پيش مردان از زن خودشان كه همه انرژی و جوانى و گاهی سرمايه خود را صرف زندگى مشترك ميكند, بالاتر است و به خاطر بودن با زنان خيابانى به همسر خود دروغ مى گويند و فحاشی مى كنند, ديگر هيچ دخترى تن به ازدواج نميده و الكي خودش رو پايبند يك رابطه بى پايه و اساس كه شوهر هيچ ارزشى برای آن قائل نيست نميكنه.
شما رو به خدا ذهن دخترها رو از فكر ازدواج پاك كنيد كه جز بدبختی هيچ پيادمدى براشون نداره.
عرض سلام و احترام.
پیشنهاد شما متاسفانه بیشتر جنبهی پاک کردن صورت مساله را دارد که یقینا صحیح نیست و مثالهای نقض زیادی را میتوان برای آنچه بیان فرمودید پیدا کرد؛ چنانکه بنده به شخصه دختران متعددی را میشناسم که از ازدواجشان بسیار خوشحال و راضی هستند! شما توضیحی درباره مشکلتان بیان نفرمودید؛ آیا انتخاب شما از ابتدا ناصحیح بوده؟ اگر اینگونه نیست آیا مطمئن هستید مدیریت صحیح برای تداوم این خوشبختی را شما کاملا مراعات فرمودید؟ شاید هم این اتفاق که برای همسرتان پیش آمده که البته اقرار داریم کار درستی نبوده، یک امتحان الهی برای شما باشد! به هر حال با توجه به اینکه در مورد زندگی خود توضیحی نفرمودید نمیتوانیم کمک چندانی داشته باشیم؛ ولی از شما درخواست دارم مطلقا مأیوس نباشید، خوشبختی هنوز در دسترس شما است، کافیست مدیریت صحیح و توکل به خدا داشته باشید.
در هر صورت برای شما آرزوی موفقیت داریم.