سلام. بنده 25 ساله و شاغل. خیلی کم پیش اومده از دختری برای ازدواج خوشم بیاد.. و متاسفانه این یکی دو سال از دونفر خوشم اومد که یکیشون عقد کرده بود یکیشونم الان با رفیق صمیمی بنده ازدواج کرده. این مورد دوم از رفتارش تو یکی دوبار برخورد باهاش فهمیدم که مایله بهم.. البته آدم متوهمی نیستم.. از این موضوع مطمعنم چون دلایلم واقعیه برای این حرفم.. اما پدرشون مخالف بودن.. یبار ب مادرم گفته بودن که نامزد داره یبار گفنه بود ب غریبه نمیدیم.. خلاصه نه خانواده من تونستن راضی کنن و نه خودم عرضه به خرج دادم که خودم یا این خانم صحبت کنم.. ب هر حال نشد.. حالام ازدواج کرده.. منم عاشق نبودم که بگم خیلی الان سخته.. ولی از این جهت ناراحتم که میگم شاید پدر دختر خانم دلیلش برای نه گفتن ب مادرم وضع متوسط به پایین خانوادم بوده.. در عوض خانواده دوستم متوسط ب بالا هستن.. نمیدونم اما این افکار ی نوع حس شکست رو بهم القا میکنه.. حالا دایی همین دوستم بهم پیشنهاد داد بیا خواهر زادمو برات پیش قدم بشم..خواهر دوستمم خانم بسیار خوبیه ولی من روی چنتا موضوع اینجا گیر دارم.. یک اینکه بعد این قضیه که من از یکی خوشم اومد و اینطور شد، حسم کم شده.. زیاد مشتاق به ازدواج نیستم.. ی جورایی میترسم.. دوم اینکه میتر سم نکنه بعدا تو رفت و آمدها این علاقه قبلی من به این خانم ک الان عروس خانواده دوستمه برام مشکل ساز بشغ.. البته من آدم چشم ناپاک یا خیانت کاری نبستم.. الان واقعا براشون آرزوی خوشبختی دارم.. ولی خب این ترسو دارم.. سوم اینکه نمیدونم با خواهر دوستم تفاهم فکری داریم یا نه.. از طرفی میتذسم بریم جلو و تفاهم نداشته باشم و خانم و من دوستی چند ساله مو که خیلی برام مهمه رو از دست بدم.... در پایان بگم خیلی احساس تنهایی دارم خیلی زیاد... اما ی نوع ترس یه نوع دست و پا چلفتگی باعث شده که فرصت هارو از دست بدم.. شایذ اگر خودم ب دختره علاقمو میگفتم الان قضیه این طور نبود.. اینم بگم به نظرم یکی از دلایل سخت شدن ازدواج افرادی مثل من اینه که پایگاه شغلی و اجتماعی خانوادشون زیاد خوب نیست.. و این باعث نه گفتن خیلیا میشه.. چند مورد بودن سر همین موضوع نه گفتن البته بدون دیدن من.. و البته نشده تا حالا کسی منو دیده باشه و بگه نه.. نمیدونم اینو ب ظاهرم نسبت بدم یا اخلاق(قصد تعریف کردن از خود ندارم).. الان ک نگاه میکنم میبینم همه دوستایی ک وضعشون خوب بوده یا ظاهرو اخلاق پایینتر همه با کیس های خوبی ازدواج کردن.. اما کسی مث من نه.. چون خانواده های ما با خانواده هایی که کیس های مناسبی هستن مراوده ای نداره.. اینم بگم ک ترجیح میدم که تا آخر عمر مجرد بمونم و نرم زنی بگیرم ک مناسب معیار هام نیست.. حرف خیلیه.. اگر مبهم بود بپرسید.. تشکر و سپاس
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
با سلام به شما کاربر محترم
شما چند موضوع رو مطرح کردید که هرکدوم به صورت جداگانه بررسی میکنم:
1- اشاره کردید که به دو خانم علاقه مند بودید که کم کاری شما منجر به این شد که اونها ازدواج کنند. شرایط روحی شما قابل درکه، ولی بالاخره اونها ازدواج کردند و قاعدتا باید اونارو فراموش کنی و به فکر مورد دیگری برای ازدواج باشید. گرچه اشاره نکردید که درحال حاضر شرایط شما برای ازدواج چگونه است، ولی اگر واقعا نیاز به ازدواج دارید، لازمه که اقدام کنید. البته اینکه فکر بکنید که اگر به اون خانم از علاقه تون بهش میگفتید و ... باید عرض کنم که معلوم نیست که با این کار آیا به ازدواج منجر میشد یا نه! چه بسا این تنها تصور شماست. نظر بنده اینه که شما باید شرایط ازدواجتون رو با برنامه ریزی و تلاش بیشتری فراهم کنید تا هم اعتماد به نفستان در این زمینه بالا برود و هم طرف مقابلتان متوجه شود که شما چقدر اهل تلاش و پشتکار هستید. وقتی خانواده دختر متوجه شوند که خواستگار اهل تلاش و پشتکار است، بهتر میتوانند به او اعتماد کنند و اینطور نیست که صرفا به منابع مالیاش توجه کنند. البته شما میتوانید موردی رو برای ازدواج درنظر بگیرید که ازجهت اقتصادی، توقع مالی بالایی نداشته باشد و خانوادهای هم سطح خانواده شما باشد.
2- در مورد پیشنهادی که برای ازدواج به شما شده است و شما گفتید که فعلا تمایل به ازدواج ندارید، باید عرض کنم طبیعی است که وقتی دخترموردنظر رو شما ندیدید و شناختی ازش ندارید، خب تمایلتون به ازدواج هم کم خواهد بود، ولی چه بسا با دیدنش و کسب اطلاعات نظرتون تغییر کنه. از این رو توصیه میکنم موردی رو که به شما معرفی شده، رد نکنید. حداقل یک جلسه گفتگو داشته باشید. ضرری نمیکنید. نهایتا ممکنه که نظرتون منفی باشد که بازهم این دیدار و جلسه برای شما ضرری نخواهد داشت. جلسه و گفتگو با اون خانم به شما کمک خواهد کرد که متوجه شوید که چقدر از تناسب برخوردار هستید. لازمه توجه داشته باشید که باید از جهات اعتقادی، اخلاقی، فکری، فرهنگی، رفتاری و خانوادگی بررسی کنید و ببینید که آیا در جهات مذکور از تناسب کافی و لازمه برخوردار هستید یا نه.
3- درباره این نگرانی شما بابت علاقه شما به اون دخترموردنظرتون که مبادا در آینده مشکل ساز شود، باید عرض کنم که اولا همانطور که خودتون هم اشاره کردید این علاقه مندی آن چنان نبوده که فراموش کردنش برای شما سخت باشد. ثانیا گذر زمان اهمیت خیلی از مسائل را برای شما کمرنگ خواهد کرد. ثالثا سعی کنید جاهایی که ممکنه شما رو یاد اون خانم یا دیدار ایشون می اندازه رو کمتر کنید. در هر صورت گذشت زمان مسئله رو برای شما کمرنگ خواهد کرد. لذا نیازی به حساسیت پیدا کردن نسبت به این موضوع نیست.
4- درباره احساس تنهایی که میکنید نیز باید عرض کنم که این احساس تون هم با ازدواج ان شاء الله حل خواهد شد. توصیه میکنم در این زمینه به خدا توکل کنید و از او بخواهید که موردی که مناسب شماست و باعث خوشبختی شماست براتون فراهم کند.
5- اشاره کردید که «کی از دلایل سخت شدن ازدواج افرادی مثل من اینه که پایگاه شغلی و اجتماعی خانوادشون زیاد خوب نیست...» در این زمینه عرض کنم که اولا شما میتوانید دختری رو برای ازدواج انتخاب کنید که سطح خانوادگیاش با خانواده شما همسطح باشد یا توقع مالیاش پایین باشد. ثانیا همانطور که عرض کردم اگر شما برای ازدواجتان اهل برنامه ریزی و تلاش و پشتکار باشید، این مسئله باعث اعتمادسازی هم دخترخانم و هم خانوادهاش میشود؛ چراکه آنها به جربزه و تلاش و همت شما اعتماد میکنند. بحث شکل گیری اعتماد میان طرفین و خانوادهها بسیار اهمیت دارد. وقتی خانواده دختر متوجه شوند که شما چقدر اهل تلاش و پشتکار هستید، احتمال اینکه به شما اعتماد کنند و با ازدواج دخترشون با شما موافقت کنند، بسیار بالا خواهد رفت. در نتیجه کافیه خودتون رو جای خانواده دختر بگذارید و فکر میکنید که آیا خود شما به اندازه کافی اهل تلاش و برنامه ریزی و پشتکار برای اداره یک زندگی مشترک هستید؟ پاسخ به این سوال خیلی میتونه به شما در این زمینه کمک کند. امیدوارم درنهایت با یافتن مورد مناسب بتونید ازدواج موفقی داشته باشید.
موفق باشید.
منم دختر ساده گیرم ولی فرصت ازدواج برام پیش نمیاد
بله دختر پسر نداره.. اما با عنصر خدا میشه امیدوار بود.. الهی لک العتبی برای ناسپاسی ها
ای کاش میشد در این سایت امکان معرفی جوونا به هم دیگه بود
آقای رایفی پور یه بار گفتن که تو موسسه ی مصاف برنامه هایی در این مورد دارن اما چون این کارتوسط بقیه صورت گرفت و درصد موفقیتشون خیلی خوب نبود ،دارن یکم با وسواس پیش میرن و میخوان یه کار درست و علمی ارائه بدن.
این کار توسط یعضی سایت ها و موسسات دیگه انجام گرفت اما چون دختر پسرا بر اساس مبنای درستی پایش نشدن،و فکر و سلیقشون درست سنجیده
نشد بیش از حد با شکست مواجه شد.
یعنی بی فایده بوده..
پس باید چه طور مشکل ازدواجو حل کنیم. حالا پسرا می تونن انقدر خواستگاری برن تا بالاخره یکیش بشه ولی دخترا باید بشینن تا خواستگار مناسبشان بیاد.. شاید هیچ وقت..
این که میگین دخترا ممکنه خواستگار براشون نیاد برای من هم ناراحت کنندست. شاید چون من یه پسرم شما بگید که درک نمیکنید ولی به دلایل زیاد من همین
روال رو (که پسرا برن خواستگاری )درست میدونم.البته اینم که دخترا بشینن و زانوی غم رو بغل بگیرن کاملا اشتباه و غیر منطقیه.
همونجور که یه پسر داره زندگی میکنه دخترا هم باید زندگی کنن،درس بخونن،کار کنن، خودشونو سرگرم و مشغول یه فعالیت اجتماعی کنن . ولی واقعا این ضعف وجود داره . قبلنا ازدواجا توی محله ها و با مشارکت بزرگترها شکل میگرفت.اما الان به جز کم شدن این رسوم و تغییر توی بعضی ابعاد زندگی و مشکلات اقتصادی والبته بیشتر از همه سخت کردن و سخت گرفتن ازدواج ( پرداختن به فرعیات و فراموشی اصل ازدواج) سن ازدواج برای هم پسرا و هم دخترا بالا رفته.شما دخترا شاید یکم که سنتون میره بالا و یا احیانا همسنو سالاتون یا بعضی دخترای فامیل ازدواج میکنن فکر میکنین دنیا به آخر رسیده ولی نظر من اینه که همونقدر که دختر مجرد داریم ،پسر مجرد هم هست که به دلایلی که گفتم هنوز نتونستن ازدواج کنن.
اما اینکه کفتین بی فایده بوده ،نه بی فایده نبود ولی برای همه (بیش از چیزی که فکرشو میکردن شکست داشته ، اینم چیزیه که من شنیدم شما خودتون میتونین بیشتر تحقیق کنید) جواب نداده. طبق اون حرفی هم که من از آقای رائفی پور شنیدم ،قراربود مجموعه سوالاتی رو براساس علم روانشناسی گردآوری کنن و بعد با جواب دادن هر شخص به اون سوالات ،نزدیکترین فرد مورد نظر رو به اون معرفی کنن.
این سولایی که گفتم قبلا توی سازمانهای دیگه طراحی شده و با درصد بسیار بالایی فرد مورد نظر با همون چیزی که پیش بینی میکردن تطابق داشت.
مثلا توی سازمانهای نظامی یا مدیریتی از این شیوه استفاده شد که درصد موفقیتشون بالا بود. در کل یه کار علمیه و توی دنیا و از جمله کشور خودمون هم
جواب داده. اینا صرفا اطلاعات من بود و شما میتونین تحقیق بیشتری کنید .ایشالا که جواب بده و ضعف و کمکاری این حوزه رو پوشش بده.انشاالله.
در حرم حضرت معصومه برای ازدواج دعا کنید. چون پسرایی که دامادیشون دیر میشه اونجا مشکلشون حل میشه.
اگه مشرف شدین التماس دعا.
اگه منظورت اینه که بگیم این کارو انجام بدی یا نه خوب ما شناخت کاملی که از شما و دیگران که نداریم
من فکر میکنم تو توی انتخاب راه درست کل زندگی سردرگمی
اگه منظورتو اشتباه درک کردم بیشتر توضیح بده
نمیدونم چی بگم.. اگر خدارو بزارم کنار احساس شکست میکنم.. اما با وجود خدا نه.. مطمعنا راهی میزاره جلو پام.. راستش گاهی که خیلی ناراحتم افکار این مدلی مثل این تایپیک ک زدم میاد سراغم..... توکل ب خودش
خوشبختانه حرف آخرو خودت زدی
منظورم از راه دقیقا همین (خدا) بود.
خواستی، بیشتر گپ میزنیم
...
بسیار خوب تشکر از شما
بله حتما مشتاق به گفتگو با شما هستم
شاید دختری که شما بخواهید باشه ولی شما پیدا نمی کنید. قانع وساده گیر البته بعد از هم کفوی.....
حق با شماست چه میشه کرد
برعکسشم هست که شغلای سطح بالا (مثه دکتر..) مانع ازدواج شده. مثلا پدر خانواده پزشکه ولی چون کلاً همه خانواده روحیه ساده زیستی دارن موردپسند خیلیا نیستن و اینکه دختر و پسر شون مجرد موندن..
پسری مثل تو کم پیدا میشه
سخت نگیر
چرا اینو میگی به منه شکست خورده خخخ
شوخی میکنم مرسی از حسن نظرتون
بنظرم دنبال دختری باشید که با معیارهای خودتون و خانوادتون جور باشه نه از لحاظ مالی و اینا.اخلاق و سابقه و خودش و خانوادش مهمه خیلی...قانع بودنش با وقار بودن سنگین بودن با آبرو بودن خانوادش اینا به درد میخوره بنظرم تو انتخابتون دقت کنید و تا میتونید تخقیق کنید اکثر ازدواج ها بخاطر زیبایی صورت میگیرن و بخاطر اخلاق به طلاق میرسن از همون اول به اخلاق ها و عادت های طرف و خانوادش دقت کنید
مرسی اما اینارم خودم میدونم چه باید چنین باشدو چنان