بر اساس قانون اسلام، تا وقتی که شخص مسلمان، باور انحرافی خود را بروز ندهد و دیگران متوجه انحراف او نشوند، هیچ تکلیفی ندارند و او مجازات نخواهد شد؛ اما به محض اینکه باور خود را افشا کرد، دیگران در برابر این انحراف، مسئولیت پیدا خواهند کرد.
تبیین و توضیح معارف اسلامی برای تودههای مردم را عالمان دینی بر عهده دارند. عالمان دین نیز بر اساس استدلالهای عقلی و آنچه که در آیات قرآن و احادیث معتبر نقل شده، در قالب کتاب و یا سخنرانی، معارف راستین اسلام عزیز را به مخاطبان منتقل میکنند. با اینکه فطرت انسانی در همگان مشترک است؛ اما واقعیت بیانگر آن است که سطح فهم و درک مخاطبان به یک اندازه نیست؛ بعضی از مخاطبان که فطرت الهی آنها آلوده نشده، سخنان خداوند به راحتی در قلب آنها راه پیدا میکند؛ اما برخی مخاطبان به دلیل انباشتگی شبهات و پرسشها پیرامون اسلام، به سختی و به کندی میتوانند مسیر صحیح را بیابند؛ بنابراین نباید برای قانعساختن برخی از مخاطبان تلاش بیهوده کرد گرچه ناامیدی در مسیر تبلیغ دین نیز ناپسند میباشد.
اهمیت باورها در رفتار
رفتارهای انسان گاهی در راستای تقویت و پاسداری از غریزه و طبیعت است و هدف از آن، رسیدن به لذتها و یا فرار از رنجهاست؛ مانند خوردن آب برای رفع تشنگی؛ اما گاهی رفتارهای انسانی برآمده از فرمان و تدبیر عقل است و در پس آن، مصالح و مفاسدی نهفته است. انسان برای رسیدن به لذت، چنین رفتارهایی را انجام نمیدهد؛ بلکه برای رسیدن به مصلحت یا دوری از یک مفسده به آن اقدام میکند. به این گونه رفتارها، «تدبیری» گفته میشود.
رفتارهای تدبیری همواره دارای نقشه و طرح از پیش تعیین شده هستند و ریشه و اساس تفکر و اندیشه پیرامون مصالح و مفاسد رفتارها، به منابع مطالعاتی و محیط اجتماعی انسان وابستگی بسیار زیادی دارد. هر رفتار تدبیری که از انسان سر میزند، برگرفته از معلومات و بینشهای او به جهانپیرامونی است.[1]
چیستی مسلمان بودن
طبیعی است که اسلام عزیز نیز به عنوان یک مکتب الهی، اندیشه و نیروی عقل پیروان خود را از هر نظر پشتیبانی و تغذیه میکند؛ زیرا براى هر مكتب و هر ايدئولوژى ضرورى است كه در درجه اول انسان ايدهآل و جامعهی ايدهآل خود را مشخص كند و بر همین اساس، كمال مطلوب و كامل و نظام ارزشی خود را تعيين كند.
مسلمانان با پیروی از فرمان عقل در برابر دعوت اسلام، پاسخ مثبت داده و شهادتین را ابراز میکنند؛ اما هیچگاه توقف در این مرحله مورد رضایت خداوند نبوده و افزون بر آن، لازم است به تکالیف و دستورهای دینی شریعت اسلامی نیز عمل شود. پس تا اینجا قوام و ماهیت مسلمانی به دو رکن مهم وابسته است؛ الف- اقرار به توحید؛ ب- رسالت خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله. البته ابراز و نمود مسلمانی، رفتارهای دینی هر شخص خواهد بود. این نکتهای است که در آیات فراوانی از قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته است.[2]
جایگاه عقائد در مسلمانی
رفتارهای مسلمانان بر گرفته از مجموعه قوانینی است که فقیهان بیشتر از آیات قرآن و احادیث معتبر برداشت کردهاند. مسلمانان بر اساس آیات قرآن میدانند که برای رسیدن به سعادت حقیقی و دوری از شقاوت، مسلمان بودن به تنهایی کافی نیست و کارنامه رفتارها بسیار سرنوشتساز است.
در این میان، معارف اسلامی شامل باورهایی است که به طور مستقیم در رفتار مسلمانان تاثیر ندارد؛ بلکه تاثیرگذاری آنها با واسطه است؛ مانند باور به قیامت یا باور به سوال قبر یا باور به عصمت پیامبران. گرچه یک مسلمان باید به باور صحیح در این زمینه برسد و یک رفتار مطلوب بشمار میآید؛ اما آگاه نبودن فرد مسلمان از این گونه عقائد، ضرری به مسلمان بودن او نزده و باعث خارج شدن او از دایره اسلام نمیشود.[3]
ضرورت مقابله با انکار زبانی عقیده
از سوی دیگر، اسلام با تفتیش عقائد انسانها بسیار مخالفت کرده است. در واقع، هر انسان دارای دو بعد روحانی و جسمانی است و آنچه که هر انسانی را در برابر انسان دیگر مسئول میکند و میتواند بر اساس آن دیگران را قضاوت کند، بعد جسمانی و رفتارهای انسان است.
در نگاه اسلام نیز بررسی عقائد دیگران کاری غیر ممکن و البته بیهوده است؛ زیرا عقیده و باور یک امر کاملاً «درونی» و پنهان است و تا هنگامی که انسانها آن را به زبان نیاورند، آشکار نخواهد شد. بنابراین چه بسا یک مسلمان در ظاهر و رفتارش بتواند مانند یک مسلمان عمل کند؛ اما در ذهنش، خدا یا قیامت را اصلاً قبول نداشته باشد.
آنچه که در باب عقائد و باورهای مسلمانان اهمیت دارد، آن است که عقائد و باورهای قطعی در اسلام مورد انکار زبانی قرار نگیرد و رفتارها بر این اساس پایهریزی نشود. ریشه مقابله جدی اسلام با جریان ارتداد نیز همین نکته مهم است؛ تا وقتی که شخص مسلمان، باور انحرافی خود را بروز ندهد و دیگران متوجه انحراف او نشوند، هیچ تکلیفی ندارند و او مجازات نخواهد شد؛ اما به محض اینکه باور خود را افشا کرد، دیگران در برابر این انحراف، مسئولیت پیدا خواهند کرد.[4]
پی نوشت:
[1]. مجموعه آثار استاد مطهرى (انسان و ايمان)، صدرا، ج2، ص: 53.
[2]. اعراف/158.
[3]. امام خمینی، توضيح المسائل (مُحشى)، جامعه مدرسین، ج1، ص: 76.
[4]. منتظری، حسینعلی، حكومت دينى و حقوق انسان، ارغوان دانش، ص: 130.