درخواست یاری و نصرت از سوی امام حسین علیهالسلام نشانه ذلت و بیتدبیری در قیام عاشورا نیست؛ زیرا امام حسین علیهالسلام به نشانه اعتراض بر خلیفه خودخوانده حرکت خویش را آغاز نمود و با توجه به بیعت کوفیان، از بیعتشکنی آنان ابراز ناراحتی و انزجار فرمود، هرچند امام علیهالسلام برای نجات مردم از گمراهی، درخواست یاری کردند.
ملحدان و اسلامستیزان در مواجهه با قیام عاشورایی امام حسین علیهالسلام نتوانستهاند به درستی آن را درک و تحلیل کنند و گمان بردهاند که سید الشهدا علیهالسلام بدون داشتن هرگونه درایت و تدبیر و همچنین بر اساس غرور و خودشیفتگی، پا در عرصه خونین کربلا گذاشتند. دلیل ملحدان برای این ادعا، فرمایش امام حسین علیهالسلام است که در ساعات پایانی جنگ و پیش از شهادت، خطاب به لشکریان دشمن کرده و از آنها درخواست یاری و کمک میکند.
پاسخ به این اشکال با دو رویکرد درون دینی و نگاه از بیرون، بیان میگردد:
الف- اگر بدون در نظر داشتن تعالیم اسلامی و با نگاه از بیرون، قیام امام حسین علیهالسلام مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد، آغاز حرکت امام حسین علیهالسلام، به دلیل نشان دادن اعتراض به خلافت یزید بود. معاویه که امام حسن مجتبی علیهالسلام را به صلح وادار ساخت، متعهد شد که کسی را پس از خود به جانشینی معرفی نکند،[1] اما او بر خلاف صلحنامه، در زمان حیاتش برای خلافت یزید بیعت میگرفت.[2]
بنابراین، امام حسین علیهالسلام این حق را داشتند که با یزید که خود را خلیفه نامیده، بیعت نکنند و برای اینکه جنگ و درگیری ایجاد نشود، از محل زندگی خویش هجرت نموده و به مدت سه ماه در مکه سکونت کنند. با این حال، یزید که به دنبال حذف مخالفان خود بود، افرادی را مأمور ساخت تا امام حسین علیهالسلام را در مکه ترور کنند. امام علیهالسلام که از این مطلب آگاه شدند، مکه را به سوی عراق ترک کردند؛ زیرا مردم کوفه چه در زمان حیات معاویه و چه پس از به خلافت رسیدن یزید، آمادگی خود را برای حمایت از امام حسین علیهالسلام اعلام کرده بودند.[3]
با اینکه تعداد نامهها برای اعلام بیعت با امام حسین علیهالسلام بسیار زیاد بود، اما متأسفانه بیشتر اهالی عراق بهویژه کوفیان از حمایت امام حسین علیهالسلام دست برداشتند. این بیعتشکنان در کربلا حاضر شده و پس از صفآرایی، آماده جنگ با آن حضرت شدند. پس کاملاً طبیعی و بهجا بود که امام حسین علیهالسلام در تمام لحظات جنگ و درگیری در روز عاشورا، از لشکریان دشمن درخواست یاری و کمک بخواهند؛ زیرا دعوت و نامه بسیاری از آنان باعث حرکت امام شهید به سوی عراق شده بود.
بنابراین، بر اساس نگاه غیر دینی، نمیتوان رفتار و درخواست کمک سیدالشهدا علیهالسلام از دیگران را یک رفتار مغرورانه و از روی خودشیفتگی و ذلّت پنداشت.
ب- در تعالیم اسلامی برای معرفی شخصیت و جایگاه رفیع امام حسین علیهالسلام از آیاتی؛ مانند «آیه تطهیر» و «آیه مباهله» و همچنین احادیثی؛ همچون «حدیث سفینه نوح» بهره گرفته میشود. احادیث متواتر گزارش میدهند که شهادت امام حسین علیهالسلام از زمان آفرینش حضرت آدم علیهالسلام تا هنگام ولادت آن حضرت به گوش مردم رسیده بود و نکته پنهانی محسوب نمیشد.
امام حسین علیهالسلام با توجه به انحراف ایجاد شده در عمل به شریعت نبوی توسط مسلمانان، وظیفه خویش دانستند که مردم را آگاه سازند، هرچند به قیمت ریخته شدن خون مطهرشان باشد. ایشان از روز نخستی که در مسیر قیام و حرکت به سوی کربلا قرار گرفتند، برخی را از گمراهی نجات دادند، گرچه بیشتر مخاطبان، از پذیرش دعوت ایشان سرباز زدند. در روز عاشورا نیز سیدالشهدا علیهالسلام آغازگر جنگ و درگیری نبودند و تا آخرین لحظه، به ایراد سخنرانی و روشنگری پرداختند.
تمام این اقدامها و آگاهیبخشیها برای نجات امت مسلمان از گرداب گمراهی بود، حال آنکه بر اساس باورهای اسلامی، امام معصوم علیهالسلام نماینده خدا بر روی زمین است و همواره در مسیر حق قرار دارد و با رویگردانی مردم از ایشان، این مردم هستند که خسارت میبینند نه امام علیهالسلام.
بنابراین، اگر امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا از مردم درخواست کمک و یاری میکند، فقط برای نجات آنها و ارزیابی عملکرد نزد خداوند است و نه اظهار بیچارگی و ذلت.
پینوشت:
[1]. بلاذری، احمد، أنساب الأشراف، ج3، ص42، دار الفکر.
[2]. ابنعبدالبر، الاستيعاب، ج2، ص825، دار الجیل.
[3]. ابنعديم، ترجمة الإمام الحسين علیهالسلام، ص112، دلیل ما.