بررسی اخلاق اجتماعی آمریکاییها در گذشته، نشان میدهد که مردم و افکار عمومی در اغلب موارد با سیاستهای جنگطلبانه سیاستمداران واشنگتن همراهی داشتهاند؛ اما طی چند دهه اخیر و با شکل گرفتن برخی حواشی در دخالتهای نظامی آمریکا، یک بازنگری جدی در عرصه اجتماعی این کشور صورت گرفته است.
تاریخ آمریکا از همان ابتدا با درگیری آغاز شده و در بقای خود هم به صورت مستمر به جنگ وابسته بوده است تا جایی که در قرن گذشته، مردم این کشور هیچ سالی را بدون جنگ سپری نکردهاند، از سال ۱۸۰۰ میلادی، بیش از ۴۶۰ مداخله نظامی آمریکا با مجوز کنگره این کشور انجام شده است. بر اساس گزارشی که سرویس تحقیقات کنگره منتشر کرده است، بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۸، آمریکا ۲۰۰ مداخله نظامی مستقیم یا غیرمستقیم انجام داده است.[۱]
این حجم از جنگافروزی و زندگی با جنگ یک پدیده نادر و کمنظیر است. متأسفانه دولتمردان آمریکا جنگ را به یک حرفه بدل کردهاند و همیشه به یک مصرفکننده دائمی جنگ برای حل مشکلات داخلی این کشور تبدیل شدهاند.
آنچه در طی سدههای گذشته، آمریکا را در مقوله جنگ با دیگر کشورها متفاوت کرده بود، حمایت جامعه آمریکا و نخبگان سیاسی این کشور از سیاستمداران جنگطلب بود که در نتیجه نوع نگاه مردم این کشور، برخی از کاندیداهای انتخابات آمریکا با وجود محرز بودن مبادرت آنها به جنگ، همچنان مورد انتخاب مردم این کشور واقع میشدند.
اما با روشن شدن برخی تصمیمات اشتباه در مورد جنگ همچون دروغ بودن وجود سلاح کشتارجمعی در عراق که ترامپ هم بدان اشاره کرده است و همچنین جانبداری آمریکا از جنایتهای رژیم صهیونیستی و بازتاب منفی آن در میان افکار عمومی آمریکا، ما شاهد وضعیت متفاوتی در عرصه سیاسی تاریخ آمریکا هستیم. اکنون دیگر از فرمان جنگ در پیش از انتخابات ریاستجمهوری خبری نیست و دو نامزد انتخاباتی آمریکا یعنی کاملا هریس و دونالد ترامپ بر خاموش کردن آتش جنگ در اوکراین و غزه تأکید کرده و تلاش دارند چهرهای ضد جنگ از خود نشان دهند.
در این زمینه «نیکی هیلی» رقیب اصلی ترامپ در حزب جمهوریخواه خطاب به جمهوریخواهان گفته است، من فکر میکنم چیزی که آنها میخواهند، وجود کسی است که به آنها اهمیت دهد. آنها کسی را میخواهند که متمرکز باشد، کسی که در مورد مسائل مهم صحبت کند. به گفته هیلی موضوعاتی مانند افزایش قیمتها و تورم، آموزش، راهکارهای جلوگیری از جنگ، موضوعات مهمی است که میتواند برای رأیدهندگان اهمیت داشته باشد.[۲]
بیگمان تأکید یکی از سران اصلی حزب جمهوریخواه آمریکا که همیشه در گذشته جانب جنگ را ترجیح داده است و رؤسای جنگطلبی همانند جرج بوش از این حزب بودهاند بر ارائه راهحلهای جلوگیری از جنگ را باید یک مسئله مهم در تاریخ آمریکا ارزیابی کرد. بررسی مواضع سیاستمداران آمریکایی که بازتابی از خواستههای مردم آمریکا است، نشان میدهد که آمریکا در حال فاصله گرفتن از سیاست تاریخی جنگمحور خود است که میتوان از آن به افول هژمونی آمریکا که مبتنی بر جنگ است تعبیر نمود.
پینوشت:
[۱]. ایسنا، isna.ir/xdQwwW
[2]. فارس، https://B2n.ir/j90387