سختیها و گرفتاریهای دنیا برای مؤمن شیرین است، ولی برای کافر دشوار و بد بوده، منجر به سلب آرامش او میشود.
معمولا افرادی که در مدرسه ثبتنام میکنند، دودسته هستند؛ بعضی از آنها برای ورود به مدرسه انگیزهی مشخصی دارند و اهداف مشخصی را دنبال میکنند، برخی از آنها برای ورود به مدرسه هدف خاصی ندارند. هر دو گروه در برخی از امور مثل؛ حضور در کلاس، تکالیف و تمریناتی که معلم به آنها میدهد مشترک هستند. حضور در کلاس و انجام تمرین، سخت است، کسی که از تحصیل درصدد رسیدن به هدف خاصی است، سختیهای تحصیل را تحمل کرده و آرامش خود را از دست نمیدهد، چونکه این امور را مقدمهی رسیدن به هدف میداند، ولی شخصی که از تحصیل هدف خاصی را دنبال نمیکند، از رفتن به مدرسه و محدودیتهای آن ناراحت شده و دچار استرس و اضطراب میشود.
افرادی که در دنیا زندگی میکنند دو گروه هستند؛ برخی از آنها به عالم پس از مرگ اعتقاد دارند و دنیا را مقدمهای برای آخرت میدانند، عدهای به حیات اخروی ایمان ندارند و مرگ را پایان زندگی میدانند: «والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ»؛ «و کسانیكه به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پيش از تو بر پيامبران پيشين نازل گرديده ايمان مىآورند و به سراى ديگر يقين دارند»؛[1] «وَ قَالُواْ إِنْ هِيَ إِلاَّ حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَ مَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ»؛ «آنها گفتند: غیر از این زندگى دنياى ما، چيزى در كار نيست؛ و ما هرگز برانگيخته نخواهيم شد».[2]
زندگی دنیایی با سختیها و مشکلات گره خورده است، هیچ کس در این عالم یافت نمیشود که در آسایش کامل به سر ببرد. بر طبق آیات و روایات، کسانیکه مرگ را پایان زندگی میدانند و به قیامت اعتقادی ندارند، از سختیها و مشکلات دنیا ناراحت میشوند و آرامش خودشان را از دست میدهند: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»؛ « و هركس از ياد من روىگردان شود، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور مىكنيم».[3] یعنی در حقیقت آنها به خاطر عدم اعتقاد به خداوند و عالم پس از مرگ، از زندگی دنیوی لذت نمیبرند و به آرامش نمیرسند، هرچند در ظاهر از امکانات مادی برخوردار باشند.
کسانی که دنیا را مقدمهای برای رسیدن به آخرت میدانند، از سختیهای دنیوی ناامید نشده و سختیها را زمینهی رسیدن به سعادت میدانند، امام باقر علیهالسلام میفرماید: « إنَّ اللّهَ تباركَ و تعالى إذا أحَبَّ عبدا غَتَّهُ بالبلاءِ غَتّا و ثَجَّهُ بالبلاءِ ثَجّا، فإذا دعاهُ قالَ: لَبَّيكَ عبدي، لَئنْ عَجّلْتُ لكَ ما سَألتَ إنّي على ذلكَ لَقادرٌ، و لكنِ ادَّخَرْتُ لكَ، فما ادَّخَرتُ لكَ خيرٌ لكَ»؛ «هرگاه خداوند تبارکوتعالی بندهای را دوست داشته باشد، او را در غرقاب بلا فرو میبرد و باران بلا بر سر او فرو مىريزد و چون او خدا را بخواند، مىفرمايد: لبّيك بنده من؛ اگر بخواهم خواستهات را زود برآورده سازم میتوانم، اما آن را براى تو میاندوزم و آنچه برایت بيندوزم، تو را بهتر است».[4]
پس مؤمن در سختیهای زندگی، خدا را تکیهگاه خود میداند و در گرفتاریها با یاد خدا، آرامش خود را از دست نمیدهد: «الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ «همان كسانى كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا مطمئن و آرام است؛ آگاه باشيد، تنها با ياد خدا، دلها آرام مىگيرد».[5]
پینوشت:
[1]. بقره، 4.
[2]. انعام،29.
[3]. طه، 124.
[4]. مجلسی، محمدباقر، مراهالعقول،ج9، ص329.
[5]. رعد، 28.