مي گويند پيامبر صرع داشت و صداي درون خود را مي شنيد و بازگو مي کرد. در يکي از احاديث اشاره شده است که محمد مي گويد که مي ترسم آنچه که از صداي درونم مي شنوم بازگو کنم. پزشکان با مطالعه بر روي زندگي او به اين نتيجه دست يافتند که محمد احتمالاً فردي باهوش با بهره هوشي بالا بوده است که از نوع خاص و غير شايعي از صرع رنج مي برده است . در اين نوع صرع بيمار صداي درون خود را مي شنود و فکر مي کند که به او الهام شده است ؟
پاسخ:
این حرف ریشه در کلام گروهي از مستسرقان و خاورشناسان آلماني و يهودي است ؛ «نولدکه»درباره شخص پيغمبر(ص) ميگويد آن حضرت مبتلا به صرع بود! و آنچه را كه وي وحي ميناميد همان سخناني بوده كه در پي نوبههاي صرع بر او فرود ميآمد! پيغمبر در حالت صرع، تعادل خود را از دست ميداد، عرق ميكرد و دچار تشنجات بسياري ميشد , چون بهبود مي يافت ادعا ميكرد به او وحي شده است و سپس آنچه را كه وحي پروردگارش ميپنداشت، بر مؤمنان ميخواند.گروهي از خاورشناسان منصف چون«ويليام موير» در كتاب خود به نام زندگي محمد به اين ادعاهاي دروغین پاسخ گفتهاند. موير سخنان اين مستشرقان را فرار از بحث استوار علمي تلقي كرده است. او ضمن نفی حالات صرع ميگويد: كسي كه به صرع مبتلاست از آنچه كه در اثناي اين حالت بر او واقع ميشود چيزي به ياد نميآورد.زيرا حركت شعور و انديشه كاملاً در اين حالت متوقف ميماند. زيرا صرع نوعي نارسايي و ناتواني عصبي است که با بي هوشي همراه مي باشد و حمله صرع به دليل قطع ناگهاني فعاليت الکتريکي مغز به وجود مي آيد. وقتي پيغام ها از سلول هاي مغز عبور مي کنند و ناگهان به صورت آني متوقف مي شوند، اين توقف پيام ها باعث پريشاني و آشفتگي مي گردد و در نتيجه صرع به وجود مي آيد. بنابراینٰ مبدع سوال نه از صرع چیزی می داند و نه از وحی؛ ولحن سوال نیز حاکی از تعصب شديد يا عدم تعادل روحی و روانی اوست .
منبع: نرم افزار پرسمان دانشجویی