چکیده: یکی از ظالمان و سنگدلان تاریخ حجاج بن یوسف ثقفی است. فردی که حتی امویان و مروانیان هم از شدت ظلم و خونریزیهایش متعجب میشدند. هرچند حجاج ثقفی در سال ۹۵ به درک واصل شد، ولی اندیشهاش و کردارش را در جهان قرن ۲۱ هم میتوان دید و میتوان گفت: حجاج مرد ولی حجاجها زندهاند.
رهروان ولایت ـ یکی از ظالمان و سنگدلان تاریخ حجاج بن یوسف ثقفی است. فردی که حتی امویان و مروانیان هم از شدت ظلم و خونریزیهایش متعجب میشدند. عمر بن عبدالعزیز هفتمین خلیفه اموی و فرزند مروان در این باره گفته است: «اگر هر گروهی بخواهد نمایندهای را به عنوان خبیثتترین فرد گروه خود معرفی کند و ما نیز حجاج را معرفی کنیم، در مسابقهی تعیین قهرمان جنایت، ما برنده خواهیم شد.[۱]»
حجاج در مجلسی افتخاراتش را چنین بیان میکند: «هفتاد نفر از بستگان ما در جنگ صفین به نفع معاویه کشته شدند؛ از طائفه ما هیچکس با زنی که دوستدار علی باشد، ازدواج نکرده است؛ زنان ما نذر کردند اگر حسین کشته شود ده شتر بکشند؛ هر کس از خاندان ما نام علی را بشنود به او و حسن و حسین و مادرشان نیز بد میگوید. [۲]»
حجاج ۱۲۰ هزار نفر را در بیرون از میدان جنگ قتل عام کرد. در زندانهای مختلطش ۵۰ هزار مرد و ۳۰ هزار زن بودند که ۱۶ هزار نفر آنان برهنه بودند. زندانهای حجاج سقفی برای جلوگیری از آفتاب تابستان و سرما و باران زمستان نداشت. خوراک زندانیان نانی بود از جو که با خاکستر و نمک مخلوط بود و پس از مدت کوتاهی، هر زندانی که از آن میخورد رنگ چهرهاش سیاه میشد[۳].
یکی از افرادی که به دست این ظالم کشته شد، سعید بن جبیر است. فردی که از تابعین رسول خدا و از شیعیان امام سجاد علیهماسلامالله به حساب میرفت. سعید سالها از دست ظلمهای حجاج در مناطق مختلفی از ایران پنهان بود و در آخر به کعبه پناهنده شد. ولی حاکم مکه او را دستگیر نمود و به کوفه فرستاد. حجاج مجلسی ترتیب داد و حکم قتل سعید را صادر کرد و جلاد را حاضر نمود. دستهای سعید را بستند و هنگامی که جلاد خواست گردنش را بزند، سعید متوجه قبله شد و این آیه از قرآن را تلاوت نمود: «إنّى وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۴]; من روى خود را به سوى كسى گردانیدم كه آسمانها و زمین را آفرید، من به او ایمان دارم و از مشركان نیستم.»
حجاج گفت : روى او را از سمت قبله به جانب دیگر بگردانید، وقتى برگردانیدند، سعید گفت : «فأینما تولّوا فثمّ وجه الله;[۵] هر جا روى بگردانید باز به سوى خداست!»
حجاج گفت : او را به رو بخوابانید، همین كه سعید را به رو خوابانیدند، گفت : «منها خلقناكم و فیها نعیدكم و منها نخرجكم تارة اخرى[۶]; شما را از خاك آفریدیم و به خاك باز مى گردانیم و بار دیگر از خاك بیرون مى آوریم.»
حجاج گفت : معطل نشوید، زودتر او را بكشید. سعید كه دم واپسین خود را احساس كرد گفت : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله . سپس گفت : خداوندا! به حجاج مهلت مده كه بعد از من كسى را به قتل رساند. با این سخن سر آن مرد بزرگ و باایمان را از تن جدا كردند.
سعید در آن موقع ۴۹ سال داشت . بعد از شهادت سعید، حال حجاج دگرگون شد و دچار اختلال حواس گردید. پانزده شب بیشتر زنده نبود و در این مدت فرصت نیافت كسى را بكشد.
چون به خواب مى رفت ، مى دید سعید با حالى خشمگین به وى حمله مى كند و مى گوید: اى دشمن خدا! گناه من چه بود؟ چرا مرا كشتى ؟
حجاج هنگام مرگ به سختى جان داد. گاهى بى هوش مى شد و زمانى به هوش مى آمد، و پى در پى مى گفت : ما لی ولك یابن جبیر؟; مرا با سعید بن جبیر چه كار بود؟![۷]
امام صادق در عظمت شأن سعید بن جبیر وعلت شهادتش فرموده اند: «انّ سعید بن جبیر کان یأتمّ بعلی بن الحسین علیهالسلام و کان علیٌّ علیهالسلام یثنی علیه و ماکان سبب قتل الحجّاج له الاّ علیهذا الامر و کان مستقیماً; سعید بن جبیر در صراط مستقیم بود و به علی بن الحسین علیهماالسلام اقتدا کرد و امام سجاد هم از او تعریف مینمود و همین علاقه میان او و امام، باعث شد حجّاج او را شهید نماید.[۸]»
خونریزی تنها جرم حجاج نبود و در زندگی سیاه او بیاحترامی به مدینهالنبی و مرقد و منبر پیامبر[۹]، برتر دانستن خلفای اموی از تمام پیامبران و فرشتگان[۱۰]، فضیلت دانستن دشنام به آل علی[۱۱] وحتی بالاتر دانستن اطاعت از خودش نسبت به اطاعت از خدا را میتوان دید.[۱۲] این حرفها و کردارها نشان از ارتداد و کفر قلبی حجاج داشت که از بیان جملات او معذوریم.
مطالعه کننده عزیز به خوبی میداند که هرچند حجاج ثقفی در سال ۹۵ به درک واصل شد، ولی اندیشهاش و کردارش را در جهان قرن ۲۱ هم میتوان دید. اندیشهای که خودش را تنها مسلمان میداند و دیگران را کافر بر میشمارد. فرهنگی که به خون مسلمان و کسانی که شهادتین بر لب دارند، احترامی قائل نیست و با حملات هوایی انسان کشی بلکه کودککشی راه میاندازند. مساجد را به بهانه همنام بودن با علی و آلعلی علیهالسلام میسوزانند و چهرهای بی منطق، بیرحم و خشن از اسلام نشان میدهند.
پس میتوان گفت: حجاج مرد ولی حجاجها زندهاند.
--------------------
پینوشت
[۱] - الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۴ ص۶۱
[۲] - - کتاب شیعه و زمامداران خودسر، ص ۱۲۱
[۳] - همان
[۴] - سوره انعام ، آیه ۷۹
[۵] - سوره بقره ، آیه ۱۴۹
[۶] - سوره طه، آیه ۵۵
[۷] - الأخبار الطوال ابن قتیبه ص۳۲۸
[۸] - شاگردان مکتب ائمه علیهمالسلام، ج ۲، ص ۲۷۹
[۹] - الطبقات الکبری، ابن سعد، (بیروت)، ج۴، ص۱۵۹.
[۱۰] -انسابالاشراف، احمدبن یحیی بلاذری، ج۶، ص۴۸۱،
[۱۱] - مروج الذهب، مسعودی (بیروت)، ج۳، ص۳۵۲.
[۱۲] - البیان و التبیین، عمرو بن عمر جاحظ، ج۳، ص۱۵ـ ۱۶