نظرات شفیعی محمدهاشم

تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 09 خرد, 1402 سوالات اعتقادی: در مورد آخرت و فرشتگان...

با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم

از آنجا که خداوند متعال، جسم نیست، هرگز دیده نمی شود، نه در دنیا و نه در آخرت؛ زیرا دیدن خداوند متعال، هم از نظر عقل محال است و هم از نظر آیات محکم قرآن کریم و هم روایات فراوانی بر این امر وجود دارد. 

یک. آیات قرآن این امر را به صورت مطلق فرموده است که هیچ کسی نمی تواند خدا را درک کرده و ببیند در حالیکه خدا همه را می بیند: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبير»؛[1] «چشمها او را نمی‌بینند؛ ولی او همه چشمها را می‌بیند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقایق موجودات،) و آگاه (از همه) چیز است»

زمانی که حضرت موسی علیه السلام از خدا درخواست کرد که خودش را به حواریون نشان دهد نیز خداوند فرمود: «وَ لَمَّا جاءَ مُوسى‏ لِميقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِني‏ أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَراني‏ وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَراني‏ فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنين‏»؛[2] «و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!» گفت: «هرگز مرا نخواهی دید! ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید!» اما هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد؛ و موسی مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: «خداوندا! منزهی تو (از اینکه با چشم تو را ببینم)! من به سوی تو بازگشتم! و من نخستین مؤمنانم!»

سه. هیچ کسی حتی فرشتگان مقرب الهی هم نمی‌تواند خدا را ببیند ؛ زیرا خداوند متعال جسم نیست، و همچنین هیچ زمانی و حتی روز قیامت نیز خداوند متعال دیده نمی‌شود، حتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز نمی‌تواند پیامبر را ببیند.

برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. 
https://btid.org/fa/news/138578 

پی نوشت:
[1]. انعام: 103. 
[2]. اعراف: 143. 

تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 08 خرد, 1402 سوالات اعتقادی: در مورد آخرت و فرشتگان...

با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم 

در جواب سوال اول شما باید ابتدا علت به وجود آمدن انسان و هدف از خلقت انسان معلوم شود.

یک. از مجموع آیات و روایات، این‌گونه استفاده می شود که خداوند اصل وجود و آفرینش انسان را به عنوان اولین نعمت، برای انسان معرفی کرده است.ْ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از امیرالمؤمنین علیه‌السلام چنین سوال کرد: «مَا أَوَّلُ نِعْمَةٍ بَلَاكَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ أَنْعَمَ عَلَيْكَ بِهَا قَالَ: أَنْ‏ خَلَقَنِي‏ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ لَمْ أَكُ شَيْئاً مَذْكُورا»؛[1] «نخستین نعمتی که خدا به تو داده است چیست؟ حضرت فرمود: همین که مرا آفرید اولین نعمت است در حالی که من چیزی نبودم». 

دو. خداوند متعال، عالم و جهان هستی را بر اساس نظام احسن آفریده است؛ یعنی طوری آفریده است که بهتر از این نمی شده است. بنابراین یکی از زیبایی های این جهان این است که انسان مراحلی را برای رسیدن به کمال و معنویت طی کند. یکی از آن مراحل، گذراندن دنیاست. پس انسان به ناچار باید دنیا را پشت سر بگذارد، تا به مرحله بعد از دنیا برسد؛ زیرا دنیا مقدمه‌ای برای زندگی ابدی آخرت است.  

سه. مرگ، نابودی انسان نیست؛ بلکه مرگ مانند پلی است که انسان را به آن طرف عالم هدایت می‌کند و به عبارت دیگر مرگ نوعی تولد از دنیا به سمت آخرت است. بنابراین همان‌گونه که نوزاد با تولدش، به دنیایی وسیع‌تر پا می‌گذارد، انسان نیز با مرگ، به دنیای بسیار وسیع‌تر رفته و با نعمت‌های فراوان‌تری روبرو می‌شود. 

چهار. یک معلم می‌تواند از ابتدا همه شاگردانش را قبول کرده و به کلاس بعدی راهنمایی کند؛ ولی همه مردم و عقلای عالم و حتی شاگردانش، اعتراض می کنند که حق من بود که با نمره بیشتری بیایم و حق دیگری نبود که به کلاس بالاتری برود. در واقع معلم در اینجا عدالت را رعایت نکرده است؛ زیرا بدون آزمایش و امتحان این کار را کرده است.
خداوند نیز می‌تواند انسان را مستقیما در آخرت قرار دهد، ولی دنیا محل آزمایش است، باید همه انسان ها امتحان شوند و بر اساس استعدادهای آنها تقسیم بندی شده و از نعمت های بهشتی نیز برخوردار شود. 

پس یکی از علت‌های آمدن انسان در دنیا، شکوفایی استعدادهای اوست و بر همین اساس، بهرمندی از نعمت‌های آخرت بر اساس عدالت خداوند خواهد بود. 

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكانَ عَرْشُهُ عَلَي الْمَاء لِيَبْلُوَكمْ أَيُّكمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛[2] «او كسي است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز آفرید تا بيازمايد كدام‌یک از شما بهترين عمل را انجام مي‌دهيد»

برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/57328

پی نوشت:
[1]. امالی شیخ طوسی، ص492. 
[2]. هود: 7. 

تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 07 خرد, 1402 سوال اعتقادی: شنیدم که فقط مؤمنان محض و کافران محض در زمان رجعت برمی گردند....

با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم

بی‌تردید هر گونه دعایی که انسان می‌کند، مستجاب می‌شود، البته در صورتی که با موانع روبرو نشود، بنابراین ابتدا باید موانع را بر طرف کند.

امام حسین علیه‌السلام فرمود: «الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ‏ إِبْرَاماً، فَأَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ كُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ كُلِّ حَاجَةٍ وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِالدُّعَاءِ وَ لَيْسَ بَابٌ يَكْثُرُ قَرْعُهُ إِلَّا يُوشِكُ أَنْ يُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ»؛[1] «دعاء قضاء مبرم شده را برگرداند، پس بسيار دعا كن كه آن كليد هر رحمت و پيروزى در هر حاجت است، و به آنچه نزد خداى عز و جل است نتوان رسيد جز بوسيلۀ دعا، و هيچ درى بسيار كوبيده نشود جز اين كه اميد بباز شده آن نزديك شود».

آنقدر دعا کردن قدرت دارد که:
یک. قضاهای حتمی خداوند را تغییر می‌دهد.
دو. دعا کلید باز شدن رحمت الهی است.
سه. دعا کردن باعث برآورده شدن حاجت‌های بزرگ است.
چهار. دعا باعث باز شدن راه‌ها، برای رسیدن به آنچه نزد خداست.

یکی از بهترین دعاهایی که در روایات هم آمده، دعاهایی است که در مورد امام زمان علیه‌السلام، ظهور و همراهی با حضرت است. دعا برای همراهی در زمان رجعت نیز از دعاهای خوبی است که انسان می‌تواند انجام دهد.

بنابراین چنین دعاهایی را اگر با گمان خوب و حسن ظن، همراه کنید، بهترین دعا خواهد بود.

نکته پایانی اینکه هرچند انسان ممکن است در دوران زندگی خود، به گناهانی آلوده شود؛ ولی این دلیل نمی‌شود که از دعا کردن غافل شده و با ناامیدی دعا را کنار بگذارد؛ زیرا همین دعا کردن‌هاست که به مرور زمان انسان را از ارتکاب گناهان باز می‌دارد.

علاوه بر اینکه در روایات سفارش فراوانی شده بر اینکه انسان باید به محض ارتکاب گناه، فوراً توبه کند تا آثار گناه روی او کمتر اثرگذار شود.

پی نوشت:
[1]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج90، ص295.

تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 06 خرد, 1402 سوال اعتقادی: شنیدم که فقط مؤمنان محض و کافران محض در زمان رجعت برمی گردند....

با سلام و عرض ادب خدمت کاربر محترم 

دوران رجعت، یکی از دورانی است که در ادامه همین دنیا قرار دارد، بنابراین تمام خصوصیات همین دنیا را دارد، اینطور نیست که یک دنیایی متفاوت باشد؛ هرچند امتیازاتی نیز دارد، به همین خاطر در روایات فرمودند که هر کسی به رجعت اعتقاد نداشته باشد از ما اهل بیت نیست. 

اما اینکه چه کسانی در دوران رجعت بر می‌گردند، روایات مختلف و زیاد است، یک دسته روایات همین روایاتی است که فرمودند: کسانی بر می‌گردند که محض ایمان داشته باشند و کسانی که محض کفر داشته باشند، یعنی مومنان محض و کافران محض. 

ولی نتیجه جمع بین روایات در این است که گروه‌های دیگری نیز رجعت می‌کنند، از جمله کسی که 40 صبح دعای عهد امام زمان علیه‌السلام را بخواند، این گروه نیز بر می‌گردند. 

پس اینکه روایات، رجعت کنندگان را در مومنان محض و کافران محض، منحصر دانسته است، از این جهت است که آنها بر میگردند؛ ولی نمی‌گوید هیچ کسی غیر از اینها نیز بر نمی‌گردند. 

به عبارت دیگر این دو دسته رجعت کنندگان، بدون اینکه کاری انجام دهند، بر می‌گردند؛ ولی کسانی هستند که با انجام کاری مانند خواندن دعای عهد و... زنده شده و به دنیا رجعت می‌کنند.

در ادامه نیز باید گفت که از آنجا که دوران ظهور و رجعت، مانند همین دنیاست، پس زاد و ولد نیز وجود دارد؛ هرچند افراد زیادی نیز رجعت می‌کنند. 

برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/195248 

تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 04 خرد, 1402 سوالات اعتقادی:......

با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم و تشکر از سوالات خوب شما

سوال دیگر شما: اگر امامان ما، جنگ نمی‌کردند، این‌قدر دشمنی به وجود نمی‌آمد. 

برای جواب این سوال نیز باید به چند نکته توجه داشت:

یک. خداوند متعال، قدرت و ولایتی را در اختیار امامان علیهم‌السلام قرار داده است که امام به واسطه آن می‌تواند زمان و حوادث زمانه را به راحتی تشخیص داده و فرمان جهاد و جنگ ابتدایی را صادر کند، که به این جنگ ابتدایی گفته می‌شود؛ ولی هرگز هیچ‌کدام از امامان علیهم‌السلام، فرمان جنگ ابتدایی صادر نکرده‌اند و تمام جنگ‌هایی که از ابتدا اتفاق افتاده است به نوعی جنگ و جهاد دفاعی بوده است

دو. بعد از ریشه‌یابی در جنگ‌هایی که اتفاق افتاده است، معلوم می‌شود که تمام جنگ‌ها؛ علاوه بر اینکه حالت دفاعی داشته است، برای هدایت و برای نجات ستمدیدگان و مظلومان از دست طغیانگران اتفاق افتاده است. 

سه. از آنجا که همه انسان‌ها نیاز به آرامش در دنیا و آخرت دارند، ذات اسلام و آموزه‌های آن طوری تنظیم شده است که مردم را به این هدف عالی می‌رساند و از آنجا که این امر باعث می‌شود که مردم از فرمانبرداری از ستمدیدگان سرباز بزنند و منافع و زیاده‌خواهی‌های ستمگران را در خطر می‌اندازد، آنها نیز زیر بار اسلام نرفته و شروع به سنگ‌اندازی می‌کنند، بنابراین دشمنان شروع کننده بوده‌اند نه اسلام!

بنابراین دشمنان به خاطر اینکه منافعشان را در خطر می‌دیدند و نمی‌توانستند از مسلمانان و مردم سوء استفاده کنند و به ثروت‌اندوزی و... دست پیدا کنند، شروع به مخالفت کردن با اسلام می‌کردند و همین امر باعث بسیاری از جنگ‌ها می‌شد. 

نکته آخر اینکه با اینکه بیشتر امامان؛ علاوه بر اینکه به جنگ دست نزدند، با تمام مخالفان خود با نرمش، همراهی کردند، این همه دشمنی ایجاد شده است. فقط جنگ ها در زمان پیامبر و امام علی و امام حسن علیهم‌السلام بوده است. بقیه امامان در حال تقیه و همراهی با مخالفان به سر می بردند.  

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 455