بیشک امام حسین علیهالسلام توانایی استفاده از امدادهای غیبی را داشت و به عبارت بهتر خدای مهربان قدرت عظیمی را در اختیار امام علیهالسلام قرار داده است.[تفسیرقمی، ج1، ص140] علاوه بر اینکه خدای مهربان علم غیب را نیز به او داده است.[جن: 26و 27] بنابراین امام هم علم به آینده دارد و هم قدرت انجام آن را دارد، پس چرا از برای نجات خود و آینده جهان از آن بهرهمند نمیشود.
برای جواب به این چرا، دقت در چند نکته بایسته است:
یک. همه انبیاء و امامان علیهمالسلام، مأمور به ظاهر بودند؛ هرچند علم داشتند و قدرت بر انجام هر کاری داشتند؛ ولی از سوی خدا مأمور بودند که مانند سایر مردم عمل کنند.
اگر مأمور به ظاهر نبودند؛
-هرگز امامان نمیتوانستند برای مردم الگو و اسوه باشند؛
-اختیار از مردم، سلب میشد و مردم مجبور بودند که از اهلالبیت پیروی کنند.
دو. ارزش کار انسانها به اختیاری بودن آن است؛ بنابراین اگر امام با علم غیب و قدرت خدادادی با مردم برخورد میکرد؛ گویا اختیار و قدرت استفاده از عقل و رشد عقلی را از او گرفته است. به عبارت دیگر مهمترین ویژگی انسان، اختیار اوست. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «آیا مؤمنان هنوز ندانستهاند که خدا اگر بخواهد همه مردم را (به الزام و جبر) هدایت میکند؟»[رعد، 31] اما خداوند میخواهد انسان خود انتخاب کند. اگر قرار بود فرستادگان الهی از امور غیبی استفاده کنند، ابراهیم علیهالسلام به آتش نمیافتاد، حضرت زکریا علیهالسلام سربریده نمیشد و... و اساسا تکامل اختیاری انسان بیمعنا میگشت.
سه. در برخی موارد پیامبران و امامان علیهمالسلام از علم غیب و قدرت خدادادی استفاده میکردند؛ مانند هدایت کسی یا گروهی و یا برای جلوگیری از ضرر بزرگی که به دین میخورد و یا برای نشان دادن عظمت دین، یا معجزه و... .
چهار. فرض کنید که امام حسین علیهالسلام در این نبرد با امداد غیبی الهی شهید نمیشد، در این صورت یا با همان امداد غیبی، به حکومت هم میرسید و یا مثلا به مکانی دیگر میرفت و دهها سال دیگر زندگی میکرد. صورت اول همانگونه که حکومت امیرالمومنین علیهالسلام، با شهادت پایان یافت، ایشان نیز به مقصود کامل نمیرسید؛ چرا که مردم جامعه آماده حکومت عادلانه نبودند. در صورت دوم نیز دیگر عاشورایی نبود که به فرموده امام خمینی اسلام را زنده نگه دارد. شهادت امام حسین علیهالسلام، تأثیری شگرف بر تاریخ اسلام گذاشت و باعث شد پس از 1400 سال کلام و پیامشان جاودانه باقی باشد. درواقع عاشورا زمینهساز ظهور بود و امام حسین علیهالسلام شهید شد تا روزی مهدی فاطمه عجلالله تعالی بتواند حکومتی عادلانه تشکیل دهد.
بنابراین با اینکه چنین علم و قدرتی را دارند؛ ولی به خاطر حکمتی که خدا به آنها داده است بهجا و بهمورد از آن استفاده میکنند نه هر جا و هر مکانی و برای هر کاری.
برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید به چند نکته دقت داشت:
یک. هر خوابی که میبینید:
1. تا میتوانید برای کسی نقل نکنید؛
2. تا میتوانید برای آن خواب، تعبیر خوبی را جستجو کنید؛ هرچند به ظاهر بد باشد؛
3. اگر خواستید نقل کنید، برای کسی بگویید که به تعبیر کردن او، خوشبین باشید و بدانید تعبیرهای او صحیح است.
4. حتما برای خوابهای پریشان و به ظاهر بد، صدقه بدهید و برای آن میّت دعا کنید.
دو. بر پایه برخی از روایات، ریشه خوابها در سه چیز خلاصه میشود:
یک. بشارت از جانب خدای مهربان؛
دو. غم و اندوه از طرف شیطان؛
سه. حدیث نفسهای انسان با خویش [فکرها، خیالبافیها، توهمات و...] در طول شبانهروز.[میزانالحکمه، دارالحدیث، ج4، ص319]
اگر حدیث نفسهای شما باعث این خواب شده است که با یک صدقه و دعا برای میت، مشکل حل است.
اگر به خاطر غم و اندوه از طرف شیطان باشد، این نیز با دوری از وسوسههای شیطان و خواندن آیةالکرسی و چهارقل قبل از خواب، حل میشود.
اگر بشارت از طرف خدا باشد، علاوه بر صدقه دادن برای میّت، هر روز به مقداری از روی قرآن برایش بخوانید، اگر به گردن کسی حقی دارد، ادا کنید و برایش حلالیت طلب کنید و سعی کنید هرگونه شک و تردید نسبت به دین، احکام و دستورات خدا را از خودتان [خواب بیننده] برطرف کنید.
چشمزخم و چشم بد داشتن و به عبارت برخی از عموم مردم چشمشوری، یک واقعیتی است که گاهی باعث آزار و اذیت دیگران میشود.
برخی این امر را واهی و خرافی میدانند؛ ولی باید گفت که شورچشمی یا چشمزخم، یک پدیده روحی و نفسانی است که در برخی افراد وجود دارد؛ بنابراین هر گاه امری در نظرشان جالب یا عجیب جلوه کند، آن نیروی نفسانی، اثری تخریبکننده از خود بجا میگذارد. در قرآن کریم نیز در سوره قلم، آیه51 به مسئله چشم زخم تصریح شده است.
نکته: اگر کسی از چشم بد شما، آسیب ببیند، در صورتی که عمدی نباشد و شما هم در صدد ضربه زدن به آن شخص نبوده باشید، برای شما گناهی نوشته نمیشود و عذابی را نیز به دنبال نخواهد داشت.
به هر حال شما و هر کسی که احساس کند چشمش شور و بد است، باید چند کار را هنگام روبهرو شدن با حوادث تمرین کند:
یک. هرگز عمدا و آگاهانه به جایی خیره نشود؛
دو. تا جایی که ممکن است، سعی کند از چیزی تعجب نکند و از چیزی خوشش نیاید و چیزی برایش حیرتانگیز نباشد، اگر از چیزی تعجب کرد و یا خوشش و... آمد:
1.مشغول ذکر الهی شود؛
2.تا جایی که میتواند، سعی کند، ذهن خود را از آن امر منصرف کند؛
3.زشتی و بدقواره بودن آن چیز را در نظر خود، تقویت کند و اگر ندارد، برایش چیزی بسازد؛
4.از گفتن کلماتی که نشان دهنده تعجب و حیرت است مانند: «چه زیباست» «عجب قشنگ است» و... پرهیز کند؛
5.ذکر صلوات، ما شاء الله و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم، استغفار و آیه51 سوره قلم و سورههای فلق و ناس را هنگام ترس از چشم خوردن یا چشم زدن، زیاد تکرار کند؛
6. سورههای حمد، اخلاص، ناس، فلق و آیةالکرسی را در کاغذی نوشته و همراه خود داشته باشد.
در مورد توسل برای رفع مشکلات دنیایی و بیماریها باید به چند نکته دقت داشت:
یک. اصل توسل، امری مسلّم و پذیرفته شده در قرآن و روایات اهلبیت علیهمالسلام هست؛ زیرا خداوند در قرآن کریم میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَة»؛[مائدة: 35] «ای کسانی که ایمان آوردهاید، تقوای الهی پیشه کنید و برای تقرب به او وسیلهای بجویید». این وسیله در روایات به امام معصوم علیهالسلام تفسیر شده است.[تفسیرقمی، ج1، ص168]
دو. بدون تردید توسل به امامان و... حتما با قید «اذن خدای مهربان» باشد؛ زیرا اعتقاد به توسل مستقل از خدا شرک است؛ پس توسل یعنی واسطه قرار دادن شخص آبرومند به درگاه الهی برای شفای بیمار یا برآورده شدن حاجت.
سه. با وجود امامان معصوم علیهمالسلام نیز میتوان به غیر امام نیز توسل کرد، مانند توسل به امامزادگان. توسل به این بزرگواران در سیره علما نیز بسیار مشاهده میشود. آیتالله بهجت میفرمایند: «توسل به امامزادهها برای برآورده شدن حوایج، مشهور و مجرب است؛ ولی عدهای در توسل به حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر ما ایراد میگیرند».[درمحضر بهجت، ج٢، ص٢۵۵]
برای مشاهده یک نمونه از این توسلات به پیوند زیر مراجعه کنید: https://btid.org/fa/book/23542
چهار. توسل به علما و صلحا نیز بلا اشکال است؛ درست است که در روایات مستقیما در مورد درخواست حاجت و شفای بیماری از علما، وارد نشده است؛ ولی از کلیات میتوان آن را استفاده کرد و این امر به دو دلیل است:
1. علما و بزرگان نیز به دلیل عمومیت آیه، وسیله تقرب به خدایند؛ [تفسیرنمونه، ج4، ص371] زیرا از نظر يك مسلمان، علما و صلحا بعد از مرگ، حياتي وسيعتر از عالم دنيا دارند و به ما و دعاهاي ما آگاهي بیشتری دارند.[تفسير نمونه، ج 4، ص370]
2. به هر کسی که نزد خدای مهربان، آبرویی داشته باشد، میتوان توسل پیدا کرد و درخواست یاری داشت، مانند علما، صلحا، پدر و مادر و... .
3. بنابر آنچه در روایات آمده است، علما دارای مقام شفاعت هستند؛[الخصال، شیخ صدوق، ج1، ص156] و این بدان معناست که ایشان از جایگاه ویژهای نزد خدا برخوردارند؛ پس میتوان آنان را واسطه میان خود و خدا قرار داد و به آنان توسل جست.
پنج. توسل به پدر و مادر نیز میتواند نجات بخش باشد و درخواست حاجت کردن نیز از آنان مشروع است. امیرالمؤمنین علیهالسلام: «زُورُوا مَوْتَاکُمْ فَإِنَّهُمْ یَفْرَحُونَ بِزِیَارَتِکُمْ وَ لْیَطْلُبْ أَحَدُکُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِیهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا یَدْعُو لَهُمَا»؛[کافی، اسلامیه، ج3، ص230] مردگان خود را زیارت کنید، براستى آنها از زیارت شما خرسند میشوند. هر یک از شما حاجت خود را سر قبر پدر و مادرش طلب کند، پس از دعا برای آنها.
بنابراین توسل و طلب حاجت از همه این موارد، با عنوان واسطه و آبرومند به درگاه الهی اشکالی ندارد؛ هرچند توسل به 14 معصوم علیهمالسلام در این موارد اولویت دارد.
موفق باشید.
یک بار دیگر به روایت دقت کنید: «اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَیبْغِضُ الْعَبْدَ النَوّامَ، اِنَّ اللهَ یبْغِضُ الْعَبْدَ الفارِغَ»؛[منلایحضر، ج3، ص169] «خداوند دشمن بندهای است که زیاد میخوابد و بیکار است». در این روایت از کلمه «بُغض» استفاده شده است، نه از کلمه «عَدُو» که به معنای دشمنی است.
دشمن به کسی گفته میشود که با اعتقادات دیگری یا دیگران، مخالفت کامل دارد و میخواهد که او را از میان بردارد. معادل کلمه «دشمن» در عربی، کلمه «عدو» است؛ ولی در روایت از کلمه «بغض» استقاده شده و این کلمه به معنای کینه است؛ هر چند گاهی به معنای دشمنی نیز به کار میرود.
از سویی «بغض» یک نوع صفت نفسانی است که ضد محبت است و هنگامی که شدت پیدا کند و به مرحله عمل برسد، به آن «عداوت و دشمنی» گفته میشود.[التحقيق، ج1، ص306] پس گاهی بغض به معنای دشمنی به کار میرود.
بغض در این روایت
در این روایت از کلمه «بغض» استفاده شده است و بغض نیز دارای مراحل مختلف بوده و شدت و ضعف دارد؛ بنابراین کسی که زیاد میخوابد، حالت رخوت و سستی در او زیاد میشود و همین امر به مرور زمان شیطان را بر انسان مسلط میکند و کمکم محبت نسبت به خوبیها را از دست میدهد و او را در انجام اعمال صالح سست و ضعیف میکند و بدین سبب محبت خدا کمتر شامل حالش میشود.
بیشک خداوند بین بغض نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسلام و بغضی که در زیاد خوابیدن حاصل میشود، تفاوت میگذارد؛ پس هرگز کسی که زیاد خواب میرود، با کسی که بغض نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسلام دارد، یکی نخواهد بود.
دشمنی با خداوند به چند چیز محقق میشود:
یک. قبول نداشتن خدا و انکار اصل وجود خداوند؛
دو. عمل نکردن به دستورات خدا؛ زیرا کسی که به دستورات خدا عمل نمیکند، گویا اعلام دشمنی با خداوند را دارد؛
سه. دوستی با دشمنان خدا نیز یکی از مواردی است که انسان اعلام دشمنی با خدا میکند؛
چهار. دشمنی با دوستان خدا، با پیامبران و امامان معصوم علیهمالسلام، نیز دشمنی با خدا به حساب میآید؛
پنج. انجام برخی از اعمال حرام، مانند شرابخواری.
هر گناهی که انسان انجام میدهد، مرتبهای از محبت خدا را از دست میدهد و به همان اندازه بغض دریافت میکند؛ زیرا این دو مانند دو کفه ترازو عمل میکنند.
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
بیشک امام حسین علیهالسلام توانایی استفاده از امدادهای غیبی را داشت و به عبارت بهتر خدای مهربان قدرت عظیمی را در اختیار امام علیهالسلام قرار داده است.[تفسیرقمی، ج1، ص140] علاوه بر اینکه خدای مهربان علم غیب را نیز به او داده است.[جن: 26و 27] بنابراین امام هم علم به آینده دارد و هم قدرت انجام آن را دارد، پس چرا از برای نجات خود و آینده جهان از آن بهرهمند نمیشود.
برای جواب به این چرا، دقت در چند نکته بایسته است:
یک. همه انبیاء و امامان علیهمالسلام، مأمور به ظاهر بودند؛ هرچند علم داشتند و قدرت بر انجام هر کاری داشتند؛ ولی از سوی خدا مأمور بودند که مانند سایر مردم عمل کنند.
اگر مأمور به ظاهر نبودند؛
-هرگز امامان نمیتوانستند برای مردم الگو و اسوه باشند؛
-اختیار از مردم، سلب میشد و مردم مجبور بودند که از اهلالبیت پیروی کنند.
دو. ارزش کار انسانها به اختیاری بودن آن است؛ بنابراین اگر امام با علم غیب و قدرت خدادادی با مردم برخورد میکرد؛ گویا اختیار و قدرت استفاده از عقل و رشد عقلی را از او گرفته است. به عبارت دیگر مهمترین ویژگی انسان، اختیار اوست. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «آیا مؤمنان هنوز ندانستهاند که خدا اگر بخواهد همه مردم را (به الزام و جبر) هدایت میکند؟»[رعد، 31] اما خداوند میخواهد انسان خود انتخاب کند. اگر قرار بود فرستادگان الهی از امور غیبی استفاده کنند، ابراهیم علیهالسلام به آتش نمیافتاد، حضرت زکریا علیهالسلام سربریده نمیشد و... و اساسا تکامل اختیاری انسان بیمعنا میگشت.
سه. در برخی موارد پیامبران و امامان علیهمالسلام از علم غیب و قدرت خدادادی استفاده میکردند؛ مانند هدایت کسی یا گروهی و یا برای جلوگیری از ضرر بزرگی که به دین میخورد و یا برای نشان دادن عظمت دین، یا معجزه و... .
چهار. فرض کنید که امام حسین علیهالسلام در این نبرد با امداد غیبی الهی شهید نمیشد، در این صورت یا با همان امداد غیبی، به حکومت هم میرسید و یا مثلا به مکانی دیگر میرفت و دهها سال دیگر زندگی میکرد. صورت اول همانگونه که حکومت امیرالمومنین علیهالسلام، با شهادت پایان یافت، ایشان نیز به مقصود کامل نمیرسید؛ چرا که مردم جامعه آماده حکومت عادلانه نبودند. در صورت دوم نیز دیگر عاشورایی نبود که به فرموده امام خمینی اسلام را زنده نگه دارد. شهادت امام حسین علیهالسلام، تأثیری شگرف بر تاریخ اسلام گذاشت و باعث شد پس از 1400 سال کلام و پیامشان جاودانه باقی باشد. درواقع عاشورا زمینهساز ظهور بود و امام حسین علیهالسلام شهید شد تا روزی مهدی فاطمه عجلالله تعالی بتواند حکومتی عادلانه تشکیل دهد.
بنابراین با اینکه چنین علم و قدرتی را دارند؛ ولی به خاطر حکمتی که خدا به آنها داده است بهجا و بهمورد از آن استفاده میکنند نه هر جا و هر مکانی و برای هر کاری.
برای مطالعه بیشتر به لینکهای زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/9951
https://btid.org/fa/news/149837
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید به چند نکته دقت داشت:
یک. هر خوابی که میبینید:
1. تا میتوانید برای کسی نقل نکنید؛
2. تا میتوانید برای آن خواب، تعبیر خوبی را جستجو کنید؛ هرچند به ظاهر بد باشد؛
3. اگر خواستید نقل کنید، برای کسی بگویید که به تعبیر کردن او، خوشبین باشید و بدانید تعبیرهای او صحیح است.
4. حتما برای خوابهای پریشان و به ظاهر بد، صدقه بدهید و برای آن میّت دعا کنید.
دو. بر پایه برخی از روایات، ریشه خوابها در سه چیز خلاصه میشود:
یک. بشارت از جانب خدای مهربان؛
دو. غم و اندوه از طرف شیطان؛
سه. حدیث نفسهای انسان با خویش [فکرها، خیالبافیها، توهمات و...] در طول شبانهروز.[میزانالحکمه، دارالحدیث، ج4، ص319]
اگر حدیث نفسهای شما باعث این خواب شده است که با یک صدقه و دعا برای میت، مشکل حل است.
اگر به خاطر غم و اندوه از طرف شیطان باشد، این نیز با دوری از وسوسههای شیطان و خواندن آیةالکرسی و چهارقل قبل از خواب، حل میشود.
اگر بشارت از طرف خدا باشد، علاوه بر صدقه دادن برای میّت، هر روز به مقداری از روی قرآن برایش بخوانید، اگر به گردن کسی حقی دارد، ادا کنید و برایش حلالیت طلب کنید و سعی کنید هرگونه شک و تردید نسبت به دین، احکام و دستورات خدا را از خودتان [خواب بیننده] برطرف کنید.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/58451
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
چشمزخم و چشم بد داشتن و به عبارت برخی از عموم مردم چشمشوری، یک واقعیتی است که گاهی باعث آزار و اذیت دیگران میشود.
برخی این امر را واهی و خرافی میدانند؛ ولی باید گفت که شورچشمی یا چشمزخم، یک پدیده روحی و نفسانی است که در برخی افراد وجود دارد؛ بنابراین هر گاه امری در نظرشان جالب یا عجیب جلوه کند، آن نیروی نفسانی، اثری تخریبکننده از خود بجا میگذارد. در قرآن کریم نیز در سوره قلم، آیه51 به مسئله چشم زخم تصریح شده است.
نکته: اگر کسی از چشم بد شما، آسیب ببیند، در صورتی که عمدی نباشد و شما هم در صدد ضربه زدن به آن شخص نبوده باشید، برای شما گناهی نوشته نمیشود و عذابی را نیز به دنبال نخواهد داشت.
به هر حال شما و هر کسی که احساس کند چشمش شور و بد است، باید چند کار را هنگام روبهرو شدن با حوادث تمرین کند:
یک. هرگز عمدا و آگاهانه به جایی خیره نشود؛
دو. تا جایی که ممکن است، سعی کند از چیزی تعجب نکند و از چیزی خوشش نیاید و چیزی برایش حیرتانگیز نباشد، اگر از چیزی تعجب کرد و یا خوشش و... آمد:
1.مشغول ذکر الهی شود؛
2.تا جایی که میتواند، سعی کند، ذهن خود را از آن امر منصرف کند؛
3.زشتی و بدقواره بودن آن چیز را در نظر خود، تقویت کند و اگر ندارد، برایش چیزی بسازد؛
4.از گفتن کلماتی که نشان دهنده تعجب و حیرت است مانند: «چه زیباست» «عجب قشنگ است» و... پرهیز کند؛
5.ذکر صلوات، ما شاء الله و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم، استغفار و آیه51 سوره قلم و سورههای فلق و ناس را هنگام ترس از چشم خوردن یا چشم زدن، زیاد تکرار کند؛
6. سورههای حمد، اخلاص، ناس، فلق و آیةالکرسی را در کاغذی نوشته و همراه خود داشته باشد.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/249544
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
در مورد توسل برای رفع مشکلات دنیایی و بیماریها باید به چند نکته دقت داشت:
یک. اصل توسل، امری مسلّم و پذیرفته شده در قرآن و روایات اهلبیت علیهمالسلام هست؛ زیرا خداوند در قرآن کریم میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَة»؛[مائدة: 35] «ای کسانی که ایمان آوردهاید، تقوای الهی پیشه کنید و برای تقرب به او وسیلهای بجویید». این وسیله در روایات به امام معصوم علیهالسلام تفسیر شده است.[تفسیرقمی، ج1، ص168]
دو. بدون تردید توسل به امامان و... حتما با قید «اذن خدای مهربان» باشد؛ زیرا اعتقاد به توسل مستقل از خدا شرک است؛ پس توسل یعنی واسطه قرار دادن شخص آبرومند به درگاه الهی برای شفای بیمار یا برآورده شدن حاجت.
سه. با وجود امامان معصوم علیهمالسلام نیز میتوان به غیر امام نیز توسل کرد، مانند توسل به امامزادگان. توسل به این بزرگواران در سیره علما نیز بسیار مشاهده میشود. آیتالله بهجت میفرمایند: «توسل به امامزادهها برای برآورده شدن حوایج، مشهور و مجرب است؛ ولی عدهای در توسل به حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر ما ایراد میگیرند».[درمحضر بهجت، ج٢، ص٢۵۵]
برای مشاهده یک نمونه از این توسلات به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://btid.org/fa/book/23542
چهار. توسل به علما و صلحا نیز بلا اشکال است؛ درست است که در روایات مستقیما در مورد درخواست حاجت و شفای بیماری از علما، وارد نشده است؛ ولی از کلیات میتوان آن را استفاده کرد و این امر به دو دلیل است:
1. علما و بزرگان نیز به دلیل عمومیت آیه، وسیله تقرب به خدایند؛ [تفسیرنمونه، ج4، ص371] زیرا از نظر يك مسلمان، علما و صلحا بعد از مرگ، حياتي وسيعتر از عالم دنيا دارند و به ما و دعاهاي ما آگاهي بیشتری دارند.[تفسير نمونه، ج 4، ص370]
2. به هر کسی که نزد خدای مهربان، آبرویی داشته باشد، میتوان توسل پیدا کرد و درخواست یاری داشت، مانند علما، صلحا، پدر و مادر و... .
3. بنابر آنچه در روایات آمده است، علما دارای مقام شفاعت هستند؛[الخصال، شیخ صدوق، ج1، ص156] و این بدان معناست که ایشان از جایگاه ویژهای نزد خدا برخوردارند؛ پس میتوان آنان را واسطه میان خود و خدا قرار داد و به آنان توسل جست.
پنج. توسل به پدر و مادر نیز میتواند نجات بخش باشد و درخواست حاجت کردن نیز از آنان مشروع است. امیرالمؤمنین علیهالسلام: «زُورُوا مَوْتَاکُمْ فَإِنَّهُمْ یَفْرَحُونَ بِزِیَارَتِکُمْ وَ لْیَطْلُبْ أَحَدُکُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِیهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا یَدْعُو لَهُمَا»؛[کافی، اسلامیه، ج3، ص230] مردگان خود را زیارت کنید، براستى آنها از زیارت شما خرسند میشوند. هر یک از شما حاجت خود را سر قبر پدر و مادرش طلب کند، پس از دعا برای آنها.
بنابراین توسل و طلب حاجت از همه این موارد، با عنوان واسطه و آبرومند به درگاه الهی اشکالی ندارد؛ هرچند توسل به 14 معصوم علیهمالسلام در این موارد اولویت دارد.
موفق باشید.
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
یک بار دیگر به روایت دقت کنید: «اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَیبْغِضُ الْعَبْدَ النَوّامَ، اِنَّ اللهَ یبْغِضُ الْعَبْدَ الفارِغَ»؛[منلایحضر، ج3، ص169] «خداوند دشمن بندهای است که زیاد میخوابد و بیکار است». در این روایت از کلمه «بُغض» استفاده شده است، نه از کلمه «عَدُو» که به معنای دشمنی است.
دشمن به کسی گفته میشود که با اعتقادات دیگری یا دیگران، مخالفت کامل دارد و میخواهد که او را از میان بردارد. معادل کلمه «دشمن» در عربی، کلمه «عدو» است؛ ولی در روایت از کلمه «بغض» استقاده شده و این کلمه به معنای کینه است؛ هر چند گاهی به معنای دشمنی نیز به کار میرود.
از سویی «بغض» یک نوع صفت نفسانی است که ضد محبت است و هنگامی که شدت پیدا کند و به مرحله عمل برسد، به آن «عداوت و دشمنی» گفته میشود.[التحقيق، ج1، ص306] پس گاهی بغض به معنای دشمنی به کار میرود.
بغض در این روایت
در این روایت از کلمه «بغض» استفاده شده است و بغض نیز دارای مراحل مختلف بوده و شدت و ضعف دارد؛ بنابراین کسی که زیاد میخوابد، حالت رخوت و سستی در او زیاد میشود و همین امر به مرور زمان شیطان را بر انسان مسلط میکند و کمکم محبت نسبت به خوبیها را از دست میدهد و او را در انجام اعمال صالح سست و ضعیف میکند و بدین سبب محبت خدا کمتر شامل حالش میشود.
بیشک خداوند بین بغض نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسلام و بغضی که در زیاد خوابیدن حاصل میشود، تفاوت میگذارد؛ پس هرگز کسی که زیاد خواب میرود، با کسی که بغض نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسلام دارد، یکی نخواهد بود.
دشمنی با خداوند به چند چیز محقق میشود:
یک. قبول نداشتن خدا و انکار اصل وجود خداوند؛
دو. عمل نکردن به دستورات خدا؛ زیرا کسی که به دستورات خدا عمل نمیکند، گویا اعلام دشمنی با خداوند را دارد؛
سه. دوستی با دشمنان خدا نیز یکی از مواردی است که انسان اعلام دشمنی با خدا میکند؛
چهار. دشمنی با دوستان خدا، با پیامبران و امامان معصوم علیهمالسلام، نیز دشمنی با خدا به حساب میآید؛
پنج. انجام برخی از اعمال حرام، مانند شرابخواری.
هر گناهی که انسان انجام میدهد، مرتبهای از محبت خدا را از دست میدهد و به همان اندازه بغض دریافت میکند؛ زیرا این دو مانند دو کفه ترازو عمل میکنند.
موفق باشید.
صفحهها