کسی که به مکتب اهلبیت رو میآورد و مستبصر میشود؛ ممکن است برایش سؤالاتی در مورد نظر شیعه در باره تحریف یا عدم تحریف قرآن و نیز اعتبار روایات، پیش بیاید.
همواره تازه واردین به مکتب اهلبیت، با شبهاتی دست و پنجه نرم میکنند. یکی از سؤالات تازه واردین به مکتب اهلبیت، این است: «من مستبصر هستم و شبهاتی برایم پیش آمده است. آیا به قرآن چیزی اضافه و کم شده است؟ آیا حرفهای معصومین همه درست است و علم الهی و قرآنی است؟ آن چه در فضیلت اهلبیت بیان شده، همه بیان خودشان است؟»
برای پاسخ به این سؤال، ابتدا عدم تحریف قرآن را از منظر روایی و نقلی و سپس از منظر عقلی مورد بررسی قرارداده، و در پایان هم به صحت و سقم روایات معصومین(علیهم السلام) و فضایل ایشان میپردازیم.
دلایل نقلی عدم تحریف قرآن
1ــ خدا حافظ قرآن است
برای صحت و سقم هر موضوع، اول آن را از دید ارائهدهنده آن موضوع، مورد کنکاش قرار میدهند. خداوند در کلام خودش، عدم تحریف قرآن را رد کرده و میفرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون[حجر/9] يقينا ما قرآن را نازل كردهايم، و حتما ما حافظ و نگاهدار آن هستيم»
صاحب التمهید مینویسد: «در عين حال که تواتر قرائتهای مختلف(قراء سبعه) امری موهوم است، در اين حقيقت کسی شک ندارد که قرآن در طول تاريخ اسلام در بين مسلمانان متواتر بوده و نسل به نسل گشته تا به دست مسلمانان امروز رسيده است و اراده الهی بر اين تعلق گرفته که قرآن را از هرگونه خطر حفظ کند. از آن زمانی که قرآن نقطه و اعراب گذاری نشده بود و به شکل ساده نوشته می شد تا امروز.»[1]
نکته: چون در میان امت اسلامی بعد از پیامبر، به دلیل فرهنگهای مختلف و ...، هر شهری برای خودش یک قرائت از قرآن داشت؛ در زمان خلفای عباسی «ابن مجاهد» برای رفع اختلافات، بدون هیچ ملاکی به هفت نفر از قاریان(قراءسبعه) اجازه نشر قرائت داد که این قرائتها تواتر ندارند.[2]
2ــ وجود احادیث عدم تحریف قرآن
زراره یکی از اصحاب خاص امام باقر(علیه السلام) از ایشان راجع به تحریف قرآن سؤال میکند؛ حضرت میفرماید: «قرآن يکي و از نزد خدای واحد است، اختلاف از جانب راويان است.»[3]
این حدیث و احادیث مشابه دیگر، اختلاف قرائت را رد، و بر قرائت اصلی قرآن(هنگام نزول وحی) تأکید دارند که این موضوع، اهتمام معصومین را به عدم تحریف قرآن(قرائتهای مختلف) نشان میدهد.
دلایل عقلی عدم تحریف قرآن
1ــ وجود آیات تحدی در قرآن
آیاتی از قرآن، معاندان قرآن ـ از زمان ختم رسالت تا قیامت ـ را به مبارزه طلبیده و میفرمایند که اگر فکر میکنید قرآن گفتار بشریست؛ ده سوره، یا لااقل یک سورهمانند آن بیاورید.[4] ولی چه کافران آن زمان و چه این زمان از آوردن حتی یک آیه مثل قرآن عاجزند. بنابراین اگر این قرآنی که در دست ماست؛ تحریف شده باشد و کسانی در آن دست برده باشند، باید کسانی دیگر هم بتوانند مانند آن را بیاورند.
2ــ اعجاز قرآن
یکی از جنبههای اعجاز قرآن، اعجاز علمی آن میباشد که منطبق بر خیلی از مسائل علمی روز است. در آیه شش سوره صافات میخوانیم: «همانا ما آسمان دنيا را به زيور ستارگان آراستيم.»[5] تفسیر نمونه در باره اعجاز علمی این آیه مینویسد: «نكته جالب ديگر اينكه از نظر علم امروز مسلم است كه چشمک زدن زيباى ستارگان به خاطر قشر هوايى است كه اطراف زمين را فرا گرفته، و آنها را به اين كار وا مىدارد، اما در بيرون جو زمين، ستارگان خيره خيره نگاه مىكنند و فاقد تلألؤ هستند.»[6]
در مود اعجاز لفظی قرآن باید گفت که حتی عربزبانان فصیح زمان پیامبر، در مقابل فصاحت و بلاغت قرآن حرفی برای گفتن نداشتند؛ الا اینکه پیامبر را نعوذبالله شاعری دیوانه (در شبه جزیره عربستان شاعری رواج داشت) خواندند: «وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُون[صافات/37]و مىگفتند: آيا ما به خاطر شاعر ديوانهاى دست از خدايان خود برداريم؟»
مخالفان پیامبر، قرآن را گفتاری بشری میدانستند که حاصل شاعری پیامبر است(قرآن را تحریف شده میدانستند)؛ در حالی که قرآن مبرا از شعر و شاعریست: «و نه ما او را (پیامبر) شعر آموختيم و نه شاعرى شايسته مقام اوست، بلكه اين كتاب چيزى جز ذكر الهى و قرآن روشن بيان خدا نيست.»[7]
حالا باید به فقره دوم از سؤال پاسخ داد که صحت و سقم احادیث معصومان(علیهم السلام) و نیز صحت و سقم فضایل ایشان را خواسته بود.
صحت و سقم روایات معصومین(علیهم السلام)
برای اعتبارسنجی روایات وارد شده از معصومین، علم رجال ــ که به بررسی اعتبار سند و متن روایات میپردازد ــ بوجود آمد. اولین روشنگری درباره ورود احادیث جعلی در تراث شیعی توسط خود امامان معصوم (علیهم السلام) انجام گرفت، ایشان به اشخاصی اشاره می کردند که واضع و جاعل احادیث بودند. عبدالله بن مسکان از بعضی از اصحاب از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که حضرت بعضی از افراد را مورد لعن قرار دادند که احادیث جعلی در فضیلت آنان میسازند.[8] اهلبیت(علیهم السلام) هر حدیثی را که موافق قرآن باشد، دستور به اخذ آن، و هر حدیثی را که مخالف قرآن باشد، دستور به کنار گذاشتن آن میدادند.[9]
پالایشهای متنی و سندی احادیث در زمان نویسندگان کتب اربعه (کافی، منلایحضره الفقیه، استبصار، تهذیب) نیز اتفاق افتاد؛ آنان که اشخاص متخصص و متعهدی بودند همانطور که خود بیان فرموده اند احادیثی را جمع کردند که حجت بین خدا و ایشان باشد.[10]
بنابراین گر چه نویسندگان کتابهای حدیثی شیعه، با دقت و تیزبینی، سعی در رساندن احادیث صحیح به آیندگان داشتند؛ ولی همه روایات از یک درجه اعتبار برخوردار نیستند؛ که البته راهکارهایی هم برای شناسایی و تشخیص صحت و سقم روایات وارده(علم رجال) وجود دارد.
اعتبار فضایل اهلبیت از زبان خودشان
اغلب فضایل اهلبیت(علیهم السلام) از زبان معصومین دیگر است؛ مثلاً حدیث غدیر علاوه بر منابع شیعی در کتابهای اهل سنت از زبان پیامبر نقل شده است.[11]
یا مثلاً در کتاب معتبر کامل الزیارات، دعاها و احادیی از زبان معصومین، در باره زیارت معصومین دیگر آمده است. در این کتاب از قول نبی گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در فضایل کربلای حسینی آمده است: «پسرم حسين در سرزمينى به خاك سپرده مى شود كه به آن كربلا گويند، زمين ممتازى كه همواره گنبد اسلام بوده است، چنانكه خدا ياران مومن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد.»[12]
سخن آخر
گفتیم که وجود آیات تحدی و نیز اعجاز قرآن، دو دلیل عقلی برای عدم تحریف قرآن هستند. خداوند، خود را حافظ و نگهبان قرآن از تحریف شدن میداند. احادیث رسیده از معصومین(علیهم السلام) نیز از یک درجه اعتبار برخوردار نبوده و راهکارهایی برای سنجش اعتبار خود میطلبند که در کتابهای رجالی به آنها پرداخته شده است.
پینوشتها
[1]. التمهيد، معرفت، محمد جواد، ج1، ص 309.
[2]. همان، ج2، ص 233.
[3]. الكافي (ط - الإسلامية)، کلینی، محمدبن یعقوب(قرن چهار)، ناشر: دارالکتاب اسلامیه، سال چاپ: 1407ه.ق(تهران)، ج2، 630 .
[4]. آیات 13 هود و 38 یونس.
[5]. آیه شش صافات.
[6]. تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج19، ص 17.
[7]. آیه 69 یس.
[8]. «فَإِذَا أَتَاكُمُ الْحَدِيثُ فَاعْرِضُوهُ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّتِي فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّتِي فَخُذُوا بِهِ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ وَ سُنَّتِي فَلَا تَأْخُذُوا بِهِ»، بحار الأنوار (ط - بيروت)، مجلسی، محمدباقر، ج50، 80.
[9]. تلخیص مقباس الهدایة، مامقانی، عبدالله، ص 156.
[10]. صدوق، مقدمة، منلایحضره الفقیه، ج 1، ص 3، ناشر جامعه مدرسین.
[11]. ترمذی، محمد بن عیسی، بیروت، دارالفکر، ج12، ص175؛ المصنف، ابن ابی شیبه، ج7، ص495، بیروت، دارالفکر، 1409؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج4، ص4.
[12]. کامل الزیارات، ابن قولویه، جعفربن محمد، چاپ: نجف اشرف، 1356ش، ص 269، باب 88، ح 8 .
نظرات
باسلام مطلب شما در کانال مرکز نشر معارف قرآن وحدیث منتشر شد
quran_hadis@
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub