چون انسان به مقام خلیفه الهی رسید، لذا اشرف موجوات شد و خداوند او را تکریم کرد و نسبت به دیگر موجودات برتری بخشید.
کرامت از جمله واژه های قرآنی است که خداوند از خودش، کتابش و فرستادهاش به عنوان کریم یاد کرده است. در مورد خود میفرماید: «اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ [علق/3] بخوان كه پروردگارت ازهمه بزرگوارتراست» و در مورد رسولش میفرماید: «إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ [حاقه/40] اين قرآن گفتاررسول بزرگواری است» و درباره کتابش میفرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ [واقعه/77] آن قرآن كريمی است»
در این میان انسان با خدای کریم، قرآن کریم و پیامبر کریم مواجه است و بدیهی است که خداوند، رسول و کتابش، همگی میخواهند انسان را به کرامت برسانند و راه رسیدن را هم تقوا می دانند، لذا خداوند، کرامت انسانی را منوط به تقوا کرده و فرمود:«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ [حجرات/13] گرامیترين شما نزد خداوند با تقوا ترين شماست.» بنابراین، کرامت انسان در اطاعت خدا است و نافرمانی از دستورات الاهی، سبب از دست دادن کرامت نزد پروردگار است.
اما یکی از موانع رسیدن به کرامت، اسارت عقل انسان در خواستههای هوای نفس است، لذا امیرالمومنین(علیهالسلام) در روایتی میفرمایند: «هر کس کرامت نفس داشته باشد، شهوات و تمایلات نفسانی نزد او خوار و حقیر است.»[ بحارالانوار، ج 67، ص 78] یعنی کسی که عقلش در اسارت نفس اماره و خواسته های نفسانی است، چگونه می تواند از کرامت و منزلت انسانی بهره مند شود؟!
پی نوشت:
بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، دار إحياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج 67، ص 78.