- تقلید جاهل از عالم، نه تنها بر اساس حکم شرع واجب میباشد بلکه بر اساس حکم صریح عقل نیز واجب است. زیرا وقتی فردی در استخراج احکام از آیات و روایات علم کافی را دارا نمیباشد بر اساس حکم صریح عقل باید به فرد عالم رجوع نماید.
تقلید در احکام دین به معنای رجوع جاهل به عالم از جمله مسائلی است که دلیل عقلی و نقلی آن را تایید میکند. اما دلیل عقلی اینکه چون افراد کمى هستند که بتوانند در همه احکام، اجتهاد کنند، لذا فقهاء که با زحمت فراوان در این زمینه به عنوان متخصص این فن شناخته شدهاند، محل رجوع افرادی هستند که در این زمینه تخصص ندارند و این یک اصل عقلایی است؛ چون انسان در هر زمینه که مهارت و تخصص کافی ندارد به اهل فن در آن رشته مراجعه میکند. همانطور که یک بیمار برای تشخیص و درمان بیماری خود به پزشک مراجعه میکند، از این رو کسی او را مذمت نمیکند که چرا از نسخه پزشک تبعیت نموده و بدان عمل کرده است، چون یک بیمار در زمینه پزشکی تخصص ندارد تا بخواهد صاحبنظر باشد، لذا به متخصص رجوع میکند.
اما دلیل نقلی: در روایات آمده است که «هر کدام از فقهاء که صیانت نفس دارد، از دینش محافظت مینماید، با هوای نفس مخالفت میکند و امر مولای خود [ائمهی معصومین (علیهالسلام)] را اطاعت میکند، پس بر مردم است که از او تقلید کنند.» [الإحتجاج، ج2، ص458] و در روایت دیگری وجود مبارک امام زمان (عجاللهتعالیفرجه) میفرماید: «در رخدادهايی كه اتفاق میافتد به راويان حديث ما مراجعه كنيد، زيرا آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر آنان هستم.» [وسائل الشیعه، ج18، ص65] نتیجه اینکه عقل و نقل حکم میکنند که جاهل به احکام و فروع دین به عالم و متخصص دین باید رجوع کند.
پینوشت
طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، نشر مرتضى، مشهد،1403 ق، ج2، ص458.
شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، 1409 ق. ج18، ص65.