سلام.۲۲سالمه.تازه ک دانشگاقبول شدم پسرعموم اومدخاستگاریم.ومن قبول کرردم ولی دقیقا از روز بعدش پشیمون شدم ولی نتونستم لغوش کنم.همینجوری ادامه دام.بااینک دلم باهاش نبودگفتم شایدهرجی بگذره بهتربشه.ولی تودوسالی ک عقدبودیم همش باهاش درحال دعوابودم.دوسداشتم ازش جداشم نع اون قبول میکرد ن خانوادم.مرد خوبیه.ازدواج کردیم ولی هیچی درست نشد.من همچنان اصراردارم ک طلاق بگیریم.دلم باکس دیگ ای نیست.ولی باشوهرمم نیست.احساس میکنم این رابطه ازاولش اشتباه بوده واس همین نمیتونم باهاش کناربیام.احساس میکنم اگ بخام باهاش بمونم باید خودمو خاسته هامو فراموش کنم.وضعیت مالی خوبیم نداره.شغلشم خیلی وقت گیره.دوسداشتم بایکی باشرایط بهترازدواج کنم.الان نمیدونم چیکارکنم طلاق ازذهنم نمیره بیرون ولی پشتوانه ای ندارم شوهرمم قبول نمیکنه.خاهش میکنم کمکم کنید
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
با سلام به شما کاربر محترم
اینکه میگید بعد از عقد پشیمون شدید، توضیح خاصی ندادید که چی شد که پشیمون شدید؟ از طرفی توضیحاتتون منطقی و قانع کننده برای جدایی نبود! اگر واقعا دلتون با همسرتون نبود، خب پس چطور عقد کردید؟
درسته که شما با همسرتون مشکلاتی دارید ولی حل مسئله تون به اینه که مثل دو نفر عاقل و بالغ درباره اختلاف احیانا و مشکلاتتون صحبت کنید و برطرف کنید و در صورت لزوم حتما هردوتون به یه مشاور خانواده مراجعه کنید.
اما طلاق مسئله رو حل نمیکنه. مضاف براینکه از کجا معلوم که شما با طلاق گرفتن از همسرتون، در آینده مورد بهتری به خواستگاری شما بیاد به ویژه اینکه در چنین شرایطی ازدواج بعدی شما سخت خواهد شد!
عدم علاقه به همسرتون یه بحثه و اینکه فکر کنید می تونستید با کسی بهتر از ایشون ازدواج کنید یه بحث دیگه است! لذا به این سوال با وجدان بیدار خودتون پاسخ بدید که آیا به همسرتون هیچ علاقه ندارید؟ اگر واقعا مسئله این نیست، بلکه مسئله شما این فکر که میتونستید با بهتر از ایشون ازدواج کنید، باید عرض کنم دارید بیخودی زندگی تون رو به خاطر یه فکر و خیال خراب میکنید! زیرا از کجا معلوم که شما اگر با ایشون ازدواج نمیکردید با کسی بهتر از ایشون ازدواج میکردید؟ از طرفی بر فرض که شما طلاق گرفتید، چه تضمینی وجود دارد که بتونید در آینده یه ازدواج موفقی داشته باشید؟ بهتر است در این زمینه منطقی و عاقلانه تر به مسئله فکر کنید وگرنه هیچ تضمینی وجود ندارد که حتی اگر در آینده با کس دیگری هم ازدواج کنید، این فکر و خیال شما رو رها کنه!
از این رو اگر مسئله شما با همسرتون، فکر و خیالهایی است که ذهنتون رو درگیر کرده، دراین زمینه توصیه میکنم به یه مشاور فردی حضوری مراجعه کنید. جهت مطالعه بیشتر در این زمینه توصیه میکنم لینک ذیل رو مطالعه کنید.
https://www.btid.org/fa/news/89666
موفق باشید.
سلام
خب ازدواج بدون علاقه بزرگترین اشتباه شما بوده که به هر حال مربوط به گذشته س. اما...چرا شوهرتون رو دوست ندارید؟ چه ایده آل هایی مد نظرتون بوده و هست؟ نمی تونید خودتون بخشی از این ایده آل ها رو برای خودتون فراهم کنید؟ ببین دوست عزیز، خوشبختی چیزی نیست که دیگران به ما هدیه بدن، خوشبختی در وجود ماست. من باید خودم رو خوشبخت کنم.
یه کفه ترازو زندگی کنونی شماست، یه کفه دیگه زندگی آینده تون بعد از طلاق. فکر کنید طلاق گرفتید با تمام مشکلات اون، اما واقعا چه برنامه ای برای بعد از طلاق دارید؟ مطمئنید همسر ایده آل شما پیدا میشه و شما رو خوشبخت میکنه؟ میتونید خودتون درآمدی داشته باشید؟
الان نمی تونید فکری بکنید، راه حلی پیدا کنید، مشورت بگیرید از بزرگترها یا ....که زندگی تون رو بهتر کنید؟ لطفا ابتدا سعی کنید مشکلتون رو حل کنید بعد به فکر طلاق بیفتید. باور کن عزیزم طلاق فقط راه فراره، راه چاره نیست.
همین شماهایید آمار طلاقو میبرین بالا دیگه.
خودتونم نمیدونین از زندگی و دنیا چی میخاین. طلاق بگیر و برو دنبال زندگیت.
آرزوی خوشبختی واسه شوهرت دارم و مطمعنم بدون شما خوشبخت تر میشه
مواظب باش عزیزم کاری نکنی که بعدا پشیمان بشی
به خاطره وضعیت مالیش نمی خوایش یا اصلا حسی بهش نداری دختر خاله من همین طور بود اصلا نمی خاست مامانش زورش کرد چون پسر خوبی بود ولی بالاخره بعد از 8ماه عقد صیغه پس خوند
بمون زندگيتو کن واسه دختري ک اسم مطلقه روش بخوره فکرنميکنم عواقب خوبي ب همراه داشته باشه
طرز فکرت خیلی قدیمه
مجبور نیست با کسی که مهری ازش تو دلش نیست یا دوستش نداره بمونه و صاحب بچه هم بشه و بلاخره یروزی طلاق بگیره
با این نظر
نویسنده ناشناس در 14:49 - 1399/01/18
کاملا مخالفم
یکی از علل بالا بودن آمار طلاق و تعدد زنان مطلقه و در نتیجه بالا رفتن آمار فساد همین تفکر هست
بنظر شما
ازدواج کنه و صاحب فرزند بشه و بعد جدا بشه بهتره
ماهیت طلاق درست نیست
اما بچه طلاق شدن و روبرور شدن با هزاران مشکل بی سروته از دوران کودکی خیلی اشتباهه
قرار نیست هر زن مطلقه ای فاسد بشه
همش تقصیر خانواد هاست
همه چیو خراب میکنن
دختر بدبخت میمونه و هزار تا مشکل که چی؟مسببش بزرگترها بودن و حالا پشت خالی کردن