تیرم بد جوری به سنگ خورد

16:08 - 1393/11/18

سلام . اين موضوع رو كه دارم مينويسم شايد خيلي طولاني باشه ، اما ازتون خواهش مي كنم كه كمكم كنين؟

 

پسري 27 ساله ام و تا به الآن ، خداي نكرده رابطه ي نامشروع و حتي نگاهي آلوده به هيچ جنس مخالفي نداشتم . تواين چند سال ، خونوادم بيش از 17-18 دختر خانم بهم پيشنهاد دادن كه توش ( تحصيلكرده عاليه-مذهبي-شاغل-پولدارو خلاصه همه جور آدم بوده ديگه !!! ... ) .

ولي بنابه سخت پسندي هاي خودم ،( نه اينكه خودم بخوام خودمو آدم كاملي بدونم و اون گزينه ها رو مشكل دارتصور كنم ، خير اينطور نبوده و نيس )!

ولي اينكه دختري كه انتخاب ميشه ، اول از همه و مهمتر از همه اينه كه من دوسِش داشته باشم و به دلم بشينه ! كه تو اين گزينه ها ، هيچكدون نبودن متأسفانه !

خلاصه اينكه امسال حدود 7-8 ماه قبل بود كه يه جا كار داشتم و از يه خانومي خيلي خوشم اومد ، طوري كه انگار همين خانم تو زمين وجود داره و ديگه اصلاً هيچكي واسم مثل اون نيست و نميتونه باشه  ! واسم خيلي سخت بود كه بتونم باهاش ارتباط برقرار كنم ! عرض كردم كه : تا حالا اينكارا رو نكرده بودم و واسم دشوار بود ! به هرحال ، متأسفانه يكطرفه طوري عاشقش شده بودم كه تو 24ساعت ، 24دقيقه خوابم نمي برد ! اين علاقه شديدتر ميشد و نكته ي جالبتر از همه اين بود كه هنوز نفهميده بودم كه اين خانم مجرد هستش يا نه !

يه روز خواستم برم از همكارش كه تو همون اتاق كار ميكرد سؤال كنم ، اما ترسيدم آبروريزي بشه و روم نشد كه به همكارش بگم ! در هر صورت بعضي روزا كه ميرفتم و ميديدمش ، علاقه ي من نسبت به اون خانم شديدتر ميشد !

با دوتا از دوستام مشورت كردم و اونا بهم پيشنهاد دادن كه برم محترمانه به خودش بگم كه مجرد هستن يا خير! اما با اين حال ، هرگز روي اين كار رو نداشتم !  

تا اينكه بعد 23 روز از خواهر بزرگم خواهش كردم كه بره با اون خانم صحبت كُنه. يه روز خواهرمو بردم دم درب اداره ( همونجا كه خانم كار ميكرد ) ، بهش گفتم كه بره اتاق شماره (؟) ، خواهرم ميره و دختره رو مي بينه و به يه بهونه كاري از اونجا مياد بيرون و نتونسته بود كه به اون خانم بگه ! اما اتاق بغلي همون خانم ميره و از يكي از همكاراي اين خانم ميپرسه كه خانم فُلاني كه اتاق كناري شما هستن ، مجرد هستن يا خير؟!

ايشون هم جواب ميده كه : اين همكارمون تازه 45 روزي ميشه كه عقد كرده !!!

خواهرم كه اين موضوع رو مياد و  بهم ميگه ، خداي من شاهده كه اين 7-8 ماه يه روز خوش نديدم و هيچ جوري اين خانم از ذهن و فكر من پاك نميشه ! با اينكه ميدونم ، كاملاً غلط و غيراخلاقي هست ، اما نميتونم از فكر كردن بهش بيرون بيام ! اونم فكر كردن به خانمي كه الآن شوهر داره و خودش يه گناه نابخشودني محسوب ميشه !!!

اما اما و صد اما ، كه هرچي ميخوام بهش فكر نكنم و از ذهنم بره بيرون ، متأسفانه روز به روز بدتر ميشم !

خودم يه بچه نمازخون و متدين و مذهبي هستم ، ولي با اين حال ، تو اين يه مورد موندم و نميدونم راه حل چيه ؟ روزانه بيش از هزاران بار ذكر ميخونم اما ، نميدونم چرا اين همه اين دختره رو دوست داشتم و با وجودي كه ميدونم شوهر داره و همه اينا يه جور گناه و تَوهم هست ، بازم ... !

اگه كسي از شما عزيزا، راه چاره اي ( ساده تر بگم : راه درماني ) براي رفع اين فكر (بزارين بگم  اين گناه ) داره منِ درمانده رو راهنمايي كُنه ؟ خدا خيرتون بده و ممنونم ازتون .

http://btid.org/node/55512

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 6 =
*****
تصویر yosef
نویسنده yosef در

آدمها همیشه اونجوری که دلشون می خواد چیزی رو به دست نمیارند ...

تصویر یه عاشق واقعی

سلام بر شما برادر گرامی 

به فرموده ی رسول اکرم(ص): «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک» دشمن ترین دشمنان، نفس توست که در کنار (یا بین دو پهلوی تو ) قرار دارد.

وقتی درونت و احساساتت حرفی متضاد با عقل دینی ( احکام و اخلاق الهی ) داره مطمئن باش دچار مکر شیطان شدی ... 

مطمئنم در این کشاکش عقل و نفس پیروز بیرون میای !

یاعلی 

تصویر مازیار

قبل از اینکه اطلاع داشته باشی که اون خانم نامزد داره کارت اشتباه نبوده و قصدت به ازدواج بوده

و درسترین کارو هم کردی که خواهرت رو جلو فرستادی که اگر اون خانم مجرد بود احساس بدی نسبت به تو نکنه و در آینده هم حسرت اینو نمیخوری که ای کاش بهش میگفتم

ولی بعد از فهمیدن اینکه اون الان ازدواج کرده قضیه فرق میکنه و تو تا قبل از دونستن این قضیه گناهی نکردی و نباید خودتو سرزنش کنی

مهم اینه که خودت میدونی و به این نتیجه رسیدی که از الان به بعد فکر به اون دیگه جایز نیست و گناه هم داره

نذار فکرت بره سراغش.وقت هایی که کار داری،باید فکرت به کارت باشه وگرنه خدایی نکرده اخراج میشی.موقع هایی هم که کاری نداری خودتو مشغول کن.برو باشگاه ثبت نام کن.برو توی طبیعت.به خصوص کوه نوردی.روزهای تعطیل با دوستانت قرار بذار.رفتن و دیدن نزدیک طبیعت فکر آدم رو باز میکنه.بذار از لحاظ جسمی انرژیت تخلیه بشه.مطمئن باش روح و فکرت هم درست تصمیم میگیره

من خودم عاشق کوه نوردی هستم به خصوص زمستون وقتی که روی کوه برف اومده باشه.دیدنش از نزدیک خیلی لذت بخشه و به آدم آرامش میده.ولی هیچ وقت حرفه ای دنبالش نرفتم و وسایلی که ممکنه به میلیون هم میرسه نخریدم.با لباس و کاپشن گرم و یه جفت یخ شکن که قیمت زیادی هم نداره.با هزینه کم برو از طبیعت استفاده کن.مطمئن باش روحت که عوض بشه میتونی راحت تر فکر کنی

این جامعه انقدر مشکلات زیاد شده که اگه خودت به فکر خودت نباشی پس فردا خدایی نکرده وابسته به قرص های افسردگی و عصبی میشی

تصویر yasin1366
نویسنده yasin1366 در

همسن ها تو بابا هستند

بعد تو هنوز نمی تونی احساساتت کنترل کنی

این تجربه خوبی شد برات که بدونی ازدواج چی هست

تا با خانمی صحبت نکردی و به قول بنگاه دارها نرفتی پای معالمه نمیشه در مورد کسی نظر داد.

جنابعالی به جای شناخت بر اساس واقعیت ها بر اساس برداشت ذهنیت عاشق شدی که این میذاریم پای بی تجربگیت.

در مورد حس و حال الانتم زود گذر می گذره میره

سعی کن فکرت به یک چیز دیگه مشغول کنی

تصویر sanazi
نویسنده sanazi در

اقای  عشق من من که دارم کمکتون می کنم  لطفا هز جه زود تر جواب بدید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تصویر sanazi
نویسنده sanazi در

من نمی خوام خدایی نکرده به پسر ها توهین کنم خیلی از  دختر ها هم  فرق دوست داشتن و خوش امدن از کسی  را نممیدونن البته دخترا بیشتر درگیر این مسایل هستن
اصلا شاید شما با این خانم صحبت می کردید ازشون خوشتون نمی امد  از کجا می دونید سطح توقع این خانم چقدر است؟ معیار هایش چیست امکان داشت حتی اگرم ازدواج می کرد شما را قبول نمی کرد به خاطر معیار هایش
بهه نظرتون چیزی که  نشده یا نمیشه ادم باید وقتش را تلف کند؟
ایا واقعا این خانم تنها کسی بود که میتونستی باهاش کامل بشین بین این همه ادم؟
اشما چقدر این خانم را دیدید؟

میشه توضیح بدید از چ رفتار این خانم خوشتون اومده؟
یعنی واقعا شما خدا رو و وجودشو نقض می کنی که میگین بهتر از این نیست>؟ ایا این اعتقاد رو دارین که اگه بهتر از این نبود با همین خانم ازدواج می کردید؟
می تونین با خودتون کنار بیاین > باور کنین که  هر چیزی رو به زور نباید بدست اورد ؟
ایا من واقعا اشتباه هست حرفم غلط میگم؟؟؟؟از کجا معلوم یکی خیلی بهتر خدا برایت قرار داده  شاید اصلا همین فردا در جلویه زندگیت سبز شه ؟ به نظرت امکانش نیست؟ شما باز میگی اون خانمه که شوهر کرده بود >
اینو قبول داری که اگه واقعا عاشق خیلی واقعی بودی هفته ی بعد نرسیده باهاشون زود تر صحبت میکردی؟ایا قبول داری که تو ذهنتون رویاا ا ساختید که حالا سخته پاک کردنش؟؟؟؟اگر قانع شدید بگویید  لطفا سعی کنید من را قانع  کنیید اگر ذزه ای می دانید حرفم درسته بگید قانع شدم این برای من کافیست

تصویر sanazi
نویسنده sanazi در

ببینید پسر ها اصولا فرق بین خوش   اومدن از کسی و عاشق بودن را نمیدونن
شما میتونی یکی بهتر پیدا کنی من نصیحتت نمی کنم واقعیت هارو بهتون میگم  اگه اون خانم شمارو دوست داشت که نمی رفت با اون اقا  من یک دخترم  اگه واقعا  عاشق کسی باشم غرورمو له می کنم  و بهش میگم 
شما به نظرم مشکل اظطراب دارین  ربطی به اون خانم نداره دچار اظطراب شدین نه که هیچ ارتباطی نداره  درسته اونم تو ذهنتون میاد ولی مشکل اصلی اظطرابتونه 
برای این که کامل بتونم کمکتون کنم 
  به سوالاتم جواب بدید   مثل من هم شماره بزنید
 .احساس درد در ناحیه ی دست و یا پا دارید؟
 یک دفعه ای اضطراب شدید میگیرید؟
 چه موقع و در کجاها اظطراب می گیرید؟
 

با توجه به حالات خود در هفته گذشته یکی از موارد ( هیچگاه یا بندرت / گهگاه / بیشتر اوقات / دائم یا تقریباً همیشه ) را انتخاب کنید .

1- بیشتر از حد معول احساس اضطراب و نگرانی می کنم .
2- بدون دلیل احساس ترس می کنم .
3- خیلی زود دچار ترس و وحشت می شوم .
4- احساس می کنم بند بند وجودم دارد از هم جدا می شود .
5- احساس می کنم که هیچ رویداد بدی اتفاق نخواهد افتاد .
6- احساس می کنم که ساق پاها و بازوهایم بی رمق و لرزان هستند .
7- بعلت دردهای گردن ، سر و پشت ناراحت هستم .
8- غش یا حالاتی شبیه به آن دارم .
9- براحتی نفس می کشم و مشکلی از این نظر ندارم .
10- احساس بی حسی و کرختی یا سوزش در انگشتان دست و پا می کنم .
11- از سوء هاضمه و درد معده در رنجم .
12- احساس ضعف می کنم و زود خسته می شوم .
13- احساس آرامش می کنم و می توانم به آرامی استراحت کنم .
14- احساس می کنم که قلبم تند می زند .
15- از فشارهای سرگیجه در رنجم .
16- از تکرر ادرار در رنجم .
17- عضلات دستها و پاهایم معمولاً سخت و داغ هستند .
18- صورتم داغ و برافروخته می شود .
19- براحتی به خواب می روم و شبها خوب می خوابم .
20- در خواب دچار کابوس ( بختک ) می شوم .

حتما جواب بده در ضمن  این کسایی که نظر دادن خواستن کمک کنن   مطمین باشید و به من اعتماد کنید من می تونم مشکلتونو حل کنم  فقط باید اطلاعاتی از شما بدانم که در روند حل مشکلتون کمک کنه ؟

 

تصویر eshgheman
نویسنده eshgheman در

سلام عزيزم... ممنون از اينكه اينهمه وقت گذاشتين،واقعاً ممنون . بنابه وظيفه خودم به سؤالاتتون جواب ميدم :

1- بيشتر اوقات

2-هيچگاه يا بندرت

3-گهگاه

4-هيچگاه

5-هيچگاه

6-هيچگاه

7-هيچگاه

8-هيچگاه

9-بيشتر اوقات

10-هيچگاه

11-هيچگاه

12-هيچگاه

13-گهگاه

14-بيشتر اوقات

15-هيچگاه

16-هيچگاه

17-گهگاه

18-گهگاه

19-بندرت

20-هيچگاه يا بندرت

تصویر sanazi
نویسنده sanazi در

مرسی از این که جواب دادید  یک مدت برای خود در نظر بگیرید مثلا دو هفته ای درمان غیر دارویی اگر تو ی این مدت خوب نشدید این راهکار هارو انجام دادید با یک روانپزشک خوب مشورت کنید
اول از خوردن شروع می کنم

1.بابونه :برخی از مواد تشکیل دهنده بابونه دقیقا همان کاری را با مغز می کنند که داروهای آرام بخش همچون والیوم انجام می دهند
2 . چای سبز:دلایل آرامش آنها اسیدآمینه موجود در چای سبز
3.سنبل الطیب :گیاه باعث خواب راحت به خصوص برای آن دسته از افرادی می شود که دچار کم خوابی و بی خوابی هستند. این گیاه خواب آور حاوی مواد آرامش بخش است

4.بادرنجبویه : گیاه دارویی نیز در کاهش استرس و داشتن خواب راحت موثر است. افرادی که حدود 600 میلی گرم از این گیاه را روزانه مصرف می کنند، آرام تر از افرادی هستند که قرص های آرام بخش مصرف می کنند. با اینکه این گیاه خاصیت آرامش بخش دارد اما تحقیقاتی نشان داده است مصرف بیش از حد آن باعث افزیش اضطراب می شود
5.بهتریننننننننننن روش :ورزش  ورزش ورزش ورزش
بر اساس یک برنامه مشخص و منظم ورزش کنید، اعتماد به نفستان افزایش پیدا می کنه شک نکنید اضطرابم اروم اروم از وجودتون میرهروزانه 20 تا 30 دقیقه ورزش هایی انجام دهید که تپش قلب شما را افزایش می دهدددددددددد مثل بالا  رفتن از پله

زود غذا بخوریددددددددبرخی از مواقع مردم در نتیجه گرسنگی مضطرب و عصبی می شوند. بنابراین، هنگامی که دچار اضطراب شدید یعنی قند خون شما کاهش پیدا کرده است و بهترین کار خوردن یک میان وعده سبک همچون گردو یا یک تکه شکلات تلخ به همراه یک لیون آب یا چای گرم است

وقتی دچار اضطراب هستید، بسیار آسان است که همیشه افکار منفی داشته باشید و به دنبال انتهای بد یا فاجعه باشید. ذهن شما درگیر مسایل غیر قابل تحمل می شود و همیشه هراس این را دارد اگر این اتفاق ها واقعا رخ دهند چه می شود؟ این مساله واقعا زندگی انسان را خراب می کنند و روح را از بین می برند.

به جای این افکار بیهوده، نفس عمیق بکشید، پیاده روی کنید و روی مسایل واقعی تمرکز کنید

 

حماممممم اب گرم:) سونا بخار با گرم کردن بدن خود، گرفتگی عضلات و استرس خود را کاهش می دهید. احساس گرما به عصب ها دستور کنترل حالت می دهد که روی سروتونین فرارسان های عصبی تاثیر می گذارد. گرم کردن بدن را می توان نوعی ورزش نیز دانست
سوال های اسون از خودتون  بپرسین یعنی طوری کنترل خودتون رو به دست بگیرید  سوال های ساده ای بپرسید و روی تنفس خود تمرکز کنید. مثلا، دمای هوایی که وارد بینی شما می شوند چند است؟ وقتی نفستان خارج می شود چه تغییری در بدن شما ایجاد می کند؟ وقتی هوا وارد ریه های شما می شود چه حسی دارد؟

شایددددددددددددددددد بخندید ولی یه مدت طولانی یک پارک جنگلی بروید و پیاده روی کنید همین بوی گل و دخت که به مشام ادم میرسد استرس ناخوداگاه کم میشه

من نوشیدنی هایی را که بهتون معرفی کردم نم خواد همشونو در یک رو ز بخورید  یه مدت به جای چای سیاه چای سبز بخورید و عصر هم بابابونه میل کنید ورزش هم یادتون نره همین راه رفتن در  جنگل و دویدن هم و سوالات ساده پرسیدن از خود برای گرفتن کنترل خود  اظطراب رو کم می کند
شما یکم اظطراب دارید البته شدید نیست   یه مدت 2 الی سه هفته رو خودتون کار کنین  اگه دیدین دارین بهتر می شین تا 2 ماه ادامه بدید تا خوب خوب بشید اگه نشدید یه روانپزشک میتونه کمکتون کنه دوست من:)

تصویر خانم آسمان

پسر خوب ادم عاشق کسی میشه که باهاش خاطره داره چهار تا بیرون رفته و حرفهای عاشقانه رد و بدل شده باشه با هم دوتا لگد به گربه زده باشن نه با یه نگاه.

تصویر mohammad6258

سلام وقت بخیر داداش

یک راه فقط واسه فراموشی نداری ، اینکه یک فرد بیاد تو زندگیت نه فردی که علاقه نباشه..... نه

یک فرد که بهش علاقمند بشی اینم فقط با دست خودت حل میشه اگ سطح توقعاتو یک کوچولو کمتر کنی ....

 داداش دختر خوب کم پیدامیشه باید سخت گیری تو کم کنی .......

اینطوری اگ ادامه بدی نابود میشیاااااااااااا

دیگه هیچی ازت نمی مونه دختر قطحی که نیست فدات شم .......

موفق باشی یا حق

تصویر سروناز20

راستش این موضوعی که بیان کردین برای من هم پیش اومده ...من مدت ها پیش یه همکاری داشتم واقعا آقا بودن الانم نظرم بهشون همینه ... مورد تایید کامل هستن من شاید یک سال منتظر بودم از من خواستگاری کنه ... و نمیکردن ... والبته اعتماد و علاقه واقعا وجود داشت .. . یک سال گذشت و من به خیال این که این آقای همکار ما مجرد هست منتظر بودم وانواع و اقسام راه ها رو امتحان میکردم که بلکه از من خوشش بیاد و هوای ازدواج به سرشون بزنه ... خلاصه نشد و البته من جز احترام وتوجه و.. هم چیزی ازشون ندیدم ...و کم کم خسته شدم چون واقعا یک سال زمان کمی نبود...

تو همون دوران که واقعا خسته شده بودم و به عبارتی  بی خیال ...این /اقا با من تماس هایی داشتن و خلاصه مشخصات فردی منو کاملا دریافت کردن و آخر سر فهمیدم این آقا قصد وساطت  دارن ...

اونجا بود که من پی بردم یک سال دچار اشتباه شده بودم که البته اون آقا رو کاملا مقصر میدونم ...!!!

حالا شما که در یک نگاه بود ..من یک سال درگیر شدم...

و بعد این ماجرا ایشون کلی عذر خواهی کرد  واین که نمیدونسته من هم وضعیت تجرد وتاهلشو رو نمیدونم چون بهش گفتم من تا این لحظه نمیدونستم شما متاهلی ... اون بنده خدا منو خواهر خودش خطاب میکرد میگفت شما جای خواهر نداشته من بودین ...

این تجربه رو خدمتون گفتم...

 واقعا اولا قبل فکر کردن به کسی تجرد وتاهل طرف رو دربگیرن ...

در ثانی شخصا برای من  فراموش کرد ن برای من خیلی سریع هم اتفاق افتاد چون علاقه به کسی که ذره ای به شما فکر نمیکنه بیهودس ...

از طرفی ممکنه تو زندگی شخصی اون فرد هم مشکل ایجاد کنید ... خواسته یا ناخواسته ...

و این که اون اقا هنوزم برای محترمه هنوزم مثل برادر وکنم ولی نها فرقش اینه که من دیگه به ازدواج بهش فکر نمی کنم و این منطقی هس وطبیعی برای من اتفاق افتاده ....

شما هم منطقا باید این طوری باشین ...بی خیالش بشین مثل من و دنبال نییمه گم شده خودتون  باشین ...این خانم  الان هیچ نسبتی باشما نداره و نه میتونه داشته باشه ... یه غریبس که خدا لطف کرده و بهتون آگاهی داده که بهشون فکر نکنید ...

 

تصویر سروناز20

البته اضافه هم بکنم این آقا به من گفت روحشم خبر نداشتنه من نمیدونم متاهله .. فکر میکرد منم میدونستم متاهله ...!! بعد این که من گفتم شما .اسطه ازدواج هست یا برای خودتون دارین میپرسین تازه سکشون افتاد....!!!!!!!!!!

تصویر خانم آسمان

در اینکه شما اشتباه متوجه شدین شکی نیست ولی زیاد  هم به اقایون متاهل خوشبین نباش.

تصویر barfi
نویسنده barfi در

خیلی خوب میشه که بقیه ی پسرها از این قصه درس بگیرن و وقتی به کسی علاقه پیدا میکنن قبل از عمیق تر شدنش اطلاعات خودشون رو کامل کنن... 

تصویر آقا حمید

سریالهای شبکه Gem Tv و ... رو کمتر نگاه کن برادرlaugh

تصویر نیمااا

یکی دیگه رو پیدا کن ازدواج کن یک ماه نمیکشه جاشو پر میکنه سخت نگیر

تصویر ساقی کوثر saghi67

امیدتون به خدا باشه وبس وتقدیر وقسمت حتما شایسته بهترین ها بودید هستید وخواهید بود انشا ءا..

تصویر خانم آسمان

چقدر این پست برام اشنا بود مشابهش رو همین چند وقت پیش همینجا خوندم.

ولی مطمئن باش این عشق هایی که با یه نگاه بوجود میاد اخر و عاقبت نداره.

شاید اگه این خانم مجرد بود شمارو میدید از شما خوشش نمیومد فقط کافی نیست که شما خوشتون بیاد که.شاید هزار تا اختلاف با هم داشتین.

بعدم از اولش باید میدونستی عشق یه طرفه هست الان عشق ها دو طرفه هست طرف هیچ تعهدی نداره که پای اون یکی وایسته خود مشاورها میگن اگه خواستگار بهتر اومد قبلی رو جواب کنید.

بابای من سن شما بود بچه هم داشت تو فکر دومی بود.

تصویر خانم آسمان

بعدم من که خانومم از یکی که خوشم نیاد و بخوام بپیچونمش میگم نامزد دارم و ازدواج کردم.

 

 

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام

دوست گرامی اینکه شما کسی را دیدید و خوشتون اومده چون قصد سوئی نداشته اید و هدف تون ازدواج بوده و شما هم نمی دونستید وی شوهر دارد گناهی بر شما نبوده است اما ادامه دادن این مسئله در ذهن تون گناه محسوب می شود لذا این مسئله را از دو باب عقلی و شرعی بررسی می کنیم.

شرعا: زنی می تواند ازدواج کند که مانع ازدواج نداشته باشد از جمله موانع ازدواج داشتن شوهر می باشد که خواستگاری از چنین زنی حتی به صورت کنایه(مثلا گفته شود هر کسی دوست دارد زنی مثل شما داشته باشد) حرمت دارد پس وقتی با شخصی شرعا ازدواج ممنوعه دلیلی نداره بهش فکر کنید

شاید بگید من عاشق شدم و عشق که منطق حالیش نیست در این صورت بهتره این مسئله را از باب عقل بررسی کنیم.

از منظر عقل: با وجود شوهر که وی نمی تواند با شما ازدواج کند پس باید بهش بگید که از شوهرش طلاق بگیرد و با شما ازدواج کند این مسئله هم تقریبا غیر ممکن می باشد چرا که اولا: امکان اینکه وی چنین پیشنهادی را قبول کند کمه و شاید کار به آبروریزی و حتی به جاهای باریک بکشد و جوانی تان تباه گردد ثانیا: گیرم که وی قبول کرد و طلاق گرفت در این صورت آیا حاضری با وی ازدواج کنید عذاب وجدان جدا کردن یک خانم از شوهرش چی میشه؟ بد بینی های که نسبت به خانم پیدا می کنید باید چطور بر طرف کنید؟ جواب مردم را چی می خواهید بدهید؟ و دهها سوال دیگر که باید پاسخگویی کنید لذا برای رهایی از این مشکل تنهاترین راه فراموشی است لطفا نگویید نمی توانم فراموش کنم چون اگر بخواهید می توانید و تا زمانی که نخواستید فقط خودتون را زجر خواهید داد

به هیچ وجه اداره ای که وی کار می کند نباید برید و زودتر شخص مناسبی را برای ازدواج انتخاب کنید تا زودتر ازدواج کنید.

موفق باشید