سلام به همه ی دوستان
نمیدونم از کجا شروع کنم. دختری دانشجو هستم و مقید و مذهبی. زندگیم حالت عادی نداره و من اینو به خوبی حس میکنم. هرکاری میکنم دلم آروم نمیشه که نمیشه. بخدا قسم امامزاده ها و گلزار شهدا و اماکن مذهبی رو آباد کردم انقدر رفتم و اومدم.
قبلا یه مشکلی تو ازدواجم داشتم و فکرمیکردم تماااااااااااام مشکلات من بخاطر اینه. اما الان تقریبا ابن مشکل برام حل شده ولی باز اروم و قرار ندارم نمیدونم چرا.
من علاقه ی خیلی خیلی خیلی خیلی خاصی به شهدا دارم یعنی بیشتر از اون چیزی که فکر کنید. من هرروز میرفتم مزار شهدا و خدا رو گواه میگیرم اگه یه روز نمیرفتم بی قراری کار دستم میداد. ولی وقتی میرم ارامش میگیرم مخصوصا مخصوصا بر سر مزار شهدای گمنام.
چون خیلیییییییییییییییی براشون گریه میکنم. ساعت ها دراونجا میمونم یه سری که نزدیک به شش یا هفت ساعت اونجا بودم و اصلا گذر زمان رو احساس نکردم و وقتی خانوادم بهم زنگ زدن که نمیخوای بیای خونه دیر وقته. تازه به خودم اومدم دیدم چند ساعته اونجا هستم. و دلمم نمیومد برگردم ولی واقعا هواتاریک شده بود و نمیتونستم بمونم.
دوباره فرداش میرفتم و همینطور ادامه پیدا میکرد و من هر روز و هروز و هرروز وابسته تر میشدم تا اینکه امتحانات نیم سال اول شروع شد و من درگیر امتحانات شدم و دیگه نتونستم برم و تاحدودی از وابستگیم کمتر شد.
ولی الان دوباره در همون وضعیت سابق قرار گرفتم. الانم که دارم این متنو تایپ میکنم واقعا بدنم به لرزه افتاده نمیدونم چرا.
نگید که کمتر برو چون نمیتونم واقعا نمیتونم.
نماز و قران هم ارومم نمیکنه.
نمیدونم چرا اینطوری شدم اینهمه بی قراری بخاطر چیه. چون مطمئنم بخاطر مشکلات گذشته ام نیست ازین بابت مطمئنم. خدایی نکرده کسی رو هم از خانواده از دست ندادم که بگید شاید بخاطر اون باشه.
همش احساس میکنم باید برسم به اون کمالی که خدا برای هربنده ای در نظر داره.
باید خودمو برسونم به جایی که لایق یک انسان هست.
نمیدونم چیکار کنم نمیدونم اینهمه بی قراری نشانه ی چیه؟ خسته نشدم و نیستم ازینکه مدام میرم برسر مزار شهدا صلا. اتفاقا خیلیم دوست دارم برم فقط میخوام بدونم دلیل اینهمه بی قراری چیه.
با تشکر
جمع بندی نهای:
سلام
دليل بي قراري شما علل مختلفي مي تواند داشته باشد، ممکن است بدليل همان مشکلي باشدکه در ازدواج داشتيد و تصورتان اين بوده که برطرف شده اما هنوز برطرف نشده است و از درون مشکلي مانده باشد، بهتر بود کمي درباره مشکل ازدواجتان مي گفتيد.اما اينکه دوست داريد به کمال برسيد، اين ميل باطني شما جاي تحسين دارد، خداوند متعال هدف ازخلقت انسان را در همين مطلب قرار داده است يعني رسيدن به کمال، ناگفته نماند براي رسيدن به اين موضوع شما بايد در وهله اول موانع رسيدن به کمال را برطرف کنيد و تا بعد از آن بتوانيد مراتبش را بدون مانع و به راحتي طي کنيد.حضرت آیه الله بهجت رحمه الله علیه، به تمامی کسانی که از ایشان تقاضای راه کاری برای رسیدن به معرفت و کمال می نمودند، می فرموند:ترک معصیت و انجام واجبات است.
ازدواج خود يکي از راههايي ست، که انسان را در رسيد به کمال و تقوي الهي همراهي و ياري مي کند، فلذا از ازدواج کردن و رد نکردن خواستگاراهاي خوبتان غافل نشويد.ممکن است دلیل بی قراری شما همین تنهاییتان باشد، چون خلقت انسان به گونه ایست که در کنار همسر و جفت خود به آرامش می رسد و در این مسیر می تواند مراحل کمال را به سرعت طی کند، بعنوان مثال نماز یک فرد همسر دار 70برابر فرد مجرد است.
علاقه داشتن به شهدا، هر چند در حد زياد آن، بسيار عالي ست، اما راه ابراز علاقه به آنها، فقط دراين نيست که بيشتر وقتتان در کنار مزارشان باشي، بلکه شما مي توانيد همواره به ياد شهدا باشيد و کارهايي را انجام دهيد که، شهدا خوشحال شوند، به ياد شهدا بودن در واقع ادامه اهداف و آرمانها آنهاست، اينکه چرا و به چه دليل و در چه راهي آنها جانشان را ايثار کردند، خلاصه شما مي تواني با ادامه راه آنها، بيشتر به يادشان باشي، بگونه اي زندگي کنيد که، شهدا خود دوست داشتند اينگونه زندگي کنند.بهترين راه اين است که با افراد با تجربه و عاقل مانند والدين و بزرگ فاميل يا يک مشاور خوب، مشورت کنيد تا بررسي کنيد و منشا بي قراري خود را کشف کنيد، چون همانطور که گفتم منشا ودليل بي قراري شما مي تواند علل مختلفي از جمله افسردگي و تنهايي و...داشته باشد، به هر حال جاي نگراني نيست و انشالله با توکل به خداوند و توسل به اهل بیت بهبود خواهيد يافت.و از اینکه باسایت ره روان ولایت مکاتبه می کنید متشکریم و با توجه به حل شدن مشکلتان بسیار خوشحالیم.
پیروز وسربلند باشید.
سلام
الان شرایطم یکم بهتر شده یعنی دو یا نهایتا سه روز در هفته میرم مزارشهدا. اونم در تایم کمی مثلا یکی دوساعت. ولی دارم سعی میکنم فقط پنج شنبه ها و ایامی که مناسبت های خاصی است مثل ایام فاطمیه و هفته ی دفاع و ... برم. البته پنج شنبه ها ثابته.
ولی فکرکنم عنایت خود شهداست چون یه موضوعی پیش اومد که واقعا واقعا عنایتشون بود که مشکل من برطرف شد. در کمتر از نیم روز.
از همه ی بزرگواران بابت نظراتشون ممنونم.
یه جایی این متن رو خوندم خیلی قشنگ بود:
برای بهترین دوستان خود دعای شهادت کنید(شهید علمدار)
به نام خدا
دوست خوبم سلام
به نظر من موضوعی که مطرح کردین مشکل نیست...علت این بی قراری شما رو زمان مشخص می کنه...باهرکسی درموردش صحبت نکنید...
بهترین ذکر صلوات...برای سلامتی آقا امام زمان(روحی له فداه) صلوات بفرستید و هدیه کنید و ازشون بخواهید راه رو براتون هموار کنند...
اما حواستون باشه که خدایی نکرده افراط نکنید طوری که پدر و مادرتون و خسته و ناراحت کنید...
سرمزار شهدا می رید سلامم و برسونید و التماس دعاااا دارم...
ان شاالله خوشبخت و عاقبت بخیر بشید.
از همه ی عزیزانی که نظراتشون رو قرار دادن ممنونم.
اوووووف شما هرچی ک من گفتم رو دقیقا برعکس و کم ترین مفهومش رو گرفتی,!!!من ب شما گفتم خدا گفته میان مردم باشید منظورم این بود ک زهد بیش از حد اشتباهه,ب نظر من شما تو برداشتتون از دین هم همین اشتباهات رو دارین و از حرفای معصومین فقط ب پوسته روییش هم نه ک به برعکس اون پوسته دست یافتید!!
روی طرز تفکرتون اول کار کنید,سریع هم گارد نگیرید ب حرفای دوستان
ی نفر اشتباه فک کنه در مورد مشکل شما,همه با هم ک اشتباه نمیکنن
کمی واقع بین باشید
اوووووف شما هرچی ک من گفتم رو دقیقا برعکس و کم ترین مفهومش رو گرفتی,!!!من ب شما گفتم خدا گفته میان مردم باشید منظورم این بود ک زهد بیش از حد اشتباهه,ب نظر من شما تو برداشتتون از دین هم همین اشتباهات رو دارین و از حرفای معصومین فقط ب پوسته روییش هم نه ک به برعکس اون پوسته دست یافتید!!
روی طرز تفکرتون اول کار کنید,سریع هم گارد نگیرید ب حرفای دوستان
ی نفر اشتباه فک کنه در مورد مشکل شما,همه با هم ک اشتباه نمیکنن
کمی واقع بین باشید
دوستان هر پیشنهادی دادن شما ب گونه ای خلافش رو بیان کردین،بنظر من شما رو اعتماد به نفست کار کن
شما مشاوره نمیخواین تایید میخواین
دوست عزیز شما اصلا صحبتهای بنده رو خوندید؟!
من تایید برای چه کاری میخوام اخه!
یه بار هم عرض کردم بنده فعلا امکان و شرایط ازدواج رو ندارم.
خیلی ممنون که وقت گذاشتید
اینکه شما می گی شرایط ازدواج نداری می شه کمی بیشتر توضیح بدین :مثلا چرا شرایط ازدواج ندارین
ممنونم از شما.
سلام
مشاور میتونه بسیار راهگشا باشه
مشاور خوب
در ضمن نتیجه دیگه ای که ار صحبت جدیدتون بر میاد و میگید تو جوابا نیست اینه که دیگه وقته شهادتتون رسیده
باید لبنان و سوریه وعراقی جور کنید و برید مبارزه با دشمنان اسلام تا بلکه به شهادت نایل شین!!!!!!
و گرنه دیگه باید توضیحات بیششتر بدین
و من الله التوفیق
از همه ی دوستان بابت وقتی که گذاشتند ممنونم.
ولی یه نکته ای هست که خیلی توجه منو به خودش جلب کرد اینه که خیلی از دوستان نظرات و صحبتهارو با دقت نمیخونند. خب برای پاسخگویی یا کلا برای هرچیزی وقتی یه متنی قرار داده میشه بهتره ادم با دقت و تمرکز کامل اون متن رو بخونه. یه درصد احتمال بده داره نتیجه گیری اشتباهی میکنه. تو زندگی هم همینطوره مشکل خیلی از جوانهایی که کارشون به طلاق میکشه اینه که خوب به صحبتهای طرف مقابلشون گوش نمیدن.
همه ی نظرات دوستان رو خوندم ولی اصلا جوابم تو هیچکدوم از نظرات نبود. توصیه ای که جناب وجدانی کردند رو ان شاءلله بکار میگیرم شاید نتیجه داد. اگرم نداد که دیگه واقعا نمیدونم چه کنم همینطوری به زندگی ادامه میدم تا ببینم چی پیش میاد.
یه نکته ی دیگه. دوباره میگم قبول دارم نباید ساعات طولانی بر سر مزار شهدا باشم ولی ولی در حال حاضر چون شاغل نیستم و یک عدد دانشجو هستم با کلی فعالیت و وظایفی که بر عهدمه٬ وقت میکنم به همه ی کارام برسم و مدت طولانی دراونجا باشم پس این باعث نمیشه از کارام عقب بمونم.
از اینکه به همه دوستان لطف داری ممنون
اما
شما ی گمشده ای داری، حالا بهتره که اون گمشده را پیدا کنید ، به نظر بنده شما اگه ازدواج کنی وضعیت خیلی بهتر می شه البته منظورم اینکه می گم وضعیت نه اینکه الان وضعیت خراب باشه ، نه
ولی کمی معقول و معمول نیست ، زیارت شهدا خیلی خوب و عالی ست اما هر چیزی در حد خودش، حتی کسی اگه بخواد حرم امام معصوم بره بیشتر از حدش بطوری که از زندگی و ....بیفته کسی توصیه نمی کنم، اصلا چه بسا زیاده روی تو ی کار خوب باعث بشه که ی روزی کلا اون کار خوب را کنار بزاری،
اما جای شکرش باقیه که بواسطه شهدا به آرامش می رسی، انشاالله که خیر است اما اینکه کمی بیشتر از حد معمول بخوای افراط کنی و...این ی مقداری ممکنه برای شما مشکل ساز بشه
اما ی سوال:شما چرا به ازدواج فکر نمی کنید ؟چرا از این سنت حسنه دور هستید؟
هر فردی برای ازدواجش یه شرایطی در نظر داره.
منم یه ملاکهایی مد نظرم هست. یعنی شرایط و ویژگی های خودمو سنجیدم مطابق با اون یه سری شرایط رو برای انتخاب همسر در نظر گرفتم. اما خواستگاری نداشتم که این شرایط رو داشته باشه. البته انسانهای خوبی با شغلهای بسیار عالی بودند ولی یه ویژگی که من شدت روش حساسم رو نداشتن یا کمتر داشتن :)
میترسم بگم بله و درواقع اونهارو اینطوری بپذیرم بعد ازدواج پشیمون بشم که شاید موقعیت بهتر ازین هم ممکن بود برام بیاد.
چون بنده باتوجه بشرایطی که در آن هستم آینده ای بسیار روشن و شغلی بسیار عالی در انتظارم خواهد بود البته به شرطی که خودمم تلاش کنم تا برسم به اون هدفی که مدنظرمه.
خانوادمم در زمینه ی تحصیلی خیلی خیلی حمایتم میکنند و دراین زمینه روشن فکرن. حتی به من پیشنهاد میکنن برای ادامه ی تحصیل برم خارج از کشور.
خانوادم نگران این هستند من بعد ازدواج نتونم به درسم ادامه بدم چون رشته ای میخونم که گفتم اینده ی بسیار بسیار روشنی داره. یا نگران این هستند همسرم بعد ازدواج نذاره من درس بخونم.
اما نگرانیه من این نیست من نگران اینم از ملاکام کوتاه بیام بعدا پشیمون بشم چون ۳٬۴ سال دیگه شرایط تحصیلی و شغلیه من ازین رو به اون رو خواهد شد یعنی به اوج میرسم دراون زمان. و قطعا موقعیتهای خوبی خواهم داشت ازین بابت شک ندارم.
از اینکه به همه دوستان لطف داری ممنون
اما عزیز
شما ی گمشده ای داری، حالا بهتره که اون گمشده را پیدا کنید ، به نظر بنده شما اگه ازدواج کنی وضعیت خیلی بهتر می شه البته منظورم اینکه می گم وضعیت نه اینکه الان وضعیت خراب باشه ، نه
ولی کمی معقول و معمول نیست ، زیارت شهدا خیلی خوب و عالی ست اما هر چیزی در حد خودش، حتی کسی اگه بخواد حرم امام معصوم بره بیشتر از حدش بطوری که از زندگی و ....بیفته کسی توصیه نمی کنم، اصلا چه بسا زیاده روی تو ی کار خوب باعث بشه که ی روزی کلا اون کار خوب را کنار بزاری،
اما جای شکرش باقیه که بواسطه شهدا به آرامش می رسی، انشاالله که خیر است اما اینکه کمی بیشتر از حد معمول بخوای افراط کنی و...این ی مقداری ممکنه برای شما مشکل ساز بشه
اما ی سوال:شما چرا به ازدواج فکر نمی کنید ؟چرا از این سنت حسنه دور هستید؟
از اینکه به همه دوستان لطف داری ممنون
اما عزیز
شما ی گمشده ای داری، حالا بهتره که اون گمشده را پیدا کنید ، به نظر بنده شما اگه ازدواج کنی وضعیت خیلی بهتر می شه البته منظورم اینکه می گم وضعیت نه اینکه الان وضعیت خراب باشه ، نه
ولی کمی معقول و معمول نیست ، زیارت شهدا خیلی خوب و عالی ست اما هر چیزی در حد خودش، حتی کسی اگه بخواد حرم امام معصوم بره بیشتر از حدش بطوری که از زندگی و ....بیفته کسی توصیه نمی کنم، اصلا چه بسا زیاده روی تو ی کار خوب باعث بشه که ی روزی کلا اون کار خوب را کنار بزاری، به نظرم از نظرات و جواب های دوستان شمااگه بدقت بخونی می شه ی نتیجه های گرفت بشرطی که بدقت بخونی و فکر کنید.
قبل از اینکه اراحت بشید حرفام خوب گوش کن و تفکر کن
شما باید شوهر کنید
تنها راه درمانش همین
شما عشق و احساسات به جای اینکه نثار یک شخص زنده کنید نثار شهدا می کنید
افرین
لپ کلام
ازدواج کنید
دوستمون حق گفتند
شهدا زنده اند و نزد خدا روزی میگیرند....
سلام مگه این دختر خانم دست خودشه ازدواج کنه ؟ باید منتظر بشه براش خواستگار بیاد .... شاید این جمعه بیاید شاید ...
بنده اصلا اصلا اصلا مشکل خواستگار ندارم.
اتفاقا خیلی خسته شدم و البته کلافه. شاید بعضیا فکرکنند مثلا میخوام بگم منم زیاد خواستگار دارم ولی اینطوری نیست خواستگار زیاد داشتن که نشونه ی برتری دختر نسبت به دخترای دیگه نیست ممکنه یه دختری واقعا خوب باشه ولی بخاطر شرایط زندگیش یا شهرش خواستگارش کم باشه.
ولی من واقعا ازین وضعیت خسته شدم که همش برام خواستگار میاد. چون فعلا امکان ازدواج ندارم و فقط این موضوع رنجش منو بیشتر میکنه.
سه تا نکته رو عرض میکنم و ازت می خوام بهشون فکر کنی؟ همین
1- داستان سعد بن معاذ رو یه بار بخونید و یادآوری کنید به خودتون که جایگاه افراد و قداست اونها رو فقط خداوند میدونه
2- کسایی که رفتن و برای این آب وخاک شهید شدن هدفی داشتن ،به جای رفتن کنار مزارشون شما هم برید به حمایتشون، امروز هنوز هم جنگ ادامه داره و نه جنگ ایران و عراق که عاشوراست که هر روز تکرار میشه ،جنگ بین خوبی و بدی! جنگ بین زندگی آرام و آسایش در زیر بیرق ظلم یا جهاد و مرگ در راه ظلم ستیزی و دفاع از مظلومان
لازم نیست جای دوری بری! توی همون دانشگاه ببین چند نفر به کمکت احتیاج دارن! ببین کسایی رو که بهشون ظلم میشه اما قدرت دفاع از خودشون رو ندارن! ببین کسایی رو که به خاطر مشکلات مالی ،خونوادگی و شخصی دارن درسشونو ول میکنن، ببین کسایی رو که فاصلشون تا سقوط یک قدمه و اگر دستشونو نگیری افتادن،ببین کسایی رو که به خاطر دین داریشون مورد تمسخر قرار میگیرن و یه حمایت ظاهری شما می تونه ایمانشونو استوار کنه
یه شعار درست کردیم که " شهدا شرمنده ایم " خودمونو راحت کردیم و تمام کاری که انجام دادیم گرفتم بزرگداشت بوده (اونهم با چه هزینه هایی) ، ننگ بر ما که چون عجوزه های سایه نشین فقط نشستیم و زیر گوش هم نجوا کردیم
ادامه راه شهدا زار زدن نیست ادامه راهشون آباد کردنه! برای آباد کردن خونه خودت،محلت،شهرت و کشورت و دنیایی که درش زندگی میکنی قدم بردار! آگاه شو و دیگران رو هم آگاه کن،برای رفع مشکلات خونوادت قدم بردار،برای حل مشکلات محلت قدم بردار
شیر دختری رو میشناختم که برای آبادی راه های روستایی چقدر تلاش میکرد،ساختن سد،ساختن مسکن روستایی ،ساختن حسینیه و مسجد،ساختن مدرسه و دریغ از یک ریال پولی که برای کارش مطالبه کنه،کارش فقط پیگیری بود،نامه نگاری میکرد و اینقدر ادامه میداد تا کارش به نتیجه برسه، خدای رحمان روحش رو قرین رحمت کنه که در همین راه هم جونشو از دست داد،امثال شهدا هنوز هم هستند و می توانند باشند
3-شهدا فداکاری کردند ،شما چقدر حاضری فداکاری کنی؟؟؟؟؟؟ تا حالا به جانبازای شیمیایی سر زدی؟ پای درد و دل زن و بچشون نشستی؟
تا حالا شده بری اسایشگاه معلولین و جانبازان و ازشون مراقبت کنی؟ حتی برای یک روز!!! اینها اگر الان بمیرن خود شما فردا سر مزارش زار میزنی اما امروز که هست و می تونی دلش رو شاد کنی رو دریاب
شهدا برای این مردم رفتن شما برای این مردم چه کار میکنی؟
شهدا برای رضای خدا رفتن شما برای رضای خدا چه فداکاریی میکنی؟ تا حالا به کمپ های ترک اعتیاد دختران سر زدی؟
ببینی چقدر به کمک امثال تو نیاز دارن!به مراکز نگهداری بیماران خاص چطور؟ تا حالا سراغی از بچه های سرطانی گرفتی؟
تا حالا به دختر بی سرپناهی پناه دادی که شب رو تو خیابون صبح نکنه! حاضری برای رضای خدا ازدواج کنی؟
دوست خوبم و خواهر ارجمندم اگر رفتار شما از سر افسردگی و وسواس های فکری نباشه و ارتباطت با شهدا از سر صدق نیت باشه( که ان شالله همینطوره) بدون حکایت شما به حکایت کوه کندن فرهاد که دردی از لیلی دعوا نمیکرد،دل فرهاد اروم میشد اما روح لیلی بی خبر بود!
بیشتر فکر کن
یا علی
بسیار عالی فرمودین...
عالی
تشریح و تبیین جالبی بود
شما باید به این حس خوبتون شکل عملی بدید...
چی کار باید بکنین که مثل اونها به کمال واقعی برسین...
سر مزار اونها رفتن خیلی خوبه اما تا اندازه ای که شما رو از وظایف اصلی زندگی اجتماعی و دینی و... باز نداره
شما انرژی زیادی از رفتن می گیرین که این رو باید یه جایی سر یه فعالیت مفیدی در راه خودشون صرف کنین والا می شه بی قراری که هدر رفتن اون انرژی ای ست که به شما منتقل شده...
یه نکته دیگه اینکه من نمازم تا چندوقته پیش اکثرا بی توجه وسرسری بود و قرآن که خیلی کم و فقط لغت عربیشو میخوندم اگه میخوندم
اما الان نمازم بهتر شده و قرآنم متوجهتر و فهمیدم چه عالمیییییی داره قرآن
منظورم اینه که یه مقدار توجهه بیشتر کنید به این نکته که با قرآن و نماز آروم نمیشید
یاحق
سلام
دریافت آرامش خیلی خوبه از منبع معنوی البته
چون لایتناهیه و واقعی و در ضمن سیر کننده و ارضا کننده
اما هرچیزی اقراطش خوب نیست هرچیزی
من خودمم برای آروم شدن حرم میرم گاهی اوقات
ولی آرامش خواهی ارین طرق و اینکه زندگیه آدم مختل شه یه کم جای تامل داره
در ضمن سربازای امام زمان فقط شهیدای عزیزمون نیستن همه جا هستن
اما برای امام زمان سعی کنید اول خودتون رو منتظر کنید،منتظر واقعی
خود امام زمان دستتون رو خواهد گرفت
یه کلیپ اخیرا دیدم راجع به آقا ولی عصر فکر کنم آقای دانشمند باشن
راهکار میدن برای "امام زمانی" شدن
خیلی جالب بود
سرچ کنید پیدا میکنید
خدا برای هر کسی راهی و روشی گذاشته برای بیدار کردنش،به خودآورئنشو به کمال رسوندنش
اما بنا به کارامون راهمونو نشونمون میده
و اینکه در نهایت فکر میکنم بهترین راه عمل به دین و استعانت از اهل بیت و کمک عملی و کلامی گرفتن از یه تعداد مومن واقعی و سالک و عارفه
من خودم یه مقدار تو این وادیها هستم و دارم سیر میکنم،اما نکته ای که باید توجه کرد اینه که تو این مسیر گم نشد و راه رو درست رفت و از امدادهایی که گفتم مدد جست و به سلامت به سرمنزل مقصود رسی ان شاالله
و من الله التوفیق
سلام خدمت همه دوستان ومسولان سایت
راستش امروز پدر من قرار عمل بشه ...
سنشونم بالاس ..
ازتون خواهش میکنم برای پدرم دعا کنید تا سلامتیشو دوباره به دست بیاره...
ممنون از همتون.
سلام ... مشکلتون خیلی متعارف نیست ولی بیقراری هم یه احساسه که قطعا برای خیلی از ما پیش میاد .... وبرای هر کس به یه نحوی... مثلا من شخصا تا قبل از این که به یه هدفی تو زندگیم برسم مدام از خاطرش بیقرار بودم .. الانم شما به نظر هدفی در ضمیر ناخوداگاهتون دارین که کم و بیشم اشاره کردین ..(انسان کامل شدن) اما به نظرم راه رو پیدا نکردین ..بله شهدا انسان های پاک ووارسته ای بودن ...ولی این که شما برین و سر مزارشون گریه کنید یه جور خطلاس .. راه شهادا از گلزار شها رد نمیشه ...!!!
مسیر شما ادامه راه اوناس ... !!! تلاش و مجاهدت برای خدمت به جامعه... تلاش برای الگو شدن ادامه راه اونا ..تلاش برای ادامه راه نیکان وخوبان عالم ....
این پاسخ این بیقراری هاست ..بازم تاکید میکنم ..راه شهدا از گلازار شهدا رد نمیشه. ..........
سلام
دریافت آرامش خیلی خوبه از منبع معنوی البته
چون لایتناهیه و واقعی و در ضمن سیر کننده و ارضا کننده
اما هرچیزی اقراطش خوب نیست هرچیزی
من خودمم برای آروم شدن حرم میرم گاهی اوقات
ولی آرامش خواهی ارین طرق و اینکه زندگیه آدم مختل شه یه کم جای تامل داره
در ضمن سربازای امام زمان فقط شهیدای عزیزمون نیستن همه جا هستن
اما برای امام زمان سعی کنید اول خودتون رو منتظر کنید،منتظر واقعی
خود امام زمان دستتون رو خواهد گرفت
یه کلیپ اخیرا دیدم راجع به آقا ولی عصر فکر کنم آقای دانشمند باشن
راهکار میدن برای "امام زمانی" شدن
خیلی جالب بود
سرچ کنید پیدا میکنید
خدا برای هر کسی راهی و روشی گذاشته برای بیدار کردنش،به خودآورئنشو به کمال رسوندنش
اما بنا به کارامون راهمونو نشونمون میده
و اینکه در نهایت فکر میکنم بهترین راه عمل به دین و استعانت از اهل بیت و کمک عملی و کلامی گرفتن از یه تعداد مومن واقعی و سالک و عارفه
من خودم یه مقدار تو این وادیها هستم و دارم سیر میکنم،اما نکته ای که باید توجه کرد اینه که تو این مسیر گم نشد و راه رو درست رفت و از امدادهایی که گفتم مدد جست و به سلامت به سرمنزل مقصود رسی ان شاالله
و من الله التوفیق
سلام ممنونم از همه ی شما بزرگواران
رفتن بر سر مزار شهدا باعث نمیشه که من از کارها و وظایف دیگه ای که دارم غافل بشم اتفاقا پیامبر هم افراط و تفریط رو نهی کردند.
به نظرمن چه اشکالی داره ادم هرروز یا یه روز درمیون یا دوروز درمیون یا .... بره مزارشهدا و یکی دوساعت دراونجا بمونه. روزهای پنج شنبه و جمعه هم یه فضای دیگه ای داره هرکسی رفته باشه متوجه صحبتهای من میشه. درحال حاضر منبع ارامش بنده این مکان مقدس هست چون تا وقتیکه دراونجا هستم ارومم. خدا به واسطه ی همین شهدا خیلی دستمو گرفته تو انجام بعضی کارها و قدم گذاشتن تو بعضی راهها. البته اینم درسته که نباید مدت طولانی دراونجا بمونم چون اسیب خواهم دید.
از توصیه های همه تون ممنونم
خانم محترم کدوم دینی گفته که بری 7ساعت سر قبر شهدا
و بی قراری ناشی از اینه که انسانها دنبال این هستند که به اهداف دنیاییشون برسند و میگن اگه مثلا خونه خریدم راحت میشم غافل از اینکه وقتی میرسند به هدف میبینند هدف این نبوده و دچار بیقراری میشوند و عموما در خارج صدای این بیقراری را با شراب خاموش میکنن ولی تو ایران با تلویزیون و دوستان بیخود و حرف های بیخود خاموش میکنن .قلب انسان وقتی از بیقراری در میاد که در راه درستی که خدا گفته باشیم و حالت سکینه ایجاد میشه در انسان.مشکل شما اینه که دین رو از سریال و دولت ایران یاد گرفتید دین رو باید از ابوذر یاد میگرفتین.
برید این سایت
http://raheshia12.blogfa.com/
و از طریق این سایت بیقراریتونو کمتر کنید. البته با عمل به چیز هایی که در این سایت اومده.من استاد شجاعی رو به شما پیشنهاد میکنم به شما.وقتی برین سایت متوجه حرفم میشید
سلام. چند نکته رو در مسير الهى خدمتتون عرض مي کنم البته استفاده از نظر علما و کلام اهل بيت از تجربه صددرصد بهتره.
1. گاهى بى قرارى وحرکت پس از اون به سمت خدا خيلى هم خوبه.
2. با برنامه ريزى طورى از اين انس بهره ببريد که ديگران رو حساس نکنيد.
3. الا بذکر الله تطمئن القلوب. تنها راه رفتن مزار مطهر شهيدان بزرگوار نيست. گاهى بى قرارى رو با صلوات براى اهل بيت و هديه به آنها و ارتباط برقرار کردن روحى با آنها بر طرف کنيد همچنين تلاوت قرآن و هديه به آنها يا هر بار به يکى از معصومين هديه کنيد.
4. براى همه اين نياز تجربه نميشه به عنوان يک نعمت براى حرکت به سمت خدا بهش نگاه کنيد.
براى عاقبت به خيرى اين کمترين هم دعا بفرمايين.
عاقبت شما روح وريحان و جوار حضرت رحمان.
اینکه انقد علاقه به شهدا دارین خیلی خوبه و حتما هم از عنایات همین شهدای گمنامه. منم تو دانشگاه گاهی می بینم خانومایی که مدت ها سر مزار شهدای گمنام میشینن. البته همه ی این ها باید در راستای رسیدن به هدف اصلی که قرب خداونده باشه وگرنه شهدا و ائمه همه وسیله اند برای رسیدن به خدا... التماس دعا...
به مرور زمان خودت دلیلش رو متوجه میشی! ...
با سلام
کاربر گرامی مشکل شما حاد نیست و با مراجعه به روانشناس بعد یک ماه به زندگی عادی بر می گردید
سلام خدمت شما
چند نکته خدمتتان عرض خواهم کرد
1-"نمیدونم از کجا شروع کنم. دختری دانشجو هستم و مقید و مذهبی. زندگیم حالت عادی نداره و من اینو به خوبی حس میکنم. هرکاری میکنم دلم آروم نمیشه که نمیشه. بخدا قسم امامزاده ها و گلزار شهدا و اماکن مذهبی رو آباد کردم انقدر رفتم و اومدم."
صرفا امامزاده ها و دعا و مناجات نمیتونه کمکی به انسان کند ....باید حالات درونی و احساسات و تنش هامون رو بررسی کنیم و مشکل رو حل کنیم وگرنه همیشه آشفته خواهیم بود و در پیدا کردن گم شده خودمون دچار خطا خواهیم شد ...
2- "قبلا یه مشکلی تو ازدواجم داشتم و فکرمیکردم تماااااااااااام مشکلات من بخاطر اینه. اما الان تقریبا ابن مشکل برام حل شده ولی باز اروم و قرار ندارم نمیدونم چرا." مطمئنید که این موضوع حل شده ؟؟ اگر هنوز هم همون حالت ها هست و فقط احساس میکنید اون موضوع حل شده .... میتونه سرباز کردن همون مشکلات و باقی موندنشون باعث این مشکلات شده باشه ......اگه هنوز اثرات اون مشکلات رو در احساسات و درونتون حس میکنید .... بیشتر دقت کنید
3- "من علاقه ی خیلی خیلی خیلی خیلی خاصی به شهدا دارم یعنی بیشتر از اون چیزی که فکر کنید. من هرروز میرفتم مزار شهدا و خدا رو گواه میگیرم اگه یه روز نمیرفتم بی قراری کار دستم میداد. ولی وقتی میرم ارامش میگیرم مخصوصا مخصوصا بر سر مزار شهدای گمنام." همونطور که اشاره کردم مزارشهدا به تنهایی دوای درد نیست .... باید دنبال حل مشکل باشید .... هر انسانی در زندگی به نوعی به یک نوع پوچی میرسه و احساس میکنه گم شده ای داره و سعی میکنه اونو با هر چیزی که میتونه حل کنه ....اما اگر سعی کنه منطقی و عمیقا خودش رو بشناسه خیلی مشکلات حل میشه ....
4-"چون خیلیییییییییییییییی براشون گریه میکنم. ساعت ها دراونجا میمونم یه سری که نزدیک به شش یا هفت ساعت اونجا بودم و اصلا گذر زمان رو احساس نکردم و وقتی خانوادم بهم زنگ زدن که نمیخوای بیای خونه دیر وقته. تازه به خودم اومدم دیدم چند ساعته اونجا هستم. و دلمم نمیومد برگردم ولی واقعا هواتاریک شده بود و نمیتونستم بمونم."
خیلی خوبه که با گریه خودتون رو سبک می کنید و خیلی خوبه در جای مقدسی همچون مزار شهدا اینکارو انجام میدید ......اما باید مشکل رو حل کنید تا این گریه ها و اشک های پاکی که میریزید موثر واقع بشه ...
5- "دوباره فرداش میرفتم و همینطور ادامه پیدا میکرد و من هر روز و هروز و هرروز وابسته تر میشدم تا اینکه امتحانات نیم سال اول شروع شد و من درگیر امتحانات شدم و دیگه نتونستم برم و تاحدودی از وابستگیم کمتر شد.ولی الان دوباره در همون وضعیت سابق قرار گرفتم. الانم که دارم این متنو تایپ میکنم واقعا بدنم به لرزه افتاده نمیدونم چرا." اینکه وابستگی به این محیط در شما هیچ اثر رو به جلویی نداشته باشه اصلا خوب نیست و آفت و مشکل کارهای معنوی و مقدس هست .... اینکه حضور بر سر قبر مزار شهدا اثرات زیادی بر انسان داره قطعا شکی نیست ... اما اینکه ساعت ها در این محیط حضور دارید ولی راهی به جلو ، و مسیری برای حرکت نمی یابید قطعا شما رو در این مسیر به مرور دچار رخوت و سستی میکنه و پس از مدتی نسبت به مزار شهدا احساس قبلی رو نخواهید داشت .... اینکه الان با تعریف این موضوع دستتون به لرزه افتاده نشون میده غم ها و مشکلاتتون رو به یاد اوردید .... حتما وقتی به سر مزار اونها میرفتید گریه میکردید و درد دل میکردید و خودتونو اروم میکردید ... همینه که الان باعث لرزش دستاتون شده ....
6- "نگید که کمتر برو چون نمیتونم واقعا نمیتونم.نماز و قران هم ارومم نمیکنه.نمیدونم چرا اینطوری شدم اینهمه بی قراری بخاطر چیه. چون مطمئنم بخاطر مشکلات گذشته ام نیست ازین بابت مطمئنم. خدایی نکرده کسی رو هم از خانواده از دست ندادم که بگید شاید بخاطر اون باشه."
اصلا نمی گم که نرید اتفاقا برید اصلا شک نکنید به کاری که می کنید .... اما موازی با این کار به دنبال حل مسئله باشید که پایین براتون خواهم گفت ....
7- "همش احساس میکنم باید برسم به اون کمالی که خدا برای هربنده ای در نظر داره.
باید خودمو برسونم به جایی که لایق یک انسان هست.
نمیدونم چیکار کنم نمیدونم اینهمه بی قراری نشانه ی چیه؟ خسته نشدم و نیستم ازینکه مدام میرم برسر مزار شهدا صلا. اتفاقا خیلیم دوست دارم برم فقط میخوام بدونم دلیل اینهمه بی قراری چیه."
اما مشکل اصلی شما این هست که در پیدا کردن هدف با توجه به عقایدی که دارید دچار مشکل شدید .... خانم مومن و مذهبی هستید و در این که چه وظیفه ای دارید و چه هدفی رو باید دنبال کنید دچار شک و ضعف شدید .... دوای درد شما و بسیاری از جوانان رو استاد پناهیان با سلسله مباحث (( تنها مسیر )) بیان کردند .....
از اینجا ---- تنها مسیر استاد پناهیان --- تمام سوالات ذهنی تون حل خواهد شد ان شا الله
اینکه دنبال کمال انسانی که خدا فرموده هستید با این سلسله مباحث به جوابش خواهید رسید ان شا الله
موفق ، عاقبت بخیر و سعادتمند بشید ان شا الله
یاحق
۱.درسته
۲.بله تاحدودی حل شده ولی بی تاثیر هم نیست قطعا
۳.من به پوچی نرسیدم و اتفاقا در وضعیت فعلیم دوای دردم شده.
۵.اتفاقا اثرات روبه جلویی داشته مثلا نمازامو گاهی اوقات اول وقت نمبخوندم ولی الان دغدغم شده بعد اینکه اذان داد اماده بشم برای نماز. مطمئنم این از عنایت شهداست که واسطه شدند پیش خدا. امیدوارم همینطور بمونم.و ان شاءلله کمک کنند نماز صبحام درست بشه.و بتونم سروقت بخونم.
لرزش دستم و اون حالت دلهره ای که موقع تایپ داشتم بخاطر یاداوری مشکلاتم نبود یه حسیه که نمیتونم وصفش کنم.
۷.هدف من کاملا مشخصه و من ذره ای تردید ندارم به راهی که قدم گذاشتم گرچه انقدرررررررررررر دیگران سعی میکنن مرددم کنن یا به نوعی منو شبیه خودشون کنن ولی ناموفق هستند.
شماهم خوشبخت باشید
سلام,ب نظر من هم شما نیاز به مشاوره درست وحضوری دارید,این رفتارتون اصلا عادی نیس
"نماز و قران هم آرومم نمیکنه!!!!!!!" ب نظرتون این درسته!؟؟وابستگی بیش از اندازه س,و این ی مشکله,حالا چ اون چیز مادی باشه چ معنوی
خدا هم گفته میان مردم باشید وزندگی کنید و به من برسید,و بارها زهد به تنهایی رو منع کرده.
حتما مشاور حضوری برید
موفق باشید
سلام ممنونم از پاسختون
من منزوی نیستم با دوستام خیلی جاها میرم دربین مردم هم هستم. بلاخره دانشگاه و جاهای دیگه که فعالیت دارم خودش باعث میشه ساعاتی از روز رو با مردم و در اجتماع باشم.
ممنونم از توصیه خوبتون
به طور کلی اگه یه کاری از حالت طبیعی اش خارج بشه باید مورد بررسی مشاور قرار بگیره.
شما نمیتونید بگید چون من خوش مشربم و خوبم پس احتیاجی به مشاور ندارم.
یه ادم نرمال سه وعده با نهایتا دو سه وعده میان وعده میخوره ولی کسی که همش میخوره وزنش داره میره بالای صد کیلو یا بی اشتهایی عصبی گرفته اصلا غذا نمیخوره باید مورد بررسی قرار بگیره.
سلام ممنونم ازینکه وقت گذاشتید
من نگفتم احتیاجی به مشاور ندارم ممکنه انسان تو هر دوره ای براش ضروری باشه که پیش یه مشاور بره.
سلام.
ممنونم از نظراتتون. بنده افسردگی ندارم از لحاظ اجتماعی بودن و خوش مشرب بودن هم تا به الان دوستان و بقیه تعریفمو کردن. گرچه بعضی اوقات مجبور هستم کاملا جدی و خشک با بعضی از آقایون یا خانمها رفتار کنم چون واقعا خراب شده به هییییییییییچکس نمیشه اعتماد کرد.
یه سری مشکلات برای ازدواجم داشتم که فعلا با خودم حلش کردم و سپردم به خدا. مطمئنم هرچی صلاحم باشه پیش میاد. بلاخره همه ی افراد یه روزی احساس تنهایی میکنند کسی منکرش نیست.
جناب مشاور وقتی متن مشاوره ای تون رو خوندم اون قسمت که گفتید ابرای علاقه به شهدا فقط این نیست که بر سر مزارشان باشی. و باید ادامه دهنده ی راهشان لاشید و .... تصمیم گرفتم کمتر برم اونجا ولی وقتی امروز رفتم تو قطعه ی شهدای گمنام یه تابلویی داشت که روش نوشته بود اگه دنبال صاحب الزمانی دربین سربازانش به دنبالش باشید. نوشته یه همچین چیزی بود. خیلی خوشحال شدم چون بیشتر مصمم تر شدم که برم :)
فکرنکنید دیوونه ام نه :) ولی بودن در کنار شهدا یه عالمی داره. یه حسی داره که هرکسی نمیتونه درک کنه. خیلیا این لیاقت نصیبشون نمیشه که برن. مطمئنم اگه منم مدام بر سر مزارشون میرم خودشون میطلبند. من اصلا فکر نمیکنم دارم بر سر چندتا قبر میرم نه اصلا. تصوب من اینه که دارم میرم بین ادمای زنده فقط با این تفاوت که اونا برگزیده شدن.
طرز فکربنده و تصورم اینطوریه. خیلی ممنون که وقت گذاشتید امیدوارم این دل بی قراره من به ارامش برسه چون امونم رو بریده.
سلام
دریافت آرامش خیلی خوبه از منبع معنوی البته
چون لایتناهیه و واقعی و در ضمن سیر کننده و ارضا کننده
اما هرچیزی اقراطش خوب نیست هرچیزی
من خودمم برای آروم شدن حرم میرم گاهی اوقات
ولی آرامش خواهی ارین طرق و اینکه زندگیه آدم مختل شه یه کم جای تامل داره
در ضمن سربازای امام زمان فقط شهیدای عزیزمون نیستن همه جا هستن
اما برای امام زمان سعی کنید اول خودتون رو منتظر کنید،منتظر واقعی
خود امام زمان دستتون رو خواهد گرفت
یه کلیپ اخیرا دیدم راجع به آقا ولی عصر فکر کنم آقای دانشمند باشن
راهکار میدن برای "امام زمانی" شدن
خیلی جالب بود
اما او تابلو که شما گفتید،یعنی
اگه دنبال صاحب الزمانی دربین سربازانش به دنبالش باشید
این نمی رسونه که حتما باید روزی چند ساعت اونجا باشید، بلکه شما می تونی مدتی اونجا بروید مثلا صبح مدتی و مدتی هم بعد از ظهر اما اینکه ساعتها در کنار قبر شهدا باشی...ممکنه با این کارتون به اون نتیجه دلخواهتون نرسید و یا به خودتون در دراز مدت آسیب برسونی
اصلا چرا شما کاری نمی کنی که خودتون جزء سربازهای آقا امام زمان محسوب نشین، خواستن توانستن است، سعی کنید با ادامه راه شهدا به این مرتبه نائل بشوید.
حرفای شما کاملا منطقی و درسته.
اخه نمیتونم دوبار در روز برم. این امکان برام مهیا نیست. فقط ۵شنبه یا جمعه ها ست که خیلی دراونجا هستم. وگرنه سایر روزای هفته نهایتا یکی دوساعت.
ممنونم از پاسخ های خوبتون.
وممنونم که وقت گذاشتید.
ولی ولی دلم آروم نمیشه با اینکه همه ی صحبتهای شما کاملا درسته.
چقدر غلط املایی دارم
ابرای= ابراز
لاشید= باشید
تصوب= تصور
شما حضوری برید پیش یه مشاور حاذق
سلام
از اینکه با سایت ره روان ولایت مکاتبه می کنید متشکریم.
دليل بي قراري شما علل مختلفي مي تواند داشته باشد، ممکن است بدليل همان مشکلي باشدکه در ازدواج داشتيد و تصورتان اين بوده که برطرف شده اما هنوز برطرف نشده است و از درون مشکلي مانده باشد، بهتر بود کمي درباره مشکل ازدواجتان مي گفتيد.اما اينکه دوست داريد به کمال برسيد، اين ميل باطني شما جاي تحسين دارد، خداوند متعال هدف ازخلقت انسان را در همين مطلب قرار داده است يعني رسيدن به کمال، ناگفته نماند براي رسيدن به اين موضوع شما بايد در وهله اول موانع رسيدن به کمال را برطرف کنيد و تا بعد از آن بتوانيد مراتبش را بدون مانع و به راحتي طي کنيد.حضرت آیه الله بهجت رحمه الله علیه، به تمامی کسانی که از ایشان تقاضای راه کاری برای رسیدن به معرفت و کمال می نمودند، می فرموند:ترک معصیت و انجام واجبات است.
ازدواج خود يکي از راههايي ست، که انسان را در رسيد به کمال و تقوي الهي همراهي و ياري مي کند، فلذا از ازدواج کردن و رد نکردن خواستگاراهاي خوبتان غافل نشويد.ممکن است دلیل بی قراری شما همین تنهاییتان باشد، چون خلقت انسان به گونه ایست که در کنار همسر و جفت خود به آرامش می رسد و در این مسیر می تواند مراحل کمال را به سرعت طی کند، بعنوان مثال نماز یک فرد همسر دار 70برابر فرد مجرد است.
علاقه داشتن به شهدا، هر چند در حد زياد آن، بسيار عالي ست، اما راه ابراز علاقه به آنها، فقط دراين نيست که بيشتر وقتتان در کنار مزارشان باشي، بلکه شما مي توانيد همواره به ياد شهدا باشيد و کارهايي را انجام دهيد که، شهدا خوشحال شوند، به ياد شهدا بودن در واقع ادامه اهداف و آرمانها آنهاست، اينکه چرا و به چه دليل و در چه راهي آنها جانشان را ايثار کردند، خلاصه شما مي تواني با ادامه راه آنها، بيشتر به يادشان باشي، بگونه اي زندگي کنيد که، شهدا خود دوست داشتند اينگونه زندگي کنند.بهترين راه اين است که با افراد با تجربه و عاقل مانند والدين و بزرگ فاميل يا يک مشاور خوب، مشورت کنيد تا بررسي کنيد و منشا بي قراري خود را کشف کنيد، چون همانطور که گفتم منشا ودليل بي قراري شما مي تواند علل مختلفي از جمله افسردگي و تنهايي و...داشته باشد، به هر حال جاي نگراني نيست و انشالله با توکل به خداوند و توسل به اهل بیت بهبود خواهيد يافت.
پیروز وسربلند باشید.