نامه های 66و67و68و69و70

19:31 - 1395/09/20

66

وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از نامه هاى آن حضرت است
اِلى عَبْدِ اللّهِ بْنِ الْعَبّاسِ، وَ قَدْ تَقَدَّمَ ذِكْرُهُ بِخِلافِ هذِهِ الرِّوايَةِ
به عبداللّه بن عباس كه پيش از اين به صورتى ديگر آمـده است (نامه 22)
اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ الْمَرْءَ لَيَفْرَحُ بِالشَّىْءِ الَّذى لَمْ يَكُنْ لِيَفُوتَهُ، وَ يَحْزَنُ
اما بعد، آدمى از رسيدن به چيزى كه از او فوت نمى شد خوشحال مى گردد، و از فوت چيزى كه
عَلَى الشَّىْءِ الَّذى لَمْ يَكُنْ لِيُصيبَهُ. فَلايَكُنْ اَفْضَلُ ما نِلْتَ فى
نصيب او نمى گشت اندوهناك مى شود (اين خوشحالى و اندوه بيجاست). برترين برنامه از دنيايت
نَفْسِكَ مِنْ دُنياكَ بُلُوغَ لَذَّة اَوْ شِفاءَ غَيْظ، وَلكِنْ اِطْفاءَ باطِل اَوْ
نزد تو رسيدن به كاميابى يا به كار بردن خشم و غضب نباشد، بايد بهترين كار نزد تو نابود كردن باطل يا
اِحياءَ حَقٍّ. وَلْيَكُنْ سُرُورُكَ بِما قَدَّمْتَ، وَ اَسَفُكَ عَلى
زنده كردن حق باشد. بايد خوشحاليت معطوف به چيزى شود كه از پيش فرستاده اى، و اندوهت بر
مـا خَلَّفْـتَ  ، وَ هَمُّـكَ فيـما بَعْـدَ الْمَـوْتِ  .
ثروتى كه بعد از خود به جاى مى گذارى، و انديشه ات متوجه جهان بعد از مرگ باشد.

67

وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از نامه هاى آن حضرت است
اِلى قُثَمِ بْنِ الْعَبّاسِ، وَ هُوَ عامِلُهُ عَلى مَكَّةَ
بـه قُثَـم بن عبـاس كه عامل حضـرت در مكـه بـود
اَمّا بَعْدُ، فَاَقِمْ لِلنّاسِ الْحَجَّ، وَ ذَكِّرْهُمْ بِاَيّامِ اللّهِ، وَ اجْلِسْ لَهُمُ
اما بعد، براى مردم حج را برپا دار، و ايّام اللّه را به يادشان آر، دو طرف روز را به خاطر
الْعَصْرَيْنِ، فَاَفْتِ الْمُسْتَفْتِىَ، وَ عَلِّمِ الْجاهِلَ، وَ ذاكِرِ الْعالِمَ.
آنان بنشين، و آن را كه از تو فتوا خواهد فتوا ده، جاهل را بياموز، و با دانا به گفتگو برخيز.
وَ لايَكُنْ لَكَ اِلَى النّاسِ سَفيرٌ اِلاّ لِسانُكَ، وَ لا حاجِبٌ اِلاّ وَجْهُكَ،
بين تو و مردم پيام رسانى جز زبانت، و دربانى جز چهره ات نباشد،
وَ لاتَحْجُبَنَّ ذاحاجَة عَنْ لِقائِكَ بِها، فَاِنَّها اِنْ ذيدَتْ عَنْ اَبْوابِكَ فى
و نيازمندى را از ديدارت محروم مكن، كه اگر در ابتداى كار از درگاهت رانده شود،
اَوَّلِ وِرْدِها لَمْ تُحْمَدْ فيما بَعْدُ عَلى قَضائِها.
براى روا شدن حاجتش در آخر كار ستايش نشوى.
وَانْظُرْ اِلى مَا اجْتَمَعَ عِنْدَكَ مِنْ مالِ اللّهِ فَاصْرِفْهُ اِلى مَنْ قِبَلَكَ
در بيت المالى كه نزد تو جمع شده دقت كن و آن را براى عيالمندان و گرسنگانى
مِنْ ذَوِى الْعِيالِ وَ الْمَجاعَةِ، مُصيباً بِهِ مَواضِعَ الْفاقَةِ وَ الْخَلاّتِ،
كه در نزد تو هستند مصرف كن، و به فقيران و نيازمندان برسان،
وَ ما فَضَلَ عَنْ ذلِكَ فَاحْمِلْهُ اِلَيْنا لِنَقْسِمَهُ فيمَنْ قِبَلَنا.
و اضافه آن را نزد من فرست تا ميان كسانى كه پيش ما هستند تقسيم كنيم.
             
وَ مُرْ اَهْلَ مَكَّةَ اَنْ لايَأْخُذُوا مِنْ ساكِن اَجْراً، فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ
به مردم مكه فرمان بده از كسانى كه در اين منطقه مسكن مى گيرند اجاره نگيرند، زيرا خداوند
يَقُولُ: «سَواءً الْعاكِفُ فيهِ وَ الْبادِ»، فَالْعاكِفُ الْمُقيمُ بِهِ، وَ الْبادِى
مى فرمايد: «عاكف و بادى در آن مساويند»، مقصود از عاكف مقيم مكه، و بادى
الَّذى يَحُجُّ اِلَيْهِ مِنْ غَيْرِ اَهْلِهِ. وَفَّقَنَا اللّهُ وَ اِيّاكُمْ
آن شخصى است كه از ديار ديگر به حج مى رود و اهل مكه نيست. خداوند ما و شما را به آنچه
لِمَحـابِّـهِ  . وَالسَّــلامُ  .
محبوب اوست موفق نمايد. والسلام.

68

وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از نامه هاى آن حضرت است
اِلى سَلْمانَ الْفارِسِىِّ رَحِمَهُ اللّهُ قَبْلَ اَيّامِ خِلافَتِهِ
به سـلمان فارسى رحمة اللّه عليه پيش از خلافت حضـرت
اَمَّا بَعْدُ، فَاِنَّما مَثَلُ الدُّنْيا مَثَلُ الْحَيَّةِ، لَيِّنٌ مَسُّها، قاتِلٌ سَمُّها.
اما بعد، دنيا همچون مار است، چون به آن دست نهى نرم، ولى زهرش كشنده است.
فَاَعْرِضْ عَمّا يُعْجِبُكَ فيها لِقِلَّةِ ما يَصْحَبُكَ مِنْها،
از آنچه كه در دنيا تو را خوشايند است دورى كن چرا كه از كالايش اندكى همراه تو مى ماند،
وَ ضَعْ عَنْكَ هُمُومَها لِما اَيْقَنْتَ بِهِ مِنْ فِراقِها وَ تَصَرُّفِ حالاتِها.
و اندوهش را از خود بگذار چون فراقش و دگرگونيش را باور دارى.
وَ كُنْ آنَسَ ما تَكُونُ بِها اَحْذَرَ ما تَكُونُ مِنها، فَاِنَّ صاحِبَها كُلَّمَا
به وقتى كه انس تو با دنيا بيشتر است همان زمان از آن بيشتر برحذر باش، كه دنيادار چون
 اطْمَاَنَّ فيها اِلى سُرُور اَشْخَصَتْهُ عَنْهُ اِلى مَحْذُور، اَوْ اِلى ايناس
به لذت و خوشى آرام گرفت دنيا او را به عرصه بلا و سختى فرستاد، يا هر زمان به انس با دنيا
اَزالَتْهُ عَنْهُ اِلى ايحاش! وَالسَّلامُ.
مطمئن شد او را به ترس و وحشت دچار ساخت! والسلام.

69

وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از نامه هاى آن حضرت است
اِلَى الْحارِثِ الْهَمْدانِىِّ
به حـارث هَمْـدانى
وَ تَمَسَّكْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَ اسْتَنْصِحْهُ، وَ اَحِلَّ حَلالَهُ، وَ حَرِّمْ
به ريسمان قرآن چنگ زن و از آن طلب پند كن، حلالش را حلال، و حرامش را
حَرامَهُ، وَ صَدِّقْ بِما سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ، واعْتَبِرْبِما مَضى مِنَ الدُّنْيا
حرام شمار، به آنچه كه از حق گذشته است تصديق كن، از گذشته جهان براى باقيمانده
ما بَقِىَ مِنْها، فَاِنَّ بَعْضَها يُشْبِهُ بَعْضاً، وَ آخِرَها لاحِقٌ بِاَوَّلِها،
آن پند گير، زيرا بعضى از آن شبيه بعض ديگر است، و انجامش به آغازش مى پيوندد،
وَ كُلُّها حائِلٌ مُفارِقٌ. وَ عَظِّمِ اسْمَ اللّهِ اَنْ تَذْكُرَهُ اِلاّ عَلى حَقٍّ.
و همه آن از بين رفتنى و از دست دادنى است. نام خدا را بزرگ دار در اينكه از نام خدا جز به حق ياد كنى.
وَ اَكْثِر ذِكْرَ الْمَوْتِ وَ ما بَعْدَ الْمَوْتِ. وَ لاتَتَمَنَّ الْمَوْتَ اِلاّ بِشَرْط
بسيار ياد مرگ و بعد از مرگ باش. مرگ را جز با شرط محكم و استوار
وَثيق. وَ احْذَرْ كُلَّ عَمَل يَرْضاهُ صاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ يُكْرَهُ لِعامَّةِ
آرزو مكن. از هر عملى كه كننده اش آن را براى خود مى پسندد و براى مسلمين
             
الْمُسْلِمينَ. وَاحْذَرْ كُلَّ عَمَل يُعْمَلُ بِهِ فِى السِّرِّ، وَ يُسْتَحى مِنْهُ فِى
خوشايند نيست برحذر باش. و از هر برنامه اى كه در نهان انجام مى گيرد و در آشكار از آن شرم مى رود
الْعَلانِيَةِ. وَ احْذَرْ كُلَّ عَمَل اِذا سُئِلَ عَنْهُ صاحِبُهُ اَنْكَرَهُ اَوِ اعْتَذَرَ
دورى كن. از كارهايى كه اگر از كننده اش سؤال شود به انكار برمى خيزد يا از آن پوزش مى طلبد
مِنْهُ. وَ لاتَجْعَلْ عِرْضَكَ غَرَضاً لِنِبالِ الْقَوْلِ، وَ لا تُحَدِّثِ النّاسَ
بپرهيز. آبرويت را نشانه تيرهاى گفته هاى مردم قرار مده، و هر آنچه را شنيدى با مردم
بِكُلِّ ما سَمِعْتَ بِهِ، فَكَفى بِذلِكَ كَذِباً، وَ لا تَرُدَّ عَلَى النّاسِ كُلَّ
در ميان مگذار، كه همين كار بر دروغگويى كفايت مى كند، و نيز هر آنچه را براى تو مى گويند
ما حَدَّثُوكَ بِهِ، فَكَفى بِذلِكَ جَهْلاً. وَ اكْظِمِ الْغَيْظَ، وَ تَجاوَزْ عِنْدَ
تكذيب مكن، كه اين گواه بر جهل است. خشم را فرو خور، به هنگام توانايى
الْمَقْدُرَةِ، وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ، وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ تَكُنْ لَكَ
گذشت كن، و به وقت غضب بردبار باش، و زمان حكومت و قدرت چشم پوشى داشته باش تا عاقبت خوشى
الْعاقِبَةُ. وَ اسْتَصْلِحْ كُلَّ نِعْمَة اَنْعَمَها اللّهُ عَلَيْكَ، وَ لاتُضَيِّعَنَّ نِعْمَةً
برايت باشد. از هر نعمتى كه خداوند در اختيارت گذاشته به راه صلاح مصرف كن، و هيچ نعمت
مِنْ نِعَمِ اللّهِ عِنْدَكَ، وَلْيُرَ عَلَيْكَ اَثَرُ ما اَنْعَمَ اللّهُ بِهِ عَلَيْكَ.
خداداده را به تباهى نبر، بايد نشانه نعمت هايى كه خداوند به تو داده در تو ديده شود.
وَاعْلَمْ اَنَّ اَفْضَلَ الْمُؤْمِنينَ اَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَةً مِنْ نَفْسِهِ وَ اَهْلِهِ
آگاه باش بهترين مؤمنين بهترين ايشان است در پيش فرستادن جان و اهل و مالش در
وَ مالِهِ، فَاِنَّكَ ما تُقَدِّمْ مِنْ خَيْر يَبْقَ لَكَ ذُخْرُهُ، وَ ما تُؤَخِّرْهُ يَكُنْ
راه حق، كه هر آنچه از نيكى پيش فرستى براى تو ذخيره شود، و آنچه را به جاى گذارى خيرش
لِغَيْرِكَ خَيْرُهُ. وَ احْذَرْ صَحابَةَ مَنْ يَفيلُ رَأْيُهُ وَ يُنْكَرُ عَمَلُهُ،
براى غير تو خواهد بود. از همنشينى با كسى كه رأيش سست و كارش زشت است بپرهيز،
 فَاِنَّ الصّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصاحِبِهِ. وَ اسْكُنِ الاَْمْصارَ الْعِظامَ، فَاِنَّها
كه هر دوستى را از دوستش مى شناسند. در شهرهاى بزرگ مسكن گزين كه آنجا
جِماعُ الْمُسْلِمينَ. وَ احْذَرْ مَنازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفاءِ وَ قِلَّةِ الاَْعْوانِ
مركز اجتماع مسلمين است، از اقامت در مراكز غفلت و ستمكارى و آنجا كه مددكاران بر طاعت
عَلى طاعَةِ اللّهِ. وَاقْصُرْ رَأْيَكَ عَلى ما يَعْنيكَ. وَ اِيّاكَ وَ مَقاعِدَ
خدا اندكند بپرهيز. انديشه ات را در امورى كه به كارت آيد مشغول دار. از نشستن در گذرگاههاى
الاَْسْواقِ، فَاِنَّها مَحاضِرُ الشَّيْطانِ وَ معاريضُ الْفِتَنِ. وَ اَكْثِرْ اَنْ
بازار حذر كن، زيرا آن مراكز محل حضور شيطان و پيش آمدن فتنه هاست. در رابطه با كسى كه
تَنْظُرَ اِلى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَيْهِ، فَاِنَّ ذلِكَ مِنْ اَبْوابِ الشُّكْرِ.
تو را بر او برترى داده اند زياد توجه داشته باش،كه اين توجه از جمله راههاى شكرگزارى است.
وَ لا تُسافِرْ فى يَوْمِ جُمُعَة حَتّى تَشْهَدَ الصَّلاةَ، اِلاّ فاصِلاً فى سَبيلِ
در روز جمعه سفر مكن تا به نماز جمعه حاضر شوى، مگر سفرى كه براى جهاد
اللّهِ، اَوْ فى اَمْر تُعْذَرُ بِهِ. وَاَطِعِ اللّهَ فى جُمَلِ اُمُورِكَ، فَاِنَّ طاعَةَ اللّهِ
بروى، يا كارى كه نسبت به آن معذورى. در تمام كارهايت از خدا اطاعت كن، كه اطاعت از خدا
فاضِلَةٌ عَلى ما سِواها. وَ خادِعْ نَفْسَكَ فِى الْعِبادَةِ، وَ ارْفُقْ بِها
از همه چيز برتر است. نفس خود را در عبادت بفريب، و با او به رفق و مدارا باش
و لا تَقْهَرْها، وَ خُذْ عَفْوَها وَ نَشاطَها، اِلاّ ما كانَ مَكْتُوباً عَلَيْكَ مِنَ
و به او سختگيرى مكن، و زمانى كه نشاط و فراغت دارد به عبادتش آر، مگر در آنچه بر تو
الْفريضَةِ، فَاِنَّهُ لابُدَّ مِنْ قَضائِها وَ تَعاهُدِها عِنْدَ مَحَلِّها. وَ اِيّاكَ اَنْ
واجب است، كه تو را از انجامش و مراعات آن در زمان معينش چاره اى نيست. بترس از اينكه
يَنْزِلَ بِكَ الْمَوْتُ وَ اَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّكَ فى طَلَبِ الدُّنْيا. وَ اِيّاكَ
مرگ بر تو درآيد و تو در آن وقت براى به دست آوردن دنيا از خداوندت فرارى باشى. از همنشينى
             
وَ مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ، فَاِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَقٌ. وَ وَقِّرِ اللّهَ وَ اَحْبِبْ
با بدكاران دورى كن، كه بدى به بدى پيوندد. خداوند را بزرگ دار و دوستانش را
اَحِبّاءَهُ. وَ احْذَرِ الْغَضَبَ، فَاِنَّهُ جُنْدٌ عَظيمٌ مِنْ جُنُودِ اِبْليسَ. وَالسَّلامُ.
دوست بدار. از خشم بپرهيز، كه خشم سپاهى بزرگ از سپاهيان ابليس است. والسلام.

70

وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از نامه هاى آن حضرت است
اِلى سَهْلِ بْنِ حُنَيْف الاَْنْصارِىِّ، وَ هُوَ عامِلُهُ عَلَى الْمَدينَةِ،
به سهل بن حُنَيف انصارى كه كارگزار حضرت در مدينه بود،
فى مَعْنى قَوْم مِنْ اَهْلِها لَحِقُوا بِمُعاوِيَةَ
در رابطه با گروهى از اهل مدينه كه به معاويه پيوستند
اَمّا بَعْدُ، فَقَدْ بَلَغَنى اَنَّ رِجالاً مِمَّنْ قِبَلَكَ يَتَسَلَّلُونَ اِلى مُعاوِيَةَ،
اما بعد، به من خبر رسيده كه مردمى كه نزد تواَند به پنهانى به جانب معاويه مى روند،
فَلاتَأْسَفْ عَلى ما يَفُوتُكَ مِنْ عَدَدِهِمْ، وَ يَذْهَبُ عَنْكَ مِنْ مَدَدِهِمْ،
بر آنچه كه از عدد ايشان كم مى شود، و از كمكشان كاسته مى گردد افسوس به خود راه مده،
فَكَفى لَهُمْ غَيّاً وَ لَكَ مِنْهُمْ شافِياً فِرارُهُمْ مِنَ الْهُدى وَ الْحَقِّ،
در ضلالت آنان و آرامش خاطر تو همين بس كه از هدايت و حق گريختند،
وَ ايضاعُهُمْ اِلَى الْعَمى وَ الْجَهْلِ، وَ اِنَّما هُمْ اَهْلُ دُنْيا، مُقْبِلُونَ
و به طرف كوردلى و نادانى شتافتند، اينان اهل دنيايند، به آن روى
عَلَيْها، وَ مُهْطِعُونَ اِلَيْها، قَدْ عَرَفُوا الْعَدْلَ وَ رَاَوْهُ، وَ سَمِعُوهُ
آورده و به دنبالش افتاده اند، عدالت را شناختند و ديدند و شنيدند
وَ وَعَوْهُ، وَ عَلِمُوا اَنَّ النّاسَ عِنْدَنا فِى الْحَقِّ اُسْوَةٌ، فَهَرَبُوا اِلَى
و فهميدند، و دانستند كه مردم در پيشگاه ما در حق با هم مساويند، و در عين حال گريختند تا خود را
الاَْثَرَةِ; فَبُعْداً لَهُمْ وَ سُحْقاً!
به نان و نوايى برسانند; از رحمت خدا دور باشند و دور!
اِنَّهُمْ وَاللّهِ لَمْ يَفِرُّوا مِنْ جَوْر، وَ لَمْ يَلْحَقُوا بِعَدْل. وَ اِنّا لَنَطْمَعُ
به خدا قسم آنان از ستم فرار نكرده، و به عدالت روى ننموده اند. اميدواريم خداوند
فى هَذا الاَْمْرِ اَنْ يُذَلِّلَ اللّهُ لَنا صَعْبَهُ، وَ يُسَهِّلَ لَنا حَزْنَهُ،
در اين مسأله خلافت دشواريش را بر ما آسان و ناهمواريش را بر ما هموار نمايد،
اِنْ شاءَ اللّهُ. والسَّلامُ عَلَيْكَ.
ان شـاء اللّـه . و سـلام بـر تـو .

برچسب‌ها: 

نهج البلاغه