[1] . لزوم و عدم لزوم مقدمه، به اعتبار تفاوت محتوای سخن و همچنین با توجه به شرائطی كه سخنران در آن قرار دارد، به چهار قسم قابل تقسیم است:
الف. آنجا كه ذكر مقدمه برای توضیح مطلب لازم و ضروری است؛
ب. آنجا كه مقدمه ضرورت ندارد، ولی ذكرش مفید و ثمربخش است؛
ج. آنجا كه مقدمه لازم نیست و اگر گفته شود، زائد و خلاف بلاغت است؛
د. آنجا كه مقدمه زیانبار و مضر است و باید ترك شود. (گفتار فلسفی، صص 69 ـ 70)
[2] . نهج البلاغه، خطبه 109.
[3] . حضرت آیة الله العظمی بهجت ادام الله ظله در خصوص جماعتی از مؤمنین و مؤمنات كه طالب نصیحت بودند، مینویسند: «... به آنچه میدانید، عمل كنید و در آنچه نمیدانید، احتیاط كنید تا روشن شود. و اگر روشن نشد، بدانید كه بعضی معلومات را زیر پا گذاشتهاید. طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است و قطعاً مواعظی را شنیدهاید و میدانید، عمل نكردید و گرنه روشن بودید.» (برگی از آفتاب، رضا باقیزاده، انتشاراتی مشهور، چاپ چهارم، بهار79، ص 195)
امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ یعْلَمْ؛ هر كس به آنچه میداند، عمل كند، خداوند او را به اموری كه نمیداند، آگاه میگرداند.» (بحارالأنوار، ج 78، ص 189)
پاورقــــــــــــــــــــی
22:29 - 1394/07/08