1. زبان عشق
حكایت شده كه پرستوئی نر تمنای وصال پرستوی مادهای را میكرد و او را دوست میداشت. آن دو در گنبد خانة حضرت سلیمان علیه السلام بودند. آن حضرت نیز آنجا بود و میشنید كه پرستوی نر به پرستوی ماده میگفت: عشق تو در من چنان شدت گرفته كه اگر بخواهی، این گنبد را بر سر سلیمان ویران میكنم. سلیمان علیه السلام به او فرمود: این چه سخنی است كه از تو شنیدم؟
پرستوی نر در پاسخ گفت:ای سلیمان! عجله نكن! همانا عاشق و محب زبانی دارد كه جز مجنون كسی این گونه سخن نمیگوید. من هم به این پرستو عشق میورزم و سخت به او علاقهمندم، از این روی، در آنچه كه از من شنیدی [خلافی نگفتهام؛ زیرا] بر عشاق راهی و حكمی نیست؛ زیرا به زبان عشق سخن میگویند، نه به زبان علم و عقل. [1]
2. عاشق كیست؟
كتانی میگوید: «مسئلهای در مكه طرح شد، در روزهایی كه درباره محبت سخن میرفت. شیوخ هر كدام دربارة آن سخنی گفتند و «جنید» سرش را به زیر افكند و اشك از چشمانش جاری شد و گفت: عاشق، بندهای است كه از خود دور شده و پیوسته به ذكر پروردگارش مشغول است و به اداء حقوق ایستاده و با دلش به سوی او مینگرد. انوار حق دلش را سوزانده است و از آشامیدن جام دوستی او صفا یافته و خدای جبار پردههای غیب خود را برایش كشف كرده است. چون سخن گوید، به خدا گوید و چون ناطق شود، از خدا گوید و چون حركت كند، به امر او حركت كند و اگر آرامش یابد، با خدا باشد. او به خدا و برای خدا و با خداست....» [2]
3. قدر این مثلث را بدانیم
وینستون مستشرق غربی میگوید: «مادامی كه مسلمانان قرآن داشته باشند كه تلاوت شود و كعبهای كه مراسم آن با انسجام و همدلی صورت گیرد و حسینی كه یاد شود، هیچ كس قدرت تسلط و سیطره را بر آنان نخواهد داشت.» [3] پس قدر این مثلث (قرآن، كعبه، و امامت) را بدانیم.
نکتهها و سرگذشتهای خواندنی (12)
21:11 - 1394/07/08