افزودن دیدگاه

تصویر rezaeiz۳۰۱

فامیل همشون ازدواج کردند خواهری

جز سه تا شون یکیش که خانوادم برا دختر بازی رد کردند

اون یکیم که یکی دیگه رو میخواد

یکی هست بابام از پدرش کینه داره

تا حالا هزار بار خواسته دل بابامو نرم کنه بیاد جلو

ولی نشد تا حالا خواستگاری نرفته

ولی میدونم منو دوست داره

هر کسی آرزوشه زنش شه حتی من

ولی اون مال من نمیشه

چون پدرمو میشناسم

برا من فامیل تموم شدست

فکر نکنم بتونم ازدواج کنم

فکر نکنم بتونم مادر بودنو حس کنم

نمیدونی چقدر بچه ها زود بهم جذب میشند

خیلی کلمه مادر دوست دارم

قسمت من نمیشه خواست خدا اینجوره

تا خدا نخواد منم نمیخوام

من عشقو با خدا میخوام یا اصلا نمیخوام خواهری آسیه

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 4 =
*****