سلام.ببینید خواهر با سخن اولتون مخالفم چون اینجور دخترا دل پسرایی مثل خودشونو بدست میارن،بعدم اون پسرا که دائم نیستم بالاخره ولشون میکنن میرن با یکی دیگه و جالبه همون پسرا هم رگ خواب اینطور دخترا رو میشناسن و تا دختر اونکاره ببینن چه باحجاب باشه چه لخت باشه از دور میشناسنش!!!و البته خاک تو سر مردی هم که عاشق یه خورده ماتیک و پنکیک و یک دست لباس تنگ بشه!!!پدرم میگه زن گرفتن مثل هندوانه خریدنه!!!شما یک هندوانه رو میبینید که پوستش سبزه و برق میزنه بعد بدون شرط چاقو گول میخورید و میخرید ولی وقتی میارید خونه میبینید یه دستمال خیس روشون کشیدن ولی توش گندیده!!!یا کلا نارس و کاله!!!برای همین طلاق بیداد میکنه چون دخترا با یک تن آهن یعنی یه ماشین و پسرا با چند گرم لوازم آرایشی و دوسه کیلو لباس تنگ و چسپان ازدواج میکنن!!!نه با یک آدم هیچ وقت داخل طرف رو شرط نمیزنن ببینن توش مثل بیرونش خوبه یانه؟!!!درباره سخن دومتون هم باید بگم حتما باید با آب طلابنویسیم چون سرخود من اومده!!!مادرم هروقت میره خونه این و اون پای نذری و جشن تولد ونیمه شعبان و...میبینی برمیگرده فورا میاد پیش من و میگه یه دختر پیدا کردم نگو و نپرس!!!تمام مجلس میگفتن و میخندیدن ولی این ساکت و سنگین یه جا نشسته بود،دوکلام باهاش حرف زدم اینقدر با ادب بود بیا برو بگیرش!!!یا بعصی وقتها دخترانی رو میبینه که بهش احترام میزارن فورا گول میخوره ومیاد میگه چقدر با ادب بود،چقدر احترام سرش میشد،چقدر باحجاب بود بیا برو بگیرش!!!نه تنها مادرم بلکه پدرمم از اون بدتره اونم تا میره خونه دوستاش و آشناهاش تا دختر طرف جلوش چایی میزاره این توهم برمیداره که مثلا عروسش شده و داره باما زندگی میکنه!!!این حرف رو کاملا موافقم بیشتر پسرهام نظر خواهر و مادرشون براشون مهمه چون میدونن که زنها همدیگرو یعنی همجنس همو خوب میشناسن و وقتی هم پای برادرشون درمیون باشه یا پسرشون میگردن بهترین و پاکترین رو پیدا میکنن و تا یک دختر بهشون محبت میکنه فوری مخشون زده میشه و توهم اینکه عروسشون شده رو برمیدارن.موفق باشین
سلام.ببینید خواهر با سخن اولتون مخالفم چون اینجور دخترا دل پسرایی مثل خودشونو بدست میارن،بعدم اون پسرا که دائم نیستم بالاخره ولشون میکنن میرن با یکی دیگه و جالبه همون پسرا هم رگ خواب اینطور دخترا رو میشناسن و تا دختر اونکاره ببینن چه باحجاب باشه چه لخت باشه از دور میشناسنش!!!و البته خاک تو سر مردی هم که عاشق یه خورده ماتیک و پنکیک و یک دست لباس تنگ بشه!!!پدرم میگه زن گرفتن مثل هندوانه خریدنه!!!شما یک هندوانه رو میبینید که پوستش سبزه و برق میزنه بعد بدون شرط چاقو گول میخورید و میخرید ولی وقتی میارید خونه میبینید یه دستمال خیس روشون کشیدن ولی توش گندیده!!!یا کلا نارس و کاله!!!برای همین طلاق بیداد میکنه چون دخترا با یک تن آهن یعنی یه ماشین و پسرا با چند گرم لوازم آرایشی و دوسه کیلو لباس تنگ و چسپان ازدواج میکنن!!!نه با یک آدم هیچ وقت داخل طرف رو شرط نمیزنن ببینن توش مثل بیرونش خوبه یانه؟!!!درباره سخن دومتون هم باید بگم حتما باید با آب طلابنویسیم چون سرخود من اومده!!!مادرم هروقت میره خونه این و اون پای نذری و جشن تولد ونیمه شعبان و...میبینی برمیگرده فورا میاد پیش من و میگه یه دختر پیدا کردم نگو و نپرس!!!تمام مجلس میگفتن و میخندیدن ولی این ساکت و سنگین یه جا نشسته بود،دوکلام باهاش حرف زدم اینقدر با ادب بود بیا برو بگیرش!!!یا بعصی وقتها دخترانی رو میبینه که بهش احترام میزارن فورا گول میخوره ومیاد میگه چقدر با ادب بود،چقدر احترام سرش میشد،چقدر باحجاب بود بیا برو بگیرش!!!نه تنها مادرم بلکه پدرمم از اون بدتره اونم تا میره خونه دوستاش و آشناهاش تا دختر طرف جلوش چایی میزاره این توهم برمیداره که مثلا عروسش شده و داره باما زندگی میکنه!!!این حرف رو کاملا موافقم بیشتر پسرهام نظر خواهر و مادرشون براشون مهمه چون میدونن که زنها همدیگرو یعنی همجنس همو خوب میشناسن و وقتی هم پای برادرشون درمیون باشه یا پسرشون میگردن بهترین و پاکترین رو پیدا میکنن و تا یک دختر بهشون محبت میکنه فوری مخشون زده میشه و توهم اینکه عروسشون شده رو برمیدارن.موفق باشین