افزودن دیدگاه

تصویر علی روشن

سلام علیکم

درباره شئون فقیه قرائن و ادله متعددی وجود دارد، از سیره عملی ائمه در سپردن برخی امور به اصحاب عالم تا روایات متعدد دیگر.

همانگونه که اشاره کردید، بک بحث مبنایی وجود دارد و یک بحث مصداقی. یک مبنا ممکن است اصلا مصداق پیدا نکند و ممکن است مصادیق متعدد پیدا کند. هیچگاه نمی توان از طریق مصداق مبنا را زیر سوال بردو نهایتا این که بگوییم آن مصداق ربطی به آن مبنای کلی نداشته است.

اما در مورد مباحث مصداقی که فرمودید:

اولا: حتی در حکومت امیرالمونین نیز ظلم وجود داشته است. به این معنا که برخی کارگزاران ایشان تعرض به بیت المال یا کوتاهی در انجام وظیفه داشته اند. درحالیکه امیرالمومنین معصوم و عالم به علوم الهی است. اما وقتی حکومتی تشکیل شد، در صورت نبود افراد صالح به ناچار باید کار را به افراد دیگر واگذار کرد. به همین دلیل است که حتی اگر امام معصوم حاکم باشد، تا یاران متقی و صالحی نداشته باشد، حکومتش با ضعف همراه است. هرچند این ضعف منسوب به امام نیست. پس ممکن است در یک حکومت حق، که حاکم آن عادل و بلکه معصوم است نیز ظلم و ستم هم وجود داشته باشد. 

 ثانیا: فقیه نه معصوم است و نه دارای علم غیب. وقتی امام معصوم که علم به باطن افراد دارد، برخی از کارگزارانش فاسد باشند، از حاکم غیر معصوم چه انتظاری هست؟ 

ضمن اینکه هیچ کس ادعا نکرده که ولی فقیه معصوم است و اشتباه نمی کند. ائمه علیهم السلام با علم به اینکه فقها معصوم نیستند و اشتباه می کنند، تبعیت از ایشان را واجب کرده است.

تنها نکته ای که می تواند با مبنای ولایت الاهی فقها ناسازگار باشد این است که آنها به دنیا گرویده و از هوای نفس پیروی کنند. به عبارت دیگر، تعمد در خطا و گناه و داشته باشند. در این صورت نیز همه فقها بیان کرده اند که شخص به طور اتوماتیک از ولایت ساقط می شود.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 0 =
*****