مسخ به معنای تغییر و دگرگونی در خلقت، از لحاظ شکلی و ظاهری به تغییراتی گفته میشود که صورتی زشتتر و قبیحتر از آنچه بوده است برای انسان رخ دهد.
برخی نیز مسخ را زشت شدن شکل ظاهری و شکل باطنی انسان دانستهاند. به این بیان که آدمی متخلق به اخلاق زشت برخی از حیوانات و جانوران میشود.
در زمان حاضر نمونه مسخی گزارش نشده است ولی وقوع چنین امری امکانپذیر است.
از نظر قرآن، اینکه موجودی در شکل ظاهری به جانور و موجودی دیگر تبدیل شود و آنچه در حقیقت باطن آن شخص بوده، ظهور پیدا کند و جسم و شکل جانور دیگری را به خود گیرد، نهتنها ممکن است بلکه وقوع یافته و خداوند آن را گزارش کرده است.
در این حالت مسخ، دیگر نیازی نیست که انسان چشم برزخی و یا ملکوتی داشته باشد تا بتواند حقیقت باطن شخص را چنانکه هست ببیند، بلکه همه انسانها
میتوانند این تغییر شکل و چهره و اندام را ببینند.
خداوند در آیاتی چند از جمله 65 سوره بقره، 47 سوره نساء، 60 و 78 سوره مائده، 163 و 164 سوره اعراف و 67 سوره یس، از امکان مسخ و تبدیل شدن موجودی به موجودی دیگر سخن گفته است. این مسخ نه تنها در قیامت بلکه در دنیا اتفاق میافتد و بر اساس گزارشهای متعدد قرآن چندین بار درباره گروههای انسانی وقوع یافته است.
خداوند به پیامبر ماموریت میدهد تا ماجرا و فرجام افراد مسخ شده از اهل کتاب را بیان کند تا هشدار و عبرتی برای اهل کتاب و دیگران باشد.(مائده، آیات 59 و 60؛ اعراف، آیه 163)
علت و عامل مسخ هر کسی خود او و اعمالش است و تنها خداوند برای مجازات مسخ شوندگان و تنبیه و هشدار به دیگران، چهره واقعی ساخته شده آنها را به خودشان و دیگران در دنیا نشان میدهد.(بقره، آیه 65؛ نساء، ایه 47؛ اعراف، آیات 163 و 166)
مشیت الهی موجب شده تا مسخ شدگان چهره واقعی خود را در دنیا مشاهده کنند و آنچه را از خود ساختهاند به عنوان سازههای شخصی خودشان ببینند و دیگران آن را مشاهده کنند.(یس، آیه 67) به هر حال، مسخ همان گونه که در آخرت تحقق خواهد یافت (نساء، آیه 47) در دنیا نیز به سبب حکمت و مشیت الهی تحقق خواهد یافت؛ چنانکه برای برخی اتفاق افتاده است.(همان آیات)
انواع مسخ
بر اساس آموزههای قرآنی، دو نوع مسخ وجود دارد که همگی مرتبط با نیات و اعمال خود انسان است. مسخ قلبی و مسخ ظاهری دو نوع مسخ است که در قرآن به آن اشاره شده است.
خداوند در آیه 110 سوره انعام از مسخ قلب انسان در نتیجه کفر و لجاجت او سخن گفته است. در این آیه توضیح میدهد که مسخ قلب موجب سرگردانی کافران در طغیانشان میشود.
مسخ شدن قلب و ادراک کافران، موجب ایمان نیاوردن آنان میشود و با آنکه روشنترین معجزات و آیات بینات الهی را میببینند ولی به سبب مسخ قلب،ایمان نمیآورند.(انعام،آیات 109 و 110)
مسخ دیگری که قرآن گزارش میکند، مسخ ظاهری و شکلی است که موجب میشود تا شخص به شکلی که خود ساخته است در آید. کسانی که میمون و خوک و مانند آن شدهاند، در این مسخ به مشیت و حکمت الهی، در همین دنیا چهره آخرتی و باطنی خود را نشان میدهند و به شکل خوک و بوزینه در میآیند.
عوامل مسخ ظاهری و باطنی
عوامل مسخ و انحطاط انسان همان گناهانی است که انجام میدهد. خداوند عواملی چون کفرورزی(مائده، آیه 78) و معصیت کاری
(مائده، آیات 78 و 79) را از عوامل مهم مسخ شدن مردم دانسته است. در حقیقت کفر اعتقادی و معصیت و گناه عملی انسان را در یک فرآیندی از صاحب مقام خلافت الهی به موجودی پست تبدیل میکند و مسخ مینماید.
البته مسخ ظاهری بر خلاف مسخ باطنی و قلبی، نیازمند چیز دیگری نیز میباشد. به این معنا که شخص باید چنان در اینگونه رفتارهای زشت و کفرآمیز گستاخ شده باشد که خداوند او را در همین دنیا به مسخ ظاهری گرفتار کند.
از این رو خداوند اعمال ناپسند کافران بنی اسرائیلی را که با گستاخی تمام انجام میدادند و مقررات الهی را درباره تعطیلی روز شنبه نادیده گرفته و مورد لعن حضرت داود(ع) واقع شدند مطرح میکند و میگوید که گستاخیشان باعث شد که به میمون تبدیل شوند.(مائده، آیات 78 و 79؛ روح المعانی، ج 4، جزء، ص 309)
کسانی که پندناپذیر هستند و با پیمانشکنی، طغیان و اصرار بر گناه و قانونشکنی لجاجت میورزند و راه ظلم و ستمگری را در پیش گرفتهاند و فسق و فجور میکنند (همان) گرفتار لعن پیامبران و خداوند هستند و در دنیا به مسخ ظاهری گرفتار میشوند. خداوند گزارش میکند که برخی از بنی اسرائیل به سبب اینگونه افکار و رفتار گرفتار خشم و لعن خداوند و پیامبرش شدند و به صورت میمون و خوک در آمدند.(مائده، آیات 59 و 60)
با توجه بیاناتی که گذشت با توجه به ایات قرآن مسخ شدهگان در تاریخ قومی از بنی اسراعیل بودهاند که صورتشان به شکل بوزینه در آمد، اما با توجه به روایات حیوانات دیگری نیز ستند که مسخ شده اند،
امیرالمومنین علیهالسلام میفرماید: روزی از پیامبر مکرّم اسلام سوال نمودم که کدامیک از حیوانات مسخ شدهاند؟
حضرت فرمودند: فیل، خرس، خوک، میمون، مارماهی، سوسمار، خرگوش، شب پره، عقرب،عنکبوت، کرم سیاه آبی، سهیل و زهره (نام دو حیوان دریایی است) از ایشان علت مسخ را پرسیدم؟ که حضرت درباره برخی فرمودند:
1. عقرب: مرد بد زبانی بود که هیچکس از نیش زبانش آسوده نبود.
2. خوک: عده ای نصرانی بودند که از خدا خواستند غذای آسمانی بر آنها بفرستد و با اینکه خواسته شان برآورده شد بر کفر خود افزودند.
3. فیل: مردی بوده که اهل لواط بوده است.
4. خرس: مردی بوده که مردان دیگر را به سبب مفعولیت به خود جلب می کرده است.
5. عنکبوت: زنی بوده است که به شوهر خود خیانت نموده است.
6. خرگوش: زنی بوده است که غسل حیض و غیره نمیکرده است.
7. مارماهی: مردی بوده است که زن خود را در اختیار مردم می گذاشته است.
8. سوسمار: بادیه نشینی بوده است که سر راه حاجیان را می گرفته و اموالشان را به غارت می برده است.
9. میمون: کسی بوده است که در روز شنبه برخلاف دستور الهی ماهی گرفته است.
با عرض سلام و خسته نباشید:
مسخ به معنای تغییر و دگرگونی در خلقت، از لحاظ شکلی و ظاهری به تغییراتی گفته میشود که صورتی زشتتر و قبیحتر از آنچه بوده است برای انسان رخ دهد.
برخی نیز مسخ را زشت شدن شکل ظاهری و شکل باطنی انسان دانستهاند. به این بیان که آدمی متخلق به اخلاق زشت برخی از حیوانات و جانوران میشود.
در زمان حاضر نمونه مسخی گزارش نشده است ولی وقوع چنین امری امکانپذیر است.
از نظر قرآن، اینکه موجودی در شکل ظاهری به جانور و موجودی دیگر تبدیل شود و آنچه در حقیقت باطن آن شخص بوده، ظهور پیدا کند و جسم و شکل جانور دیگری را به خود گیرد، نهتنها ممکن است بلکه وقوع یافته و خداوند آن را گزارش کرده است.
در این حالت مسخ، دیگر نیازی نیست که انسان چشم برزخی و یا ملکوتی داشته باشد تا بتواند حقیقت باطن شخص را چنانکه هست ببیند، بلکه همه انسانها
میتوانند این تغییر شکل و چهره و اندام را ببینند.
خداوند در آیاتی چند از جمله 65 سوره بقره، 47 سوره نساء، 60 و 78 سوره مائده، 163 و 164 سوره اعراف و 67 سوره یس، از امکان مسخ و تبدیل شدن موجودی به موجودی دیگر سخن گفته است. این مسخ نه تنها در قیامت بلکه در دنیا اتفاق میافتد و بر اساس گزارشهای متعدد قرآن چندین بار درباره گروههای انسانی وقوع یافته است.
خداوند به پیامبر ماموریت میدهد تا ماجرا و فرجام افراد مسخ شده از اهل کتاب را بیان کند تا هشدار و عبرتی برای اهل کتاب و دیگران باشد.(مائده، آیات 59 و 60؛ اعراف، آیه 163)
علت و عامل مسخ هر کسی خود او و اعمالش است و تنها خداوند برای مجازات مسخ شوندگان و تنبیه و هشدار به دیگران، چهره واقعی ساخته شده آنها را به خودشان و دیگران در دنیا نشان میدهد.(بقره، آیه 65؛ نساء، ایه 47؛ اعراف، آیات 163 و 166)
مشیت الهی موجب شده تا مسخ شدگان چهره واقعی خود را در دنیا مشاهده کنند و آنچه را از خود ساختهاند به عنوان سازههای شخصی خودشان ببینند و دیگران آن را مشاهده کنند.(یس، آیه 67) به هر حال، مسخ همان گونه که در آخرت تحقق خواهد یافت (نساء، آیه 47) در دنیا نیز به سبب حکمت و مشیت الهی تحقق خواهد یافت؛ چنانکه برای برخی اتفاق افتاده است.(همان آیات)
انواع مسخ
بر اساس آموزههای قرآنی، دو نوع مسخ وجود دارد که همگی مرتبط با نیات و اعمال خود انسان است. مسخ قلبی و مسخ ظاهری دو نوع مسخ است که در قرآن به آن اشاره شده است.
خداوند در آیه 110 سوره انعام از مسخ قلب انسان در نتیجه کفر و لجاجت او سخن گفته است. در این آیه توضیح میدهد که مسخ قلب موجب سرگردانی کافران در طغیانشان میشود.
مسخ شدن قلب و ادراک کافران، موجب ایمان نیاوردن آنان میشود و با آنکه روشنترین معجزات و آیات بینات الهی را میببینند ولی به سبب مسخ قلب،ایمان نمیآورند.(انعام،آیات 109 و 110)
مسخ دیگری که قرآن گزارش میکند، مسخ ظاهری و شکلی است که موجب میشود تا شخص به شکلی که خود ساخته است در آید. کسانی که میمون و خوک و مانند آن شدهاند، در این مسخ به مشیت و حکمت الهی، در همین دنیا چهره آخرتی و باطنی خود را نشان میدهند و به شکل خوک و بوزینه در میآیند.
عوامل مسخ ظاهری و باطنی
عوامل مسخ و انحطاط انسان همان گناهانی است که انجام میدهد. خداوند عواملی چون کفرورزی(مائده، آیه 78) و معصیت کاری
(مائده، آیات 78 و 79) را از عوامل مهم مسخ شدن مردم دانسته است. در حقیقت کفر اعتقادی و معصیت و گناه عملی انسان را در یک فرآیندی از صاحب مقام خلافت الهی به موجودی پست تبدیل میکند و مسخ مینماید.
البته مسخ ظاهری بر خلاف مسخ باطنی و قلبی، نیازمند چیز دیگری نیز میباشد. به این معنا که شخص باید چنان در اینگونه رفتارهای زشت و کفرآمیز گستاخ شده باشد که خداوند او را در همین دنیا به مسخ ظاهری گرفتار کند.
از این رو خداوند اعمال ناپسند کافران بنی اسرائیلی را که با گستاخی تمام انجام میدادند و مقررات الهی را درباره تعطیلی روز شنبه نادیده گرفته و مورد لعن حضرت داود(ع) واقع شدند مطرح میکند و میگوید که گستاخیشان باعث شد که به میمون تبدیل شوند.(مائده، آیات 78 و 79؛ روح المعانی، ج 4، جزء، ص 309)
کسانی که پندناپذیر هستند و با پیمانشکنی، طغیان و اصرار بر گناه و قانونشکنی لجاجت میورزند و راه ظلم و ستمگری را در پیش گرفتهاند و فسق و فجور میکنند (همان) گرفتار لعن پیامبران و خداوند هستند و در دنیا به مسخ ظاهری گرفتار میشوند. خداوند گزارش میکند که برخی از بنی اسرائیل به سبب اینگونه افکار و رفتار گرفتار خشم و لعن خداوند و پیامبرش شدند و به صورت میمون و خوک در آمدند.(مائده، آیات 59 و 60)
با توجه بیاناتی که گذشت با توجه به ایات قرآن مسخ شدهگان در تاریخ قومی از بنی اسراعیل بودهاند که صورتشان به شکل بوزینه در آمد، اما با توجه به روایات حیوانات دیگری نیز ستند که مسخ شده اند،
امیرالمومنین علیهالسلام میفرماید: روزی از پیامبر مکرّم اسلام سوال نمودم که کدامیک از حیوانات مسخ شدهاند؟
حضرت فرمودند: فیل، خرس، خوک، میمون، مارماهی، سوسمار، خرگوش، شب پره، عقرب،عنکبوت، کرم سیاه آبی، سهیل و زهره (نام دو حیوان دریایی است) از ایشان علت مسخ را پرسیدم؟ که حضرت درباره برخی فرمودند:
1. عقرب: مرد بد زبانی بود که هیچکس از نیش زبانش آسوده نبود.
2. خوک: عده ای نصرانی بودند که از خدا خواستند غذای آسمانی بر آنها بفرستد و با اینکه خواسته شان برآورده شد بر کفر خود افزودند.
3. فیل: مردی بوده که اهل لواط بوده است.
4. خرس: مردی بوده که مردان دیگر را به سبب مفعولیت به خود جلب می کرده است.
5. عنکبوت: زنی بوده است که به شوهر خود خیانت نموده است.
6. خرگوش: زنی بوده است که غسل حیض و غیره نمیکرده است.
7. مارماهی: مردی بوده است که زن خود را در اختیار مردم می گذاشته است.
8. سوسمار: بادیه نشینی بوده است که سر راه حاجیان را می گرفته و اموالشان را به غارت می برده است.
9. میمون: کسی بوده است که در روز شنبه برخلاف دستور الهی ماهی گرفته است.