اول دو بار با مادرت (بدون پدرت) بريد يک مکان تفريحي . که پدرتون بفهمه شما از دستش ناراحتين.........
بعدا دو بار با پدرت (بدون مادر) برين بيرون ولي اين بار با يکي از دوستان (يا اقوام) هم سن خودت..... اونجا بيشتر سعي کن با دوستت حرف بزني و پدرت رو تحويل نگيري تا بهش خوش نگذره .... اينجوري پدرت مي فهمه که هيچ کسي جز مادرت به فکرش نيست......
بعدا يه بار همه باهم (پدر و مادر) برين بيرون .... اونجا يک کارهايي بکن که به هردوشون خوش بگذره.....
اينجوري ياد ميگيرن که در غم و شادي بايد کنار هم باشن
اول دو بار با مادرت (بدون پدرت) بريد يک مکان تفريحي . که پدرتون بفهمه شما از دستش ناراحتين.........
بعدا دو بار با پدرت (بدون مادر) برين بيرون ولي اين بار با يکي از دوستان (يا اقوام) هم سن خودت..... اونجا بيشتر سعي کن با دوستت حرف بزني و پدرت رو تحويل نگيري تا بهش خوش نگذره .... اينجوري پدرت مي فهمه که هيچ کسي جز مادرت به فکرش نيست......
بعدا يه بار همه باهم (پدر و مادر) برين بيرون .... اونجا يک کارهايي بکن که به هردوشون خوش بگذره.....
اينجوري ياد ميگيرن که در غم و شادي بايد کنار هم باشن