ولی چند نکته را حتما باید مدنظر داشت؛ 1. همانطور که برای آقا سعید هم توضیح دادم، نمیتوان با شنیدن حرفهای یک طرف قضیه، یک طرفه به قاضی رفت. (از این موراد در مشاوره بسیار بوده که تنها حرفهای یک طرف که شنیده میشد، و چه بسا به این نتیجه میرسیدیم که واقعا حق با ایشان است و مثلا همسر ایشان چه آدم ... است، ولی رفته رفته باید یاد گرفت که حداقل یک در صد را هم در نظر گرفت که حق با ایشان نیست.)
2. در مشاورههای کتبی و مجازی نمیتوان به راحتی، کسی را توصیه به طلاق داد، چون تنها حرف یک طرف قضیه شنیده میشود. پس نمیتوان به صرف شنیدن حرف یک طرف، به او توصیه طلاق داد.(در اینگونه مشاورهها تا میتوان باید توصیه به بهبود روابط کرد، باید زن و شوهر یاد بگیرند که در زندگی، یک سیاست رفتاری درستی را در پیش بگیرند، هر چند که طرف مقابلشان، سیاست رفتاری درستی نداشته باشد و همیشه مقابل به مثل کردن جواب نمیدهد بلکه در ببشتر موارد نتیجه عکس را میدهد.)
سیاست رفتاری دست؛ یعنی اینکه فرد در زندگی سعی داشته باشد که رفتار درستی از خود نشان دهد تا کمترین نقص و بیشترین نفع را در زندگی زناشویی برای خانواده خود به ارمغان بیاورد.(البته این موضوع جای بحث زیادی دارد که فعلا مجال بیان بیشتر نیست.)
3. در طول تاریخ زنان زیادی بودند که همسران نادرستی داشتهاند ولی زنان سعادتمندی شدند. پس نمیتوان گفت که زندگی یک زن در کنار همسر نادرست همیشه نتیجه بدبختی و ... را میدهد.
4. تغییر رفتار شوهر این خانم، دلیل دارد و باید این خانم علت رفتارهای همسرش را جستجو کند که چه دلیلی باعث شده که رفتار همسرشان نسبت به ایشان تغییر کند. آیا رفتاری ناخواسته از او سر زده است که موجب شده رفتار همسرش نسبت به او تغییر کند؟ آیا دیگران باعث شدهاند که رفتار همسرش تغییر کند؟ و سوالات دیگر که تا جواب درستی به این سوالات داده نشود نمیتوان نتیجه درستی گرفت.
5. شما یک در صد احتمال بدهید که این سخنان ایشان بر گرفته از فشارهای عصبی و روحی است که منجر به بیان احساسی ایشان شده است و چه بسا تاحدودی از خط انصاف و منطق دور شده باشند.
6. به نظر من شخصیت رفتاری همسر این خانم، احساسی است و این خانم میتواند با یک سیاست رفتاری درست و قدرت عاطفی که هر زنی از آن بی بهره نیست میتواند همسر خودش را به زندگی امیدوار و جذب کند البته این نیاز به زمان و حوصله دارد. بر فرض اینکه ایشان از همسرشان جدا شدن و طلاق گرفتند، چه تضمینی وجود دارد که زندگی بعد از آن زندگی بهتری از زندگی قبلی او باشد؟ شما چه تضمینی میدهید؟ بله اگر صددر صد احتمال داده شود که زندگی او بهتر میشود میتوان توصیه به طلاق داد ولی حتی (با شرایط کنونی که ازدواجها کمتر شده و ...) 50 در صد احتمال هم نمیتوان داد. پس از آنجایی که احتمال بهبودی روابط ایشان با همسرشان وجود دارد باید سعی کنند این احتمال را به صددر صد برسانند.
از طرفی آیا به آثار طلاق تا به حال توجه کردهاید، چه مشکلاتی به همراه خواهد داشت؟احتمال ازدواح مجدد برای چنین زنانی چند درصد است؟ احتمال موفق بودنشان با ازدواج مجدد چند درصد است؟ اگر زندگی بدتری نسبت به گذشته خود پیدا کردهاند، چی؟ شما تضمین آینده ایشان را میکنید؟
به نظرم بهتر است به دور از احساسات و با واقعیتهای زندگی روبه رو شد و برای زندگی باید تصمیمات عاقلانهتری گرفته شود.
ممنون از شرکت شما در این نظردهی
ولی چند نکته را حتما باید مدنظر داشت؛ 1. همانطور که برای آقا سعید هم توضیح دادم، نمیتوان با شنیدن حرفهای یک طرف قضیه، یک طرفه به قاضی رفت. (از این موراد در مشاوره بسیار بوده که تنها حرفهای یک طرف که شنیده میشد، و چه بسا به این نتیجه میرسیدیم که واقعا حق با ایشان است و مثلا همسر ایشان چه آدم ... است، ولی رفته رفته باید یاد گرفت که حداقل یک در صد را هم در نظر گرفت که حق با ایشان نیست.)
2. در مشاورههای کتبی و مجازی نمیتوان به راحتی، کسی را توصیه به طلاق داد، چون تنها حرف یک طرف قضیه شنیده میشود. پس نمیتوان به صرف شنیدن حرف یک طرف، به او توصیه طلاق داد.(در اینگونه مشاورهها تا میتوان باید توصیه به بهبود روابط کرد، باید زن و شوهر یاد بگیرند که در زندگی، یک سیاست رفتاری درستی را در پیش بگیرند، هر چند که طرف مقابلشان، سیاست رفتاری درستی نداشته باشد و همیشه مقابل به مثل کردن جواب نمیدهد بلکه در ببشتر موارد نتیجه عکس را میدهد.)
سیاست رفتاری دست؛ یعنی اینکه فرد در زندگی سعی داشته باشد که رفتار درستی از خود نشان دهد تا کمترین نقص و بیشترین نفع را در زندگی زناشویی برای خانواده خود به ارمغان بیاورد.(البته این موضوع جای بحث زیادی دارد که فعلا مجال بیان بیشتر نیست.)
3. در طول تاریخ زنان زیادی بودند که همسران نادرستی داشتهاند ولی زنان سعادتمندی شدند. پس نمیتوان گفت که زندگی یک زن در کنار همسر نادرست همیشه نتیجه بدبختی و ... را میدهد.
4. تغییر رفتار شوهر این خانم، دلیل دارد و باید این خانم علت رفتارهای همسرش را جستجو کند که چه دلیلی باعث شده که رفتار همسرشان نسبت به ایشان تغییر کند. آیا رفتاری ناخواسته از او سر زده است که موجب شده رفتار همسرش نسبت به او تغییر کند؟ آیا دیگران باعث شدهاند که رفتار همسرش تغییر کند؟ و سوالات دیگر که تا جواب درستی به این سوالات داده نشود نمیتوان نتیجه درستی گرفت.
5. شما یک در صد احتمال بدهید که این سخنان ایشان بر گرفته از فشارهای عصبی و روحی است که منجر به بیان احساسی ایشان شده است و چه بسا تاحدودی از خط انصاف و منطق دور شده باشند.
6. به نظر من شخصیت رفتاری همسر این خانم، احساسی است و این خانم میتواند با یک سیاست رفتاری درست و قدرت عاطفی که هر زنی از آن بی بهره نیست میتواند همسر خودش را به زندگی امیدوار و جذب کند البته این نیاز به زمان و حوصله دارد.
بر فرض اینکه ایشان از همسرشان جدا شدن و طلاق گرفتند، چه تضمینی وجود دارد که زندگی بعد از آن زندگی بهتری از زندگی قبلی او باشد؟ شما چه تضمینی میدهید؟ بله اگر صددر صد احتمال داده شود که زندگی او بهتر میشود میتوان توصیه به طلاق داد ولی حتی (با شرایط کنونی که ازدواجها کمتر شده و ...) 50 در صد احتمال هم نمیتوان داد. پس از آنجایی که احتمال بهبودی روابط ایشان با همسرشان وجود دارد باید سعی کنند این احتمال را به صددر صد برسانند.
از طرفی آیا به آثار طلاق تا به حال توجه کردهاید، چه مشکلاتی به همراه خواهد داشت؟احتمال ازدواح مجدد برای چنین زنانی چند درصد است؟ احتمال موفق بودنشان با ازدواج مجدد چند درصد است؟ اگر زندگی بدتری نسبت به گذشته خود پیدا کردهاند، چی؟ شما تضمین آینده ایشان را میکنید؟
به نظرم بهتر است به دور از احساسات و با واقعیتهای زندگی روبه رو شد و برای زندگی باید تصمیمات عاقلانهتری گرفته شود.