با عرض سلام، من فرزند جانباز هستم و با شوهرم مشکل دارم حدود 4 سال ازدواج کردم و حدود 1 سال عقد کرده بودیم عقاید من با شوهرم مختلف است؛ من از نظر دینی خیلی متدین هستم، امّا شوهرم در عروسیهای فامیل و همشهریهایش چون ترک هستند میروند و مشروب و قمار بازی میکنند و تازگیها کفتر باز هم شده.
به نظر خودم از زمانی که با او ازدواج کردم از دین فاصله گرفتم به من خرجی میدهد امّا با دعوا و مرافعه و از طرفی خانوادهاش با حرف و حدیثهایشان مرا اذیت میکنند و به شوهرم که میگویم به من میگوید اگر آنها چیزی هم گفتند تو غلط میکنی و نباید چیزی بگویی.
من 23 سال سن دارم، ولی ناراحتی عصبی گرفتم از دست شوهرم و خانوادهاش، معدهام عصبی شده، زانوهایم میگیرد و اعصابم به هم ریخته است. من در طول زندگی تحمل کردم به خاطر پدرم؛ چون ناراحتی دارد و اعصاب و روانی است؛ 60 درصد مجروحیت دارد.
شوهرم مرا از لحاظ عاطفی و جنسی و پوشاک و خوراک راضی نمیکند و جرو بحثمان که میشود، تا دو سه روز با من حرف نمیزند، خیلی مغرور است و میگوید؛ من اصلا اشتباه نمیکنم تو باید خود را با خانوده ما تطبیق دهی و هر کاری که میکنم به من کاری نداشته باش.
مرا دکتر نمیبرد و میگوید چای پونه بخور خوب میشوی، ما فامیلی دور داشتیم و پدر من راضی به ازدواج من نبود، امّا سه نفر را به عنوان واسطه فرستادند و از آنجایی که من هم از سر سادگی و بچگی و اینکه خانوادهمان به دلیل شرایط پدرم که دست خودش نبود عصبی بود و مقداری دعوا و مرافع داشتیم، قبول کردم و ندیده و نشناخته با او ازدواج کردم، حالا با توجه به شرایطی که دارم دیگر نتوانستم ادامه دهم و حدود یک سال است که خانوادهام میدانند و من حدود 20 بار شاید بیشتر به خانه پدرم پناه میبرم و پدرم با توجه به اینکه میگوید طلاق در رسم خانواده ما نیست، شوهرم سوءاستفاده میکند و میگوید که خودشان(خانوادهام) میبرند و میآورند.
من حدود دو ماه است که به خانه پدرم آمدم که درخواست طلاق و مهریه کردم به خودش گفتم اگر تعهد میدهی که دست از قمار و مشروب و کفتر بازی برداری با تو زندگی میکنم، امّا میگوید اگر تعهد بدهم از اینکه هستم، بدتر میشوم؛ میگوید مگر تو مدرک داری من سر بستنی و هزاری میرم قمار میگم پس چرا یک هفته میرید بستنی می خورید و من کمو بیش مشروب می خورم و میخوای کفتر بازی نکنم اما برم دنبال ناموس مردم خلاصه هر چی بگی جواب تو استینش داره من باتوجه به شرایطی که دارم چه کنم میگوید اگر مهریه بدهم طلاق نمیدهم و شکنجهات میدهم میخواستم سوال کنم که چه کنم؛ چون اگه مهریهام را نگیرم حس میکنم که او خیلی زرنگ بازی در آورده؛ چون من دختری بودم که با یک پسر هم حرف نزده بودم آیا حق من این است خواهش میکنم جواب سوال من را بدهید و مرا راهنمایی کنید.
با تشکر
به نام خدا
شرايطه بسيارسختي هست خداقوت
دوست عزيز،اگرطلاق بگيري مطمئن باش شرايطت ازاين هم بدترميشه،لااقل الان مستقل هستي.اگرطلاق بگيري دوباره بأيد بري داخل أون خونه اي كه پدرت اعصابت را خرد تر كند
عزيزم،شما وظيفه ي آمربه معروف ونهي ازمنكرت رادر قبال همسرت انجام دادي ديگه وقتي گوش نمي دهد چراخودت را در آتش جهنم او شريك ميكني.
قبول نداري روز حسابي در پيش است؟
پس أرام باش واعصابت را براي يك إنساني كه ارزش وجوديش رانشناخته خراب نكن
خيلي درگذرزمان ازسونوشت زنان مؤمن كه داراي مرداني بدتر ازاين بودن راخوانده ويأشنيده ايم
درباره خانواده آش هم به خداواگذارشان بكن أون سخت انتقام ميگيرد
جوري زندگيت رامديريت بكن كه كمترين ناراحتي رابرايت داشته بأشد .مثلا من خودم وقتي خيلي اعصابم خرابه ميرم قران ميخوانم وترجمه اش بهم ارامش ميدهد
انشاالله كه خدا بهت صبربدهد
عزیزم جدا نشو.
تحمل این سختی ها مطمئن باش که برکات زیادی برات داره.
از جمله اینکه تو سی سالگیت نسبت به یه خانم پنجاه ساله ای که تو آرامش و آسایش زندگی کرده درکت از انسان ها خیلی بیشتره و به راحتی از پس مشکلات زندگی که مکنه برای اون خانم ها بسیار سخت و حتی غیر قابل حل باشه برمیای.
این تازه کمترین فایده صبرته خانمی.
اگه درست رفتار کنی و به امدادهای غیبی خدا ایمان داشته باشی چند سال سختی میکشی اما بعدش میشی یه فولاد آبدیده که از پس مشکلاتش براومده و دیگه این بقیه هستن که از تجاربش بهره میگیرن.
خوش به حالت که این فرصت ناب در اختیارته. برای ما هم دعا کن.
سلام
نه حق شما اين نيست و نبود... اما انتخاب اشتباه خواهرم . انتخابي براي فرار از چاله و افتادن به چاه و ... اما شما الان ديگه نبايد اين چيزا رو به خودت بگي و غصه بخوري بالاخره اين انتخاب شده و اين زندگي شروع شده . پس بايد يا علي بگي و زندگيتو بسازي . مي فهمم تو شرايط سختي هستي ولي ساختن زندگي فرار كردن از اون نيست . شما كه 4 سال صبر كردي خوب خواهر خوب من از خدا كمك بخواه و تمركزت رو بذار روي ساختن زندگيت و بهتر كردنش و نه طلاق و اين چيزا .
شما توي خونه هم شرايط خوبي نداشتي و الان هم به اين فكر كن كه اگه تا آخرش بري و طلاق بگيري باز همون خونه است و همون شرايط . و آينده اي غير قابل پيش بيني ... سختيهات بيشتر ميشه كه كمتر نميشه خواهر من .
خوب قربونت بشم بهتر نيست سعي خودت رو براي زندگيت بكني . بالاخره همسرتون نكات مثبتي هم داره . همش كه اين منفي ها نيست و بالاخره دل داره و محبت روش مي تونه اثر بذاره و تسخيرش كنه .
اين انتظار سختيه كه از نظر عقايد و .. به شما نزديك بشه . شما ممكنه به سمت اون بيشتر بري اما ايشون نه . پس انرزي بيخود براي اين موضوع نذار . انشاءالله خدا خودش كمك مي كنه و تاثير ايمان شما بالاخره به دلش رسوخ مي كنه و اوني ميشه كه شما دوست داشتي . پس شما اعتقاداتت رو محكم نگه دار و از شون دور نشو .
خواهر من درسته زندگي سخته و شرايط بدي داري ولي قبول داري كه هر چي سخت تر بگيري سخت تر مي گذره ؟؟به خدا همه مشكل دارند فقط نوعش فرق مي كنه . پس گول ظاهر زندگي مردم رو نخور . تا بيشتر به خودتو انتخابت خرده بگيري .
يه نصيحت ، هيچوقت مقابل شوهرت نايست و نباش . بذار حس كنه پشت سرش و كنارش هستي . بذار اقتدارشو شما حفظ كرده باشي و احتياجي نباشه كه اون بخواد به شما ثابتش كنه به طرق مستقيم و غير مستقيم .
و اما حرفي كه زده و بهش عمل هم مي كنه چشم نداشتن به ناموس مردم ، خدارو شكر . اين خودش يه حسنه . كلا انذار كه رفتار يا گفتار شما باعث لجبازي بشه . چون اگه اينطوري فكر كنه بدتر مي كنه . شما بايد هميشه يه پله عقب تر باشي و از باب زنانه و نرم باهاش رفتار كني تا ايشون خودش به سمت شما حركت كنه. نه اينكه شما با عصبانيت و تهديد و تعهد دنبالش باشي و اون هم روز به روز از شما دور تر بشه . و نكته آخر اينكه اگه شما بتوني شرايط مطبوعي رو براشدر خونه فراهم كني جذب شما ميشه و ديگه به كبوتر بازي و مشروب و قمار و اين چيزا پناه نمي بره تا شايد آرومش كنه ... و اين يه پيش فرض داره اونم اينه كه اول روي خودت كار كني . اعصابت آروم باشه و وقت بيشتري به خودت بدي تا بتوني هم زندگي رو به خودت عرضه كني و هم به همسرت . عزيزم توي اين را ه صبر زياد لازم داري و توكل . پس كم نيار .... انشاءالله بحق اين روزاي عيد و ماه شعبان خدا يه نظري به زندگيت بندازه .
امیدوارم شوهر شما اختلال شخصیتی نداشته باشه، و پای حرفش باشه و خیلی متزلزل نباشه که امید بیشتری به هدایت هست.
اینکه ابتدا به ساکن بخواید قمار و کفتر و مشروب رو کنار بذاره سخت است، بنده توصیه میکنم از درب دیگر وارد شوید!
از ایشان "با مهربانی" بخواهید که به نمازش بیشتر اهمیت بدهد... در مجالس اعیاد مذهبی و عزاداری هر چقدر کم شرکت کند. امیدوار باشید به خاطر حرمت این محیط ها حداقل چند مدت قبل و بعد از آن حواس خود را جمع خواهد کرد...
البته هر مجلسی مناسب نیست و از قبل شما برنامه ریزی کنید و مشورت بگیرید. بعضی مجالس نتیجه عکس میدهد!
خودتان هم سعی کنید جدی تر بگیرید و کتابهای مذهبی ساده و روان و نه قطور مطالعه کنید و به گونه ای در خانه کتابها را در معرض دید شوهرتان قرار دهید. با ایشان با متانت و مهربانی برخورد کنید و طوری نباشد که فکر کنید شما دارید او را با دین و مقدسات در میاندازید!!! خودتان دست به ابتکارات در عرصه هنر و آشپزی و هر چیزی که علاقه دارید بزنید و به ایشان عرضه کنید.
در این بین اگر با سردی ایشان مواجه شدید، دست از تلاش بر ندارید.
ولی اگر از روی لجاجت گناهانش را تکرار کرد، به ایشان بی محلی کنید و سنگین باشید و تحویلش نگیرید و صبر کنید تا یکی دو روز از عمل زشتش بگذرد. (درمان لجاجت، محل ندادن و بی توجهی مقطعی است)
خلاصه آهسته آهسته دست ایشان را در دست امام عصر قرار بدین. مخصوصا که نیمه شعبان و رمضان در پیش هست. اگر نتیجه نگرفتید احتمالا ناگزیر هستید که درمورد راه نهایی فکر کنید. اما اگر اولین تأثیرات خود را گذاشت از یک مشاور و روانشناس معتقد مشورت بگیرید.
خواندن کتاب روابط متکامل زن و مرد را به شما توصیه میکنم
نوشته علی صفائی حائری.
http://jahadi313.com/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7-%D9%85%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%B2%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B1%D8%AF.html
سلام
من وخیم تر از وضعیت شما دیدم که با توکل به خدا درست شدن.
طلاق اخرین راه کاره نه جزو اولین راه ها.یادت نره با وقوع طلاق عرش خدا به لرزه در میاد.
نکات جناب مصطفوی مناسب هستند اما صبر میخوان.واقعا اولش خیلی سخته که برای مادر شوهرت بخوای هدیه ببری.یا وقتی که همسرت پرخاشگری میکنه تو لبخند بزنی.اما اثر داره.
اینجا رو ببین همون خدایی که تو وقتی خسته ای باهاش حرف میزنی شوهرتم وقتی خستس باهمون حرف میزنه .این وسط فقط اونه که ازشما خبر داره .پس به جای جدایی اول به همونی که اون بالاس توکل کن.
چرا باید با 23 سال سن ناراحتی اعصاب داشته باشی؟ قبول دارم شوهرت در حد خودش مقصره اما تو هم نسبت به خودت بی توجه بودی .فقط تونیستی که اختلاف داری این همه ادم رو زمین با هم مشکل داشتن یا درست شدن یا نشدن.
یه وقتی هم برای تفریح خودت بزار.کلاس ثبت نام کن ...درس بخون...یعنی فکرت درگیر زندگیت نشه.
شما تنها نیستی
ما هم برات دعا میکنیم
<انقدر سریع به طلاق فکرنکن خدا رو چه دیدی شاید داره امتحانت میکنه برای یه نعمت بزرگ>
سعي کنيد عمرتونو تو دادگاهها براي گرفتن مهريه يا هر کوفت ديگه اي تلف نکنيد . حس انتقام رو هم بزاريد براي يک موقع بهتري (مثلا قيامت). از طلاق نترسين اولش سخته ولي بعدا با يک پسر خوب ازدواج کنيد همش فراموش ميشه.
تاکيد ميکنم عمرتونو به خاطر انتقام تلف نکنيد
به هیچ وجه با جناب مصطفوی موافق نیستم
هدیه برای خانواده شوهر؟ یعنی کسی که تا این حد از انسانیت دوره که میگیه هر چی گفتن تو غلط کردی!! تصور میکنه هدیه بردی که محبت کرده باشی؟ نه. من از این ادم ها دیدم تصور میکنن حتما از طلاق میترسی ،داری باج میدی فرداش پررو تر هم میشن. به خدا من از این ادم ها در فامیلمون دیدم. یادآوری نکته مثبت شوهر و هدیه و ... با عرض شرمنده گی بچه گانه ترین روشه و اصلا جواب نمیده .این اولین راههی که یه زن همیشه به ذهنش میرسه و مطمئن باشید وقتی اومده اینجا سوال میکنه تاحالا صدبار اینا رو امتحان کرده
چرا وقتی راجب زن ها حرف میزنین کوچکترن حقوق انسانی رو هم نادیده میگیرن؟ مشروب و قمار مگر با این چیزا درمان میشه ؟
این خانم همین الان طلاق بگیره شانس برای ازدواج بهتره داره یا به توصیه ما بمونه 10 سال بعد باز هم به این نتیجه برسه که این اقا درست نمیشه؟ حتما اونم با بچه! اگر مجرد هم بمونه به خدا بهتر از این نوع تاهله .به خدا قسم موندن با این نوع ادم ها بی اعتمادی به خداونده که تصور میکنیم اگر از این ادم ها طلاق بگیرم بدبخت تر میشیم و تنها میمونیم!
چرا برای پایین نگه داشتن آمار طلاق همیشه به زنان بیچاره و ظلم دیده مشاوره غلط میدن؟ یه عده خوش و خرم ازدواج میکنن و چون خانوادشون زور دارن و حامی دارن سر مسائل الکی هم براحتی طلاق میگیرن اون وقت برای اینکه امار نره بالا به زنی که به جز طلاق چاره دیگه ای نداره و دچار مشکل عصبی شده میگیم بسازه؟ مگر ما میتونیم یه لحظه در شرایط این خانم زندگی کنیم که به راحتی توصیه میکنیم پاداشش رو دراخرت جست وجو کنه!؟ این چه دیدیه که ما داریم ؟ ظالم پروری و دستور به مظلوم که حرف نزنه و بسازه!
خانم محترم شما انسانید ارضای عاطفی و جنسی و خوراک و پوشاک و درمان و احترام حق انسانی و طبیعی شماست به قول آقای شهاب مرادی ما ازدواج نمیکنیم که کسی رو نجات بدیم ما ازدواج میکنیم به آرامش برسیم اما الان شما به بیماری اعصاب رسیدی به نظر من اگر این خانم انرژیش رو بذاره برای قانع کردن پدری که هم خونشه و به خوشبختی دخترش فک میکنه بهتره (حالا هرچقدر هم که بداخلاق باشه بازم پدرشه و یه تار موی گندیدش می ارزه به صد مرد ناسپاس که زنش رو به بردگی برده و مشروب میخوره و مثل حیوانات رفتار میکنه)
از مشاوره حضوری بهره بگیرن و با پدرتون برید پیش یه مشاور خانواده و یه وکیل مجرب بدون اینکه به شوهرتون بگید. وکلا به خوبی شما رو راهنمایی میکنن که چه طور شرب خمر شوهرتون رو ثابت کنید(البته اگر تصمیم برای طلاق قطعیه)
و یه توصیه به شما خانم عزیز دارم : تصور نکنید هر چه بیشتر به ابعادظلمی که به شما میره بپردازین و بیشتر از بدی های شوهرتون بگین راهنمایی ها و مشاوره های بهتری دریافت میکنید ! برعکس مشاور تصور میکنه شما فرد دست و پا چلفتی و مفلوکی هستین که بهتره یه جوری با همون وضعیت بسازین و عرضه ندارین خودتون رو نجات بدین!
مخصوصا در دادگاه حد تعادل رو نگه دارید چون هر چه بیشتر از مظالم شوهرتون بگید شخصیت خودتون رو میارید پایین و دادگاه های ایران به شدت بر اساس چیزی به نام "شانیت" اداره میشن و هر چه بدبخت تر باشید تو سری بیشتری خواهید خورد، شک نکنید. جامعه ما همینه .اینا رو میگم چون در اطرافیان و دوستان تازه گی ها چیزای عجیب و غریبی میبینم
خانومه از شوهرش به شدت کتک خورده و رفته دادگاه قاضی دادگاه گفته خانم کتک میخوری ؟ دختره گفته بله
قاضی گفته خب که چی؟ پیغمبر هم زنش رو میزده!!! اگر پدرم به عنوان داور در یکی از این دادگاه ها نبود و به چشم خودش ندیده بود من باور نمیکردم
ممنون از شرکت شما در این نظردهی
ولی چند نکته را حتما باید مدنظر داشت؛ 1. همانطور که برای آقا سعید هم توضیح دادم، نمیتوان با شنیدن حرفهای یک طرف قضیه، یک طرفه به قاضی رفت. (از این موراد در مشاوره بسیار بوده که تنها حرفهای یک طرف که شنیده میشد، و چه بسا به این نتیجه میرسیدیم که واقعا حق با ایشان است و مثلا همسر ایشان چه آدم ... است، ولی رفته رفته باید یاد گرفت که حداقل یک در صد را هم در نظر گرفت که حق با ایشان نیست.)
2. در مشاورههای کتبی و مجازی نمیتوان به راحتی، کسی را توصیه به طلاق داد، چون تنها حرف یک طرف قضیه شنیده میشود. پس نمیتوان به صرف شنیدن حرف یک طرف، به او توصیه طلاق داد.(در اینگونه مشاورهها تا میتوان باید توصیه به بهبود روابط کرد، باید زن و شوهر یاد بگیرند که در زندگی، یک سیاست رفتاری درستی را در پیش بگیرند، هر چند که طرف مقابلشان، سیاست رفتاری درستی نداشته باشد و همیشه مقابل به مثل کردن جواب نمیدهد بلکه در ببشتر موارد نتیجه عکس را میدهد.)
سیاست رفتاری دست؛ یعنی اینکه فرد در زندگی سعی داشته باشد که رفتار درستی از خود نشان دهد تا کمترین نقص و بیشترین نفع را در زندگی زناشویی برای خانواده خود به ارمغان بیاورد.(البته این موضوع جای بحث زیادی دارد که فعلا مجال بیان بیشتر نیست.)
3. در طول تاریخ زنان زیادی بودند که همسران نادرستی داشتهاند ولی زنان سعادتمندی شدند. پس نمیتوان گفت که زندگی یک زن در کنار همسر نادرست همیشه نتیجه بدبختی و ... را میدهد.
4. تغییر رفتار شوهر این خانم، دلیل دارد و باید این خانم علت رفتارهای همسرش را جستجو کند که چه دلیلی باعث شده که رفتار همسرشان نسبت به ایشان تغییر کند. آیا رفتاری ناخواسته از او سر زده است که موجب شده رفتار همسرش نسبت به او تغییر کند؟ آیا دیگران باعث شدهاند که رفتار همسرش تغییر کند؟ و سوالات دیگر که تا جواب درستی به این سوالات داده نشود نمیتوان نتیجه درستی گرفت.
5. شما یک در صد احتمال بدهید که این سخنان ایشان بر گرفته از فشارهای عصبی و روحی است که منجر به بیان احساسی ایشان شده است و چه بسا تاحدودی از خط انصاف و منطق دور شده باشند.
6. به نظر من شخصیت رفتاری همسر این خانم، احساسی است و این خانم میتواند با یک سیاست رفتاری درست و قدرت عاطفی که هر زنی از آن بی بهره نیست میتواند همسر خودش را به زندگی امیدوار و جذب کند البته این نیاز به زمان و حوصله دارد.
بر فرض اینکه ایشان از همسرشان جدا شدن و طلاق گرفتند، چه تضمینی وجود دارد که زندگی بعد از آن زندگی بهتری از زندگی قبلی او باشد؟ شما چه تضمینی میدهید؟ بله اگر صددر صد احتمال داده شود که زندگی او بهتر میشود میتوان توصیه به طلاق داد ولی حتی (با شرایط کنونی که ازدواجها کمتر شده و ...) 50 در صد احتمال هم نمیتوان داد. پس از آنجایی که احتمال بهبودی روابط ایشان با همسرشان وجود دارد باید سعی کنند این احتمال را به صددر صد برسانند.
از طرفی آیا به آثار طلاق تا به حال توجه کردهاید، چه مشکلاتی به همراه خواهد داشت؟احتمال ازدواح مجدد برای چنین زنانی چند درصد است؟ احتمال موفق بودنشان با ازدواج مجدد چند درصد است؟ اگر زندگی بدتری نسبت به گذشته خود پیدا کردهاند، چی؟ شما تضمین آینده ایشان را میکنید؟
به نظرم بهتر است به دور از احساسات و با واقعیتهای زندگی روبه رو شد و برای زندگی باید تصمیمات عاقلانهتری گرفته شود.
با این قسمت که میفرمایین در مشاوره های مجازی نباید یکطرفه به قاضی رفت موافقم ولی اگه دقت کنید این خانم خودش برای مهریه و طلاق اقدام کرده و تنها واکنش همسرش این بوده که اگه مهریه بخوای من زجرت میدم!!! یعنی این آقا هیچ مشکلی با طلاق دادن این زن ندارند فقط میخوان این مرحله رو تا میتونن ارزان تر تمام کنند!پس این ما نیستیم که ایشون رو توصیه به طلاق میکنیم پر واضحه که خانم هم هیچ انگیزه ای ندارند(واقعا وقتی به مردی بگی اگر کفتر بازیت رو رها کنی من برمیگردم بهت میگه کفتر بازی نکنم به زنها نگاه کنم خوبه؟ این چه انگیزه ای برای ادامه زندگی میزاره؟)
شما فرمودین شاید اگه میشنیدم همسرشون چی میگه شاید حق با ایشونه ! ما از کدوم حق حرف میزنیم؟اگر این زن و شوهر فقط در روابطشون با هم مشکل داشتن و با هم نمیساختن خب این حرف قابل قبوله اما این آقا کفتر بازن(یعنی فقط حقوق همسرشون نیست که براشون بی اهمیته بلکه ایشون در زندگی یاد نگرفتن دیگرانی هم به غیر از خودشون وجود دارند. چه کسی هست که ندونه کفتر بازها چه مزاحمتی برای دیگران دارند) شرب خمر میکنند (کدام دلیلی عقلی به ما اجازه میده در برابر همسرمون الکلی بشیم؟) قمار باز هستن(یعنی با افراد لاقید و الاف ارتباط دارند آیا این فقط به مشکل با همسر بر میگرده یا این فرد از نظر تربیتی و شخصیتی هم مشکل داره؟) فک کنم این لیست فقط پرونده شرارت رو کم داره!
زن برای چه ازدواج میکنه؟ مهمترین انگیزه داشتن فردی ست که بهش تیکه کنه.این مرد اصلا قابلیت اعتماد و تکیه کردن رو با این شرایط (شرب خمر قمار کفتر بازی) دارن؟
حتی اگر تمامی این موارد رو قبول کنیم مگر یه زن 23 ساله بی تجربه مددکار اجتماعی هستن که بلد باشن چه طور با این فرد کنار بیان .اونم وقتی این فرد خودش اصلا نمیخواد!!
فرمودین در طول تاریخ زن های زیادی بودند که با وجود چنین همسرانی سعادتمند شدن. البته شوهر این خانم هم در حد وسع و بضاعتشون اسکندر مقدونی هستن برای خودشان! ولی فکر نمیکنیم این خانم یا خانم های دیگه رکسانا باشند (البته معلوم نیست اون زنها اگر چاره ای به جز سازش داشتند کدام رو اننتخاب میکردند)
با مورد 4و 5 کاملا موافقم ولی چون ایشون گفتن درخواست مهریه هم دادن من اصلا این موضوع رو در نظر نگرفتم چون این خانم راه رو رفته بعد داره میپرسه
در نهایت باید بگم درسته که ما مشاور نیستیم ولی هر چی که اینجا میگیم بر اساس مواردی هست که شاید با آزمون و خطا در زندگی خودمون و یا اطرافیانمون بهش رسیدیم لزوما 100درصد درست نیست اما صدرصد هم غلط نیست بلکه چیزی از جنس نصایح والدین به دخترشون موقع انتخاب همسره.اونا هم مشاور نیستن اما معمولا بیشتر حرفاها و پیش بینی هاشون درست از آب در میاد شاید به خاطر اینکه از بیرون به موضوع نگاه میکنن و درگیر عواطف نیستن
راستش وقتی این خانم گفتن موقع بیماری همسرش بهش میگه چای پونه بخور خوب میشی من یاد همسایه 52 سالمون افتادم که به دلیل کم سوادی تا الان یه 10 باری آیین نامه رو رد شده!! وقتی ازش پرسیدم چرا تو این سن و سال میخواد گواهینامه بگیره گفت میخواد بره آژانس بانوان کار کنه آخه شوهرش سالهاست خرجش رو نمیده قبلا پسرش میداده که حالا فوت شده و نمیخواد بیش از این منت برادر بکشه من فک نمیکنم این نوع زندگی اسمش تاهل باشه اینکه برخی از ما زنها دنبال اسم شوهر هستیم از ظلم و نگاه جامعه هست . این خانم حداقل هنوز سایه پدر بالا سرشه و فرصت جبران داره پس خداوند طلاق رو برای چه وقتی گذاشته؟
همش فکر میکنم خانمی که در 23 سالگی سلامتیش برای شوهرش هیچی نمی ارزه تو 40 -50 سالگی و شروع بیماری ها با همسرش چه میکنه؟ (واقعا این مرد یه اپسیلون به زنش علاقه داره؟ خیلی کنجکاوم بدونم تعریف علاقه تو زندگی متاهلی چیه و به چه امید و انگیزه ای باید به همچین زتدگی ادامه داد فقط اسم شوهر؟ خب این خانم حتی از نظر جنسی و عاطفی هم ارضا نمیشه واقعا چه حسنی در این نوع تاهل هست که در تجرد نیست؟آیا ادامه چنین زندگی هایی نیست که باعث میشه زن هم به گناه کشیده بشه و سر از پرونده شوهر کشی و خیانت دربیاره)
خب اینا همه مجهولاتی هستن که تو ذهن من به عنوان یه خانم وجود داره
از این که به مخاطبتون پاسخ دادین و به ما فرصتی برای بیان عقایدمون میدین بسیار متشکرم
نکتهای که همیشه حائز اهمیته و بر اثر تجربه بدست میآید این است که تا صحبتهای طرف مقابل شنیده نشود، توصیه به جدایی و طلاق یک بازدارنده منفی تلقی میشود. اینکه بیشتر به این مسأله تاکید میکنم به این خاطر است که موارد بسیاری بوده که شبیه به همین مورد بوده که نمونهاش؛ آقایی بودند که نکات بسیار منفی از خانم خود میگفت به طوریکه اگر هر کسی صرفا توضیحات این آقا را میشنید، حتما حق را به این آقا میداد و طلاق را اولین نسخه به او توصیه میکرد.
تا اینکه یکبار خانم این آقا حاضر به روشن گری شدند، وقتی حرفهای این خانم را شنیدیم و قرائن و دلیلهایی را هم به ما نشان دادند به این نتیجه رسیدیم که این آقا دچار توهم شده بود و همه آن توضیحاتی که در مورد خانمشان گفته بودند، بر گرفته از برداشتهای منفی او بودند و در مورد خانمشان بسیار شکاک بود و نیاز به یک روان پزشک داشتند تا به به تدریج درمان شوند و ...
یا اینکه موردی بوده که شبیه به همین مورد که خانم نسبت به همسرش، چیزهای عجیب و غریبی تعریف می کرد؛ به طوریکه میگفت (البته عذر میخواهم که به صورت رکیک بیان میکنم) من خودم با چشمای خود میدید که شوهرم، دختر میاره خونه و ... بساط عیش و نوشش همیشه به راهه بوده و به قول این خانم؛ همسرم غیرت نداره و جلوی من این کارها رو انجام میده و ...
و مواردی از این دست که کم هم نیستند، وجود دارد. جای بسی امیدواری و خوشحالی است که دوستان و کارشناسان محترم راهکارهایی را به این افراد دادند که دوست دارم زندگی الان آنها را مشاهده کنید به طوریکه زندگی آنها از این رو به آن رو شده...
به نظرم بیشتر خانمها و آقایان روش و سیاست رفتاری درستی در زندگی زناشویی ندارند که بخشی از آن به دلیل نا آگاهی و نداشتن مهارتهای صحیح زندگی است. خانمها و آقایان باید این مهارت زندگی رو داشته باشند که چطور می تونند با همسرشان رفتار کنند.
خانمها باید بدانند که کجا و در چه شرایطی برای همسرشان دلبری کنند و کجا از او انتقاد کنند و کجا از او تعریف کنند و چطوری به همسرشون آرامش بدهند، همدردی کنند و... مردان نیز همینطور باید یاد بگیرند که چگونه با همسرشان تعامل کنند چگونه به همسرشان محبت کنند و چگونه به او احترام بگذارند و چگونه به او حس اطمینان و اعتماد و آرامش دهند و ...
امّا درباره این مورد به خصوص باید عرض کنم که همسر این خانم که همان اول فرد گناه آلود و شراب خوار و کفتر باز و ... نبوده، دلیلی برای رفتارش وجود دارد که چه بسا این اقا متوجه علت رفتارهایش نباشد؛ شاید در محیط نامناسبی قرار گرفته، شاید دچار افسردگی و سرخوردگی شده، شاید از زندگی خود راضی نیست که به اشتباه اینگونه خود را تخلیه می کند و ... همگی اینها ناشی از یک چیز است و آن نداشتن آرامش در زندگی است. همه ما آدمها به دنبال بدست آوردن آرامش هستیم ولی بعضی ها در جای مناسب بدستش میآورند و بعضی ها به خیال خود در جاهای دیگر میتوانند آرامش را بدست بیاورند که در نهایت بدستش نمیآورند.
نکته آخر و پر اهمیت؛ خواهش میکنم بیشتر توجه کنید؛ بر فرض اینکه این آقا به رفتار و گناهان خود ادامه دهد، این مسأله جدای از این است که با همسرش روابط خوبی داشته باشد. یعنی مهم این است که روابط این زن و مرد بهبود پیدا کند و بهتر شود هر چند که این آقا هنوز مرتکب گناه شود. مهم این است که این خانم سعی داشته باشد که روابط خود با همسرش را به تدریج بهتر کند. این تازه قدم اول است که باید این خانم به آن متمرکز شود که باید اول رابطهاش را با شوهرش تنظیم کند(یعنی بهبود پیدا کند) و بعد در اثر بهبودی روابط و ایجاد محبت و انس بین هم، شوهر این خانم دست از رفتارهای اشتباه و گناه آلود خود بکشد و متوجه شود که آرامش حقیقی نزد همسرش و در کنار اوست.
باز هم تاکید میکنم، گناه آلود بودن همسر این خانم چیزی جدای از بهبودی روابط میان آن دو است. یعنی نباید این خانم در قدم اول از همسرش بخواهد که دست از گناه و رفتار زشت بردارد بلکه از او بخواهد که روابطشان با هم بهتر شود و خود زن هم سعی و تلاش خودش رادر بهتر شدن روابطشان انجام دهد همچنین این خانم همسرش را جدای از رفتارهای نادرستش ببیند و به او محبت کند.
با اطمینان بالا عرض میکنم که اگر محبت و انس بین این زن و شوهر ایجاد شود شک نکنید که همسر ایشان دست از رفتارهای نادرست خود بر میدارد و زندگی سالمی خواهند داشت.
بنظرم مهریه تون رو حتما بگیرید بعدشم طلاق.چون اینجور افراد آدم بشو نیستن و اهل زندگی سالم و تعهد نیستن.بنظرم تا هنوز جوان هستین این کارو بکنین و امیدی به درست شدنش نداشته باشین
لطفا به راحتی نسخه طلاق برای هرکسی نپیچید. یک در صد احتمال اشتباه از سوی خود خانم را بدهید. فعلا ما تنها حرفهای این خانم را شنیدهایم. حرف همسرشان را که نشنیدهایم. نمیتوان یک طرفه به قاضی رفت.
حالا چون شوهر ایشان از دیداین خانم، گاهی دچار گناهی؛ همچون شراب خوری و ... میشود دلیل بر بد بودن این فرد ندارد. چه بسا بسیاری از ما انسانها رفتارهای اشتباه و بعضا گناهانی انجام دادهایم که این دلیل بر بد بودن چنین انسانهایی نیست.
باید علت را جویا شد. باید این خانم بیشتر دقت کند و بیشتر گذشته خود را کنکاش کند که چرا رفتار همسرشان تغییر کرده است؟ شوهر ایشان که از همان اول آدم شراب خوار و ... نبوده پس دلیلی برای تغییر این رفتار همسرشان وجود دارد، ولی این خانم از این مسأله بی اطلاع است.
با سلام خدمت شما، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.
خانم محترم؛ هر چند عقاید و افکار همسر شما با ملاکها و معیارهای شما فاصله دارد، امّا به هر حال شما، با همین همسرتان ازدواج کردهاید و در حال حاضر در موقعیت انتخاب قرار ندارید. لذا در برابر یک عمل انجام شده قرار گرفتهاید، پس باید در صدد بر طرف کردن و یا حداقل؛ کم رنگ کردن این اختلافات میان شما و همسرتان باشید.
هر چند كه براى ارائه راهكارهاى دقيق و كارشناسى شده نيازمند اطلاعات بيشترى از افكار و روحيات شما و همسر محترمتان داریم، ولى به طور كلى چند راهكار را به شما پيشنهاد مىكنيم، اميدواريم مفيد واقع شود.
الف) همانطور که خودتان هم آگاهی دارید، در طول تاریخ، کم نبودهاند زنانی که ایمان آنها به مراتب از ایمان همسرانشان بیشتر بوده و چه بسا در خانه افرادی غیر مسلمان به درجات معنوی بالایی دست پیدا کردهاند.
لذا اگر همسر شما، فرد مسلمانی است، ولی با عقاید ضعیف، شما قادر خواهید بود که با توکل بر خدا و کمک از اهل بیت(علیهمالسلام) و بکار بردن شیوههای موثر بر روی همسرتان تاثیر گذار باشید. از این رو نباید به شیوه مستقیم(نصیحت کردن) بپردازید؛ زیرا با این کار غرور او را نسبت به خود حساس خواهید کرد و در ادامه لجاجت او را برمیانگیزانید.
بنابراین بهترین شیوه اثر گذاری یک زن بر همسرش، استفاده از قدرت عاطفی فوق العادهای است که خداوند به زنان بخشیده است؛ مثلا شما میتوانید به مناسبت روز تولد، سالگرد ازدواج، اعیاد، هدیهای برای او بگیرید و نامهای همراه با ابراز احساسات برای او بنویسید و بعد در آن نامه بنویسید که اگر فلان نقایص را نداشتید، علاقه شما به او بیشتر و زندگی شما شیرین تر میشد.
ب) اگر قصد دارید مطلبی را به صورت مستقیم به همسرتان بازگو کنید، توجه داشته باشید که بی مقدمه سر اصل مطلب نروید؛ بلکه ابتدا دقایقی را به ذکر خصوصیات و ویژگیهای مثبت او بپردازید و سپس به او بگویید که شما با این همه جنبههای مثبت، حیف نیست که با بیتوجهی به فلان موضوع، ارزش خود را پایین بیاوری.
ج) بهترین شیوه برای برخورد با افراد لجباز این است که در ابتدا سعی کنید، او را از حالت لجاجت باز دارید؛ زیرا اگرفردی بر لجاجت خود پافشاری کند، هیچ چیزی را قبول نخواهد کرد و به قول معروف؛ ماست را هم سیاه میداند. برای این منظور، این راهکارهای زیر را بکار ببندید؛
1. اگر در رفتار یا سخنان همسرتان، نقطه مثبتی پیدا کردید، آن را قبول کنید و به او بفهمانید که حرف یا رفتار او را پذیرفتهاید. این کار به مرور سبب میشود که او شما را فردی با انصاف بیابد و در نتیجه از لجاجتش کمی دست بکشد و سخن شما را بپذیرد.
2. از انتقاد کردن زیاد به او خودداری کنید و به او اجازه دهید که خودش پی به اشتباهاتش ببرد، بسیاری از کارها به مرور زمان حل میشود.
3. اگر از رفتار یا سخن او ناراحت شدید، به او نگویید که «تو مرا ناراحت کردی» بلکه به او بگویید؛ از این رفتار یا حرفت ناراحت شدم. بعد از آن به او بفهمانید که برای او ارزش بالایی قائل هستید و او را قبول دارید؛ برای اینکه این کار شما موجب سوءتفاهم برای همسرتان نشود.
این کارها و رفتارهای شماست که باعث میشود که او از شما فاصله نگیرد بلکه سعی کند محبوبیت بیشتری نزد شما کسب کند، به خاطر اینکه با این کار شما او احساس میکند که شخصیتش نزد شما پذیرفته شده و شما به موفقیت او اهمیت میدهید. به همین منظور به مرور او سعی خواهد کرد که از لجاجت و رفتارهای نادرست خود دست بکشد.
ولی گفتن جملاتی از این دست؛ تو آدم بیعرضهای هستی، از تو بدم میآید، میخواهم مهریهام را به اجرا بگذارم، از تو طلاق میخواهم و ... نه تنها اینها موجب لجاجت او میشوند؛ بلکه باعث میشود که اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و در نهایت نسبت به شما رفتار بدتری از خود نشان دهد.
4. یکی از علل اصلی لجاجت، این است که فرد فکر میکند که مورد توجه و محبت اطرافیانش نیست؛ ولی اگر شما در موقعیتهای مختلف به او بفهمانید که دوستش دارید و سعی کنید به او توجه لازم را داشته باشید، مطمئنا از لجاجت و رفتارهای نادرست او کاسته میشود.
ذکر این دو نکته از باب یادآوری لازم است که؛ در بر خورد با افراد لجباز نیاز به صبر و تحمل دارد و جلب اعتماد آنها به خود نیازمند زمان است و تدریجی خواهد بود. پس با بکارگیری راهکارهای فوق به تدریج او را از لجاجت باز دارید.
نکته بعدی این است که باید او را خلع سلاح کنید و یکی از راههای خلع سلاح، توجه مثبت بدون شرط است؛ بدین معنی که همسر خود را با قطع نظر از رفتارش، بپذیرید و قبولش داشته باشید که او مانند هر فردی، ساده و پاک و ... است و تنها مهارتهای زندگی درست را به دلیل ناآگاهی یا کمبودهایی که در زندگی قبلا تجربه کرده و یا ... نمیداند. پس به حرف او گوش دهید و در برخی مشکلات با او همدردی کنید.
بنابراین رفتن به خانه پدر و درخواست طلاق و مهریه مشکل شما را حل نخواهد کرد بلکه به مشکلات شما افزوده میشود؛ از طرفی همسر شما حاضر به طلاق شما نیست. از طرفی در صورت طلاق؛ آیا به عواقب جدایی و طلاق فکر کردهاید، چه اینکه ممکن است تا آخر عمر تنها زندگی کنید و پشتوانهای نداشته باشید، نگاه بد مردان و دید بد زنان شوهردار و مشکلات بعدی آن؛ همچنین در خواست مهریه هم با توجه به اینکه حق شما و کسی هم حق ندارد شما را از آن منع کند ولی این در خواست چه بسا این کار، لجاجت همسرتان را بیشتر کند و بیشتر مورد اذیت و آزار او قرار گیرید و مشکل را دو چندان کند.
پس بهتر است با بکار بستن راهکارهای بالا و حتی مشاوره گرفتن به صورت حضوری، با این مسأله کنار بیایید و رفته رفته بتوانید این مشکل را حل کنید ولی توجه داشته باشید که حل این مشکل، پروسه مدت داری است که صبر و حوصله شما را میطلبد.
روابط شما با خانواده همسرتان
با اين توضيحات و اطلاعات مختصر، ما نمىتوانيم قضاوت دقيق و درستى از شما و روابط تان با خانواده شوهر ارائه كنيم. در عين حال نكات زير را به عرضتان مىرسانيم:
اخلاق و رفتار حاکم بر خانوادهها، به خاطر تفاوتهای فردی و همچنین به دلیل تفاوت در شیوه تربیت افراد، متفاوت است؛ از این رو به دلیل همین تفاوتها، روابط اجتماعی افراد با دیگران نیز متفاوت است.
برخی از خانوادهها، در پذیرش یک فرد جدید به کانون خانواده، از انعطاف مناسبی برخوردار هستند، امّا برخیها هم انعطاف کمتری دارند و در قبول و پذیرش فرد جدید مانند عروس یا داماد از خود مقاومت نشان میدهند و این مقاومتها نیز به صورتهای مختلف همچون؛ بیاحترامی، پرخاشگری، کم توجهای، قهر کردن، روابط سرد و بی روح خودش را نشان میدهد.
با اینگونه خانوادهها لازم است با احتیاط و ظرافتهای ویژه، برخورد کرد تا به تدریج بتوان جو حاکم بر آنها را تلطیف و قابل تحمل کرد، از این رو رعایت نکات زیر بسیار مفید و ضروری است؛
الف) با اینگونه خانوادهها نباید مقابله به مثل کرد؛ زیرا مقاومت آنها بیشتر خواهد شد و در قبول و پذیرش فرد جدید، انعطاف کمتری نشان میدهند.
ب) اگر خانواده همسرتان با خودشان گرم هستند امّا با شما سرد هستند، معلوم میشود كه در ارتباط شما با آنها اشكالی وجود دارد؛ یعنی ممکن است قلبا از شما سرد شده باشند و علتش هم شاید فقط از آنها نباشد؛ بلکه شاید کلام یا رفتاری از شما سر زده که به سردی رابطه دامن زده است، لذا در رفتارها و برخوردهای خودتان یک بازنگری کنید و اگر خطایی از رفتار خود دیدید، سعی کنید رفتار خود را اصلاح كنید تا زمینه اصلاح آنها نیز فراهم شود.
ولی اگر نقصی در کلام و رفتار خودتان ندیدید، نه تنها از هر گفتار و رفتار خراب کننده ارتباط خودداری کنید؛ بلکه سعی کنید بدون توقع و انتظار محبت از خانواده همسر، به آنها محبت كنید.
چه بسا بگوئید: محبت یك طرفه چه فایده دارد، جوابش این است كه محبت دلها را نرم و آنها را به هم نزدیک میکند البته این نوع محبت باید طوری باشد که موجب سوء استفاده طرف مقابل هم نشود.
ج) هرگز از خانواده همسرتان پیش هيچ كس بد گويى نكنيد.
ح) سعى كنيد همسرتان را براى مقابله با خانوادهاش تحريك نكنيد؛ چه اينكه وضعيت وخيمتر خواهد شد و آنها در اين مقابله پيروز خواهند شد و مشكلات شما چند برابر مىگردد.
چ) در صورت امكان و استطاعت مالى، گاهى اوقات هديهاى براى خانواده همسرتان به ویژه مادر شوهرتان تهيه كنيد مثلاً؛ وقتى به زيارت يا مسافرت مىروند يا شما اگر به زیارت یا سفر مىرويد تهيه هديه بسيار مناسب است.
با آرزوی موفقیت