افزودن دیدگاه

تصویر امین-مشاور ازدواج

سلام ممنونم از راهنماییتون

ولی من بیشتر کارهایی که گفتید رو انجام دادم(البته قسمتی از مورد3 رو انجام ندادم حتما انجام میدم) مثلا یه مدت بود دیر میومدم خونه ولی بی توجه بودن(خانوادم زیادی بهم اعتماد دارن).یا اینکه بدون اینکه به کسی اطلاع بدم میرفتم بیرون

مامانمم بعضی وقتها موافقه خواستگارها بیان خونمون برای صحبت ولی پدرم مخالف سرسختیه از هیچکسی هم تاثیر نمیپذیره حتی پدر و مادرش و حتی مادرم.

به پدرم گفتم(در کمال ادب)  میخوام درمورد ایندم و خواستگارام صحبت کنم، به شدت دعوام کرد منم ترسیدم بحث ادامه پیداکنه و در اخر به جاهای باریک کشیده بشه.

خیلی خسته شدم خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی.

بهشون میگم بذارین بیان ما که قرار نیست همین الان بله بگیم و همچنین منم عقل و شعور دارم بلاخره سبک سنگین میکنم ببینم به دردم میخورن یا نه ولی کو گوش شنوا.

متاسفانه پدرم اصلا منطقی نیست نه منطقی نه مذهبی حداقل اگه منطقی بود میتونستم از راه منطق وارد بشم ولی خب نیست دیگه چیکارکنم.

متاسفانه پدرم به فامیل خیلی بها میده(در متن سوال گفتم که طرز فکر خانواده ی پدریم خیلی قدیمی و پایینه).ولی من متنفرم ازفامیلامون چون اصلا اعتقاداتشون بامن جور نیست. واقعا افسوس میخورم که چه خواستگارهایی داشتم. مومن،یا خدا،هیئتی و مذهبی و ...

یه سری پدرم گفت بین ازدواج و درس یکی رو انتخاب کن منم با کمال پرویی گفتم ازدواج(چون واقعا خسته شده بودم) بعدش سکوت کرد و تا خواستم صحبتی کنم گفت اعصابمو خورد نکن منم با چهره ای ناراحت رفتم اتاقم وخیلی گریه کردم،دلم خیلی شکسته بود.

چرا همه ی اون هایی که پاکند باید تنها باشن؟من خیلی راحت میتونم با جنس مخالف رابطه داشته باشم ولی نمیخوام چون دلم میخواد همه ی احساساتم رو به پای همسرم بریزم نه پسرای خیابونی.

خسته شدم

درضمن پدرو مادرمم در گذشته مشکلاتی باهم داشتن که الان حل شده و رابطشون خوبه خداروشکر.یه بار تا مرز طلاق رفتن.

و یه مورد دیگه پدرم اهل شرابه نه در جمع و خونه،بلکه در بیرون از خونه من خیلی اتفاقی این موضوع رو فهمیدم وکسی هم نمیدونه که من این موضوع رو میدونم.(اهل پول حرام به هیچ عنوان نیست همیشه پول حلال با مشقت و سختی بدست اورده)ازین موضوع هم واهمه دارم چون در جریان تحقیق همه چی مشخص میشه(البته 40درصد احتمال داره) ولی بعداز ازدواج ممکنه همسرم بفهمه(احتمالش70درصده) چون تو عروسیها، فامیلای ما همچین بساطی رو دارن.چندین بارهم با همسایه هامون دعواش شده. که اگه تحقیق کنن حتما همسایه هامون این موضوع رو میگن.

خواستگارهایی که برام میاد هیچکدوم از اینا رو نمیدونن و چون فقط خودمو دیدن فکرمیکنن خانوادمم مذهبین(بنده در متن سوال هم گفتم که خیلی ادم معتقدی هستم) البته همه ی اعضای خانوادم مذهبین به جز پدرم.

با تمام این اوصاف خیلی بابامو دوست دارم به جز مسئله ی ازدواج هیچ چیزی برام کم نذاشته.همیشه ارزوی سلامتیشونو میکنم هم ایشون و هم مادرم. چون اگه خدایی نکرده نباشن من نمیتونم زندگی کنم.

ولی ای کاش منو درک میکردن...

ای کاش...

سلام

مشکل اساسی در همین مسئله است که بعضا پدر و مادرها، فرزندان خودشون رو درک نمیکنن و اونا رو مثل خودشون تصور میکنن. اون چیزهایی که در گذشته براشون اتفاق افتاده رو تصور میکنن و با خودشون علت یابی میکنن و به هر نتیجه ای رسیدن میخوان همون رو روی فرزندانشون پیاده کنن. مثلا اگه خودشون ازدواج ناموفقی داشته باشن، با خودشون فکر میکنن علتش چی بوده و اگه مثلا در سن پایین ازدواج کرده باشن میگن حتما مشکلات ما به خاطر اینه که در سن پایین ازدواج کردیم. برای همین نباید اجازه بدیم بچه هامون زود ازدواج کنن! یا برعکس؛ یعنی ممکنه کسی مشکلات زندگیش رو به گردن دیر ازدواج کردن بندازه و برای همین همه بچه هاش رو در سن کم زن و شوهر بده! در حالی که ریشه مشکلات و اختلافات اونها ربطی به این مسئله نداشته!

با این حال در شرایط فعلی اصلاح کامل فکر پدرتون زمان بره و ممکنه اصلا اصلاح هم نشه لذا همونطور که عرض کردم شما باید ترکیبی از قانع کردن و فشار آوردن رو استفاده کنی تا بتونی رضایت اونها برای ازدواجت رو جلب کنی.

برای هر کدوم از این روش ها شما باید ابتدا پدر و روحیات ایشون رو کامل بشناسی تا بتونی مواردی رو که فکر میکنی زودتر جواب میده رو امتحان کنی.

البته هر روشی رو که انتخاب کردی نیاز به صبر و تحمل و سماجت داره تا بتونی اون رو به نتیجه برسونی. مثلا اگه بنا شد با حرف راضیش کنی، نباید به صرف اینکه یه بار به شما گفته اعصابم رو خرد نکن جا بزنی و عقب نشینی کنی. بلکه دوباره وقتی وضعیت نرمال بود بحث رو پیش بندازی و در موردش بحث کنی. منتها هر موقع دیدی داره به دعوا کشیده میشه سریع بحث رو جمش کن و ادامه نده.

در کنار همه این موارد توسل به اهل بیت و دعا به درگاه خدا خیلی میتونه به شما کمک کنه چون کاری که شما با دعا میتونی انجام بدی هیچ وقت با زور نمیتونی انجام بدی. لذا ممکنه یک دعای شما توی این روز و شب ها، دل پدرت رو نرم کنه و تعصبش رو کنار بذاره و ...

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 18 =
*****