سلام من یک دختر 18 ساله ام عاشق یه پسر شدم خیلی ازش خوشم اومده بود به مامانم هم گفتم حالا سرتون رو درنیارم بعد یک ماه اینا برای اشنایی اومدن خونمون ولی مامانم گفت که خوب نیس من دلم بهش نیس هرکاری کردم مامانم نزاشت باهاش ازدواج کنم خیلی ناراحتم تو یک اتاقم در رو هم قفل کردم اشتها هم ندارم واقعا از مامانم ناراحتم کنکور هم نزدیکه ولی اصلا حال خوندن ندارم چیکار کنم به نظرتون
سلام من یک دختر 18 ساله ام عاشق یه پسر شدم خیلی ازش خوشم اومده بود به مامانم هم گفتم حالا سرتون رو درنیارم بعد یک ماه اینا برای اشنایی اومدن خونمون ولی مامانم گفت که خوب نیس من دلم بهش نیس هرکاری کردم مامانم نزاشت باهاش ازدواج کنم خیلی ناراحتم تو یک اتاقم در رو هم قفل کردم اشتها هم ندارم واقعا از مامانم ناراحتم کنکور هم نزدیکه ولی اصلا حال خوندن ندارم چیکار کنم به نظرتون