ما هیچ وقت پیشگویی نمیكنیم؛ بلكه شرایطی را كه امكان برگشت را كاهش یا افزایش میدهد، میگوییم كه در این دو مورد نظرم را عرض كردم. منتها اینكه میگوئید؛ از كارهای گذشتهاش پشیمان نیست و آنها را تجربه دانسته است، امكان برگشت را افزایش میدهد؛ چون ممكن است در شرایطی قرار بگیرد كه بخواهد نوعی رابطه یا اعتیاد را دوباره تجربه كند؛ اما اگر پشیمان باشد معلوم میشود كه این كارها را در هر شرایطی نادرست میداند و به همین خاطر از نظر اعتقادی رفتن به طرف رابطه و اعتیاد را در هیچ شرایطی درست نمیداند؛ اما كسی كه انجام كاری را بد نمیداند هرچند بگوید من دیگر این كار را انجام نخواهم داد، تعهد و قول او فایدهی چندانی ندارد؛ چون تضمینی نیست كه اگر در موقعیت خاصی قرار گرفت، تصمیم به تجربه دوباره نگیرد و مرتكب خلاف نشود؛ به خاطر اینكه تمام امید طرف مقابل به این است كه اعتقاد او به بدی این كارها، او را نگه دارد و نگذارد دوباره به طرف خطا برود.
به عبارت دیگر؛ كسی كه اعتقاد به بدی یک كار دارد، یک ناظر درونی بر اعمال و رفتارش دارد كه مواظب است هر وقت خواست خطا کند، آن ناظر درونی او را منع میكند و در صورت انجام دادنش، او را ملامت میكند؛ اما این ناظر درونی در كسی كه اعتقاد به خطا بودن کارهای گذشتهاش ندارد، موجود نیست و در حقیقت دلیلی ندارد كه کارهای گذشته اش را انجام ندهد. لذا وقتی قول یا تعهد ترك آن كار را میدهد، تضمین چندانی برای نرفتن به سمت خطا نیست، مگر اینكه عشق و علاقه به فردی كه به او قول داده در او انگیزه قوی ایجاد كند كه به سمت این كارها نرود یا اینكه از او تضمین قانونی گرفته شود كه اگر خطا كرد طرف مقابلش حق كار خاصی؛ مثل طلاق را داشته باشد كه او به خاطر ترس از این عقوبت، از ارتكاب خطا خودداری كند.
بنابراین لازم است در این زمینهها با او صحبت كنید و موارد فوق را بگوئید تا در نتیجه یا خطا بودن این كارها را قبول و واقعاً اظهار پشیمانی كند و یا اینكه تضمینی بدهد كه شما اطمینان كنید سراغ اعتیاد و رابطه نخواهد رفت.
با سلام به شما کاربر گرامی
ما هیچ وقت پیشگویی نمیكنیم؛ بلكه شرایطی را كه امكان برگشت را كاهش یا افزایش میدهد، میگوییم كه در این دو مورد نظرم را عرض كردم. منتها اینكه میگوئید؛ از كارهای گذشتهاش پشیمان نیست و آنها را تجربه دانسته است، امكان برگشت را افزایش میدهد؛ چون ممكن است در شرایطی قرار بگیرد كه بخواهد نوعی رابطه یا اعتیاد را دوباره تجربه كند؛ اما اگر پشیمان باشد معلوم میشود كه این كارها را در هر شرایطی نادرست میداند و به همین خاطر از نظر اعتقادی رفتن به طرف رابطه و اعتیاد را در هیچ شرایطی درست نمیداند؛ اما كسی كه انجام كاری را بد نمیداند هرچند بگوید من دیگر این كار را انجام نخواهم داد، تعهد و قول او فایدهی چندانی ندارد؛ چون تضمینی نیست كه اگر در موقعیت خاصی قرار گرفت، تصمیم به تجربه دوباره نگیرد و مرتكب خلاف نشود؛ به خاطر اینكه تمام امید طرف مقابل به این است كه اعتقاد او به بدی این كارها، او را نگه دارد و نگذارد دوباره به طرف خطا برود.
به عبارت دیگر؛ كسی كه اعتقاد به بدی یک كار دارد، یک ناظر درونی بر اعمال و رفتارش دارد كه مواظب است هر وقت خواست خطا کند، آن ناظر درونی او را منع میكند و در صورت انجام دادنش، او را ملامت میكند؛ اما این ناظر درونی در كسی كه اعتقاد به خطا بودن کارهای گذشتهاش ندارد، موجود نیست و در حقیقت دلیلی ندارد كه کارهای گذشته اش را انجام ندهد. لذا وقتی قول یا تعهد ترك آن كار را میدهد، تضمین چندانی برای نرفتن به سمت خطا نیست، مگر اینكه عشق و علاقه به فردی كه به او قول داده در او انگیزه قوی ایجاد كند كه به سمت این كارها نرود یا اینكه از او تضمین قانونی گرفته شود كه اگر خطا كرد طرف مقابلش حق كار خاصی؛ مثل طلاق را داشته باشد كه او به خاطر ترس از این عقوبت، از ارتكاب خطا خودداری كند.
بنابراین لازم است در این زمینهها با او صحبت كنید و موارد فوق را بگوئید تا در نتیجه یا خطا بودن این كارها را قبول و واقعاً اظهار پشیمانی كند و یا اینكه تضمینی بدهد كه شما اطمینان كنید سراغ اعتیاد و رابطه نخواهد رفت.
موفق باشید.