اگر سه سال کار کرده باشی میانگین یک تومن گرفته باشی میشه 36میلیون
اگر شش میلیونش بذاریم به خاطر اینکه برخی مواقع حقوق 800یا 900گرفتی بگیم تا امروز 30میلیون تومن حقوق گرفتی
ده میلیونش میگیم خرج کرئی الان باید بیست میلیون داشته باشی اگر تو حساب موسسات خصوصی بذاری ماهی 400میدنت اگر بگیم تو بانک بذاری ماهی 320باید بهت بدن
پس اگر تو یک حقوق یک تومنی بگیری با احتساب 320ماهی باید یک میلیون 320تومن داشته باشی
پس این یعنی چون تو شاغلی و سه سال سابقه کار داری و یک اندوخته داری میتونی یک زندگی شروع کنی
اما مشکل تو کجاست
این هست که افکار و ذهنیت مسخره ای دارید
متن زیر را دیروز نوشتم را بخون
به نام خدا
دوست نا امید از زندگی سلام
بعد از مدتی که سری به سایت زدم در اتاق گفتگو پیامت دیدم که برایم جلب توجه کرد
من پسری هستم 29ساله که به علت بالا و پایین شدن زندگی به حدی از تجربه و پختگی رسیدم اینا را گفتم که فکر نکنی با پسری 19ساله روبرو هستی و بعد منو متهم نکنی که تو چه میفهمی از زندگی به عبارتی ما بحران دیده و مشکل دیدیم حل کردیم
به تمام جملات من توجه کن
وقتی در تربیت ایرانی ها نگاه می کنیم کاملا متوجه می شویم که ایرانی ها را طوری تربیت کرده اند که آرمانگرای رویایی و کمال طلب ذهنی بار اومدند همین مساله باعث شده که در تصمیمات زندگی اثر این نوع تربیت ببینی معمولا این آرمانگرایی رویایی باعث شده افراد عافیت طلب بشوند و به جای تلاش دنبال یک شبه پولدار شدند باشند
در تربیت ما ایرانی ها عقلانیت و منطق خیلی کم جای دارد شاید بشه گفت ما دچار بحران عقلانیت شدیم که این بحران نتیجه بی مسئولیت بار امدن ما شده است
در کنار این مسائل بی برنامگی ها و سومدیریت ها باعث شده دچار کشوری باشیم که ویژگی بارزش بلبشویی و غیر منطقی و غیر عاقلانه رفتار کردن از خصوصیات آن است.
از بعد از انقلاب ک رویکرد اسلامی هم به جامعه ما تزریق شد با استفاده از خرافات دینی این عافیت طلبی را گسترش دادیم
این روزها که کتاب های روانشناسی و قانون جاذبه به دنبال تحقق زندگی رویایی ماست
این مقدمه بحث ما بود
بهترین برنامه این است که عاقلانه با توجه به شرایط واقعی و امکانات موجود برنامه بریزیم و تصمیم بگیریم و اقدامات عملی انجام بدیم این چیزی بود که در تربیت ما ایرانی ها بهمون یاد ندادند و تنها کاری که بهمون کردند اینکه فرت فرت در سال دهه شصت ما را به دنیا آوردند بدون اینکه فکری کنند و فقط الکی نصیحت کردند همین الکی نصیحت کردن بدون ایجاد زمینه سازی و هدف گرایی و عمل گرایی رسید به جایی که امروز می بینید جوان ما در زندگی غافلگیر شده و به علت رویایی پردازی نمیخواد واقعیت ها را قبول کند و به علت تربیت عافیت طلبانه از پس مشکلات خودش بر نمیاد.
شما اومدی مطرح کردی که من ناامید از زندگی هستم افسردگی گرفتم و امروز موندی بری پیش روانشناس یا روانپزشک که بالاخره تصمیم گرفتی بری پیش روانپزشک و این بزرگوار هم بدون اینکه براش مهم باشی چهارتا قرص نوشته که یک پولی گیرش بیاد
ببین برادر من وقتی دوستانی که رفتند پیش روانپزشک بررسی می کنیم می بیینم همشون پیشنهاد قرص داشتند و وقتی از شون پرسیدم گفتند این قرص ها را که میخوریم یا یک آرامش کوتاه مدت داشته یا میخوابیدیم یا تاثیری نداشته
پس امثال تو نیاز به روانپزشک ندارند
در مورد رفتن پیش روانشناس تصمیم بهتری است اما روانشناس مشکل تو رو نمی تونه حل کند
تنها کسی که میتونه مشکلات تو رو حل کنه فقط و فقط وفقط خودت هستی
تو پست هایی که گذاشتی من مطالبی نوشتم اما واکنشی ازت ندیدم حالا یا برای حرفام ارزشی قائل نبودی یا نخواستی واقعیت ها را بپذیری
الان تقریبا یکسال و سه ماه که شما وارد سایت شدی و سه تا پرسش مطرح کردی و در این پست ها نظراتی را از خودت به یادگار گذاشتی.
این یعنی حدود 15ماه هست که جنابعالی این رفتار داری این یعنی اگر میخواست این رفتارت (فاز غم و افسردگی) جواب بده تا الان جواب میداد
اما احساس می کنم آدم لجباز و یک دنده ای هستی که نمی خواهی واقعیت ها را قبول کنی
یک جوری متن می نویسی و فاز غم میگیری انگار ما تو سواحل هاوایی کنار پارتنرمون داریم عینک دودی زدیم داریم حموم آفتاب می گیریم و تو بدبخت و بیچاره هستی اول اینکه وضعیت هممون یا مثل تو با بدتر از تو پس این یعنی باید واقعیت ها را پذیرفت.
شما برای رهایی از این وضعیت تاکید میکنم باید واقعیت ها را بپذیری و برنامه ریزی هات بر اساس شرایط واقعی و امکانات موجود باشه
برای موفقیت از رهایی از افسردگی ابتدا تصمیم لازم هست در مرحله بعد شما باید به داشته هات توجه کنی
تو مهندس برقی
شاغلی
یک دستگاه موتور سیکلت داری
و از نظر جسمی سالم هستی
این ها داشته هایی هست که تو باید به اونا توجه کنی و خدارو به خاطرش شکر کنی
مرحله دوم باید هدف گذاری کنی
آقا میخوای به کجا برسی این هدف گذاری باید با توجه به واقعیت های زندگیت باشه
و مرحله بعدی این هست که باید برای رسیدن به اون هدف تلاش کنی
و منطق خداوند این هست که به میزان ایمان شما بهت کمک می کنه و ایمان شما چیزی هست که در عمل انجام می گیرد آنچه در عمل مشاهده میشود ایمان واقعی فرد هست چون تا به چیزی اعتقاد نداشته باشی اونو انجام نمیدی
خب اومدیم اینجا مشاهده می کنیم که شما گفتی کی بارو میکند یک مهندس برق موتور 125داشته باشد خداوکیلی این فکرت احمقانه نیست اول اینکه موتور 125 حدود دو تا دو میلیون و نیم پولش پس این یعنی حقوق سه ما اداره کاری.
یا اومدی میگی موهام سفید یا سنم بزرگتر نشون میده خب ما بهت میگیم بابا قیافه یک چیز سلیقه ای هست یا برای موهای سفید میتونی از رنگ مو استفاده کنی زیربار نمیری
میگیم برو خواستگاری میگی من خواستگاری نمیرم میگیم نه شنیدن تو خواستگاری برای پسر یک مساله طبیعی هست میگی نه میگیم فلان کار کن میگی نه بعد میگی دوستان کمک کنید میگیم اعتماد به نفست پایین میگی نیست
این نشون میده تو آدم لجبازی هستی و تریپ شخص قربانی برداشتی که فقط بلد آه و ناله کنه
حکایت تو حکایت فردی هست که همش از جنگل تاریکی حرف میزنه و میناله که اصلا تا حالا تو اون جنگل پا نگذاشته
ما به تو میگیم به جای این ذهنیت برو تو دل مشکل نمیری
میگیم بابا چهارتا قدم بردار بیا اینجا نتیجه اش بگو میگی دلم نمیخواد
میگیم بابا طرف باید تو رو بپسنده و اینا یک مساله سلیقه ای میگی نه
دقیقا شدی مثل خاله زنک ها همش دنبال حرف مردمی و هرکی هر حرفی بهت بزنه غصه میخوری
هرچی هم بهت میگیم باز مرغت یک پا داره
اگر جنابعالی 15ماه شاغل بوده باشی و ماهی یک تومان گرفته باشی با خرجت باید الان 10میلیون پس انداز داشته باشی که اگر میذاشتی تو بانک ماهی تا دویست تومن هم بهت میداد
پس الان یک میلیون حقوق داشتی دویست تومن میگرفتی این تو رو به فکر می انداخت که موتورت کنی یک پراید مدل پایین یا یک وام بگیری که فردا خواستی بری سر خونه زندگیت یک پس اندارحداقلی داشته باشی اما تریپ اه و افسردگی اصلا نذاشته توبه دنبال راه حل باشی همش اه و فغان کردی
گفتیم برو برای خانوادت توضیح بده که من چه معیارهایی برای ازدواح میخوام و چطور زنی دوست دارم هی نشستی میگی آه و فغان من نمیخوام مزاحم زندگی خواهر و برادرام باشم آخه این چه تفکرات احمقانه ای هست که تو داری
تو حرفت اینه من بشینم یک جایی مشکلاتم خودبه خود حله بشه
یا میگی من سختی کشیدم الان میخوام یک زندگی خوب داشته باشم
در صورتی که زندگی آسانتر نمیشود این ما هم هستیم که قوی تر میشیم
زندگی فراز و نشیب داره مسئولیت داره اینجور نیست که فکر کنی ازدواج کردی دیگه تموم تازه مسئولیت ها و مشکلاتت ده برابر میشه
فردا یهو میشنوی فلان زن از خانواده خانمت گفته شوهرفلانی ... هست اون موقع میخوای باز افسردگی بگیری
ببین برادر من مشکلات همیشه بوده و هست این تو هستی که باید اونا را حل کنی
اگر سه سال کار کرده باشی میانگین یک تومن گرفته باشی میشه 36میلیون
اگر شش میلیونش بذاریم به خاطر اینکه برخی مواقع حقوق 800یا 900گرفتی بگیم تا امروز 30میلیون تومن حقوق گرفتی
ده میلیونش میگیم خرج کرئی الان باید بیست میلیون داشته باشی اگر تو حساب موسسات خصوصی بذاری ماهی 400میدنت اگر بگیم تو بانک بذاری ماهی 320باید بهت بدن
پس اگر تو یک حقوق یک تومنی بگیری با احتساب 320ماهی باید یک میلیون 320تومن داشته باشی
پس این یعنی چون تو شاغلی و سه سال سابقه کار داری و یک اندوخته داری میتونی یک زندگی شروع کنی
اما مشکل تو کجاست
این هست که افکار و ذهنیت مسخره ای دارید
متن زیر را دیروز نوشتم را بخون
به نام خدا
دوست نا امید از زندگی سلام
بعد از مدتی که سری به سایت زدم در اتاق گفتگو پیامت دیدم که برایم جلب توجه کرد
من پسری هستم 29ساله که به علت بالا و پایین شدن زندگی به حدی از تجربه و پختگی رسیدم اینا را گفتم که فکر نکنی با پسری 19ساله روبرو هستی و بعد منو متهم نکنی که تو چه میفهمی از زندگی به عبارتی ما بحران دیده و مشکل دیدیم حل کردیم
به تمام جملات من توجه کن
وقتی در تربیت ایرانی ها نگاه می کنیم کاملا متوجه می شویم که ایرانی ها را طوری تربیت کرده اند که آرمانگرای رویایی و کمال طلب ذهنی بار اومدند همین مساله باعث شده که در تصمیمات زندگی اثر این نوع تربیت ببینی معمولا این آرمانگرایی رویایی باعث شده افراد عافیت طلب بشوند و به جای تلاش دنبال یک شبه پولدار شدند باشند
در تربیت ما ایرانی ها عقلانیت و منطق خیلی کم جای دارد شاید بشه گفت ما دچار بحران عقلانیت شدیم که این بحران نتیجه بی مسئولیت بار امدن ما شده است
در کنار این مسائل بی برنامگی ها و سومدیریت ها باعث شده دچار کشوری باشیم که ویژگی بارزش بلبشویی و غیر منطقی و غیر عاقلانه رفتار کردن از خصوصیات آن است.
از بعد از انقلاب ک رویکرد اسلامی هم به جامعه ما تزریق شد با استفاده از خرافات دینی این عافیت طلبی را گسترش دادیم
این روزها که کتاب های روانشناسی و قانون جاذبه به دنبال تحقق زندگی رویایی ماست
این مقدمه بحث ما بود
بهترین برنامه این است که عاقلانه با توجه به شرایط واقعی و امکانات موجود برنامه بریزیم و تصمیم بگیریم و اقدامات عملی انجام بدیم این چیزی بود که در تربیت ما ایرانی ها بهمون یاد ندادند و تنها کاری که بهمون کردند اینکه فرت فرت در سال دهه شصت ما را به دنیا آوردند بدون اینکه فکری کنند و فقط الکی نصیحت کردند همین الکی نصیحت کردن بدون ایجاد زمینه سازی و هدف گرایی و عمل گرایی رسید به جایی که امروز می بینید جوان ما در زندگی غافلگیر شده و به علت رویایی پردازی نمیخواد واقعیت ها را قبول کند و به علت تربیت عافیت طلبانه از پس مشکلات خودش بر نمیاد.
شما اومدی مطرح کردی که من ناامید از زندگی هستم افسردگی گرفتم و امروز موندی بری پیش روانشناس یا روانپزشک که بالاخره تصمیم گرفتی بری پیش روانپزشک و این بزرگوار هم بدون اینکه براش مهم باشی چهارتا قرص نوشته که یک پولی گیرش بیاد
ببین برادر من وقتی دوستانی که رفتند پیش روانپزشک بررسی می کنیم می بیینم همشون پیشنهاد قرص داشتند و وقتی از شون پرسیدم گفتند این قرص ها را که میخوریم یا یک آرامش کوتاه مدت داشته یا میخوابیدیم یا تاثیری نداشته
پس امثال تو نیاز به روانپزشک ندارند
در مورد رفتن پیش روانشناس تصمیم بهتری است اما روانشناس مشکل تو رو نمی تونه حل کند
تنها کسی که میتونه مشکلات تو رو حل کنه فقط و فقط وفقط خودت هستی
تو پست هایی که گذاشتی من مطالبی نوشتم اما واکنشی ازت ندیدم حالا یا برای حرفام ارزشی قائل نبودی یا نخواستی واقعیت ها را بپذیری
الان تقریبا یکسال و سه ماه که شما وارد سایت شدی و سه تا پرسش مطرح کردی و در این پست ها نظراتی را از خودت به یادگار گذاشتی.
این یعنی حدود 15ماه هست که جنابعالی این رفتار داری این یعنی اگر میخواست این رفتارت (فاز غم و افسردگی) جواب بده تا الان جواب میداد
اما احساس می کنم آدم لجباز و یک دنده ای هستی که نمی خواهی واقعیت ها را قبول کنی
یک جوری متن می نویسی و فاز غم میگیری انگار ما تو سواحل هاوایی کنار پارتنرمون داریم عینک دودی زدیم داریم حموم آفتاب می گیریم و تو بدبخت و بیچاره هستی اول اینکه وضعیت هممون یا مثل تو با بدتر از تو پس این یعنی باید واقعیت ها را پذیرفت.
شما برای رهایی از این وضعیت تاکید میکنم باید واقعیت ها را بپذیری و برنامه ریزی هات بر اساس شرایط واقعی و امکانات موجود باشه
برای موفقیت از رهایی از افسردگی ابتدا تصمیم لازم هست در مرحله بعد شما باید به داشته هات توجه کنی
تو مهندس برقی
شاغلی
یک دستگاه موتور سیکلت داری
و از نظر جسمی سالم هستی
این ها داشته هایی هست که تو باید به اونا توجه کنی و خدارو به خاطرش شکر کنی
مرحله دوم باید هدف گذاری کنی
آقا میخوای به کجا برسی این هدف گذاری باید با توجه به واقعیت های زندگیت باشه
و مرحله بعدی این هست که باید برای رسیدن به اون هدف تلاش کنی
و منطق خداوند این هست که به میزان ایمان شما بهت کمک می کنه و ایمان شما چیزی هست که در عمل انجام می گیرد آنچه در عمل مشاهده میشود ایمان واقعی فرد هست چون تا به چیزی اعتقاد نداشته باشی اونو انجام نمیدی
خب اومدیم اینجا مشاهده می کنیم که شما گفتی کی بارو میکند یک مهندس برق موتور 125داشته باشد خداوکیلی این فکرت احمقانه نیست اول اینکه موتور 125 حدود دو تا دو میلیون و نیم پولش پس این یعنی حقوق سه ما اداره کاری.
یا اومدی میگی موهام سفید یا سنم بزرگتر نشون میده خب ما بهت میگیم بابا قیافه یک چیز سلیقه ای هست یا برای موهای سفید میتونی از رنگ مو استفاده کنی زیربار نمیری
میگیم برو خواستگاری میگی من خواستگاری نمیرم میگیم نه شنیدن تو خواستگاری برای پسر یک مساله طبیعی هست میگی نه میگیم فلان کار کن میگی نه بعد میگی دوستان کمک کنید میگیم اعتماد به نفست پایین میگی نیست
این نشون میده تو آدم لجبازی هستی و تریپ شخص قربانی برداشتی که فقط بلد آه و ناله کنه
حکایت تو حکایت فردی هست که همش از جنگل تاریکی حرف میزنه و میناله که اصلا تا حالا تو اون جنگل پا نگذاشته
ما به تو میگیم به جای این ذهنیت برو تو دل مشکل نمیری
میگیم بابا چهارتا قدم بردار بیا اینجا نتیجه اش بگو میگی دلم نمیخواد
میگیم بابا طرف باید تو رو بپسنده و اینا یک مساله سلیقه ای میگی نه
دقیقا شدی مثل خاله زنک ها همش دنبال حرف مردمی و هرکی هر حرفی بهت بزنه غصه میخوری
هرچی هم بهت میگیم باز مرغت یک پا داره
اگر جنابعالی 15ماه شاغل بوده باشی و ماهی یک تومان گرفته باشی با خرجت باید الان 10میلیون پس انداز داشته باشی که اگر میذاشتی تو بانک ماهی تا دویست تومن هم بهت میداد
پس الان یک میلیون حقوق داشتی دویست تومن میگرفتی این تو رو به فکر می انداخت که موتورت کنی یک پراید مدل پایین یا یک وام بگیری که فردا خواستی بری سر خونه زندگیت یک پس اندارحداقلی داشته باشی اما تریپ اه و افسردگی اصلا نذاشته توبه دنبال راه حل باشی همش اه و فغان کردی
گفتیم برو برای خانوادت توضیح بده که من چه معیارهایی برای ازدواح میخوام و چطور زنی دوست دارم هی نشستی میگی آه و فغان من نمیخوام مزاحم زندگی خواهر و برادرام باشم آخه این چه تفکرات احمقانه ای هست که تو داری
تو حرفت اینه من بشینم یک جایی مشکلاتم خودبه خود حله بشه
یا میگی من سختی کشیدم الان میخوام یک زندگی خوب داشته باشم
در صورتی که زندگی آسانتر نمیشود این ما هم هستیم که قوی تر میشیم
زندگی فراز و نشیب داره مسئولیت داره اینجور نیست که فکر کنی ازدواج کردی دیگه تموم تازه مسئولیت ها و مشکلاتت ده برابر میشه
فردا یهو میشنوی فلان زن از خانواده خانمت گفته شوهرفلانی ... هست اون موقع میخوای باز افسردگی بگیری
ببین برادر من مشکلات همیشه بوده و هست این تو هستی که باید اونا را حل کنی