آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

11:31 - 1394/11/22

با سلام یک و سال و نیم پیش با همسرم عقد کردیم و پس از گذراندن یکسال عقد مدت 6 ماه است که ازدواج کردیم .ازدواج ما کاملا به صورت سنتی اتفاق افتاد .من از همه مشاوران شنیده بودم ک در زمان خاستگاری اگر طاهرا خاستگارتان به دل شما بنشیند بعد از ازدواج عشق ایجاد میشود اما الان که از  عقد ما  یک سال و نیم میگذرد هیچ علاقه ای به همسرم ندارم .البته اصلا از او متنفر نیستم او مرد خوب وپاکی است و واقعا شوهر خوبی است ولی من اصلا نمیتوانم عاشقش باشم یا حتی دوستش داشته باشم.او برای جلب محبت من خیلی تلاش میکند و همین باعث عذاب وجدان من شده.پنج سال قبل از ازدواجم با پسر عمه ام(احسان)به مدت ده روز ارتباط پیامکی داشتیم که با فهمیدن خانواده ها این ارتباط تمام شد .اما به هم علاقه مند بودیم.تا اینکه پس از گذشت چند سال به علت اینکه هیچ ارتباطی با هم نداشتیم برای من این سو تفاهم پیش آمد که او دیگر به من علاقه نداردو با سختی زیاد موفق شدم مبتش رو از دلم بیرون کنم و فراموشش کنم و پس از چند سال به خاطر تنهایی شدیدی که داشتم با اولین خاستگارم کاملا بچه گانه و بدون فکر ازدواج کردم ولی هیچ وقت به او علاقه مند نشدم البته مطمئنم که علاقه نداشتنم به همسرم به خاطر احسان نیست چون من چندین سال بود ک اورا کانلا از ذهنم بیرون کرده بودم و حتی  هر چند ماه یکبار هم به او فکر نمیکردم.تا اینکه دوماه پیش با احسان ارتباط اینترنتی برقرار کردیم و از طریق تلگرام با هم صحبت کردیم .اول کاملا فامیلی و دور از هر حرف بی ربطی بود اما من فهمیدم که تمام این 5 سال گذشته او واقعا عاشقم بوده والان هم هست.من کاملا از عشق او نسبت به خودم مطمئنم وهیچ شکی نسبت به آن ندارم.الان گاهی باهم از طریق پیامک صحبت میکنیم .نمیتوانم بگویم عاشقش هستم ولی شدیدا کنارش احساس رامش میکنم و در نبودش بی قرارم.این صحبت کردن ها باعث ایجاد عذاب وجدان شدید در من شده و بارها خاستم این رابطه را تمام کنم ولی نمیتوانم .احسان با من همکاری میکند برای پایان دادن این ارتباط و مدام مرا راهنمایی میکند که زندگی ام را آرام کنم ولی میفهمم که این حرفا را از روی از خود گذشتگی میگوید .این عذاب وجدان و از طرفی حس نافرجامی ک به احسان دارم و حسرت آرامشی ک میتوانستم کنارش داشته باشم و با یک تصمیم بچه گانه از دست دادم در این دو ماه باعث بروز حالت افسردگی در من شده که ب تجویز پزشک متخصص دو داروی لاموتروژین و سر ترابایول را مصرف میکنم .آرزو دارم ک می توانستم از همسرم جداشوم ولی عذاب وجدان برای سرنوشت او و البته خانواده ها این اجازه رو بهم نمیدن.از طرفی احسان دقیقا همون فردیه ک من میخام و فقط اون میتونه روح تشنه منو سیراب کنه این حرفی نیست ک الان بزنم همه عمرم معتقد بودم بهش  و با سختی و مشقت تونستم خودمو راضی کنم به فراموش کردنش.به من کمک کنید .آیا به خاطر ازدواج اشتباهم محکومم ک همه عمرم با مردی ازدواج کنم ک بهش علاقه ندارم و ازش بچه دار بشم؟؟؟؟
و کسی رو ک دوسش دارم تا آخر عمر تنها وافسرده ببینم .اون توی همین یک سال و نیم ازدواج من بیماری قلبی و افسردگی گرفته واینا ادعای خودش نیست خانوادش میگن منتها نمیدونن ک دلیلش منم.خدارو شکر هنوز بچه دار نشدم اصلا نمیتونم تصور کنم از همسرم بچه دار بشم وقتی اصلا بهش علاقه ندارم

http://btid.org/node/86152

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****
تصویر ستاره
نویسنده ستاره در

چقدرراحت خیانت میکنید
اولا اگر واقعا عاشقت بود صد بارمیومد خواستگاری هرچند که خانواده راضی نباشه و سعی میکرد این رو درست کنه
ورا ضی به خراب کردن زندگیت نبود
زودتر این رابطه قطع کن گناه داره خدا ناراحت میشه
تو که این احسان درست نمیشناسی که میگی همونه که میخوام مگر با چندتا پیام میشه شناخت؟ اشتباه نکن هنوز نشناختیش
این عشق نیست احساسات زده بالا
رابطه رو با احسان قطع کن فراموشش کن
ازکجا معلوم شوهرت رو ول کردی اومد گرفتت؟
شوهرت بیشتر توجه کن
این دارو هارو بریز سطل اشغال نیاز نداری
بله مجبوری زندگی کنی تا یاد بگیری درست تصمیم بگیری
چون فقط خودت که نیستی شما زندگی شوهرت هم خراب کردی اینم.در نظر داشته باش
عاقل باش این پسر بی غیرت وبی ابرو رو ول کن اون هیچ عاشق نیست فقط داره زندگیت میریزه بهم

تصویر iman70
نویسنده iman70 در

سلام دوستان من یه چیزی رو میخواستم بگم. اینکه گاهی ادما به زندگیشون بی حس میشن. البته اینجا به ذهنم اومد چون خیلی بعیده یه ادم وقتی میدونه شوهرش دوستش داره و مطمئن هم هست و از طرفی میدونه سختیای زیادی میکشه اگر به عشق سابقش رجوع کنه چرا این کار رو میکنه؟ به نظرم این خانم دچار یک بی حسی شده . شرایط اطراف رو درک نمیکنه چیزی که خودمم این روزها درگیرش هستم. بی حسی از این نظر که میدونه درست چیه اصلا همینکه سوال رو اینجا مطرح میکنه یعنی میدونه کارش غلطه و میخاد دیگه نکنه ولی ادامش میده چرا؟ من فک میکنم در حال حاضر شرایط رو اصلا درک نمیکنه و شاید دنبال یک شرایط بهتر هست. اما کی از این بی حسی درمیاد؟؟ خب زمانی که یه اتفاقی بیفته که زندگیش رو از حالت روتین معمولی خارج کنه این خانمم از این حالت در میاد مثلا اون اتفاق میتونه اطلاع پیدا کردن شوهرش از این رابطه باشه و در پی اون دعواها و بحث ها و حتی خدای ناکرده طلاق و یه درجه بالاترش میتونه یه قتل باشه که این خانم رو کاملا بیدار کنه. اونججاست که بیدار میشه و درک میکنه که مسیر اشتباهی رو میرفته. اما میخواستم راه حل هم بدم ولی چون خودم درگیر این بی حسی هستم نگفتم.
البته در مورد دلیل اینکه این حالت اتفاق افتاده هم به نظرم ناکامی گذشته است. طرف وقتی عاشق میشه تخیلاتی داره که همه چیز رو 0 و 1 میبینه الان با اینکه شوهرش خیلی خوبه اما به اون کامل بودنی که تصورش هست نرسیده واسه همین نعمتی که در اختیارش هست رو نمیبینه. 

تصویر خانم آسمان

یه پسر اگه غیرت داشته باشه هیچوقت به یه زن شوهردار ابراز علاقه نمیکنه اون تو ناخوداگاهش داره از تو انتقام میگیره میگه حالا که من به خواسته ام نرسیدم و شکست خوردم بذار بزنم زندگی اینم خراب کنم ولی در عمل داره میگه من به خاطر علاقه ام نمیتونم تو رو ول کنم.
بشین با خودت حساب کتاب کن ببین سود این رابطه برات بیشتره یا ضررش
ضرراش اینه که اگه طلاق بگیری همیشه حس عذاب وجدان داری و نگاه کل جامعه بهت بد میشه و تو ذهن همه منفور میشی خودت بهتر میدونی که حس ادمها به کسایی که خیانت کارن چیه!
اگه الان جلوی این کارو بگیری و برگردی به زندگیت از نظر مردم میشی یه قهرمان که تونستی با همچین مشکلی مواجه بشی و سربلند بیرون بیای ولی اگه ماجرا رو با احسان ادامه بدی اونوقت دیگه خودت بهتر میدونی که نظر مردم نسبت بهت چطوری میشه.
اون اقای احسان اگه مرد بود تلفنی بهت مشاوره نمیداد که به زندگیت برگرد علنا بهت میگفت خانوم شما متاهلی برو پی زندگیت و دیگه با من تماس نگیر چهار تا بدو بیراه هم میگفت.
مطمئنم اگه شش ماه کاملا رابطه ات رو باهاش قطع کنی و هیچ خبری ازش نداشته باشی کم کم از سرت میفته و بعد که حالت خوب شد میفهمی که داشتی چه اشتباهی میکردی.
من موندم شوهرت چه گناهی کرده بوده که باید بیاد خواستگاری دختری که هنوز تکلیف شکست قبلیش رو مشخص نکرده  وارد یه رابطه دیگه شده!

تصویر merida
نویسنده merida در

سلام برشما..
شما خودتون به خواب زدید ..نمیخواید محبت اون بنده خدا ببینید....!!!

قدر زر زرگر شناسد؛ قدر گوهر، گوهری!

کارای اون اقا که خودش فیلم کوتاهه تبریک میگم به ایشون برن جشنواره فیلم فجر..!!!
اگر شما رو میخواست میومد جلو برای خواستگاری رسمی..اسم این فداکاری نیست...فداکاری یعنی اینکه ارتباطش با شما قطع کنه ..
چقد ادم باید خودخواه باشه ..همچین قلبی میتونه عاشق بشه ؟؟؟؟وقتی خودخواهی داره ...
شادباشید
یازهرا
 

تصویر یاسمین زهرا

بسم الله
سلام
شما از اول به خودتون تلقین کردید که همسرتونو دوس ندارید و چون عاشقش نبودید پس نمیتونید دوسش داشته باشید و چون دوسش ندارید پس خوشبخت نمیتونید باشید
عشق چیه؟ خوشبختی یعنی چی ؟ همسر ایده ال یعنی کی؟ به این سوالات تو خلوت خودت پاسخ بده تا بدونی بدنیال چی هستی .. عشق از شناخت میاد و وقتی ادم یکی رو بشناسه و ببینه نزدیکی فکری و روحی دارند خواه ناخواه حس دوست داشتن ایجاد میشه و بعدها خیلی چیزها براش قابل چشم پوشی میشه مثه ظاهر ..
با خودت روراست باش ببین از یه همسر نمونه تو تعریف شما به چه ادمی میگن و بعد ببین همسرت تا چه حد به این ایده ال نزدیکه خوبی هاشو ببین و تلاشش برای تغییر نظرت .
ببین دختر خوب قدر همسرتو بدون و بخاطر چیزهایی که معلوم نیس واقعیته یا حاصل توهمات زندگیتو خراب نکن و شوهرتو دلسرد نکن یه مرد وقتی دلسرد بشه وقتی غرورش بشکنه هر چیزی قابل پیش بینیه پس نذار به اینجا برسه اون بنده خدا
و در مورد احسان ..احسان خوب احسان گل اصلا احسان همون احسان سولماز تو برنامه ماه عسل اما ابجی این اقا احسان رفیق و همراه نیس چرا؟ چون وقتی که باید میموند و میگفت ایها الناس من اینو میخوام نگفت! حالا هم که داره میگه میخوام صدسال سیاه نگه (ببخشید البته) 
شما الان یه زن شوهر داری و به یه مرد به یه همسر تعهد داری نه بخاطر خدا که بخاطر انسانیت این تعهد رو زیر پا نذار و مسائل زندگیتو با یه نامرم مطرح نکن و این دندون لقو بکش بنداز دور و از خدا بخواه کمکت کنه تا بتونی همسر مهربونتو دوست داشته باشی و در کنارش ارامش رو تجربه کنی
در ضمن زندگی فیلم هندی نیس که فکر کنیم اخرش همه چی به خیر خوشی تموم میشه نه جونم..شما اگر زبونم لال طلاق بگیری اونوقته که دبه ها شروع بشه پسر من مجرده و این زن یه بیوه حیفه پسر مجرده دسته گلللللللم
دختر دایی راستیتش باید یه مدت با هم باشیم تا خووووب شناخت پیدا کنیم و برای شناخت خیلی خیلی بهتر بهتره محرم باشیم و دیگه حسابی شناخت پیدا کنیم و بعد چند صباحی پسر عمه یادش میفته ای ددم هععععععععععی ما تفاهم نداریم کح پس بای بای فور اور ..اونوقته که علی میمونه و حوضش cheeky
بله اینطوریاس 
تیکه اخرش  طنز بود و خواستم یه جورایی بگم اینده رو ببین و تحلیل کن و بعد دست به کار بزن دلگیر نشو
یا علی 

تصویر سروناز20

سلام .دوست گرامی من نمی دونم شما رو چه حساب و کتابی به عشق آتشین و خفته اقای احسان پی بردید؟؟ ولی بیشتر حس میکنم اینا همش ساخته ذهن خودتونه.... ! عشق و علاقه کجا بود... طرف داره برای آرامش زندگیتون تلاش میکنه .... !!! دیگه دلیل از این واضح تر ... بعد شما میگید نه اون به خاطر از خودگذشتگی داره این کارارو میکنه!!! اینو از کجا فهمیدین ..؟؟؟ مثل روز تخیلی بودن ماجرا مشخصه .. دارید حس خودتون رو به اون تعمیمم میدید همین !!!
به نظر من به جای این افکار شیطانی با ماجرا واقعی برخورد کنید ..نظر مشاور و دوستان کاملا صحیحه ..پسری اگر دختری رو بخواد نمیشینه یکی بیاد ببردتش ..اون آقا هم الان از تجرد داره این کارا رو میکنه ... نه علاقه ...شیطون گولش زده داره خودشو این طوری سرگرم میکنه...
خود ما هم گاهی از این اشتباها میکینم ... مثال میزنم من خودم همکاری داشتم همیشه بهم کمک میکرد یعنی امکان نداشت برام مشکلی پیش بیاد کمکی نکنه ... بعد این توهم رو در من ایجاد کرد که شاید بهم علاقه داره .. بعد ها فهمیدم کلا این مدل هست و به همه کمک میکنه!!! شاید بی ربط به نظر بیاد ولی گاهی ما دوست داریم مسائل رو اون جور که دلمون میخواد تفسیر کنیم !!!!
این فامیل شما هم این مدله ...  بعد سال ها یادی از فامیلش کرده .. یعنی چون یاد کرده باید بگیم علاقه داره لزوما !؟؟؟ خوب اون هم انسانه .. با کلیه ویژگی های انسانی ...
به نظرم این تماس ها صرفا یه ارتباط یه ارتباط فامیلی هست ونه چیز بیشتر که شما دیگه خیلی بزرگش کردید ....... فقط بخش کوچکی از مطالب دوستان رو بخونید ... این آقا هیچ نشانه ای از علاقه به ازدواج نداره ... فقط هوس و یه شیطنت تو رفتارش هست و بیشتر به نظر میرسه در رودربایستی حس و هوس شما مونده ........ بهتر با خودتون و زندگیتون بازی نکنید ... الان زندگی شما عالیه ...به داشته هاتون فکر کنید .. و به نداشته های دیگران فکر کنید ...  این یه امتحان سادس ..خرابش نکنید که فردا اسن هوس باز روتون بیفته!!!!!11
 

تصویر mohammadi
نویسنده mohammadi در

بله. بسیاری از اوقات افراد متعددی فکر می‌کنند آنچه که در ذهنشان است و می‌پسندند، دیگران نیز همانگونه هستند در حالی که آنان چنین نیستند! مثل همان مثالی که شما فرمودید.
منتها در مورد این مسئله، بنده احتمال می‌دهم، پسر عمّه هم بعد از یک کم کاری زیاد و بی‌توجّهی در زمان مجرّدی، ناگهان بعد از ارتباطی که توسط این خانم متاهل شروع شد، هوس و محبّتی به ظاهر آتشین در وجودش زنده گشت! البته آن هم نه به این مقدار که ایشان تصوّر دارند!
حال عرض ما این استکه حتی برفرض بودن چنین محبّتی، این حسّ الهی نبوده و توجه به آن ظلم عظیمی را به وجود خواهد آورد.
لذا به ایشان سفارش می‌کنیم به داشته‌های حقیقی خودشان توجّه؛ و به دنبال یک سراب که عاقبتش مشخص نیست نروَند!

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد ::: وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است ::: طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد

تصویر یا الله

سلام خواهر گلم خیلی از خانوما حسرت داشتن چنین همسری رو میخورن همین الانم یه پست هست حتما بخونش من محبت میخواهم نه چیز دیگر  یه وقتایی خوشی زیاد کار دست ادم میده اینم همونه نقدو میخوای ول کنی بچسبی به نسیه دیوانگیه محضه از کجا معلوم طلاق بگیری پسر عمه ات بیاد اون اگر تو رو میخواست همون وقت که مجرد بودی میومد نه الان نذار زندگیتو خراب کنه میدونی اگر شوهرت بهفمه چی میکشه اصلا کار درستی نمیکنی شما علاوه بر تاهل تعهد هم باید داشته باشی چرا عاقل کند کاری که بازارد پشیمانی این دام شیطانه تمام راه های ارتباطیتو با پسر عمه ات قطع کن حتی رفت و امد خانوادگی و تلفن و ... قدر همسرتو بدون و شاکرخدا باش 
موفق باشی 
یا زهرا

تصویر الهه نازززز

این آقا پسر عاشق چرا شما رو به راحتی رها کرد؟؟؟ چرا توی این پنج سال نیومد خواستگاری؟؟؟
پنج سال که مجرد بودی هیچ کاری نکرده و حالا که ازدواج کردی یادش افتاده دوستت داره و بیماری قلبی و افسردگی گرفته؟؟؟
زندگیت رو خراب نکن. با شوهرت بمون.

تصویر mohammadi
نویسنده mohammadi در

با سلام و تشکر از شما بابت اعتمادتان به گروه مشاوران "رهروان ولایت"

خواهر گرامی؛ به اوصافی که از همسرتان نام بردید دقت دارید؟!
«اصلا از او متنفر نیستم او مرد خوب و پاکی است و واقعا شوهر خوبی است، او برای جلب محبت من خیلی تلاش می‌کند»
آیا اگر شما به همسرتان محبت می‌کردید و مدام دنبال راحتی او بودید، بعد همسر شما بعد از چند ماه می‌آمد و می‌گفت با دخترعمّم، توی تلگرام صحبت کردم و عشق قدیمی من نسبت به او زنده شده و می‌خوام، تو رو طلاق بدم و اون رو بگیرم! شما و همه انسان‌ها چه قضاوتی را در مورد ایشان می‌کردید؟! آیا انسانیت او را زیر سوال نمی‌بردید؟!
اما در مورد علاقه شما به پسر عمّه، آیا این ضرب و المثل را شنیدید که می‌گویند آواز دُهُل از دور خوش است؟! از کجا معلوم معایب متعددی در وجود پسرعمه شما نباشد که شما از آن بی‌خبر باشید؟!
«نمیتوانم بگویم عاشقش هستم ولی شدیدا کنارش احساس آرامش میکنم و در نبودش بی قرارم»
شما حتی عاشق پسر عمّه هم نشدید، از کجا معلوم بعد طلاق گرفتن از همسرتان و ازدواج با آن پسر، عذاب وجدان نگیرید که ای بابا، من عاشق این یکی هم نشدم؛ همسر سابقم الان چه کار می‌کند، نکنه غصّه بخوره؟ نکنه از دست من ناراحت باشه؟ اونکه «برای جلب محبت من خیلی تلاش می‌کرد» چقدر من ظلم کردم در موردش و ...
مطمئن باشید این احساس آرامشی که الان در کنار این پسر نامحرم، که با زن شوهردار ارتباط برقرار کرده، به شما دست داده، آرامشی سراب‌گونه و شیطانی است و مطمئن باشید تا زمانی که به آن پسر فکر کنید، محبت‌های حقیقی همسرتان را نمی‌توانید لمس کنید. در قلب زنان، حقیقتا بیش از یک مرد نمی‌تواند جا بگیرد.
«احسان با من همکاری می‌کند برای پایان دادن این ارتباط و مدام مرا راهنمایی میکند که زندگی ام را آرام کنم ولی میفهمم که این حرفا را از روی از خود گذشتگی میگوید»؛ اتفاقا این کار ایشان، بیشتر حالت تزویر را دارد. (۱)
اگر ایشان به شما علاقه حقیقی داشت، موظف بود به خواستگاری شما بی‌آید. چرا چندین سال گذشت و نیامد؟ چرا حالا که شما ازدواج کرده‌اید ابراز علاقه می‌کند؟ بعد می‌فرمایید به شما راهکار می‌دهد که به زندگی خودتان مشغول شوید؟!! اگر ایشان واقعا خلوص نیت داشت، متوجه می‌شد، بهترین راهکار برای بازگشت به زندگی، برای شما، قطع ارتباط خودش با شما می‌باشد!
خواهر گرامی؛ مطمئن باشید دل خود را به یک سراب خوش کرده‌اید! از شما می‌خواهم محبت نقدی که در کنار شما هست و خیلی‌ها آرزوی آن را در سینه دارند را به سرابی، پوچ معاوضه نفرمائید.
هرگونه وسیله ارتباطی که شما را با آن پسر می‌تواند نزدیک نماید را از بین ببرید. حتی اگر شماره منزلتان را هم بلد است، از همسرتان بخواهید که شماره منزل را هم تغییر دهد. منتها علت را بازگو نکنید.
مطمئن باشید، اگر شما درست به وظیفه خود عمل نمایید، از این دام نجات پیدا خواهید کرد و در همین دنیا نیز می‌توانید زیبائی‌ها را حسّ نمائید.
رسول خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله می‌فرمایند: «هر فردى بتواند كار حرامى انجام دهد و آن را فقط به خاطر ترس از خدا فروگذارد خداوند، پيش از آخرت، در همين دنيا بهتر از آن را به وى عوض دهد» (۲)

امیدوارم موفق باشید.
-----------------------------------------------------
پی‌نوشت:
۱ – معنای تزویر در فرهنگ لغت عمید: آراستن کلام یا چیز دیگر. مکر کردن؛ فریب دادن؛ گول زدن؛ دورغ‌پردازی. دورویی کردن.
۲ - لا يَقْدِرُ رَجُلٌ على حَرامٍ ثُمَّ يَدَعُهُ، لَيس بهِ إلاّ مَخافَةُ اللّه، إلاّ أبْدَلَهُ اللّه‏ُ في عاجِلِ الدُّنيا قَبْلَ الآخِرَةِ ما هُو خَيرٌ لَهُ مِن ذلكَ [كنز العمّال ح ۴۳۱۱۳]

تصویر mohammadi
نویسنده mohammadi در

امیدوارم به حق حضرت زهرا سلام الله علیها پیروز و موفق باشید.

تصویر الهه نازززز

امیدوارم این حدیثی که از پیامبر نقل کردین درست باشه. چون من الآن دارم همین کار رو می کنم.