سلام دختری هستم 22 ساله از خانواده بسیار مذهبی که به مردی علاقه دارم و اون اقا هم مذهبیه و بنده رو دوست داره و خواستگاری هم از بنده کردن و مورد تایید خانوادم بودن
خب من در گذشته و چند سال پیش(حدود 16 17 سالگیم) با پسر دایی خودم وارد رابطه عاطی شدم و این رابطه عاطفی منجر به رابطه جنسی هم شد و خب من واقعا اون موقع احمق بودم و اینکار رو کردم و الان حتی از پسر داییم متنفرم
به اون اقا هم گفتم در مورد گذشتم و گفتن ادم در گذشته اشتباهاتی میکنه و همه اشتباهات کوچیک و بزرگ کردن و مهم اینه گذشته و عبرت شده
اما خب من خودم رو نمیتونم ببخشم
دائما حس خیانت دارم کارم شده همش گریه و حتی اون اقا هم ناراحت میشن با گریه های من و میگن همه چی رو فراموش کنم و...
با اینکه واقعا عاشق اون اقا هستم اما میخوام ولم کنن و واقعا خودم خسته شدم که همش گریه کنم
خیلی تحت فشارم
کمکم کنین
------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe
باسلام خدمت شما کاربر گرامی:
از دقت شما نسبت به رفتارهایی که داشتید و سرزنش کردن خودتون بابت اشتباهاتتون تقدیر میشه اما تا جایی این برخورد شما با خودتون، مورد تایید و تحسین هست که اولا جبران بشه و بعد تاثیر مثبت داشته باشه در زندگی آیندتون.
یعنی صرف اینکه انسان مدام به خاطر اشتباهاتش، خودش را سرزنش کنه و جبران نکنه در اصل داره یه اشتباه به اشتباهاتش اضافه می کنه.
پشیمانی و حسرت از گذشته باید مثبت باشه یعنی شما را وادار کنه بهتر بسازید که مخروبه های گذشته به آبادانی تبدیل و اثری ازش نمونه. این ندامت و سرزنش تاثرگذار هست که باید بهش برسید.
شما سخت ترین مرحله را پشت سر گذاشتید و این مساله را بیان کردید اونم برای خواستگارتون و چقدر هم زیبا با این مساله برخورد شده و ایشون با اون متانت و بلندی فکری که داشتن شما را به بهترین شکل ممکن همراهی کردند.
پس قبول کنید اشتباهتون را با دو برخورد بد دارید ادامه می دید. یکی سختی که متحمل شدید را نادیده گرفته و دوم خوبی شخص دیگری را بی توجه دارید ازش رد می شید و خود این مطلب در اینده، مجدد یه سرزنش برای شما رقم میزنه. در صورت ادامه دادن به این سبک یه روزی برای ما می نویسید:
خواستگارم را بی دلیل رد کردم.....!!!
همراهی ایشون یعنی اینکه شما به نگرشتون باید سروسامون بدید و از منفی به مثبت بکشونید. خیلی از انسان ها به این اشتباهات دچار بوده ولی نمیذارن ذهن و فکر و مخصوصا آیندشون در گذشته بمونه و قربانی بشه.
در این مورد مدام فکر کردن و تحلیل لحظه ای گذشته ممنوعه. بازبینی و نبش قبر کردن گذشته را به خودتون حروم کنید و ازش فراری باشید و در این میدون سعی نکنید میدون جنگ درست کنید.
نکته ی پایانی که می تونه در جای خودش خیلی مهم باشه اینه که:
شما هر چیزی از خودتون و حتی گذشتتون بوده را به صداقت بیان کردید و بهتره به جای کسی تصمیم نگیرید و به انتخاب و تصمیم بقیه احترام بذارید.
اجازه بدید خواستگارتون خودش انتخاب کنه و خواسته ها و تصمیمات خودتون را به ایشون تحمیل نکنید. البته ناگفته نمونه که بهتر هست دیگه در این مورد و بعد از این وارد مرحله ی بعد و اقدام برای ازدواج بشید و در این مورد هم برای همیشه صحبتی نشه و تمام کنید. چون ادامه دادن این رفتار درمورد گذشتتون به نفع هیچکس نیست حتی بعد از ازدواج.
موفق باشید.