20:17 - 1393/10/10
سلام دوستان من دوستی دارم که بیماری دیابت داره بسیار دختر خوب و فهمیده ایه به لحاظ ظاهری هم خیلی خوبه اما حاضر به ازدواج نیست یه جورایی این مسئله نقطه ضعفشه و میگه با شرایطی که من دارم وقتی یه نفر میتونه با یه دختر سالم ازدواج کنه چرا باید با من ازدواج کنه واقعا دختر خوب و فهمیده ای به نظر شما ممکنه همچین کسی یه روز ازدواج کنه ؟خیلی نگرانشم چرا خدا قسمتشو اینقد تلخ افریده که باید شاهد باشه با وجود توانایی هاش اطرافیانش ازدواج میکنن و شادن !!! خودم در شرف ازدواجم!!وقتی میبینم ازش مشاوره میخوام اینقد منطقی جوابمو میده درداشو تو خودش میریزه خیلی ناراحت میشم به خدا میگم اخه چرا؟
انجمنها:
http://btid.org/node/51154
خانم هاله من خواهری دارم که 31 ساله و مبتلا به نوعی بیماریه خاصه اونم نمیخواد ازدواج کنه و اتفاقا دلایلش منطقی هم هست باور بفرمایید اصرارهای مکرر شما تنها این افراد رو عذاب میده اینی که میگم تجربه من از نزدیکه اگه دوست داری تو دلش تو رو لعن و نفرین کنه هی اصرار کن!! چند بار گفتیکافیه اگر میخوای ثواب کنی جوری رفتار کن که پناهش باشی نه اینکه به خاطر تکرار نصیحت ها بعد ها ازت فراری بشه
خطاب به همه دوستان: ای مومنین ای مردم متمدن آی فرهیختگان تمنا میکنم آرامش رو از چنین افرادی و از خانواده هاشون نگیرید لطفا مرز نوع دوستی و احساسات پاک رو با دخالت در مسائل شخصی اشتباه نگیرید یکبار کسی رو تشویق کردید کافیه چه معنی داره که یه مجرد پا به هر جمعی میذاره مورد نصیحته مگر ازدواج زوری هم داریم؟ به خدا خواهر من از جمع گزیزان شده از بس هر جا میره فضولی میکنن چرا فلانی رو رد کردی پس کیو میخوای کی ازدواج میکنی ازدواج سنت پیغمبره مگر از فاطمه زهرا بالاتری . دیگه من و مادرمم تو هیچ جمعی حاضر نمیشیم چون وقتی خواهرم نیست به سر ما هجوم میارن تمومش کنید این کارا رو . طرف یه کاره برمیگرده میگه وجود مجرد در خانواده برکت رو میبره و فلان و ... این قدر پسر و دخترای مجرد رو با حرفای به ظاهر دلسوزانتون آزار ندید
امضا: یک درد کشیده
سلام دوست عزیز ببخشید که خیلی دیر جوابتو دیدم اخه خیلی وقت بود نبودم
حرف شما درسته ولی مشکل ایشون اینقد به نطر من بزرگ نیست که اونو از یه زندگی طبیعی منع کنه منم دوست دارم این قضیه رو بپذیره که روزی مجبور نباشه از جمع فراری بشه اخه چرا با این همه خصلت خوب و عالی که ارزوی هر پسریه که شریک زندگیش این خصلتا رو داشته باشه باید تنها بمونه ؟؟؟؟
سلام خیلی ممنون دوستان از نطراتتون دعا کنید برای ایشون که خوشبخت بشن و خیلی زود ازدواج کنن
سلام خدمت خواهر گرامی ...
گاهی پایان زندگی ما شروع زندگی خیلیاست...
دنیایی که ما در ان نفس می کشیم و حضور در آن را زندگی می نامیم و کسانی که از مزایاش بی بهره هستند می گوییم ناکام نسبت به دورانی که به واقع زندگی خواهیم کرد هیییییچ نیست .
بد نیست به حال خودمان ناراحت باشیم .....
اللهم صل علی محمد و آل محمد و ( عجل فرجهم )
به نظر من به غیر از شما هم کسای دیگه ای هم باید با او صحبت کنند چون این طوری فکر نمیکنه که فقط نظر شما اینه و نظر بقیه هم اینه که ازدواج نکنه بهتره
میتونید ترتیبی بدید که با هماهنگی خودتون چند تا از دوستان مشترک هم با او صحبت کنند
یا اصلا همون آشنای دوستتون که نظر ایشون رو دوباره برگردوند باهاش صحبت کنید و بگید بدون اینکه متوجه بشه که شما ازش خواستید با دوستتون صحبت کنه و حرف های خودش را تکذیب کنه و بگه که امکان ازدواج وجود داره از زبون اون بشنوه خیلی بهتره
قدم بعدی اینه که باید به قسمت الهی هم راضی بود و اگه مورد مناسبی پیش اومد نباید از دستش داد. در زندگی صداقت و محبت مهمه و الا خیلی از جوونهای سالم بعد از ازدواج بیمار می شوند و حتی تا آخر عمرشون هم بیماری باهاشونه ولی روحیه و امیدشون رو از دست نمیدهند.
باید او رو متقاعدش کنی که دیابت امروزهبیماری شایعیه و درمان و کنترل داره و با دارو میشه از عوارضش جلوگیری و کنترلش کرد.
دوستان کسی نظری نداره؟؟؟ به من نگران کمک کنید !!میدونم باید امیدم به خدا باشه ولی اینقد میبینم هر کاری میکنیم سریع به هم میریزه و اوضاع بدتر میشه نمیدونم چه کنم داره باورم میشه این دختر هیچ شانسی برا ازدواج نداره ایا وااااااااااااااااقعا امیدی هست ؟؟؟مثل خواهر برام خیلی نگرانشم !!!
یکبار سعی کردم متقاعدش کنم بعد کلی حرف زدن که احساس کردم اثر داشت تویه مهمونی یکی از بچه ها دوستشو اورده بود بدون اینکه درباره بیماری این خانم چیزی بدونه شروع به تعریف کرد که دختر یکی از اشناهاشون دیابت گرفته میگفت حالا دیگه عمرا بتئنه ازدواج کنه کدوم خانواده ای یه عروس مریض برا بچش میگیره خیلی سعی کردم دفاع کنم ولی مهم این بود که اثر حرفای من از بین رفته بود بعد از اون دیگه اصلا اجازه بحث در این باره رو بمون نمیده!! موندم چه کنم؟؟؟
عی بابا . هاله خانم . چقدر بغرنجش می کنی خواهر . والا آدمایی بودن موقع ازدواج سالم بودن بعدش بیمارشدن . نمی دونم چرا باید ناامیدباشه از ازدواج ؟ الان سن بیماریا داره میاد پایین دائما .
من خیلیا رو دیدم همچین مشکلایی داشتن و ازدواج کردن . درضمن افرادی هم دیدم که سالم بودن ولی ازدواج نکردن . الان دختر سی ساله می شناسم که پادرد داره و نمی تونه عادی نماز بخونه . خوب اینم یه مشکله دیگه . وقتی با کسی ازدواج می کنیم نباید فکر کنیم این فرد همیشه زیبا و سالم و سرحال هست . این فرد یه روز مریض میشه یه روز بی حوصله هست یه روز پیر میشه ممکنه هزار تا مشکل و نقص براش به وجود بیاد . منظورم اینه که با سالم هم ازدواج می کنی باید همیشه کنارش باشی و کسی که نگاهش به آدمای دیگه ابژکتیو و کالایی هست مسلما میگه کالای سالم از کالای ناسالم بهتره . ولی کسی که نگاهش انسانی باشه این طور فکر نمی کنه . اتفاقا دوست شما با فردی با نگاه دوم ازدواج می کنه . پس نکرانی وجود نداره
سلام از اینکه با نطراتتون منو امیدوار کردید ممنونم ان شالله توعروسیتون جبران کنم
بله ایشون دیابت نوع یک دارن و هزار بارشکر خدا شدید نیست خیلی و ایشون خیلی اجتماعین طوری که نبودش تو جمع بدجور حس میشه هر کی یکی دوبار باش برخورد داشته باشه عاشقش میگه خیلی باحاله واقعا هم با حاله گروه دوستان ما که خیلی دوستش داریم بله به حرف خواستگار داشتن ولی هیچ وقت اجازه ندادن پا پیش بذارن من خیلی نگرانم که نکنه حالا ما که دوستانش هستیم داریم یکی یکی ازدواج میکنیم افسرده بشه به روی خودش چیزی نمیاره ولی وقتی خودمو جای اون میذارم خیلی ناراحت میشم
با توضیحات منطقی که میده یا بعضی از دوستانم در موردشون میگن دارم متقاعد میشم که ازدواج ایشون به یه معجزه واقعی نیاز داره تو رو خدا دعا کنید این معجزه اتفاق بیفته
با توجه به اینکه ایشان خواستگار هم داشتند ولی اجازه نمیدهند که خواستگار به صورت رسمی اقدام کند، دلیلی ندارد. چه بسا خواستگار با شنیدن این موضوع یکه نخورد چه بسا با علم به نوع بیماری ایشان قدم گذاشته باشد.
با رد کردن خواستگار، معلوم است که شرایط همینطور ادامه پیدا میکند و وضعیت ایشان بهتر از این نخواهد شد. بهتر است در مورد این موضوع، دوستانه با او صحبت کنید و او را متقاعد کنید که ادامه این روند نادرست است.
در ضمن اگر هم خواستگار برای ایشان آمد، لازم نیست این موضوع را جلسه اول به خواستگار مطرح کند بلکه اجازه بدهد که این موضوع بعد از جلسات دوم یا سوم مطرح کند. با این کار باعث میشود که خواستگار در همان جلسه اول بدون مسائل حاشیهای به این نتیجه کلی برسد که میتواند با ایشان تناسب لازمه برای ازدواج را داشته باشد یا نه. بعد از جلسه اول که موافقت هردو مسلم شد، آنگاه موضوع بیماری خود را به خواستگار مطرح کند. در آن صورت خواستگار بهتر میتواند تصمیم گیری کند. در حالیکه اگر در همان جلسه اول این موضوع مطرح شود چه بسا باعث شود که به کلی ذهن خواستگار را بهم بریزد و نتواند به درستی تصمیم گیری کند.
دوست عزیز ، افرادی هستن که دکتر جوابشون کرده ولی سالها بعدش زنده می مونن . افرادی هستن سالم سالم یه دفعه سکته می کنن . فکر نمی کنم عمر ربطی داشته باشه به این چیزا چندان
در ضمن بستگی به کسی داره که در مسیر این دوستتون قرار می گیره . اگه واقعا ارزشای وجود این فرد رو بشناسه و اینکه واقعا بخوادش چرا باهاش ازدواج نکنه . حتی اگه فرض بگیریم که دوست شما عمرش کمتر از معمول بشه ، شاید زندگی کردن حتی یه سال با یه آدم خیلی خوب ارزشش از زندگی دهها ساله با یه آدم نامتناسب بهتر و مفیدتر باشه .
من خودم سالمم از جهات جسمی ولی اگر کسی رو بپسندم و اون چنین نقص های جسمی ای داشته باشه (نه دیابت . این که مهم نیست . نقصای شدیدتر ) شخصا به صرف نقص جسمی ردش نمی کنم
با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.
اینکه ایشان از ازدواج کردن به خاطر دیابتی که دارند، ناامید هستند، این موضوع ربطی به قسمت و سرنوشت او ندارد. در مورد قسمت و سرنوشت در ازدواج میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
امّا در مورد نوع دیابتی که ایشان دارند، چیزی اشاره نکردید ولی اگر دیابتشان از نوع 2 و نیاز به انسولین نداشته باشد، در آن صورت با رژیم غذایی و استفاده دارو قابل کنترل است و مشکل ساز نیست. باتوجه به توضیحاتی که دادهاید به نظر میآید دیابت ایشان از نوع 1 باشد که نیاز به تزریق انسولین باشد. البته همین نوع هم، شدت و ضعف دارد. اگر خیلی شدید باشد چه بسا در بارداری دچار مشکل شوند که این هم با زیرنظر پزشک متخصص قابل کنترل است.
از طرفی یکی از آشنایان بنده، سالهاست که دچار دیابت از نوع1 شده و روزانه 3 بار انسولین تزریق میکند ولی با بکارگیری رژیم غذایی درست، استفاده از دارو و تزریق انسولین مانند بقیه افراد جامعه زندگی میکند و در حال حاضر هم به یاری خدا دارای 3 فرزند است و از این بابت مشکلی ندارد. هرچند شرایط اینگونه افراد با بقیه افراد جامعه تاحدودی فرق دارد و باید کنترل شده عمل کنند ولی از جهت ازدواج و تولید نسل مشکلی ندارند و میتوانند مانند بقیه افراد جامعه زندگی کنند.
امّا در مورد دوستتان، آیا تا به حال خواستگاری برای او آمده است؟ چرا شما و ایشان فکر میکنید که ایشان نمیتوانند ازدواج کنند؟ متاسفانه اینگونه افراد سعی میکنند در جمعهای فامیلی و غیرفامیلی کمتر حضور داشته باشند در حالیکه انزوا و گوشهگیری مشکلی را حل نخواهد کرد بلکه باید در اجتماعات و مجالس زنانه حضور داشت زیرا این کار علاوه بر ایجاد صله رحم که موجب نشاط و شادابی افراد میشود، باعث میشود که افراد در معرض انتخاب قرار بگیرند. بالاخره باید دیگران توانمندیها، مهارتها، استعدادها و ظرفیتهای ما را مشاهده کنند تا به توانمندیها، مهارتها، استعدادها وظرفیتهای ما اعتماد کنند و در نهایت ما را انتخاب کنند.
همچنانکه شما شاهد توانمندیها، مهارتها، استعدادها و ظرفیتهای او بودید و از این جهت نسبت به ایشان باور عمیقی دارید. پس دیگران هم باید شاهد توانمندیها، مهارتها، استعدادها و ظرفیتهای او شوند تا دیدگاه آنان نیز تغییر بکند.
امّا قبل از اینکه دیدگاه اطرافیان تغییر کند لازم است که دیدگاه دوستتان تغییر کند و باید نسبت به توانمندیها، مهارتها، استعدادها و ظرفیتهای خود ایمان داشته باشد و باید این طرز تفکر که "وقتی یک نفر میتواند با یک دختر سالم ازدواج کند، چرا باید با من ازدواج کند." در ذهن خود از بین ببرد. مسلما وقتی اطرافیان توانمندیها، مهارتها، استعدادها و ظرفیتهای او را ببینند، برایشان باور پذیرتر خواهد بود که این بیماری مانع از زندگی افراد نمیشوند و میتوانند زندگی مشترک را به خوبی داشته باشند و بعد از آن فرایند انتخاب شدن صورت میپذیرد.
با آرزوی موفقیت
سلام.
تو متنتون 5 بار ازاین واژگان استفاده کردید. "توانمندیها، مهارتها، استعدادها وظرفیتها ..."
الان دیگه ملکه ی ذهنمون شد.
ممنونم.
قصدی در این کار بوده.
منظور از حضور در محافل و در معرض دیده شدن همین دیده شدن و شناخته شدن توانمندیها، مهارتها، استعدادها وظرفیتهای دخترخانم هاست نه صرف دیده شدن ظاهر طرف. هر چند دیده شدن ظاهر دخترخانم هم در انتخاب شدن تاثیرگذارست.
ظاهر فرد میتواند باعث برانگیزی احساسات دیگران شود و دیده شدن توانمندیها، مهارتها، استعدادها وظرفیتهای دخترخانم میتواند باعث شناخت و اعتماد دیگران به فرد شود.