سلام وقت بخیر
درجواب کسانی که دچارتردید شدند برای مذهب ودین وقانع نمیشوند چه کار کنیم؟؟؟
مثلا من بادختر۱۴ ساله ام که درمورد ائمه ویا احادیث ویا آخرالزمان ویا اعتقادات صحبت میکنم درجواب میگوید اینها رواز بچگی درذهن شما گنجوندن ازکجا معلوم که اصلا پیامبر یا امامی وجود داشته ویا اینکه احادیث ساخته ذهن بشر بوده ومن نمی تونم اعتماد کنم
واقعا مستاصل شدم وهرجورکه باایشون صحبت میکنم قانع نمیشه ومیگه دلیل منطقی بیار تمام حرفهای شماازقدیمه وحتی کتابهای قدیمی روهم قبول نداره ودلیل علمی میخواد
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با عرض سلام و ادب خدمت شما
قبل از هر چیز از خدا میخواهیم شما را در این برهه که فرزند شما در دوران حساس نوجوانی به سر میبرد، یاری کرده و به شما توفیق دهد تا با درایت و تدبیر، بهترین راه را انتخاب نمایید.
اینکه فرزند شما پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام را انکار میکند، باید ببینید چه منشأیی دارد. گاهی واقعاً منشأ این انکار یک سوال اعتقادی یا گیر علمی نیست تا با ارائه پاسخ منطقی و قانعکننده، گیر ذهنی او را حل کنید.
در برخی مواقع شبهه برای این است که میخواهد از زیر بار برخی از تکالیف شانه خالی کند؛ اما چون بهانه محکمی برای آن پیدا نمیکند، بهترین راه را در این میبیند که بهصورت کلی دین را انکار کند. گاهی نوجوان به جهت حضور در اجتماع و رفتوآمد با دوستان و آشنایان، همچنین گردیدنِ در فضای مجازی و دیدن لاابالیگری برخی از افراد و عدم تقیدشان به دین و مشاهده آزادی ظاهری افراد و خوشی زودگذری که دارند، دلش میخواهد تا مانند آنها آزاد بوده و مکلف به تکالیف و موازین شرعی نباشد. بهترین راه برای این موضوع آن است که به صورت کلی همه چیز را انکار کرده و از شما دلیل بطلبد و وقتی از پاسخگویی عاجز شدید، در مرحله بعد، از زیر بار وظایف دینی خود شانه خالی کند و کمکم خودش را به الگوهای مجازی که میبیند، نزدیک کرده و خودش را به آنها شبیه کند.
اگر منشا شبههافکنی فرزند دلبندِ شما چنین چیزی باشد، راهحل آن این نیست که به سوالاتش پاسخ بدهید؛ زیرا او اصلاً به دنبال پاسخ این سوالات نیست و اگر شما پاسخ این شبهات را هم به او بگویید، باز شبهه و سوال جدیدی را مطرح کرده و شما را در تنگنای جدیدی قرار میدهد.
بدیهی است که در این موقعیت که دوره شکلگیری شخصیت فرزندتان است، باید با تدبیر صحیح با او برخورد کنید تا بفهمد الگوهای مجازی که در لاابالیگری غرق شدهاند، زندگی توام با خوشبختی ندارند و در منجلاب هرزگی دستپا میزنند. این افراد اگرچه ظاهر زندگی زیبایی دارند؛ ولی حقیقت آن است که از زندگی آنگونه که باید، لذت نمیبرند.
اگر به این پی بردید که منشا شبهات او چنین چیزی است، بهترین راه این است تا با مشاورین ما در این مرکز، موضوع را در میان گذاشته و راه صحیح برخورد با ایشان را بدانید. گاهی لازم است که محدودیتهایی را نسبت به رفتوآمدها و برای استفاده از فضای مجازی در نظر گرفته و اعمال کنید. البته برای آنکه نتیجه عکس نداشته باشد، لازم است آن را با مشورت مشاور خبره پیش ببرید.
اما اگر منشأ شبهه حقیقتاً درگیری و سوالات ذهنی است، خب میتوانید ایشان را با این مرکز مرتبط کنید، تا سوالاتشان را یکی یکی مطرح کرده و پاسخ مناسب را دریافت نمایند.
اما درباره پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام که ایشان مورد انکار قرار میدهند، باید دو نکته را خدمت شما عرض کنیم:
1. ذکر این نکته لازم است که برای اثبات وجود یک حقیقت یا یک شخص یا هر موجودی، لازم نیست تا ما خودمان آن را از نزدیک دیده باشیم؛ بلکه در بسیاری از مواقع گزارشاتی که از سوی دیگران به ما رسیده است، وجود آن حقیقت را برای ما اثبات میکند.
به عنوان مثال هیچکدام از ما کرات نپتون، پلتون، چرخیدن زمین به دور خورشید، کهکشانها و ستارگان دیگر غیر از کهکشان و ستاره خودمان را ندیدهایم، ولی چون به گزارشات اخترشناسان که آنها را با تلسکوپ دیدهاند، اعتماد داریم، وجود آنها را باور کردهایم. همچنین بسیاری از مناطق دور افتاده زمین را حتی در قالب عکس ندیدهایم، ولی به صرف گزارش دیگران از وجود آن اطمینان پیدا نمودهایم و یا نور ما وراء بنفش یا قرمز را ندیدهایم، ولی با گزارش دانشمندان از وجود آن مطمئن هستیم.
همچنین به تاریخ که مراجعه کنیم، در وجود داشتن شخصیتهای تاریخی، همچون ناصرالدین شاه قاجار، نادرشاه، شاه عباس، تیمور لنگ و سایر شاهان ایرانی و یا دانشمندانی چون بوعلی سینا، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی و یا شاعرانی چون فردوسی، سعدی، حافظ و دیگران، تردیدی نداریم. همه اینها نیست، مگر به خاطر اعتماد به گزارشات افرادی که ما به گزارش آنها مبنی بر وجود این شخصیتهای تاریخی اعتماد نمودهایم.
درباره وجود پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام هم موضوع از این قرار است. افراد بسیاری که تعدادشان از صدها نفر بیشتر است، آن بزرگواران را از نزدیک دیده و سخنانشان را شنیده و احیاناً معجزات و کراماتی را از آنها برای ما گزارش کردهاند. اگر کسی این گزارشات تاریخی که تعدادشان از حد و حصر خارج بوده و در میانشان افراد موجه بسیاری قرار دارند را انکار کند، باید وجود ناصرالدین شاه قاجار، نادرشاه، شاه عباس، تیمور لنگ و سایر شاهان ایرانی و یا دانشمندانی چون بوعلی سینا، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی و یا شاعرانی چون فردوسی، سعدی، حافظ و دیگران را نیز انکار کند؛ زیرا تعداد گزارشات تاریخی که وجود اهلبیت و مقامات ایشان را اثبات میکند، به مراتب بیشتر از موارد مذکور است.
2. دین اسلام با پیامبری حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله، دارای معجزهای ابدی است که از جانبِ خدا بودنِ آن را تایید میکند. آن معجزه همان قرآن است. اگر بپرسید از کجا معلوم قرآن معجزه است، در پاسخ عرض میکنیم:
قرآن برای اتمام حجت بر تمام مخالفین خود، گفته: اگر به حقانیت این دین آسمانی و پیامبر آن شک دارید، بروید همهتان جمع شوید و کتابی مانند این قرآن و یا حتی ده سوره مانند آن بیاورید. آنگاه خودش پیشبینی کرده و میگوید: اگر همه جن و انس هم جمع شوند، نمیتوانند مانند این قرآن بیاورند.[هود: 13 و اسراء 88]
خب این موضوع حاکی از آن است که اسلام حق است؛ زیرا یدک کشیدن این ادعای بزرگ، با وجود انگیزههای فراوان دشمنی با اسلام و باک نداشتن از دشمنان فراوان، نشانگر پشتوانه گرم و الهی، و حقانیت این دین و پیامبر آن است و ثابت میکند که قرآن، معجزه ابدی این دین بزرگ میباشد.
جالب است بدانید که از ابتدای رسالت پیامبر اسلام تا به امروز، با وجود این همه دشمنی با اسلام و مسلمین، هیچگاه دشمنان با وجود تمسک به کارهای بسیار سختتر و پرداخت هزینههای بسیار، نتوانستهاند به چنین چیزی برسند.
خب اگر اسلام ناحق بود و قرآن نیز یک کتاب معمولی و پیامبر آن دروغین بود، سادهترین راه برای دشمنان اسلام در جهتِ زمین زدنِ آن، این بود که کتابی مانند قرآن بیاورند و با انتشار و تبلیغ گسترده آن در بین مردم، خود را از شر اسلام و مسلمانان خلاص کنند؛ اما میبینیم که در طی هزارو اندی سال، دشمنان اسلام، همواره به راههای سختتر روی آورده و با هزینههای هنگفت، خود را درگیر رویارویی با اسلام، در قالبِ تحمیل جنگهای سخت و نرم نموده و مشقتها فراوانی را متحمل گشتهاند؛ اما به حول و قوه الهی، تا به امروز به جایی نرسیدهاند و اتفاقا اسلام روز بهروز رشد کرده و جمعیت کسانی که با وجود تبلیغات منفی به اسلام گرایش پیدا میکنند، پیوسته بیشتر میشود.