برادری که هیچ چیزی برایش فرق نمی‌کند

13:13 - 1393/04/25

سوال یکی ار کاربران:

سلام
با تشکر از سایت مفیدتان
برادری 18 ساله دارم که به مسایل دینی اعتقاد ندارد و نماز نمیخواند، علی رغم تمام تلاش های بنده و خانواده وضع اخلاق و رفتار ایشان روز به روز بدتر میشود. هر از چند گاهی با یک رفتار نا به هنجار فردی یا اجتماعی (مثل استفاده از قلیان ، خرید و فروش اجناس نامشروع، یا دعوا با همکلاسی ) آرامش خانوداه را سلب میکند. رابطه اش با پدرم خدشه دار است، بنده و خواهر و مادرم هم سعی میکنیم با محبت با او رفتار کنیم.
مشاوره نمی آید.دوستان بسیار بی بندوباری دارد و خودش هم این مساله را قبول ندارد.پرخاشگر است و احترام نگه نمیدارد،هیچ هدفی ندارد و بسیار لذت طلب است، دوست دارد همه چیز را تجربه کند، حتی گناه!
بنده بارها سعی کرده ام از راه دوستی به او نزدیک شوم و با قوی کردن پایه های اعتقادی به او کمک کنم ، اما در حال حاضر متاسفانه به جز دوستانش به هیچکس توجه نمی‌کند.

http://btid.org/node/33380

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 5 =
*****
تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی

ضمن تشکر از مکاتبه شما

احساس شما رو درک می کنم. از اینکه دوست دارید برادر شما، همراه و هم سیره شما در دینداری  و رعایت شئونات باشه دغدغه بجایی است. تلاشهای شما بخصوص ستودنی است. چه بسا حسرت بخورید از لذتی که از دینداری خود می چشید اما برادر خود رو از اون محروم می دونید چون اصلا در این وادی نیست.

کمی از مختصات دوران نوجوانی عرض کنم

یکی از خصوصیاتی که در دوران نوجوانی نمود پیدا می کند سعی برای تحصیل استقلال و حس بزرگی، نوجوون چون به دنبال حس بزرگی و استقلال است از امر و نهی و در محدودیت واقع شدن از جانب دیگران رنجیده خاطر می شود. در همین راستا از وارد شدن عامل دیگری نظیر تحت کنترل بودن از جانب دیگران، ناخرسند خواهد بود. نوجووان چون حس بزرگی می کند توقع دارد که همه چیز روتین و طبق روال و میل او اتفاق بیفتد در غیر اینصورت دلخور شده و از درون دچار تعارض خواهد شد (اینکه من بزرگ شدم پس چرا دیگران به من توجهی نمی کنن)، نوجوان چون حس استقلال و حس شخصیت اجتماعی برای خود قائل است، از اینکه کسی به او ایراد و نقدی وارد کنه دچار رنجش خواهد شد. با کوچکترین مساله ای، دچار تنش خواهد شد. نوجووان چون تا حدودی خودش رو از عیب و نقص مبرا می دونه، نقد پذیر نیست. احیانا به اشتباه خودش رو مرکز توبیخات و انتقادات دیگران می بیند، و تا حدودی با نگرش منفی که به اطرفیان خود دارد، حس تنهایی به او دست خواهد داد و در عین حال تمایل بیشتری به هسالان خود خواهد داشت چون فکر می کند که فقط اونها هستند که می تونن او رو درک کنند.

پس نوجوان رو نباید از راه امر و نهی مستقیم، و اینکه چی برات خوبه و چی بد، توجیه و اقناع کرد. بلکه نوجوان رو باید به فکر فرو برد. تا در همان راستای استقلال طلبی، خودش به این نتیجه برسه که چی خوب هست و چی بد؟ نه اینکه دیگران در خدمت او قرار بدن.

نکته: دقت داشته باشید که تمامی مطالبی که ارائه میشه در فضایی صمیمی و بدور از تحکم و اجبار باید صورت بگیره. بیشتر درمواقعی که می بینید برادر شما حوصله داره باهاش به گفتگو کنید، و اگر کشش نداره برا مدتی اون رو تنها بزارید، یا اگر کس دیگری رو سراغ دارید که باهاش این راهکارها رو عملیاتی کنه این کار رو انجام بدید، بالاخره دو نفر از یک نفر چشمگیر تر هستش، و همچنین سه نفر از دو نفر.
شما در همین فضا به وظیفه خود که «تواصوا بالحق» توصیه به حق و دین و نماز هست عمل کنید. و ملاحظه نتیجه را نکنید. شما رسالتی بالاتر از رسالت پیامبر ندارید. پیامبر فقط مامور به ابلاغ بودند. اگر برادر شما توصیه های خیرخواهانه شما رو پذیرفت که چه بهتر، و الا تکلیفی ندارید.

چند راهکار به نظر ما می آید، امیدوارم آنچه صلاح است برای ایشان رقم بخورد، منتهی دقت داشته باشید که برای رسیدن به نتیجه شتاب نکنید. نوجوان باید به درجه اقناع برسه و این ممکنه زمان بر باشه.

1-پیشنهاد ما این هست که از ایشون مشورت بگیرید!

توضیح اینکه :  به طور صوری در مورد فلان دوستتون که همین مشکل رو با برادرش داره و برادرش اهل نماز و دین و اخرت نیست  از شما مشورت خواسته که کمکش کنید. تا حدودی احساس و عاطفه هم در این قضیه کذایی قاطی کنید.  مثلا این طور به برادرتون بگید(دوستم زنگ زده که برادرش کلا نماز و عقایدش رو کنار گذاشته و ازم مشورت می خواد، منم گفتم که با برادرم مشورت می کنم و بهتون جواب میدم) بعد از ایشون نظر خواهی کنید که راه حل چیه؟

در این چالش ذهنی دو حالت ممکنه اتفاق بیفته:

1- واقعا جوابهای خوبی میده. که در اینصورت این تلنگری است برای خود ایشون که به نماز و دین خودش بچسبه، چون نمی تونه چیزی رو بگه که خودش در عمل انجام نمیده، چرا که بعدا خود شما مچش رو میگیرید.

2- اینکه بهر نحوی عمل شخص فرضی  رو تایید می کنه و اینجاست که ممکنه دلیلهایی برای خودش مطرح کنه و به دفاع از این شخص فرضی بپردازه. که مثلا دوست داره یا دین اجبار نیست یا از این دست توجیهات. اونوقت اینجا شروع بحث منطقی شما شروع میشه، مثلا":

* پس قضیه حق خوری چه میشه؟ حق خوری که همه اش مربوط به حق الناس نیست. خدا هم با این همه نعمتی که همواره باهاشون سروکار داریم گردن مخلوقاتش حق داره، دوست داره که بندگانیش هدایت بشن. پس قضیه حق النفس چی میشه؟ اینکه قران گفته از اهل جهنم، سوال میشه که چه شد به چنین عاقبتی دچار شدید؟ که در جواب میگن ما اهل دین و نماز نبودیم. ( آیات 35 تا 45 سوره مدثر)

2- به شدت نوجوان در زمان حال فریز شده، به گونه ای که فقط به فکر الان خودش هست، شما باید سعی کنید ایشون رو از این حصار زمان حال بیرون بیارید تا یک چشم اندازی به آینده خود و حتی در اون دنیا داشته باشه. ازش بپرسید فردا چه برنامه ای داری؟ بعد بپرسید جمعه هفته کجا می خوای بری؟ بعد 10 سال دیگه فکر می کنی کجا باشی و چه شغلی داشته باشی؟ 50 سال دیگه حدس میزنی زندگیت چطور باشه و چند فرزند داشته باشی؟ بعد بپرسید 150 سال دیگه چی؟ طبعا خواهد گفت من اون موقع نیستم، از جواب ایشون باید استفاده کنید پس کجا هستید؟ چه چیزی باعث میشه اونجا که هستی خوشبخت باشی و زندگی خوبی داشته باشی؟ طبعا اینجا ممکنه شبهاتی در مورد معاد مطرح کنه که باید جواب آماده داشته باشید

3- گاهی هم باید از جای دیگه شروع کرد، و همچون یه نخ کم کم ایشون رو به سمت خوبی ها کشوند. کتاب شهید ابراهیم هادی رو تهیه کنید به نحوی در دسترس عموم بزارید. داستانی که براتون جالب بوده رو گاه گاهی با ایشون در جریان بزارید که مطالعه کنه. آشنایی با سیره آدمهای خوبی مثل شهید هادی، ناخوداگاه ایشون رو در مقام مقایسه قرار می ده، با دوستانی که خودش داره . اونوقت کم کم دستش میاد که درست و نادرست چیا هستن، ارزش و ضد ارزش چی

امیدوارم با این راهکارهایی که گفته شد برادر شما یواش یواش دلش نرم بشه و  به دین و نماز برگرده

نهایتا می تونید سایت یا کانال ما رو به ایشون معرفی کنید تا مستقیماً با ایشون در ارتباط باشیم و اگر شبهه اعتقادی یا شناختی در هر زمینه ای داشتند با ما در میان بذارن

پیشاپیش برای شما در راستای این کار خدا پسندانه آرزوی موفقیت دارم