تبیین عدالت الهی در قرآن

07:22 - 1400/11/04

با سلام یک شرح و تفصیل کامل می خواستم که آیه 32 سوره مبارکه زخرف چطور با عدالت الهی قابل تطبیق هست. أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ ۚ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا ۗ وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum  
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe

http://btid.org/node/198315

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 10 =
*****
تصویر زاهدی مقدم محمد

با سلام و احترام

درباره سؤال شما کرابر گرامی باید گفت:

همان طور که از ترجمه آیه روشن است، این آیه شریف یکی از مباحث مرتبط با رزق و روزی را پیش کشیده است و مطالبی را در خصوص آن بیان کرده است، در ابتدای آیه خدای متعال به صورت استفهام انکاری به نوعی کافران را مورد خطاب قرار داده و از آنان سؤال می‌کند:

«أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ[زخرف/32]آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم می‌كنند؟!» در واقع خدای متعال با این شکل سؤال کردن تقسیم رحمت الهی را به خود نسبت می‌دهد، در ادامه آیه خدای متعال خود را تقسیم کننده روزی بندگان معرفی می‌فرماید، و همچنین این مطلب را متذکر می‌شود که تدبیر الهی به این شکل بنا شده است که برای تقسیم رزق و روزی گروهی را بر دیگری برتری دهد و عده‌ای را در خدمت دیگری قرار داده است: «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ[زخرف/32] ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برتری داديم تا يكديگر را مُسخر كرده(و با هم تعاون نمايند) و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع‏آوری می‌‌‏كنند بهتر است!»

علامه طباطبایی از مفسران بزرگ قرآن بر این باور است که این آیه شریف گویایی یک واقعیت زندگی اجتماعی است، انسان دارای نیازهای فراوان ریز و درشتی است که برای جواب دهی به نیازهای خود نیازمند ورود در اجتماع و تعامل اجتماعی با همنوعان است. هیچ کسی در هر سمت و جایگاهی بی‌نیاز از نوع خدمتی که دیگران ارائه می دهند نیست. به همین جهت برای سامان یافتن زندگی اجتماعی، نیاز است اصناف و مشاغل فراوانی در جامعه شکل گیرد، انواع فروشندگان و حرفه های خدماتی و آموزشی، به نوعی کمک رسانی به یکدیگر است. گویی عده ای مسخر عده ای دیگر شده اند تا اینکه به دیگران خدمت برسانند ولی در نگاه واقع بینانه متوجه می شویم در بسیاری از موارد این خدمت رسانی طرفینی است.

ایشان در بخشی از سخنان خود در این خصوص می نویسد: «كثرت حوائج انسان در زندگى دنيا آن قدر زياد است كه فرد فرد انسانها نمی‌توانند همه آنها را در زندگى فردى خود برآورده نمايند، و مجبورند كه بطور اجتماعى زندگى كنند، و از اينرو است كه اولا بعضى بعضى ديگر را به خدمت خود می‌گيرند، و از آنان استفاده می‌‏نمايند. و ثانياً اساس زندگى را تعاون و معاضدت يكديگر قرار می‌دهند.»[1]

محققان تفسیر نمونه نیز در ذیل این آیه با اشاره به این مطلب که آموزه‌های اسلامی، هیچ گاه مروج استثمار انسانها توسط یکدیگر نبوده است؛ هرگونه ارتباط آیه را در خصوص استثمار انسانها نفی می‌کنند و به کسانی که این چنین معنای ناصحیحی را به آیه تحمیل می‌کنند این چنین یادآور می‌شوند:

«كسانى كه چنين ايرادى می‌كنند تصورشان اين است كه مفهوم آيه چنين است كه گروه معينی از بشر گروه ديگری را مسخر خود سازد، آنهم تسخير به معنى بهره‌كشى كردن ظالمانه، در حالى كه مطلب چنين نيست؛ بلكه منظور استخدام عمومى مردم نسبت به يكديگر است، به اين معنى كه هر گروهى امكانات و استعدادها و آمادگيهاى خاصى دارند كه در يك رشته از مسائل زندگى می‌‏توانند فعاليت كنند، طبعاً خدمات آنها در آن رشته در اختيار ديگران قرار می‌گيرد، همانگونه كه خدمات ديگران در رشته‏ های ديگر در اختيار آنها قرار می‌گيرد، خلاصه استخدامى است متقابل، و خدمتى است طرفينى، و به تعبير ديگر هدف تعاون در امر زندگى است و نه چيز ديگر.»

از جمع بندی سخنان نتیجه می شود که خداوند برای سامان دادن به زندگی اجتماعی افراد، اراده کرده است که انسانها در  مشاغل و حرفه مختلفی مشغول به کار شوند، ولی این مطلب هیچ گاه به معنای اجبار افراد در مشاغل پست نیست. از طرف دیگر به انسان می‌آموزد به واسطه دیدن مشاغل بالاتر و برتر دیگران هیچ گاه دچار حرص، طمع و یا حتی حسادت نشود، چرا که همه مشاغل و جایگاه اجتماعی با توحید افعالی خدای متعال و همچنین سعی و تلاش خود انسانها در ارتباط است.

برای مطالعه بیشتر به لینک زیر رجوع کنید:

https://btid.org/fa/news/104853

تصویر شفیعی محمدهاشم

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر محترم!

با تشکر از سوال خوبتون:
ابتدا باید دانست که هر آیه ای به تنهایی پیامی دارد، ولی برای به دست آوردن پیام قرآن باید به تمام آیات قرآن نظر داشت. همانطور که برای به دست آوردن پیام دین باید تمام دین را با هم نظر کرد. پس یک آیه نمی تواند پیام دین را برساند. 

نکته دوم اینکه: از نظر عقل و نقل عدالت خدا ثابت است و هیچ بی عدالتی در خدا راه ندارد. 

نکته سوم اینکه: در این آیه هر نوع رزق و روزی (معنوی و یا مادی) که به انسان می رسد، (معیشت) را رحمت نامیده است. پس هر چه که به انسان می رسد رحمت است کم باشد یا زیاد. به نظر ما خوب باشد یا به نظر ما بد باشد(چون همه ازجهت اینکه از طرف خداست خوب و رحمت است) 

نکته سوم اینکه: آنچه به عنوان رحمت به ما می رسد، به یقین به اجبار و بدون اختیار انسان نیست، درست است که ظاهر این آیه، رحمت را به خدا نسبت داده است ولی اختیار انسان هم دخیل است. 

نکته چهارم. اراده انسان در نوع رحمتی که به او می رسد دخالت صددرصدی دارد به این بیان که اگر این آیه را در کنار آیات دیگری مانند این آیه قرار دهیم. «وَ مَنْ‏ أَعْرَضَ‏ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً؛[1] و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت‏.» پس به اندازه ای که از ذکر و یاد خدا دور می شویم زندگی سخت تری در انتظار ماست. 
نتیجه اینکه: این رحمت خدا به اندازه ای که به یاد خدا باشیم بیشتر بر انسان جاری می شود. هرچند مصلحت های دیگری نیز وجود دارد. 

پس هر چه یاد خدا بیشتر باشد رحمت بیشتر است ولی این رزق و رحمت گاه در دنیاست که زندگی دنیایی او بهتر می شود و گاه در امور معنوی و آخرتی است. رجوع کنید به آیات بقره 216، و نساء19. مصلحت نیز دخیل است.
بنابر این اختلاف در سطح زندگی مادی دلالت نمی کند که از نظر معنوی نیز متفاوت هستند بلکه بسا انسانی که زندگی مادی ضعیفی دارد ولی معنویت و آخرتی آباد. 

نکته پایانی اینکه: تسخیر در اینجا به معنای خدمت گروهی به گروه دیگر است، زیرا انسان اجتماعی خلق شده است، و ناچار از خدمت است. گروهی در لباس نانوایی خدمت می کنند گروهی در لباس معلم و گروهی سپاهی و... و این همان نظام احسن است که خدا قرار داده است. و این دارائی ها با توجه به گذشته (نوع استفاده ها در گذشته) و حال و آینده انسان که در آینده با این مال و ثروت چه می کند بستگی دارد، با این حال همه (فقیر و غنی) در حال امتحان هستند.

در صورت ابهام باز در خدمت هستم.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/172060 

پی نوشت
[1]. سوره طه، آیه124.