تخیلی بودن کودک

11:55 - 1400/09/16

سلام پسر ۵ ساله م که خیلی تخیلیه اگر مشکلی براش پیش بیاد نه به من ونه پدرش وحتی کسی دیگه ای نمیگه مثلا اگر بچه ای اذیتش کنه یا حتی بزنتش بهمون نمیگه و وقتی ازش میخوام که باهام حرف بزنه اصلا چیز دیگه ای میگه مثلا با پسر خاله هاش که دو سه سال ازش بزرگترن یکبار بازی میکردن دیدم رفته توی اتاقی وتنهایی ایستاده وناراحته ازش پرسیدم چی شده میگه دلم درد میکنه دلم خورد به دیوار بهش گفتم آخه وقتی به دیوار برخورد کنیم که دلمون ضربه نمیخوره که بداشتم بازی میکردم دلم خورد تودیوار در حالی که خودم وپدرش احتمال زیاد دادیم که بچه ها تو بازی زدنش ازاین جور موارد بازم پیش اومده وچون خیلی تخیلیه از اینکه حرفاش رو یا مشکلاتش رو نمیگه وتو خودش فکر میکنم منو نگران کرده چیکار کنم تا یاد بگیره با پدر مادرش حرفش رو بزنه
تشکر

----------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum  
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/193065

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 0 =
*****
تصویر توفیقی

سلام علیکم

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم

خیالپردازی کودکان در این سن طبیعیه و جای نگرانی ندارد، این سن سن بسیار مهم و پایه ای است برای شکل گیری بسیاری از توانمندی ها و مهارتهایی که در بزرگسالی لازم است. برای نمونه خدمتتون عرض کنم که مثلا این سن، سن اجتماعی شدن است و والدین باید برای تقویت اجتماعی شدن فرزندشون بلد باشن که چه کاری بکنند و چه کاری نکنند، بسیاری از مشکلات بزرگسالی از جمله پرخاشگری و ناتوانی در حل مساله و درگیری ها به خاطر همین مساله در کودکی است که نتوانسته اند در کنار هم بودن را یاد بگیرند و به طور صحیح اجتماعی بشن.

اینکه فرزندتون با همسالان خودش ارتباط میگیره و بازی میکنه بسیار خوبه و اتفاقا یکی از جذابیت ها برای کودکان است، خب شاید از همین نکات بشه این احتمال را داد که کودک شما وقتی با همسالانش در گیر میشه احساس میکنه اگر به شما بگه، یا اونو دعوا میکنید یا بچه های دیگه را دعوا میکنید و یا مانع ارتباط او با بچه ها میشید و در کل احساس ایمنی نمیکند و از گفتنش به شما ترس دارد. شما علاوه بر اینکه نباید حساسیت به خرج بدید لازمه که از این فرصتها برای آموزش کودک استفاده کنید مثلا شما در حالت عادی نمیتونید به بچه ها بگید فحش چیه اما وقتی بین بچه ها فحش را می شنود فرصت خوبیه که در مورد اون به بچه ها آموزش بدهید. یا بحث دعوا کردن و نحوه برخورد با آن که لازمه بهشون آموزش بدید. برای ایجاد توانمندی در دعوا ها اگر خواهر یا برادر دارد فرصت خوبیه برا تمرین و آموزش.

بنابراین پیشنهاد ما به شما این است که اولا این مساله جای نگرانی نیست دوما خیلی مهم و لازمه که شما با ویژگی های این سن آشنا بشید و بدونید چگونه باید با بچه ها رفتار کنید که این آموزشها هم زیاد و متنوعه و بهترین کار مطالعه در این زمینه است معمولا ما به افرادی که کودکان بین 3 تا 6 سال دارند این کتاب را معرفی میکنیم:

کتاب « روان شناس کودک خود باشید»، تالیف دکتر مبین صالحی، انتشارات موسسه امام خمینی (ره) . این کتاب به بررسی نیازها، ویژگیها و مسایل کودکان 3 تا 6 سال می پردازد و نکات بسیار خوبی ذکر کرده است.

جهت خرید اینترنتی کتاب میتوانید به سایت «مرکز مشاوره ماوا» وابسته به موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) مراجعه نمایید.

موفق باشید.

تصویر دریافت سوالات

تشکر از پاسختون
در پاسخ فرمودین شاید اگر کسی اذیتش میکنه ما یا خوش رو دعوا میکنیم یا دیگه اجازه نمیدیم که با اون بچه بازی کنه
نه هیچ وقت پیش نیمده که ما دعواش کنیم کلا من وپدرش اهل دعوا کردن نیستیم و خدارو شکر ارتباط صمیمی با بچه هاداریم (ما یک دختر ۱۴ ساله هم داریم که باهم خوبن البته خوب گاهی پیش میاد که اختلاف پیدامیکنن که در حد یه مشاجره ی کوتاهه وکلا هوایِ همدیگه رو خیلی دارن) وچون جَوِ خونه مون صمیمه بنده نگرانم چرا مشکلش رو نمیگه البته وقتی از پیش دبستان برمیگرده یک سری بازی ها وکارهایی که انجام دادن رو برام تعریف میکنه اما اگر کسی اذیتش کنه یا نمیگه یا اگر من احساس کنم مشکلی داشته اگرَم بگه بعدش میگه اشکالی نداره مثلا توی کلاس همکلاسیش مجبورش کرده بود خورده تراشهاش رو پسر من ببره بریزه سطل ومیگفت چند بارگفتم نه ولی اصرار کرد بعم ریختشون توی دستم گفتم مامان کمک کردن خوبه ولی اگه کسی بهت زور گفت قبول نکن جواب داد اشکالی نداره بهش گفتم نه ولی اصرار کرد حالا طوری نیست کمکش کردم
( البته یکی دوبار پدرش به خاطر اینکه حرف بد زد وخواهرش رو اذیت کرد وچون قبلا بهش تذکر داده بودیم دعواش کرد وگوشش رو گرفت من ازش حمایت کردم ونگذاشتم بیشتر بزننش اما شوهرم میگن باید بچه از پدرش حرف شنوی داشته باشه واگر حرفی رو بهش زدم قبول کنه اما فقط همون یکی دوبار بود)

تصویر توفیقی

 

سلام مجدد خدمت شما

در توضیح علت رفتار کودک شماکه ذکر شد  «شاید اونو دعوا میکنید یا ...» مثالی بود که خدمتتان زدم و الا بعدش عرض کردم که «به طور کلی دلیلش اینه که از گفتن این مساله و مشکل به شما احساس ایمنی نمیکند»، همین که شما به او میگید چرا نمیگی چرا نگفتی و... نوعی انتقال حس ناخوشایند و منفی به فرزندتون هست که حس ناایمنی میکند، به نوعی حس سرزنش شدن میکند و همین عامل مهمی است که مسایل و اتفاقات رو نمیگه . شما ببینید وقتی از مدرسه میاد بازی هایی که کرده و کارهایی که انجام داده رو براتون تعریف میکند چون میدونه این مسایل چیزی نیست که شما نسبت بهش حساس باشید و موجب ناراحتی شما بشه و  بخواهید توصیه و نصیحت کنید. اما هر مساله ای که احساس کنه موجب موضع گیری شما میشه رو سعی میکنه پنهان نگه داره.

خب در همین مساله مناسب بود که شما مقاومت فرزندتون در برابر خواسته غیر منطقی همکلاسی ش رو که  در ابتدای کار داشته بود را تشویق میکردید و بهش آفرین میگفتید ، اما اینکه در ادامه هم نباید این کار را میکرد باید در فرصت مناسب دیگری با آموزش مهارت رفتار جراتمندانه بهش یاد میداید.

این یه نکته اما نکته دوم اینه که نوع رفتار پدرش (هر چند یک یا دوبار) تاثیر بسزایی در نوع رفتار فرزندتون خواهد داشت، وقتی پدرش قائل باشه که باید بچه نسبت به پدر حساب ببره قطعا توی رفتارش اثر خودش رو میگذاره مثلا همین دعوا کردن و گرفتن گوش بچه، خب در این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بچه شما یاد میگیرد که در روابط با دیگران اگر طرف مقابل از خودش کوچکتر بود باید خواسته اش رو با زورگویی و تحکم بیان کنه و انتظار داشته باشه که حرفش رو گوش کنن و اگر طرف مقابلش بزرگتر بود یا قوی تر بود باید تسلیمش شد. پس این نوع رفتار و سبک تربیتی مستبدانه موجب مشکلات بعدی خواهد شد. در حالی که همسر شما با آشنایی با سبک فرزند پروری مقتدارنه میتواند اقتدار خودش را نشان بدهد و در ضمن آسیبی هم برای بچه ها نداشته باشد بلکه اتفاقا بچه ها هم یاد میگیرند که در زندگی چگونه مقتدر باشند.

 

بنابراین همانطور که  در پاسخ قبل عرض کردم نسبت به اصول و سبک ها و تکنیکهای فرزند پروری دانش بیشتری کسب کنید البته حتما در این زمینه آگاهی های خوبی دارید و این قابل تحسین هست و افزایش آن قطعا مفید تر خواهد بود. دوم اینکه سعی کنید مهارت رفتار جراتمندانه را در فرزندتون آموزش بدید و تمرین کنید (استفاده از بازی در این زمینه مفیده) اینکه عرض کردم اگر خواهر یا برادر داشته باشد فرصت خوبیه برای آموزش  و تمرین از همین جهت بود که الحمدلله این فرصت وجود دارد.

وقتی فرزندتون مهارت رفتار جراتمندانه را یاد گرفت دیگه شما هم خیالتون راحت میشه که به اصطلاح معروف ماهی گیری بلده و خودش گلیم خودش رو از آب بیرون میاره. البته این هم در نظر داشته باشید که وقتی فرزندتون در حال آموزش هست قرار نیست کامل توانمندی را داشته باشد بلکه مقداری زمان می برد تا رشد کند و توانمند شود پس مراقب باشید در مواردی که هنوز رفتار مناسبی نشان نمیدهد با برخورد نامناسب اعتماد به نفس او را خراب نکنید.

اکر در ادامه مساله ای بود و نیاز به راهنمایی داشتید در خدمتتان هستیم.

موفق باشید.