در مورد ازدواج موقت و دوستی با نامحرم توضیح شفاف و علمی بدید.

01:58 - 1394/06/30

در مورد صیغه (ازدواج موقت) و اقدام جوانان به این امر و مورد قبول بودن آن از نظر اسلام و نیز درباره‌ی ارتباط و دوستی با نامحرم و یا روابط آزاد جنسی، به صورت شفاف و علمی توضیح دهید.  واژه‌ی «صیغه» غلط مصطلحی است که برای ازدواج موقت یا «متعه – در ادبیات فقهی» رایج شده است. چرا که «صیغه» کلام، جمله و گفتمانی است که بین دو طرف یک قرارداد بیان شده و طبق آن قرارداد منعقد می‌گردد. مثل آن که در معامله‌ی تجاری، یک طرف بگوید: این کالا را به این قیمت به تو فروختم و طرف دیگر بگوید قبول کردم یا خریدم. یا در نذر کسی بگوید: نذر کردم برای خدا اگر حاجتم روا شود، فلان کار را انجام دهم و ...، همه‌ی این جملات «صیغه» است و در عقد ازدواج نیز چون جملاتی برای انعقاد نوعی قرارداد و تحقق ازدواج به زبان آورده می‌شود، «صیغه» گفته می‌شود که فرقی نمی‌کند در عقد دائم باشد و یا موقت. پس، صیغه‌ی مصطلح یا همان «نکاح متعه» یا «ازدواج موقت»،‌یکی از انواع ازدواج بین مرد و زن است. لذا برای آن که جایگاه آن را در اسلام بدانیم، لازم است ابتدا جایگاه ازدواج را بدانیم. الف - خداوند متعال انسان را از جسم و روح آفریده است. جسم و روحی که از استعدادهای فراوانی برای شدن (کمال) برخوردار هستند. این کمالات بالقوه یا استعدادهای به فعلیت نرسیده - که خود نشان از نقص انسان دارند –باید در طول زندگی انسان در این دنیا به فعلیت برسند تا انسان کامل شود. نقص یعنی عدم برخورداری از یک کمال، پس یعنی «نیاز». نیاز به آن چه انسان برای کامل شدن فاقد آن است. پس هم جسم دارای نواقص و نیازهایی می‌باشد و هم روح. اما رفع نیاز به گونه‌ای که موجب کمال گردد، مستلزم رعایت اصول و قوانین درست و صحیح می‌باشد. چه آن که شاید بتوان یک نیاز را به هر شکلی برآورده نمود، اما آن شیوه نه تنها موجب کمال نگردد، بلکه موجبات سقوط و انحطاط و نقص بیشتر و در نهایت هلاکت در عرصه‌های دیگر را فراهم کند. مثل آن که نیاز به خوردن در حال گرسنگی را به اشکال متفاوت و مختلف و از آن جمله: خوردن مال حلال و یا مال حرام و یتیم، می‌توان جبران نمود. اما راه اول موجب رشد و کمال و راه دوم موجب انحطاط و سقوط می‌گردد. از جمله نیازهای بشر (و بسیاری از انواع مخلوقات دیگر) برای تکامل، نیاز به زوج است، چرا که او فاقد کمالات زوج خود می‌باشد و بالعکس زوج او نیز فاقد کمالات این می‌باشد. لذا تزویج این دو موجب رفع نیازها و ظهور کمال در هر دو می‌شود. لذا خداوند متعال می‌فرماید: «وَ مِن كُلّ‏ِ شىَ‏ْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَينْ‏ِ لَعَلَّكمُ‏ْ تَذَكَّرُونَ» (الذاریات - 49) ترجمه: و از هر چيزى جفت خلق كرديم باشد كه شما متذكر شويد. یکی از موارد زوجیت، زوجیت انسان در مرد و زن است که جمع شدن آنها با یک‌دیگر موجب رفع نیازهای مادی و معنوی یا جسمی و روحی یک‌دیگر شده و موجبات کمال را فراهم می‌آورد. اما باید دقت نمود (که مانند مثال غذا خوردن) هر گونه جمع شدنی، موجب رشد و کمال نمی‌گردد و چه بسا موجب بروز بسیاری از ناهنجاری‌ها در روح و جسم گردد. لذا حق تعالی که خالق انسان و مربی او به سوی رشد، کمال و سعادت ابدی است، قوانین چگونه جمع شدن بین زن و مرد را تبیین نموده و نامش را در کلام وحی، «ازدواج» یا «نکاح» گذاشته است.   پس انسانی (زن و مرد) که به خاطر نقص، نیاز و عشق به کمال در تلاطم، فشار و ناراحتی است، به وسیله این ازدواج به آرامش (سکینه) می‌رسد: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاًلِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الروم - 21) ترجمه: و يكى از آيات او اين است كه براى شما از خود شما همسرانى خلق كرد تا به سوى آنان ميل كنيد و آرامش گيريد و بين شما مودت و رحمت قرار داد و در همين آيت‌ها هست براى مردمى كه تفكر كنند. پس جمع شدن زن و مرد با یک دیگر که به آن ازدواج گفته می‌شود، باید حامل سه ارمغان باشد تا موجب کمال و رفع نواقص به وسیله‌ی زوج یا زوجه گردد که عبارت است از: الف – آرامش (یا سکینه): اعم از جسمی و روحی. ب – دوستی (یا مودت): آن محبتی است که اثرش در عمل ظاهر می‌گردد. ج – رحمت: به معناى نوعى تاثير نفسانى است، كه از مشاهده محروميت محرومى كه كمالى را ندارد، و محتاج به رفع نقص است، در دل پديد مى‏آيد، و صاحبدل را وادار مى‏كند به اين كه در مقام برآيد و او را از محروميت نجات داده و نقصش را رفع كند. (المیزان) پس زن و مرد، هر یک صاحب کمالاتی هستند که دیگری فاقد آن است، لذا برای تکمیل خود نیازمند به یک دیگر می‌باشند. این نیاز ضروری هم جسمانی است و هم روحانی. که بخش جسمانی آن شهوت و بخش روحانی آن مودت و رحمت معرفی و بیان شده است. مرحوم آیت الله علامه طباطبایی در تفسیر نیاز و نقص جسمی (شهوانی) می‌فرماید: « آرى هر يك از مرد و زن دستگاه تناسلى دارند كه با دستگاه تناسلى ديگرى كامل مى‏گردد و از مجموع آن دو توالد و تناسل صورت مى‏گيرد، پس هر يك از آن دو فى نفسه ناقص، و محتاج به طرف ديگر است، و از مجموع آن دو، واحدى تام و تمام درست مى‏شود، و به خاطر همين نقص و احتياج است كه هر يك به سوى ديگرى حركت مى‏كند، و چون بدان رسيد آرام مى‏شود، چون هر ناقصى مشتاق به كمال است، و هر محتاجى مايل به زوال حاجت و فقر خويش است، و اين حالت همان شهوتى است كه در هر يك از اين دو طرف به وديعت نهاده شده.» (المیزان،‌ ج 16، ص 249) و در تفسیر بعد مودت و رحمت می‌فرماید: «يكى از روشن‏ترين جلوه‏گاه‏ها و موارد خودنمايى مودت و رحمت، جامعه كوچك خانواده است، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم يكديگرند، و اين دو با هم و مخصوصا زن، فرزندان كوچكتر را رحم مى‏كنند، چون در آنها ضعف و عجز مشاهده مى‏كنند، و مى‏بينند كه طفل صغيرشان نمى‏تواند حوائج ضرورى زندگى خود را تامين كند، لذا آن محبت و مودت وادارشان مى‏كند به اينكه در حفظ و حراست، و تغذيه، لباس، منزل، و تربيت او بكوشند، و اگر اين رحمت نبود، نسل به كلى منقطع مى‏شد، و هرگز نوع بشر دوام نمى‏يافت. نظير اين مورد مودت و رحمتى است كه در جامعه بزرگ شهرى، و در ميان افراد جامعه مشاهده مى‏شود، يكى از افراد وقتى هم شهرى خود را مى‏بيند، با او انس مى‏گيرد، و احساس محبت مى‏كند، و به مسكينان و ناتوانان اهل شهر خود كه نمى‏توانند به واجبات زندگى خود قيام كنند، ترحم مى‏نمايد. و به طورى كه از سياق برمى‏آيد مراد از" مودت و رحمت" در آيه همان مودت و رحمت خانوادگى است، هر چند كه اطلاق آيه شامل دومى نيز مى‏شود.» (همان مدرک – ص 250) از این رو در اسلام (شریعت و قوانین خداوندی) نه تنها رفع هیچ نیازی و از جمله نیازهای شهوانی و معنوی مرد و زن به یک دیگر منع، تقبیح یا حرام نشده است، بلکه بسیار تقدیس شده و مورد سفارش مؤکد نیز قرار گرفته است. چرا که نگاه اسلام به این نیاز انسان، نگاه تک بعدی شهوانی و صرفاً از جنبه‌ی حیوانی نمی‌باشد، بلکه نگاهی جامع، انسانی و در جهت کمال و ملکوتی شدن انسان است که فقط از راه «ازدواج» در چارچوب قوانین شرع محقق می‌گردد. استاد شهید، آیت‌الله مطهری می‌فرماید: «چرا در اسلام ازدواج یک عبادت و یک امر مقدسی تلقی شده است، با این که از مقوله‌ی لذات و شهوات است؟ علل این را من آن جا [جلسه‌ای دیگر] ذکر کردم. یکی این است: ازدواج اولین قدمی است که انسان از خود پرستی و خود دوستی به سوی غیر دوستی بر می‌دارد. یعنی برای اولین بار تا قبل از ازدواج. البته منظور از وقتی است که عشق ازدواج در انسان شروع می‌شود. تا قبل از ازدواج فقط یک «من» وجود داشت و همه چیز برای «من» بود، ولی مرحله‌ای که این حصار شکسته می‌شود و موجود دیگری هم در کنار «من» قرار می‌گیرد و برای او معنی پیدا می‌کند. کار می‌کند، زحمت می‌کشد، خدمت می‌کند، نه برای «من» برای «او»، در ازدواج است. بعد که دارای فرزندان می‌شوند، دیگر «او»، «او»ها می‌شوند ... این اولین قدمی است که انسان از «منیت» خارج می‌شود و به سوی غیر می‌رود.» (تعلیم و تربیت در اسلام، ص 253) از همین بیان، یکی از حکمت‌های فرمایش حضرت رسول اکرم (ص) که فرمود: «هر کس ازدواج کند نیمی از ایمان خود را تضمین نموده و برای نیمی دیگر باید به خدا پناه برد» معلوم می‌شود. چرا که ایمان به خداوند متعال، یعنی خروج از «من» و کنار زدن «منیت» و توجه خالص به او. و فراگیری این مهم (توجه به غیر یا به او) گام به گام صورت می‌پذیرد که اولین گامش، در ازدواج تحقق می‌یابد. بدیهی است که کمالات ذکر شده به هیچ وجه از جمع شدن بین زن و مرد به هر شکل و توجه صرف به ارضای غریزه شهوت، با بی‌توجهی به سایر نیازهای جسمی و روحی یا مادی و معنوی و بدون پذیرش هیچ تعهدی و ترتب هیچ رابطه و ضابطه‌ای، میسر نمی‌گردد، بلکه این تنها «ازدواج» است که می‌تواند این شرایط را فراهم و زمینه‌ی رشد و کمال را مساعد نماید. ب – پس از آن که جایگاه، ضرورت و حتی قداست ازدواج را دانستیم، باید بدانیم که ازدواج بر دو گونه می‌تواند صورت پذیرد که عبارتند از: ازدواج دائم و ازدواج موقت. و آن چه صیغه نامیده شده است، نوع دوم از ازدواج می‌باشد. فرق اصلی این دو ازدواج با یک دیگر، تعیین نمودن و یا ننمودن وقت جدایی است. بدیهی است که هر ازدواجی در نهایت [با طلاق یا مرگ] ختم به جدایی می‌شود و فرق ازدواج موقت با دائم این است که زوجین از قبل این وقت را تعیین کرده و بر سر آن با یک دیگر موافقت می‌کنند. ازدواج دائم سبب ایجاد روابط و بر قرار شدن قوانین و چارچوب‌ها و تعهداتی در روابط شخصی و اجتماعی و می‌گردد. مثل آن که زن و مرد مزدوج محرم یک دیگر می‌شوند و می‌توانند از هم لذت جنسی هم ببرند – مادر زن برای همیشه بر شوهرش حرام می‌شود –  تا زنی را در همسری دارد، نمی‌تواند با خواهر او ازدواج کند - فرزند به دنیا آمده متعلق به پدر است و خرجی او بر پدر واجب است و از پدر ارث می‌برد و ...، در ازدواج موقت نیز همین چارچوب‌ها، ضوابط و قوانین جاری و حاکم می‌گردد، اما چون این ازدواج دائم نبوده، تعهدهای طرفین کمتر می‌شود. مثل آن که همسر حق نفقه ندارد – برای کار کردن، بیرون رفتن و ... نیازی به اجازه شوهر ندارد، مگر آن که حق او ضایع شود – مدت عده زن کمتر است و ... . پس، متعه، صیغه یا ازدواج موقت، همان ازدواج است با وقت معلوم در همسری. لذا از همان قداست، لطافت و ضرورت نیز برخوردار می‌باشد. ج – اما در مورد عمل به این مستحب که گاهی نیز به صورت واجب ظهور می‌کند (مثل ازدواج دائم)، به ویژه در جوانان، به چند نکته‌ی مهم باید توجه نمود: 1-    اصل ازدواج دائم است و ازدواج موقت در واقع یک نوع جایگزین است. بدیهی است که بسیاری [از زن یا مرد] از شرایط لازم برای ازدواج دائم برخوردار نمی‌باشند و بیان شد که ازدواج از ملزومات رشد و کمال است. لذا اسلام رهبانیت را نمی‌پذیرد. 2-    هر مجازی دلیل بر آن نیست که انسان حتماً باید آن را انجام دهد. به ویژه اگر فقط به خاطر نیازهای مادی باشد. بلکه رفع نیاز باید به حد ضرورت انجام پذیرد و اگر ضرورتی نبود، اصلاً انجام نپذیرد. 3-    مجاز بودن ازدواج موقت، مانند مجاز بودن هر حلال دیگری است. لذا باید حدود آن نیز رعایت شود. به عنوان مثال خوردن گوشت حلال نه تنها نیاز ضروری بدن است، بلکه لذت هم دارد و ترک آن نیز جایز نیست، اما اگر کسی زیاد گوشت بخورد، دچار بیماری‌های چون نقرس یا انسداد عروق هم می‌شود و چه بسا سکته کرده و بمیرد. ازدواج موقف نیز همین‌طور است. امام صادق علیه‌السلام ضمن حلال شمردن این نوع از ازدواج می‌فرمایند: اما از زن‌بارگی بپرهیزید. 4-    قاعده‌ی ضرر و زیان باید در هر حلالی نیز رعایت گردد. نمک لازم، واجب، ضروری و خوشمزه نیز برای برخی حرام است، چون موجب ضرر و زیان او می‌شود و سلامتش را به خطر می‌اندازد. پس اگر جوانی (یا هرکسی) احساس کند که با ازدواج موقت دچار ضرر و زیان می‌گردد، مثل این که دیگر نمی‌تواند ازدواج کند – شهوت‌ران می‌شود –نمی‌تواند به همسرش دل ببندد – متعهد شود – خانواده دوست گردد – تقوا را پیشه کند و ...، معلوم است که باید بپرهیزد. 5-    هر حلالی، حدود شرعی خاص خود را دارد. بیان شد که هدف کمال است. پس اگر حدود رعایت نشود یا انجام آن مستلزم مقدمه‌ی حرام باشد و ...، بدون شک مضر است و باید پرهیز شود. د –در مورد روابط آزاد بین دختر و پسر (یا زن و مرد) نیز، با مطالب فوق معلوم می‌شود که این ارتباط آزاد، همه‌ی چارچوب‌ها و قوانین منطبق با نظام خلقت را به هم می‌ریزد، لذا نه تنها موجب فراهم شدن زمینه‌های کمال و حصول آرامش، رأفت و رحمت نمی‌گردد، بلکه زمینه‌های انحطاط و سقوط آدمی به دره‌های هولناک هلاکت را مساعد نموده و موجب استیلای حیوانیت و بروز سبوعیت، ظلم و ناآرامی در فرد و جامعه می‌شود. در روابط آزاد، فقط «شهوت» است که جولان می‌دهد، فقط نیاز جنسی است که فوران می‌کند،‌ فقط جاذبه‌ی سکس است که ایجاد کشش می‌کند و بالتبع جویای آن با توسل به انواع حیل که از جمله آرایش و نمایش جسم و عرضه‌ی آن به بازار عمومی، دروغ، حیله، فریب و ... دام پهن می‌کند. در این نوع از ارتباط، زن و مرد شکار و شکارچی یک دیگرند و نه همسر و در این جنگل هر دو شکار شده و طعمه می‌شوند. ازدیاد طلاق، به هم خوردن خانواده‌ها، آواره شدن فرزندان، بی‌خانمانی‌ها، گسترش فساد، بیماری‌های جسمی و روحی، تجاوز، قتل و چپاول، فراوانی انسان‌های بی‌هویت، بروز عقده‌ها و انتقام‌ها و ...، همه از فرآیند‌های همین روابط آزاد است که به ظاهر شاید لذتی کوتاه، ساده و گذرا به نظر آید. اتفاقاً بر عکس آن چه فمینیسم شعار می‌دهد (که البته عالماً و عامداً در پی تحقق این ظلم بزرگ است)، این روابط آزاد و بی قید است که مرد را به گرگی با نقاب میش و به سلطانی جایر و ظالمی دد منش مبدل و زن را حداکثر به «جنس دوم»، «طفیلی مرد»، «عاملی برای لذت» و حداقل به کالایی جهت انواع منافع شخصی، جنسی، اقتصادی ... و حتی ابزار تحقق سیاست‌های استعماری مبدل می‌نماید (مانند شرایط حاکم بر آمریکا و اروپا). برگرفته از سایت x-shobhe.com

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/74485

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 0 =
*****