سوال اعتقادی: مشروعیت ولایت فقیه به چه معناست؟

21:40 - 1403/01/07

سلام
مشروعیت ولایت فقیه به چه معناست؟

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/286845

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 5 =
*****
تصویر رضایی جواد

با عرض سلام و ادب خدمت شما

از مهم‌ترین سؤال‌ها در بحث نظام سیاسی این است که این نظام سیاسی به چه دلیل اجازه حکمرانی دارد و مردم چرا باید از این نظام سیاسی و قوانین آن تبعیت کنند. آیا شخصی که در رأس جامعه قرار گرفته، حق حکمرانی بر مردم را دارد و مردم ملزم به اطاعت از او هستند یا خیر؟ اگر پاسخ به این سؤال مثبت باشد، حکومت شخص از مشروعیت برخوردار است و اگر پاسخ منفی باشد، حکومت او از مشروعیت برخوردار نیست و غاصبانه است.

پس هنگامی‌که از مشروعیت حکومت فقیه سخن می‌گوییم، مراد این است که فقیه بنابر ادله عقلی و نقلی حق حکومت کردن دارد و مردم ملزم به اطاعت از او هستند. حال ممکن است در شرایطی مانند بسیاری از اعصار پیشین، فقیه نتواند حق خود را اعمال کند؛ اما در این شرایط نیز حق با اوست و کسانی که جایگاه او را تصدی کرده‌اند، غاصب هستند.

منشأ مشروعیت در نظام‌های سیاسی مختلف متفاوت است؛ زور و غلبه، دیدگاه همگان و نظر اکثریت ازجمله این دیدگاه‌ها هستند. اما در فلسفه سیاسی اسلام، هیچ‌یک از این امور مشروعیت آور نیستند؛ بلکه مشروعیت امری الهی است. بر این اساس ازآنجاکه خداوند خالق انسان‌هاست و همه نیازهای انسان را همو تأمین می‌کند، اجازه حکمرانی نیز صرفاً برای خدا و کسی است که خدا او را برای حکومت برگزیند. بر این اساس پیامبر و ائمه علیهم‌السلام به‌عنوان برگزیدگان الهی حق حکومت دارند و بر اساس ادله نقلی و عقلی که در جای خود مفصل بیان شده است، در زمان غیبت ائمه، فقیه جامع‌الشرایط باذکاوت و کاردان، از حق حکومت برخوردار خواهد بود.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه می‌توانید به کتاب «حکیمانه‌ترین حکومت-کاوشی در نظریه ولایت‌فقیه» اثر آیت‌الله مصباح یزدی مراجعه نمایید. ایشان در توضیح معنای مشروعیت در فلسفه سیاسی می‌فرمایند:

هرگاه در فلسفه سیاسی از مشروعیت حکومت سخن به‌میان می‌آید، مراد آن است که چه کسی حق دارد بر مسند حکومت بنشیند و اداره امور جامعه را در دست بگیرد. به‌عبارت‌دیگر، ملاک اینکه فرد یا گروهی در امور اجتماعی حق امرونهی کردن داشته باشند و مردم ملزم به اطاعت باشند، چیست؟ پس منظور ما از مشروعیت در اینجا «حقانیت» است؛ یعنی آیا آن شخص یا اشخاص، گذشته از اینکه ازنظر شخصیت حقیقی و رفتار فردی، شایسته و صالح و عادل هستند یا خیر، به‌لحاظ شخصیت حقوقی، برای حاکمیت و حکومت، ملاک و اعتبار لازم دارند یا خیر؟ همچنین، گذشته از اینکه قوانینی که وضع و اجرا می‌کنند، قوانینی خوب و عادلانه و براساس مصالح عمومی جامعه‌اند یا خیر، آیا اصولاً این شخص یا اشخاص حق داشته‌اند که عامل اجرای این قوانین باشند؟ بنابراین در بحث مشروعیت، پرسش این نیست که آیا قانون، خوب و کامل است و مصلحت جامعه را تأمین می‌کند یا خیر، بلکه سخن ناظر به مجری قانون است که به چه مجوزی حق اجرا دارد؟ همچنین در مشروعیت، بحث درباره کیفیت و چگونگی اجرای قانون نیست که آیا به‌فرض این قانونِ خوب و بی‌نقص، در مقام اجرا نیز خوب و بی‌نقص است یا اینکه مجریان، برای تحقق و اجرای آن، شایستگی و توان ندارند؟ برفرض که هم قانون و هم اجرای آن کاملاً خوب و بی‌عیب‌و‌نقص باشد، بحث دربارة خود مجری و مجریان است که براساس چه ضابطه‌ای بر این مسند تکیه زده‌اند. 

مفهوم مقابل مشروعیت در اینجا مفهوم «غصب» است و منظور از حکومت نامشروع براساس این اصطلاح، حکومت غاصب است. بنابراین، براساس تعریف مشروعیت، که پیش‌تر به‌دست دادیم، می‌توان فرض کرد حکومتی درعین‌حال که رفتاری خوب و عادلانه‌ دارد، غاصب و نامشروع باشد؛ اما مراد از «مقبولیت»، که گاهی همراه با واژه مشروعیت به‌کار می‌رود، پذیرش مردمی است؛ یعنی اگر مردم به فرد یا گروهی برای حکومت تمایل نشان دهند و خواستار اِعمال حاکمیت آن فرد یا گروه باشند و در نتیجه، حکومتی براساس خواست و اراده مردم تشکیل شود، می‌گویند آن حکومت مقبولیت دارد و در غیر این صورت مقبول نیست. به‌عبارت‌دیگر، حاکمان و حکومت‌ها دو دسته‌اند: حاکمان و حکومت‌هایی که مردم و افراد جامعه، به‌رضا و رغبت، تن به حاکمیت و اعمال سلطه آنان می‌دهند و حاکمان و حکومت‌هایی که مردم و افراد جامعه، به‌اجبار و اکراه، از آنان اطاعت می‌کنند. بدیهی است ویژگی مقبولیت به دسته اول اختصاص دارد.

تصویر سنایی
نویسنده سنایی در

سلام‌علیکم

مشروعیت از منظر جامعه‌شناسی به معنای میزان اطاعت‌پذیری حکومت است و با مقبولیت مردمی حکومت ارتباط وثیقی دارد. از منظر جامعه‌شناختی حکومتی می‌تواند مردم را وادار به اطاعت از قوانین خود نماید که بین مردم مقبولیت کافی را داشته باشد و در غیر این صورت حاکمیت با مشکل مواجه می‌گردد و اصل و اساس حکومت با خطر فروپاشی درونی مواجه می‌شود. مشروعیت اصطلاح فقهی و حقوقی نیز دارد و منظور از مشروعیت در آن حیطه حقانیت حکومت است؛ فارغ از اینکه این حق و مطلب درست موردقبول و اطاعت عموم مردم واقع گردد یا نه.

زمانی که فقها و فیلسوفان سیاست درباره مشروعیت ولایت‌فقیه سخن می‌گویند باید به این تفکیک دقت نمایند. منظور ما از مشروعیت ولایت‌فقیه حقانیت آن است. حقیقت با نظر اشخاص تغییر نمی‌کند و نمی‌توان آن را به رأی گذاشت. شیعیان از دیرباز معتقدند که امامت امری است که تنها به نصب الهی تحقق می‌یابد و امام علیه‌السلام حق حکومت خود را از مردم یا بزرگان طایفه یا قدرت نظامی کسب نمی‌کند. اعتقاد به نصب الهی ریشه در اعتقاد به ربوبیت تشریعی و انحصار حق حاکمیت در خداوند متعال دارد. تنها خداست که مالک حقیقی همه‌چیز است و هیچ‌کس حق حکمرانی و اعمال قدرت بر دیگری را ندارد به‌غیراز خدا و مواردی که خدا اجازه داده باشد. خداوند به پیامبران و امامان علیهم‌السلام چنین اجازه‌ای داده است و در زمان غیبت حق حکومت (مشروعیت حکومت) تنها برای افرادی است که علم داشته باشیم امام معصوم علیه‌السلام به حاکمیت آنان راضی است. فقیهان چنین ولایت و حاکمیتی که مرضی باشد دارند؛ پس ولی‌فقیه مشروعیت خود را از نصب عام امام علیه‌السلام و اجازه الهی می‌گیرد.

اینکه گفته شود مردم تعیین نمی‌کنند که دو به‌علاوه دو چهار بشود؛ به معنای اهانت به مردم و نادیده گرفتن خواست آنان نیست. این تنها بیان این نکته است که حق و باطل با خواست عمومی تغییر نمی‌کنند. اگر عموم مردم یک جامعه لواط را بخواهند لواط کار مفید و در راستای سعادت انسان نخواهد شد. حال در امر ولایت‌فقیه نیز ما مدعی هستیم فردی که واقعاً شایسته حکومت است با خواست مردم شایستگی خودش را از دست نمی‌دهد و برای مثال امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام حق حکومت دارند حتی اگر عموم مردم با آنان همراهی نکنند. باید دقت کنید عدم مشروعیت جامعه‌شناختی (مقبولیت عمومی و کافی) موجب می‌شود حاکم حق از حق خود محروم بماند و نتواند حق خود را اعمال کند.

موفق باشید و برای مطالعه بیشتر به پیوند ذیل مراجعه کنید:
https://btid.org/fa/news/58207
https://btid.org/fa/news/112774