با سلام
اگر عدل الهی حکم می کند که هرکسی به نسبت گناهانش مجازات شود چرا در قران از مجازات دائمی در جهنم برای بعضی از افراد حکم کرده که اصلا در تناسب با گناهش نیست چون حتی اگر صدام هم در نظر بگیریم که چند صد هزارنفر آدم بیگناه را کشته باشد باید به همان اندازه زجر بکشد نه بی نهایت که تا جاویدان باید در زجر باشد
----------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register
با عرض سلام مجدد خدمت شما
خداوند متعال بیش از هر دوستی به ما لطف داشته است و به تعبیر عامیانه برایمان سنگ تمام گذاشته است. او گرایش به خود را در فطرت انسان قرار داده است؛ انسان را از نیروی عقل بهرهمند ساخته است؛ پیامبران متعدد با معجزات گوناگون را مبعوث داشته و راه و چاه را به انسان نشان داده است؛ بیماری و سختیها را وسیلهای برای تنبه او قرار داده است تا از خواب غفلت بیدار شود؛ راه توبه و بازگشت را بازگذاشته است و... . شرایط به گونهای است که چه بسا انجام یک عمل انسان را بهشتی کند. بنابر روایات گاهی خداوند، یک شخص را تنها به خاطر یک نماز قبول شدهاش به بهشت میبرد.[1] یا گاهی یک شخص به خاطر یک جرعه آبی که با یاد خدا نوشیده، بهشتی میشود.[2] یا حتی گاهی شخص به خاطر دلسوزی نسبت به دیگری و ناراحتی برای اینکه نتوانسته به او کمک کند، بهشتی میشود.[3]
همه اینها بدین معناست که خداوند متعال سهم خود را به کاملترین نحو انجام داده است و ما نیز باید سهم خود را ایفا کنیم و در حد همان یک جرعه آب برای سعادت خود تلاش نماییم.
اما اینکه فرمودید خداوند از کودکی که فوت کرده سلب اختیار نموده و او را به بهشت میبرد و میتوانست بقیه انسانهای گناهکار را نیز در کودکی، بمیراند، صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا
بنابر برخی از روایات، نوزادی که از دنیا میرود، مانند مجانین و برخی دیگر، در روز قیامت در معرض یک آزمایش قرار میگیرد و عملکرد او در آن آزمایش سبب سعادت یا شقاوت او میگردد. در واقع این کودک نیز تابع عمل خود است؛ اما چون در دنیا فرصتی برای نشان دادن اراده خود نداشته است، این فرصت در قیامت برایش مهیا میشود.[4]
بههرحال از مجموع ادله عقلی و نقلی استفاده میشود که بهشت یا دوزخ نتیجه عمل خود انسان است؛ خواه عمل او پیش از دنیا، خواه در دنیا و خواه پس از دنیا. پس خداوند اختیار هیچکس را سلب نکرده است و هیچکس بدون عمل سعادتمند نگشته است. همانگونه که در ابتدا آمد، او آنچه باید را انجام داده و اکنون نوبت ماست تا آنچه باید را انجام دهیم.
در سؤال شما چند پیشفرض نادرست دیگر نیز وجود داشت که بهصورت مختصر به آن اشاره میکنیم:
1. بلایای طبیعی ناعدالتی نیست؛ زیرا
اولا از ویژگیهای عالم دنیا و جهان مادی است؛ در واقع خداوند متعال جهان را بهگونهای خلق کرده است که بیشترین کمال ممکن را برای انسان فراهم آورد و در چنین دنیای از اموری مانند زلزله و سیل گریزی نیست. البته میتوان با استفاده از علم آسیب این موارد را کاهش داد و انشالله پس از ظهور چنین خواهد شد. (بهطور خلاصه زلزله، همانند مرگ جزئی از عالم طبیعت است و در نظام احسن جای میگیرد؛ پس ظلم و ناعدالتی نیست).
دوما در برخی از موارد بلایای طبیعی اثر رفتار اختیاری انسانهاست. ما نمیدانیم دقیقا چه رفتاری و چگونه در عالم طبیعت اثر میگذارد، اما اصل تأثیرگذاری امری غیرقابلانکار است. آیاتی که میفرماید اگر انسانها ایمان بیاورند، برکات آسمان و زمین بر آنان نازل میشود،[اعراف، 96] به خوبی گویای تاثیر رفتار ما بر چگونگی رفتار طبیعت است. (بهطور خلاصه بلایای طبیعی در برخی موارد، متأثر از رفتار انسان است؛ پس ناعدالتی از جانب خدا وجود ندارد).
2. در مورد علم الهی و عدم منافات آن با اختیار نیز سخن بسیار گفتهاند. بهطور خلاصه اینکه اختیار انسان نیز یکی از اجزای علم الهی است. یعنی خداوند میداند که فرد با اختیار خود چنین کاری را انجام میدهد. در واقع هر چیزی که انسان با اختیار خود رقم بزند، خداوند همان را میداند، نه اینکه آنچه خدا میداند بر رفتار انسان اثر گذاشته و باعث رفتار او شود.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه به پیوند زیر مراجعه کنید:
https://btid.org/fa/news/209200
پینوشت:
[1]. برقی، المحاسن، دارالکتب الاسلامیه، ج1، ص253.
[2]. کلینی، کافی، اسلامیه، ج2، ص96.
[3]. همان، ص196.
[4]. همان، ج3، ص248.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
برای اینکه پاسخ سؤالتان را بیابید، باید اندکی درباره چگونگی رابطه دنیا و آخرت و رابطه خداوند با ما تفکر کنید.
برخی گمان میکنند خداوند، همچون پادشاهی ظالم و مقتدر است و میگوید حرف، حرف من است و باید رعایت کنید. هرکه را بخواهم میبخشم و هر که را بخواهم نمیبخشم.
برخی دیگر گمان میکنند که خداوند، قاضی عادلی است که میان مردم به عدل حکم میکند. او به کسی ظلم نمیکند. چنین خدایی از افراد امتحان میگیرد و مانند یک معلم خوب به تصحیح برگهها میپردازد و آنان که نمره خوبی گرفتند را تشویق و سایرین را توبیخ میکند.
اما حقیقت این است که خداوند همچون هیچیک از این دو نیست.
تصور کنید که با دوستتان در مسابقهای شرکت کردهاید. شما باید با چشمان بسته از مسیری پرپیچوخم عبور کنید و دوستتان که مسیر را میبینید، باید شما را راهنمایی کند. او چون میبیند سمت راست چاله است، میگوید به چپ برو و چون میبیند که مقابلتان چالهای قرار دارد، میگوید بپر. شما اگر به سخن او گوش دهید، مسیر را طی کرده و برنده خواهید شد و اگر خلاف توصیهاش عمل کنید، آسیب دیده و خواهید باخت.
رابطه ما و خدا در دنیا نیز اینچنین است. خداوند که رابطه عمل ما و نتیجه جدانشدنی آن در آخرت را میبیند، میگوید این کار را بکن و این کار را نکن. او میداند که همانطور که شراب در دنیا باعث مستی میشود، در آخرت نیز باعث رنجی فراوان میگردد. همانگونه که مستی اثر خود شراب است، آن رنج اخروی هم اثر خود شراب است؛ نه اینکه خدا بگوید چون تو به سخن من که گفتم شراب نخور گوش ندادی، پس باید رنج بکشی یا چون در امتحان نتیجه خوبی نگرفتی، من به تو نمره نمیدهم و رفوزه میشوی.
با توجه به این توضیح، روشن میشود که خداوند به صدام نمیگوید چون تو مرتکب قتل هزاران انسان شدی، من تو را به جهنم میاندازم و تو را از آن بیرون نمیآورم. بلکه صدام با نتیجه عمل خود مواجهه میشود و این نتیجه میتواند خلود ابدی باشد.
بگذارید از مثال فوق استفاده کنیم. در مثال بالا اگر شما به سخن دوستتان که شما را راهنمایی میکند، گوش نکنید و در چاله بیفتید، پایتان خواهد شکست؛ در نهایت نیز پس از مدتی نیز بهبود پیدا خواهید کرد. اما در همینجا اگر چشمتان آسیب جدی و کور شود، این کوری تا آخر عمر با شما خواهد بود و هرگز التیام نخواهد یافت.
گناهان نیز اینگونه هستند، برخی از آنان نتیجهای موقتی دارند و با گذشتن برزخ از بین میروند. اثر برخی با گذر از برزخ از بین نمیرود و تنها با آتش دوزخ پاک میشود. تعداد بسیار اندکی از گناهان نیز هستند که بههیچوجه اثرشان از میان نخواهد رفت. روشن است که این اشخاص جز خود را نمیتوانند ملامت کنند و همچون شخصی که خود را کور کرده، باید تا ابد، عمل خود را تحمل نمایند.
در روایتی از امام صادق علیهالسلام میخوانیم: «اِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِي النَّارِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِيهَا أَنْ يَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِي الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِيهَا أَنْ يُطِيعُوا اللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّيَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ»، قَالَ: عَلَى نِيَّتِه»؛[الکافی، چاپ اسلامیه، ج2، ص85] «اهل دوزخ ازاینرو در دوزخ جاودان باشند كه نيّت داشتند اگر در دنيا جاودان باشند، هميشه نافرمانى خدا كنند و اهل بهشت ازاینرو در بهشت جاودان باشند كه نيت داشتند اگر در دنيا باقى بمانند، هميشه اطاعت خدا كنند. پس اين دسته و آن دسته به سبب نيّت خويش جاودانى شدند. سپس قول خداى تعالى را تلاوت نمود: «بگو هر كس طبق شاکلهی خويش عمل میکند» فرمود: يعنى طبق نيّت خويش».
بهطور خلاصه عذاب جاودانه، اثر و خاصیّت آن شقاوتی است كه نفس انسان شقىّ بخود گرفته است و در زندگی آخرت که استمرار زندگی دنیوی است بروز مییابد.
ادامه سوال:
در دنیا ناعدالتی های زیادی وجود دارد که خیلی از این ناعدالتی ها منشا طبیعی دارند مثلا زلزله می تواند آدم های بیگناه را مورد رنج قرار دهد اینکه می گویید خداوند مانند یک قاضی عادل نیست بلکه مانند یک دوست راهنما است و ما را از چاله های گناه با خبر می سازد فرض کنید بچه ی تازه به دنیا آمده زیر آوار زلزله جان دهد پس در این دنیا هیچ عملی انجام نداده و قدرت اختیار از او سلب شده است خداوند می تواند با علم غیب بداند چه کسی گناه کار می شود پس بازهم قدرت اختیار از او سلب شده است حال باید نتیجه عملی را بکشد که از قبل توسط خداوند پبشبینی شده یک دوست اگر بداند ما در چاله می افتیم از تمام قدرتش استفاده می کند تا ما در چاله نیفتیم پس چرا خداوند با اینکه می داند هیچ کاری نمی کند اگر هم می خواهد سلب اختیار نکند پس چرا در مورد نوزادی که در زلزله جان داده سلب اختیار کرده است و اگر هم به نوزاد می خواهد پاداش اخروی بابت ناعدالتی در دنیا بدهد چرا برای همه این کار را نمی کند تا همه ی ما نوزادی باشیم که در زلزله جان داده باشیم و به بهشت برویم یا افرادی که خداوند پیشبینی کرده که گناه کار می شوند را به همین شرایط قرار دهد یعنی افراد بد تبدیل به نوزادی شوند که در زلزله جان دهد که دنیا پر از افرادی شود که با اختیار خود خوبی را انتخاب می کنند به این صورت نه اختیار از ما سلب شده و نه بدی در دنیا وجود خواهد داشت که نمونه داستان حضرت خضر و موسی که بچه ای که هیچ گناهی نداشته را می کشد تا وقتی بزرگ شد کافر نشود و پدر و مادر خود را کافر نکند.