سوال حقوقی: گرفتن مهریه...

11:56 - 1401/09/13

با سلام.
در طلاق قضایی، زن مهریه اش را می تواند بگیرد؟

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/227297

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 4 =
*****
تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام علیکم محضر مشاور محترم و تشکر از زحماتتان

 

۱- بنده با خواست خداوند می خواهم بعد از اینکه از همسرم جدا شدم، ازدواج نمایم لذا نفقه ام بر عهده همسر جدیدم است لذا نیازی به این نمی بینم ‌که خانواده پدری ام حمایت مالی ام نمایند. و مهریه ام را نیز که ان شاء الله از این همسر فعلی ام می گیرم

۲- آیا به همسرم باید نام بیماری اش را بگویم؟ چون قبلا" پرسیده بود و نگفتم چون فکر کردم اگر بگویم؛ شاید در روند درمانی اش اختلال ایجاد شود یعنی سوالات مشاور را با خوشبینی ِ تصنّعی پاسخ دهد.

 

 و خدای نکرده از شنیدن نام بیماری اش خیلی عصبانی و برآشفته بشه

۳- پس اگر پیشنهاد درمان را نپذیرفت؛ راه طلاق را بروم؟ 

۴- فقط خیلی دوست داشتم بدانم و مطمئن شوم که خداوند و امامان هم به این جدایی راضی اند. و با دیدن یک نشانه ای در این زمینه، دلم آرام گیرد از این بابت. راه حل شما برای این مسئله؟

۵- آیا به فامیلهای شوهرم علت جدایی را بگویم؟ و آنوقت آنهایی که از ایرادهای همسرم مطلع نبودند، مطلع می شوند. و البته با جَوسازی همسرم علیه خانواده پدری ام ، البته رفع اتهام از خانواده پدری ام می شود. و اینکه به غیر از بحث پولی ماشین که خانواده پدری ام داده بودند و همسرم بد برخورد کرده بود ، بحث بدبینی اش را نیز به آنها بگویم یا نه

۶- البته فکر میکردم اگر دخترم ازدواج میکرد خیلی خوب میشد چون خیلی حساس است و خدایی نکرده غصه نخورد زیاد اگر ازدواج کنه مثل هر دختر دیگری که از خانواده پدری اش به نوعی جدا میشه و می رود سر زندگیش او هم میرود سر زندگی‌اش و مجالی برای غصه خوردن ندارد. یادمه یه بار از چند باری که چند ماه در خانه مادر بودم وقتی برگشتم دخترم از غصه پیر شده بود یعنی پدرش که عادت داره انقدر در گوش این بچه حرف میزند مگر اینکه دیگر این کار را نکند.

خواهر شوهرم قبل از محرّم صفر امسال، دخترمو برای پسرش گفته بود که همسرم گفت نه ولی نظر من، به پسرش۵۰-۵۰ بود یعنی باید مشاوران بگویند که به درد هم میخورند یا نه ولی چطور همسرمو راضی به این امر نمایم و یا اگر پسر عمه اش هم نه بالاخره پسر زیاده فقط باید همسرم رضایت بدهد و پسرم هم اگر با من بیاد؛ لابد سرش گرم میشه و مجالی برای غصه خوردن نداره چون اگر خواهرش ازدواج کرد و پدرش هم سرکار برود(هر چند مادربزرگش در طبقه پائینه ولی از دست و پا افتاده است و بالاخره) تنها که نمیشه در خانه بماند و غصه بخورد اگر دادگاه قبول کند که پسرم با من بیاید

۷- آیا به همسرم بگویم که اگر روند درمانی اش را شروع نکرد پس راهی جز طلاق باقی نمی ماند؟ یا نیازی نیست که بگویم ولی در عمل اگر درمان را انتخاب نکرد طلاق بگیرم

 

(البته بحث روند درمانی را اگر بگویم فقط برای این است که نهایت سعیم را برای این زندگی نموده باشم و بعدا" مسئول و پشیمان نباشم وگرنه تمایلی به این زندگی ندارم)

هرچند همسرم هم اگر قبول کند که برگردد به زندگی ام در مظانّ اتهام طمع داشتن به مال خانواده پدریم است اگر در موارد مکتوب بین من و همسرم این را بنویسم یا بگویم که آن پول خانواده پدری ام مال من است و او حقی ندارد به محض دیدن این حرف، ممکن است که نوشته را پاره نماید مگر اینکه با مراجعه به مشاور، خود مشاور برای این مسئله راه حل ارائه دهد

۸- درباره دست نوشته گرفتن از برادرانم راستش چون خاطره خوبی از این پول ندارم چندان تمایلی این کار ندارم.

 

و هر چه خداوند بخواهد؛ همان می شود

تصویر ابراهیمی راد

مرحله دوم:

با سلام و احترام مجدد خدمت شما کاربر محترم

 در خصوص سؤال مجدد شما با توجه به اهمیت موضوعاتی که مطرح فرمودید، نسبت به هرکدام پاسخ مقتضی داده می‌شود. لطفاً ارتباط خود را مرکز پاسخگویی حفظ نمایید.

1- با توجه به بیماری پارانویید شدید همسر شما و همچنین سایر رفتارهای دیگر که از این بیماری منشأ می‌گیرد تصمیم نهایی بعد از اتخاذ مشورت‌های لازم از اهل شور و مشورت و همچنین در صورت داشتن خانواده‌ای که بتواند از شما هم حمایت مالی و عاطفی و اجتماعی نمایند، تشخیص خودتان بر اساس مواردی که ارسال گردیده است (1- یا ماندن در زندگی و پذیرفتن شرایط موجود 2- یا اینکه طلاق هرچند که آسیب‌های خاص خود را دارد اما در صورت حمایت عاطفی و اجتماعی و مالی از طرف خانواده می‌تواند به‌عنوان یک راه حل باشد) را اتخاذ نمایید.

2- بیماری پارانویید اصولاً یا ناشی از وراثت است که انتقال آن به دیگری است و تقریباً غیرقابل درمان است. یا ناشی از رفتارهای و آسیب‌های محیطی است که همسر شما در طول زندگی مشاهده کرده یا تجربه نموده است که در هر دو صورت تا آخر عمر آن را به همراه خواهد داشت

با پیشنهاد مجدد شما چنانچه بپذیرند زیر نظر یک روانشناس و روان‌پزشک و روانکاو متبحر و متخصص و متعهد مسیر درمان ایشان را که دو سال به طول می‌انجامد تحت درمان قرارگرفته و هر دو نفر نسبت به آموزش مهارت‌های لازم اقدام نمایید. چنانچه پذیرفتند یک توافقنامه بین شما مکتوب گردد که هر دو نفر شما انتظارات از همدیگر را برای طرف مقابلتان نوشته و تحت نظر مشاور و راهکارهایی که در این زمینه به شما می‌دهند به مدت سه ماه به‌صورت آزمایشی ادامه دهید. اگر مفید بود دوره را تکرار نمایید

3- امربه‌معروف و نهی از منکر یک فریضه واجب الهی است که تکلیف و واجب کفایی است که با توجه به منع همسرتان که احتمالاً به سبب ترس و نگرانی ایشان از آسیب دیدن شما است، در صورت تشخیص وجوب امربه‌معروف در آن لحظه از شما ساقط نمی‌شود اما اگر ارکان امربه‌معروف برای شما وجود نداشت مثلاً خوف جانی عقلایی، خوف حیثیتی، ظن به عدم تأثیر بر روی شخص ضرورت آن در چنین شرایطی از عهده شما ساقط‌شده است

4- با توجه به هزینه‌های بالای همکاران در کشور، ارتباط خود را مرکز اندیشه برتر حفظ نمایید

5- هم سر نیست...ارائه راهکارها و علل آن

6- سعی کنید پای خانواده‌ها را به میان نکشید...راهکارهای مقابله با فضولی خانواده‌ها

7- با توجه به تقسیم خانه توسط خانواده شما، حتماً یکدست نوشته‌ای از کل برادران و خواهران نان داشته باشید که سهم شما از خانه محفوظِ

8- همسر شما به خاطر ترس شما از طلاق به‌عنوان نقطه‌ضعف دارد از شما سوءاستفاده می‌کند، سعی کنید باقدرت و با درایت قدم بردارید و خودتان را به‌عنوان زنی شکننده و ضعیف خود را نشان ندهید و اجازه هرگونه سوءاستفاده از خود را از او مسدود و سلب نمایید. اگر چنانچه ارثیه‌ای باشد متعلق به شماست وایشان هیچ حقی یا طمعی در ارث شما ندارند و نفقه و حقوق زن بر عهده مرد است نه زن خانواده

9- اینکه خریدهای سنگین را به ترس یا طمع از احتمال گرانی انجام می‌دهد، نشان‌دهنده این است که از درون نوعی تکانه ناکامی و زودرنجی دارد

در پایان برای شما آرزوی موفقیت و شادکامی رادارم. اگر در این زمینه سؤالی داشتید در ادامه همین پست بفرمایید.

موفق باشید

تصویر ابراهیمی راد

با سلام و احترام خدمت شما کاربر محترم

 در خصوص سؤال مجدد شما با توجه به اهمیت موضوعاتی که مطرح فرمودید، نسبت به هرکدام پاسخ مقتضی داده می‌شود. لطفاً ارتباط خود را مرکز پاسخگویی حفظ نمایید.

مرحله اول:‌بیان مهارت‌ها و بیست نکته کلید طلایی برای بهشت زندگی

مرحله دوم: بیان سایر موارد

بیست نکته کلید طلائی مهارتی برای رسیدن به بهشت زندگی

1- همسرتان را به‌عنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید. لذا باید تفاوت‌های چندگانه بین زن و مرد را بدانید

2- همسر خود را به چشم یک شی‌ء مسئول ننگرید. بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید.

3-جنبه یا بخش‌هایی از شخصیت شوهرتان را که باعث تمایز او از سایرین می‌شود هم در جمع اقوام و فامیل و دوستان و گاهی زمانی که باهم تنها هستید موردتوجه و تحسین قرار دهید.

4-برای این‌که همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و احساساتش ارزش قائل شوید اگر حرف‌ها و گفته‌های او مطابق میل شما نیست از خود واکنش تند نشان ندهید زیرابه این وسیله بذر بی‌اعتمادی در زندگی خود می‌کارید.

5-وقتی همسرتان با شما درد دل می‌کند و راز دلش را با شما در میان می‌گذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بی‌رحمانه است.

6-به‌طور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث می‌شود که شوهرتان از شما فاصله بگیرد.

7-او را به درک نکردن، عدم صمیمیت و بی‌احساس بودن متهم نکنید؛ زیرا او درک کردن، صمیمیت و بااحساس بودن را به شیوه مردانه نشان می‌دهد.

8 - نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه همسرتان این نیازها را بازگوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سؤال کرده و دیدگاه‌های واقعی وی را نسبت به خود وزندگی‌تان دریابید و درنهایت جوابی را که شوهرتان می‌دهد بدون انتقاد و جبهه‌گیری بپذیرید.

۹- زمانی که همسرتان با شما صحبت می‌کند به‌دقت به حرف‌های او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفته‌های او عدم علاقه شمارا نشان می‌دهد.

10- هیچ‌وقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام می‌دهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت می‌کند، آن را بیش‌ازاندازه لوس ندانید او به شیوه خود ابراز محبت می‌کند.

۱۱- او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلکه به وجود او نیز اهمیت بدهید. به‌عنوان‌مثال اگر در سالگرد ازدواجتان، هدیه‌ای به او می‌دهید سعی کنید از قبل در مورد هدیه موردعلاقه‌اش اطلاعاتی به دست آورید.

۱۲-از همسر خود انتظار نداشته باشید که با تمامی طرح‌ها و ایده‌ها و افکار شما موافق باشد و آن‌ها را تحسین کند. واقع‌بین باشید و به او اجازه دهید که نظرش را هرچند که برخلاف میل شما باشد، بیان نماید.

 ۱۳- اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نکته رازمانی که وی عصبانی است بیشتر مراعات کنید. در بسیاری اوقات حالت روحی او برای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او می‌شود.

 ۱۴- برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید؛ زیرا این حالت شما باعث می‌شود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بی‌طاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجشتان می‌شود؛ بنابراین سعی می‌کند که ارتباط کلامی کمتری داشته باشد و همین امر باعث ناراحتی شما می‌گردد.

 ۱۵- سعی کنید که در ارتباط با همسرتان همواره هویت خود را با عنوان یک زن و همسر حفظ کنید. زنی که توجه به روابطش به قیمت از دست دادن هویتش تمام شود به خود و روابطش صدمه می‌زند؛ زیرا این مسئله باعث می‌شود که وی خود را بخشنده‌تر و دوست‌داشتنی‌تر از شوهرش ببیند و فکر کند که همسرش بی‌نهایت خودخواه و ناسپاس است. مردها با زنی به‌عنوان همسر در ارتباط دائمی باقی خواهند ماند که هویت مستقل و قوی خود را حفظ کند.

 ۱۶- اگر احساس می‌کنید که در روابط خود با همسرتان از عزت‌نفس پایینی برخوردارید و میل دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار شوید اشتباه می‌کنید. این مسئله مشکل شماست شخصاً روی آن کارکنید و در صورت لزوم از یک روان‌شناس کمک بخواهید.

 ۱۷- زمانی که همسرتان از فشار عصبی رنج می‌برد سعی نکنید ازلحاظ احساسی به او نزدیک شوید؛ زیرا اگر برای صمیمیت و نزدیک شدن به او فشار آورید فقط او را عصبانی‌تر کرده و از خود دور می‌کنید. زمانی که استرس او کم شود به حالت عادی خودش برمی‌گردد.

 ۱۸- در زندگی زناشویی خویش سعی کنید خود را مسئول خوشبختی خود بدانید. زنی که مسئولیت خوشبختی زندگی مشترک را فقط بر عهده شوهرش می‌گذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار می‌آورد.

۱۹- او را به دوست‌نداشتن و گریزان بودن از همسر وزندگی متهم نکنید؛ زیرا وی اعتقاد دارد که شریک زندگی‌اش را دوست دارد و از او گریزان نیست ولی به نظرش او را متهم به چیزی می‌کنید که در موردش صدق نمی‌کند و این مسئله موجب کدورت در روابط می‌شود.

 ۲۰- وقتی شما درمی‌یابید که در ایجاد مشکلات زندگی خود سهم داشته‌اید و آن را به همسرتان بگویید عشق و محبت بار دیگر در زندگی‌تان شکوفا می‌شود؛ زیرا بعدازآن همسرتان نیز سهم خود را می‌پذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل برمی‌آید.

ادامه دارد...

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام علیکم و تشکر از پاسختان

 

در ادامه:

مرحله اول = راهکارها و تکنیک های مهارتی موقت را که فرمودید، در صورت صلاحدید ارائه فرمایید

مراجعه حضوری= همسر بنده جزء مردهایی است که با بیرون رفتن زنشون از خانه مشکل دارند یعنی به فرض بخواهم دخترم را از مدرسه به خانه بیاورم؛ یا احیانا" برای خرید به بیرون بروم؛ می گوید که پسرم که کلاس پنجم است با من بیاید و تنها نروم پس چگونه ممکن است که بگذارد که تنهایی به مرکز مشاوره بروم و اگر بگوئید که با هم برویم؛ مثل خیلی از مردهای دیگه اهل مشاوره رفتن نیست مگر با هزاران ترفند.

 

همسر بنده، کج باوری- بدبینی(پارانوئید) دارند و این تشخیص را افرادی شبیه حضرتعالی که خداوند خیرتان دهدکه به طور رایگان به مردم پاسخگو هستید صحه بر آن گذاشتند و شاید همین یک نکته برای اینکه شما هم این مشکل ایشان را تایید نمائید بس باشد که درباره تولد هر دو فرزندم، ایشان این حرف را به زبان آورد که در یک وقت مناسب باید آزمایش DNA انجام شود برای اینکه معلوم گردد که فرزندانمان، واقعا" از ایشان هستند یا خیر.

و شاید ۶ ماه پیش بود که با این ترفند، او را به مشاوره ای در قم کشاندم[ما در استان تهرانیم] که برای بی خوابی ام مشاوره برویم ولی در اصل منظورم، برای راه حلی جهت اختلافات همسرم با خانواده ی پدری ام بود( و البته همین موضوع یعنی دلیل اصلی مراجعه به مشاور را به خود مشاور هم گفتم البته با مقداری تاخیر) هر چند بدبینی او را نیز جزء لیست علتهای مراجعه ام به مشاور برای مشاور نوشته بودم که البته شاید هیچ نتیجه ای از آن مشاوره نگرفتم و همسرم هم فهمید که به اسم بی خوابی ولی در اصل برای حل اختلافاتش با خانواده ام او را به مشاوره کشانده بودم

فرزندانم متولد ۱۳۸۹ و ۱۳۹۱ هستند که اولی دختر و دومی پسر است. وقتی دخترم شیرخواره بود به عنوان راه حلی برای حل مشکلاتمان و به طور آزمایشی، طلاق رسمی گرفتیم و بعد از عده، رجوع داشتم. آن موقع ها یه مقدار مشاوره رفتیم این ور، آن ور. البته بنده، زیاد مثل ایشان متخصص در گفتن ایرادهای همسرم نبودم آن هم با پیاز داغ فراوان. شاید به علت اینکه آیه "هن لباس لکم و انتم لباس لهن" مانع بود ایراداتش را به خانواده ی خودم وبقیه و گاهی حتی به مشاور بگویم که البته لابد زیاده روی بوده در عمل به این آیه و لابد بهتر بود که ایراداتش را به خانواده ام می گفتم(البته بالاخره یه مقداری حتما" گفته بودم)

 و همسرم هم به بنده پول تو جیبی نمی دهدکه بخواهم با آنها کتب الکترونیکی(فایل pdf) در گوشی بخرم درباره افزایش مهارتهای لازم در زندگی زناشویی.  

البته بنده متاسفانه خودم هم از او درخواست نمی کنم چون می گوید ندارم یا خرجهای لازمتر هست و متاسفانه دیگه اصرار نمی کنم یعنی متاسفانه سختم است برای پول گرفتن بهش اصرار کنم و البته متاسفانه شاید یک نوع روحیه مردانه باشد که دارم یعنی حتی لباس هم بخواهم بخرم که نیاز دارم به آن، به او نمی گویم به دلیلی که عرض شد که می گوید خرج واجبتر دارد و من هم بهم بر می خوره که اصرار کنم

البته در حالیکه می بینم اگه فرزندم برای مدرسه، مقوا یا خرت و پرت هایی که روی هم ممکنه پولش، پول چند تای کتاب من بشود را راحت می خرد و دخترم هم بهش اصرار می کنه

۲- منظورتان از "اجازه آزادی عمل به همسرتان بدهید" چیست؟ آیا منظور؛ این است که همسرم تحت درمان قرار بگیرد و در روند درمانی اش؛ به همسرم آزادی عمل بدهم تا هر اتفاقی که در روند درمانش افتاد را پذیرا باشم؟

خوب به نظرتان همسر من با اوصافی که از او و فراری بودنش از مشاوره گفتم، تن به درمان و آمدن به مشاوره می دهد؟ چگونه؟

ضمن اینکه مشاوره ها هم هزینه هاشون عموما" بالاست. البته به جز امثال شما که خدا خیرتان دهد و رایگان، راهنمایی می فرمایید

شما فرمودید تا دیر نشده به افزایش مهارتها بپردازیم که فرزند طلاق و تبعاتش را نداشته باشیم.

شما فرمودید که چرا وقتی زن و شوهر که عاشقانه همدیگر را دوست داشتند و دارند چرا وقتی که بعد از یک روز خسته کننده به هم می رسند تازه دعواهاشون شروع میشه

و گفتید دلیلش نداشتن هدف در زندگی است و ....

بنده از ابتدا شخصیت و روحیات ایشان را شناختم که مثلا" با کار بیرون از منزل، مشکل دارند و...

و از ابتدا، با نهایت ِ دو دلی با ایشان ازدواج کردم چون بنده، با رعایت حجاب اسلامی، در بیرون رفت و آمد داشتم مثلا" تنهایی به بهشت زهرا می رفتم و در ابتدا هم ایشان مرا در همانجا در گلزار شهدا در حالیکه تنها بودم دیدند و خواستند که با هم صحبت کنیم و در مراحل بعد هم خواستگاری انجام شد. و علتی که با وجود دیدن این تفاوتها باز با ایشان ازدواج کردم این بود که از اساتیدم در حوزه علمیه فردی بود که می گفتند در، ازدواج ایرادهای بنی اسرائیلی نیاورید می گفتند قرآن اگر برای همه زمانهاست پس بحث ایراد بنی اسرائیلی 

صفحه ۲

اش هم برای الآن هم هست و لذا در ازدواج ایرادهای بنی اسرائیلی نیاورید و البته بعدها فهمیدم که منظورش فقط در مسائل مالی بوده که مثلا" مهریه ۱۳۰۰ تا و در جهیزیه ی آنچنانی و... ولی بنده فکر کردم که این حرفش درباره مسائل غیر مالی هم هست مثل مسائلی که مربوط میشود به شخصیت و روحیه و اینها لذا با وجودی که تفاوتهای زیاد بین خودم و او را می دیدم ولی گفتم ایراد ِ بنی اسرائیلی نیاورم! و در نهایت ِ دو دلی قبول کردم و البته قبل از بله برون هم یک سِری سوالات نوشته بودم تا به عنوان سوالات نهایی از او بپرسم. سوالات مهمی مثل نظرش درباره اشتغالم در بیرون از منزل چون حس کردم که با اینها مخالف است ولی خواستم برای اطمینان باز بپرسم از او ولی در حالیکه دو خانواده منتظرم بودند تا بروم و صیغه عقد بله برون را بخوانند با برگه سوالات در اتاق مانده بودم با تردید. و ترسیدم اگر بگم این سوالها را از او می خواهم بپرسم؛ برادرم ناراحت شود که حالا چه وقت پرسیدن سوال است حالا که این همه آدم اینجا جمع شده و منتظرند برای خطبه، تازه می خواهی سوال بپرسی؟ و نپرسیدم و فقط به یکی از ۴ برادرم سوالها را نشان دادم و گفتم اینها سوالهای خوبی هست که از او بپرسم؟ سوالها را خواند و گفت بله سوالهای خوبی است و رفت ولی قبل از عقد نپرسیدم

و البته ۲ رکعت نماز برای کمک از ائمه خواندم که هر چه صلاح است پیش بیاید و زن داداشم هم که با دیدنِ چهره ام به تردیدم پی بُرد گفت ۲ رکعت استغاثه حضرت زهرا بخوان و خواندم و از آنها خواستم که اگر به صلاحم نیست خودشان مانع شوند

شما فرمودید که "بعد از یک روز خسته کننده به هم می رسند تازه دعواهاشون شروع میشه" 

نه. خدا کمک کرد بعد از ۱۵ سال زندگی مشترک به این مرحله برسم که وقتی ایشان می آید دعواهامان شروع نشود و البته اینطور هم نیست که بتوانم با ایشان راحت حرفهایم را بزنم ایشان بسیار بسیار بسیار پُر حرفند حرفهای تکراری و بد هم برداشت می کنند حرفها را لذا اصولا" نمی تونم درد و دل کنم یا حرفی بزنم فقط شنونده ام معمولا"

و موضوعی هم که گفتم سَر آن بحثمان شد موضوع امر به معروف و نهی از منکر بود که ایشان به شدت مخالف تذکر لسانی اند ولی بنده به آن پاییندم البته در حضور او تذکر نمی دهم ولی مدیر مدرسه دخترم که خیرِ سرش مدیر مدرسه ی شاهد هست یکبار که برای دخترم وسیله ای را به مدرسه می بُردیم خواست با بنده و همسرم صحبت کند و مثلا" بگوید که نگران بنده است که مبادا بلائی سَرَم بیاید از مَردُم و اولیایی که به مدیر می گویند این خانم نباید به دختر ما بگوید حجاب اسلامی. یا اینکه دخترشان از آنها پرسیده تحریک یعنی چه این خانم گفته با بد حجابی مَردها تحریک می شوند و اولیا گفته اند اگر بگویم حجاب اسلامی، دیگه هر چی دیدم از چشم خودم ببینم و اینها....

خلاصه سرتان را درد نیاورم. همسرم هم قبلا" به من گفته بود که اگر بفهمم که امر به معروف می کنی طلاقت می دهم و آن موضوع که بحثمان شد همین بود. لازم به ذکر است که بنده دوره آموزش امر به معروف را تحت اشراف علمی استاد علی تقوی دیده ام آفلاین و مجازی(به جز یکی دو جلسه ی آنلاین در اسکای روم) و حرف بدی هم به مَردُم یا دختراشون نمی گم. اوّلها می گفتم حجاب اسلامی. بعد دیگه می گم دختر قشنگم حجای اسلامی. و این کلمه تحریک را هم که گفتند، خب بله بهتر بود نمی گفتم بالاخره انسان جایز (ممکن) الخطاست.

شما فرمودید نداشتن هدف از علل مهم شروع شدن دعواهاست

بنده هدفم در زندگی سعی می کنم بندگی خداوند باشد و یاری امام زمانم. لذا فرزند آوری را وظیفه شرعی خود می دانم با توجه به فرمایش حضرت آقا درباره جهاد فرزند آوری. ولی ایشان با جهاد فرزند آوری مخالفند و در اصل، به نظرم از مسائل مالی اش می ترسند که خودش هم اقرار به این موضوع نموده اند ولی در کنارش هم می گویند که وقتی که خوبی؛ با خود می گویم که ۱۰ تا بچه هم کم است و وقتی که بدی با خود می گویم که همین ۲ تا هم زیاد هستند. ولی بحث مالی و بدبینی اش به رزاق بودن خداوند به نظرم دلیل اصلی مخالفتش با فرزند آوری است به هر حال بد بینی در ایشان یک مشکل قدیمی و ریشه دار است مثلا": گوشیمو چک میکنه. مخاطبامو حذف می کنه. هر چند سعی می کنم جلوی او گوشی دستم نگیرم

هم سِر نیست نخود در دهانش خیس نمی خوره حرفهای زندگیمو راحت می گه به خانواده اش و میگه ما پنهان کار نیستیم مثل تو و خانواده ات

[خانواده ی پدری ام که حدود یکساله قطع رابطه ام تقریبا" به جز دو ، سه مورد که رفتیم آن هم ختم به ناراحتی چون سهم خواهی می کرد بوسیله من از خانواده پدری ام. قبلش هم یعنی از همان اول ازدواج تقریبا" از آنها یه جورایی قطع شدم. تلفن که نمی شد کنم چون گوش میداد تلفنمو و از همون وقت که در عقد بودیم گفت به خانواده ات هیچی از خودمون نگو من هم روی سادگی فکر کردم باید این جور حرفهای شوهر را نیز گو تبلت:

صفحه۳

 

ش داد ] 

و یک زخم عمیقی که بر پیکر ِ روانِ همسرم وارد آمد بحث ندادن سهم خانه ام از طرف خانواده پدری ام است. که البته همسرم هم سهم بزرگی در وارد آمدن این جراحت داشت.

شرح

وقتی که طلاق گرفته بودم؛ که قبلا" هم عرض کردم- ظاهرا" همسرم گفته بود که از خانه ی پدری ام بیرون نروم و ظاهرا" خیلی در خانه بودم یعنی گاهی شاید مسجد یا پارک هم با بچه می رفتم ولی در مجموع سختم بود و به مادرم گفتم که نمیشه یک آپارتمان مستقل برایم تهیه کنی؟ البته خانواده پدری ام خیلی خوبند و سختی من مربوط میشد به خودم که یک زنم و بعد زندگی مستقل، در نزد والدین زندگی کردن سختشه و اینکه همسرم ظاهرا" گفته بود به این شرط طلاق آزمایشی می دهم که از خانه آنها بیرون نروی.

خلاصه مادرم گفت که اول باید این خانه را بکوبیم و بسازیم و بفروشیم تا برایت بتوانم خانه مستقل بگیرم. بعد از اتمام عده، بنده، رجوع کردم

ولی مادرم خانه را کوبید و ساخت و فروخت و به برادرهام سهمشان را داد و خواست به من هم بدهد که برادر بزرگترم گفت اگر به او بدهی که مثل مهریه اش از او می گیرد. مهریه ام در ابتدا ۱۱۴ سکه بود که در طلاق آزمایشی، چیزی از مهریه نگرفتم جز مقدار ناچیزی که به طور اقساطی هر ماه می داد چون گفته بود طلاق در صورتی می دهم که مهریه ام را ندهد. خلاصه خانواده پدری ام سهم مرا ندادند تا اگر دوباره طلاقم داد خانه داشته باشم و سر همین مسئله بارها و بارها همسرم مرا می فرستاد تا با آنها صحبت کنم و مطالبه کنم. ولی من در درونم معتقد بودم که بنده طلبی از آنها ندارم یعنی همسرم می گفت که ارث را به من هم باید بدهند ولی من در درونم معتقد بودم که والدینم که هنوز نمرده اند پس این ارث نیست و طلبی هم ندارم ولی همسرم طلبکار بود و من هم با خانواده پدری ام گاهی حرف میزدم و چیزهایی می گفتم پیرو خواسته ی همسرم ولی در درونم اعتقادی به آن نداشتم به دلیلی که عرض شد و همسرم هم گویا می فهمید که اعتقادم چیست و می گفت تو خائنی. تو دلت با آنهاست. شریک دزد و رفیق قافله ای.

تا اینکه درباره این موضوع یکبار از مرجع تقلیدم استفتا کردم که نقل به مضمونش یک جمله مهمش که یادمه این بود که سعی در اصلاح روابط کنم. یک استفتا هم قبلا" از رهبری مطلع شده بودم که: والدین در زمان حیاتشان می توانند اموال خود را به طور نامساوی بین فرزندان تقسیم کنند مشروط به اینکه ایجاد دشمنی نشود

خلاصه بنده یک بار به طور جدی که اعتقاد درونی ام بود رفتم تا با خانواده پدری ام صحبت کنم که برای اصلاح روابط، مقداری از آن سهمم را به من بدهند و آنها می گفتند که اصلاح روابط، از سوی همسرت باید باشد چون در ابتدا او این رابطه را خراب کرد. یعنی در سال ۹۱ که پسرم به دنیا آمد، خانواده پدری ام پول یک ماشین صفر را که ۱۵ میلیون بود را دادند به علت اینکه راه دور بود و با ۲ تا بچه کوچک، از این ماشین به آن ماشین، با بار و وسایل، اذیت نشم ولی همسرم به جای تشکر، گفت که چرا می گید با این پول ماشین بخرم؟ خودم هر طور که دوست داشتم خرج می کنم و قسطهای خانه اش را داد و اینکه بعدا" هم که خواست ماشین بخره دیگه از پولش کم شده بود و نشد

و خانواده پدری ام (برادر بزرگم) می گوید که این سهمت را نگه داشتیم برای بچه هات. برای پیری و کوری ات. الآن بدهمو تمومش کنین، دیگه من نمی تونم جمعت کنم و مادرم هم که در خانه ی (سهم) من نشسته، میگه به همه هم گفته ام که وقتی مردم، این خانه برایت باشد و البته پدرم باغی داره حدود دو هزار و خرده ای متر است که از آن هم می خواستند به جای خانه مادرم به من بدهند که برادرم ظاهرا" مخالف است

و همسرم همچنان معتقد است که من دلم با آنهاست و یک خائنم پس باید طلاقم دهد و طلاق توافقی را چند وقت پیش برای همین براه انداخته بود که البته مادرش رفت مشهد و ظاهرا" دعا کرده بود برای زندگیمون و مدتی خوب بودیم تا اینکه بحث امر به معروف پیش اومد و حرف طلاق شد....

و درباره قرض گرفتن، بنده معتقدم، عزت نفس آدم طوری باشه که بمیره یا یه چیزی در این حدود، ولی از فردی چیزی نخواد ولی او به راحتی قرض می کنه یعنی قرض کردن براش سخته و رو زدن به آدمها ولی این کار را انجام می دهد به راحتی! 

و از مغازه ها هم نسیه می خرد.

می رود از ترسش از اینکه جنس ها بعدا" گران نشه سه چهار تا کیسه برنج یا بیشتر و ۷ ، ۸تا روغن می خره (شاید در دو مرحله) قرضی و نسیه. و از مغازه ها هم دستش برای خرید به کم نمی رود زیاد خرت و پرت می خرد یا گاهی هم کم می خرد ولی به نسیه. البته خیلی کم هم گاهی نقدی می خرد. مادرش هم همینطوره. یعنی همسرم به مادرش رفته.ولی معتقدم این بدبینی به خداوند است که فردا یا بعدا" جنس گرون میشه یا نایاب میشه. خدای فردا، همان خدای امروز و روزی رسان است. و نباید اینطوری برنج و روغن را نسیه گرفت

مکانیک بوده رها می کنه به حساب اینکه مبادا حروم حلال بشه در

 صفحه۴

کارش چون کتاب رجبعلی خیاط را خوانده که چقدر حساس بودند به حروم حلال و فعلا" رانندگی می کنه و برای همین بدبینی اش زیاد نمی تونه با صاحب کارها بسازه. [فوقش رد مظالم می تونه بدهد البته اگر مرجعش لازم بدانه]

اخیرا" هم که یک شغل انبارداری کارخونه بهش پیشنهاد شد اولش ۸تومن و بعد که گفت ۹ تومن باشه؛ و شد ۹ تومن. ولی به خاطر سفته ی ۵۰۰ میلیونی قبول نکرد گفت اگه سفته را بذاره اجرا، چی؟ در حالیکه معرفی کننده ی این شغل، یکی از دوستای قدیم خودشه که آنجا هم چند ساله که مشغول به کاره.

متولد۵۵ است و بنده متولد۶۱

 

پوزش از اطاله ی کلام

 

تصویر ابراهیمی راد

با سلام مجدد خدمت شما کاربر محترم

در ادامه جواب قبلی پیشنهادها و راهکارهای زیر را تقدیم می نمایم. در ابتدا در مورد مهریه ای که به آن اشاره فرمودید ، لازم نیست همسر شما بگوید ندارم یا نمی‌دهم. دادگاه او را مجبور به پرداخت می نماید اما قبل از اجرا در آوردن مهریه موارد ذیل ضروری می‌باشد.

مرحله اول: راهکارها و تکنیک‌های مهارتی موقت

مرحله دوم : بیست نکته و کلید طلایی در رسیدن به آرامش و بهشت زندگی

 1- مقاومت و مدارا کردن

 مقاومت و مدارا کرده و از طریق مراجعه حضوری به یک مرکز مشاوره خانواده  یا روانشناس متبحر نسبت به مسیر درمان  خود وهمسرتان  اقدامات لازم را انجام نمائید. دلایل اختلاف متفاوت می‌باشد که بخشی از آن روحی و روانی می باشد  .بخشی مربوط به نداشتن مهارت های زندگی بوده که فقط از طریق مراجعه و درمان حضوری به یک روانشناس یا روانپزشک متبحر امکان پذیر است،که از طریق مصاحبه حضوری وانجام  تست‌های شخصیت مشکل اصلی در اختلافات شما را شناسایی نماید.

2- اجازه آزادی عمل به همسرتان بدهید

دومین راهکاری که می توانید انجام دهید این است که به همسرتان اجازه آزادی عمل بدهید، قطعاً انتخاب سختی است، اما بعنوان یک راه حل در شرایط فعلی کارگشاست، چرا که در هر صورت ایشان اگر تحت درمان واقعی قرارنگیرد این رفتارها ادامه دار خواهد بود که واقعا برای یک زن متعهد مثل شما دنیایی از ویرانی خواهد بود.

3- به همدیگر فرصت دهید

شما به هر حال مسیر جدایی را دنبال خواهید نمود ، اما به نظر مشاور شما یک دوره چهار ماهه و تحت نظر مشاور،آموزشهای لازم را ببینید و مو به مو آنها را در زندگی روز مره خود پیاده کنید، و هر هفته جداگانه عملکرد خود را ارزیابی کرده و به مشاور خود گزارش دهید، چنانچه تغیرات ملموسی حاصل شد، آن را در یک دوره چهار ماهه دیگر تمدید کرده و همینطور تا یک سال و نیم تمدید می کنید تا به مطلوب واقعی برسید.

 بعد از پایان دوره شیرینی و لذت یک زندگی شاد را تجربه خواهید نمود. بنظر می رسد که مشکل و اختلاف شما اساسی و بنیادی نیست اما بعلت نداشتن مهارت لازم از قبیل مهارت ارتباط مؤثر، مهارت همسَری، همسِری( یعنی راز نگهداری بین همدیگر)مهارت همدلی، مهارت هم زبانی ، مهارت سازگاری و مدیریت بحران ، متاسفانه آْتانه تحمل تان پایین آمده است به همین خاطر با همدیگر کل کل و پرخاشگری می کنید و قعا در زندگی آینده فرزندانتان تأثیر منفی خود را خواهد گذاشت.

 تا دیر نشده اقدام نمایید. این را به عنوان توصیه بیان نمیکنم بلکه به عنوان یک خطر بزرگ اعلام میکنم. چرا که اکثر زندانیان ، سارقها، قاتلها از فرزندان طلاق و خانواده های از هم گسسته است.توجه شما را به یک روایت از امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها جلب می نمایم.امام علی علیه السلام میفرماید: هر وقت همسرم زهرا (س) را میبینم به آرامش مس رسم، حضرت زهرا (س): میفرماید هر وقت پسر عمویم حضرت علی را می بینم به آرامش می رسم.

 حال سؤال این است چرا وقتی زن وشوهر که عاشقانه همدیگر را دوست اشتند و دارند چرا وقتی که بعد از یک روز خسته کننده به همدیگر می رسند تازه دعواهاشان شروع می شود. دلیلش نداشتن هدف در زندگی، نداشتن رابطه صمیمی همسَری و همسِری و همدلی لازم است، تا همسَری نباشد، قطعا همسِری هم بوجود نمی آید،  وتا این دو تا نباشند همدلی لازم شکل نمی گیرد ، وقتی همدلی نباشد همزبانی تنها هم بی فایده خواهد بود ضمن اینکه می خواهند با هم صحبت کنند چون دلهایشان باهم نیست هم زبانی تبدیل به زخم زبان زدن طعنه زدن و کل کل کردن خود را نشان خواهد داد.

 4-  طلاق:

چهارمین راه حل طلاق و جدایی است. طلاق و جدایی آخرین راه حل دو زن و شوهر در این زمینه است و آن مربوط به زمانی خواهد بود که ازهمه راههای ذکرشده را که بیان کردم را رفته باشید و به نتیجه نرسیده اید انجام بشود.طلاق در جایگاه خود آسیبهای فراوانی برای یک زن در جامعه ما را دارد به همین خاطر آخرین راه حل خواهد بود. چه بسا که اگر همه راه های ذکر شده را رفته باشید و بین شما تفاهم لازم بوجود نیامده باشد ، این طلاق منطقی ترین و بهترین و تنها ترین گزینه برای سلامتی و امننیت شما و فرزندانتان خواهد بود.

در ابتدای کار وقبل از طی کردن مسیردادگاه و فکر کردن به طلاق ، سعی کنید بخاطر فرزندان تان تصمیم منطقیی بگیرید. چنانچه به نتیجه نرسیده اید، آخرین راهکارمی‌تواند مسیردادگاه و جدایی باشد. طلاق به نوبه خود دارای آسیبهایی است که زیانبارخواهد بود. از طرفی هم به جای مهارت حل مسئله با رفتن به مسیر دادگاه و مطالبه مهریه، دارید موضوع مسئله را تغییر می‌دهید. نکته قابل تاٰمل این است که نباید این فاصله بین شما و همسرتان بیشتراز این به طول بینجامد، زیرا همین نبودن شما می‌تواند عاملی باشد برای  دلسردی هر چه بیشترهمسرتان به زندگی.

حال سؤال این است که: آیا (واقعاراه حلی برای زندگی دوباره با هم دارید)؟  هرچند در هیچ پاسخی نمی توان به طور حتمی پاسخ داد، اما اگر درمان نشود و به موقع رسیدگی نگردد و این فاصله طولانی بشود خیر. اما اگر بتوانید تصمیم درست و صحیحی اتخاذ کرده و به مهارتهای لازم زندگی از قبیل مهارت حل مسئله، مهارت گفتگو، مهارت ارتباط موثر، مهارت همدلی، مهارت مدیریت بحران وسایر مهارتهای لازم را که در جواب بعدی خدمت شما ارسال می‌گردد، کسب نمائید، اگر همسر شما در همه این مسائل سیراب باشد، دیگر دلیلی برتکرارو بازگشت نخواهد ماند.

5-  نکته خیلی خیلی مهم این است سعی کنید نقش یک زن ضعیف و شکننده را بازی نکنید، وبا حضور به موقع خودتان ، قدرتمند و با تجربه ،زندگی خود را مدیریت نمایید.

برای بهبود شرایط فعلی سعی نمایید از طریق مراجعه حضوری به مشار خانواده طی چند جلسه نسبت به مسئله زوج درمانی اقدام نمائید ودر پایان با نوشتن تعهدنامه بین همدیگر و کسب مهارتهایی که در بالا گفته شده ، و همچنین پاشیدن بذر مهر و محبت و عشق ورزی باهمدیگر، و پرهیز از لجاجت کانون گرم خانواده را تقویت نمایید.

درپایان از حسن توجه شما سپاسگزارم. در ضمن از طولانی شدن پاسخ عذرخواهی نموده و در صورت سؤال مجدد می‌توانید در ادامه همین پست ارسال نمائید.

موفق باشید

تصویر ابراهیمی راد

با سلام واحترام خدمت شما کاربر محترم

از حسن اعتماد شما به مجموعه پاسخگویی اندیشه برتر تشکر می‌نماییم

مهریه به‌عنوان حق قانونی و شرعی زن است و نباید به‌عنوان اهرم فشاری بر زن قرار گیرد که تا مهریه‌ات را نبخشیدی از طلاق خبری نیست, خداوند در قران کریم نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و فرموده هرگاه نتوانستید بین همدیگر الفت و علاقه برقرار کنید و تصمیم بر جدایی گرفتید, خطاب به مردها می‌فرماید در قبال زحماتی که کشیده و حقوقی که مربوط به اوست بامتانت, صله‌ای به زن پرداخت شود و بدون فشار و تهدید از هم جدا شوند, مهریه علاوه بر مواردی که ذکرشده، درواقع به‌عنوان مؤونه و پشتوانه ایست, برای امنیت شرایط زمانی بعد از طلاق.

متأسفانه آقایان با توجه به‌حق طلاقی که از حقوق آن‌هاست و در دست آن‌هاست، آن را در زمان بحرانی و اختلاف بین زوجین به‌عنوان اهرم فشار بر زن می‌گذارند تا مهریه را در برابر حق طلاق قرار داده باشند و زن مجبور باشد برای رهایی از وضعیتی که دارد تا راهی جز بخشیدن حق‌وحقوق خود نداشته باشد.

در خصوص سؤالی که مطرح فرمودید، متناسب با شرایطی که دارید اگر همه راه‌های لازم را درزمینهٔ مصالحه، داوری، در خصوص صلح و سازش را رفته‌اید و نتیجه‌ای حاصل نشده است، اگر چنانچه فرزند یا فرزندانی دارید، ابتدابه‌ساکن فوراً تصمیم به جدایی و طلاق نگیرید و تحت نظر یک روانشناس مجرب در شهر محل زندگی خودتان، اقدام به زوج‌درمانی و خانواده‌درمانی کرده و سعی نمایید یک فرصت دیگری به زندگی خودتان بدهید تا بعدها دچار سرزنش برای خود نشوید که ای‌کاش یک فرصتی به خودم وزندگی‌ام می‌دادم، همچنین اگر قصد جدا شدن را گرفته‌اید این فرجه باعث می‌شود که بعدها که به این قضیه فکر می‌کنید باعث می‌شود که به این نتیجه رسید که اگر هم جدا شدم منطقی و عقلی جدا شدم و نه از روی احساسات و لجاجت

اما نکته دوم در خصوص حق مهریه، لازم است بدانید وقتی خطبه ازدواج خوانده شد و زن و مرد هم بله را گفتند و پذیرفتند، زن مالک کل مهریه می‌شود، این میزان که به‌عنوان مرحله اول اجرایی شما است و شما می‌توانید با یک وکیل مجرب بقیه مهریه خود را به‌عنوان افزایش خواسته مطالبه نمایید.

همچنین بقیه حقوق خود را از قبیل، اجره المثل، حق تنصیف، نحله و نفقه طی تنظیم یک لایحه‌ای به دادگاه خانواده درخواست و اجرایی نمایید. البته باید مطالبه مهریه قبل از خطبه طلاق تعین و تکلیف یا مطالبه گردد.

به‌محض انعقاد عقد نکاح زن مالک مهریه می‌شود

حق مهریه زن

بر اساس ماده 1082 قانون مدنی،  به‌مجرد عقد زن مالک مهریه می‌شود و می‌تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید». این ماده بیانگر مالکیت زن بر مهریه و حق مهریه زن است که هم بر اساس اسلام و هم بر اساس قانون به وی تعلق‌گرفته است. بر اساس قانون، اگر مهریه، عین معین باشد مثل خانه یا زمین، با تحقق یافتن و انجام شدن عقد نکاح، آن عین به ملکیت زن درمی‌آید و زن می‌تواند هرگونه انتفاع و تصرفی مالکانه‌ای را که بخواهد در آن مال انجام بدهد. به‌عنوان‌مثال، می‌تواند زمین را بفروشد و خانه را اجاره دهد.

 یکی دیگر از نتایج مالکیت زن بر مهریه آن است که زن می‌تواند اقدام به بخشیدن مهریه‌اش نماید. البته در صورت وقوع طلاق قبل از نزدیکی، تنها پرداخت نصف مهریه زن به عهده شوهر است. چراکه مالکیت زن بر مهر از لحظه عقد متزلزل است و از زمان نزدیکی کل مهریه به وی تعلق می‌گیرد.

لازم به ذکر است که حق مهریه زن حتی تا پس از فوت وی نیز برقرار است و اگر زن فوت کند، ورثه او می‌توانند به نیابت از وی مهریه‌اش را مطالبه نمایند؛ بنابراین امکان باطل شدن مهریه بعد از مرگ زن نیز وجود ندارد.

پرداخت مهریه زن

ازجمله نتایج و آثار حق مهریه زن آن است که هر زمان که بخواهد می‌تواند اقدام به مطالبه مهریه‌اش نماید. به همین دلیل، مرد نیز موظف است که مهریه را به زن بپردازد. چراکه در حین عقد نکاح، پرداخت مهریه به زن را پذیرفته و با منعقد شدن عقد این تکلیف بر عهده او مستقرشده است. البته، بر اساس ماده 1083 قانون مدنی،  برای تأدیه تمام یا قسمتی از مهر می‌توان مدت یا اقساطی قرارداد». در صورت مراجعه زن به دادگاه و مطالبه مهریه هم ممکن است که دادگاه اقدام به قسط‌بندی مهریه نماید.

نپرداختن مهریه زن

ازجمله دیگر آثار حق مهریه زن و مالکیت زن بر مهر آن است که چون مهریه به‌محض عقد ازدواج بر ذمه مرد قرارگرفته است، مسائلی که پس‌ازآن در روابط زوجین به وقوع می‌پیوندد سبب از بین رفتن حق مهریه زن نمی‌شود. به‌عنوان‌مثال، نشوز زن یعنی بیرون رفتن از خانه شوهر، عدم تمکین از سوی زن نیز مجوز نپرداختن مهریه به زن نیست.

بلکه تنها درصورتی‌که عقد باطل باشد و روابط زناشویی هم میان زوجین رخ نداده باشد، مرد از پرداخت مهریه به زن معاف می‌شود

نکته مهمی که در این خصوص وجود دارد آن است که زن در صورت عدم پرداخت مهریه می‌تواند هم به دادگاه خانواده مراجعه کرده و هم به اجرای ثبت و مهریه را از این دو روش وصول کند. برای ملاحظه مطالبه مهریه از طریق دادگاه و وصول مهریه از طریق اجرای ثبت کلیک کنید.

 در چه شرایطی مهریه به زن تعلق نمی‌گیرد؟

طلاق دادن زن بدون مهریه توسط مرد به شرح ذیل است:

1- بر طبق ماده ۱۰۸۹ قانون مدنی هرگاه عقد ازدواج (دائم یا موقت) بین زوجین به دلیلی باطل بوده باشد و بین آن‌ها نزدیکی واقع نشده باشد زن حق مهر ندارد.

۲- به استناد ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی هرگاه به دلیلی نکاح بین زوجین، فسخ گردد و بین آن‌ها نزدیکی واقع نشده باشد زن مستحق مهر نخواهد بود تنها استثناء آن فسخ به دلیل عین بودن مرد است یعنی مردی که توانایی عمل زناشویی نداشته باشد که در این صورت با فسخ نکاح زن مستحق نصف مهر خواهد بود.

۳- در هنگام طلاق دختر باکره نیز توضیح داده شد که مهریه او نصف خواهد شد.

در چه صورتی مهریه به زن تعلق نمی‌گیرد؟

مهریه درهرصورتی به زن تعلق می‌گیرد حتی زمانی که زن خیانت کرده باشد و رابطه نامشروع وی احرازشده باشد یا زن ناشزه باشد بازهم مهریه به او تعلق می‌گیرد.

اما چند استثنا وجود دارد که باعث می‌شود کل مهریه به زن تعلق نگیرد که عبارت است از:

1- زمانی که عقد بین زن و مرد به هر دلیلی باطل تشخیص داده شود، یعنی بین زن و مرد هیچ علقه زوجیتی وجود ندارد؛ در این صورت مهریه نیز حق زن نیست و مرد می‌تواند مهریه را نپردازد که این مورد در ماده ١٠٩٨ قانون مدنی پیش‌بینی‌شده است.

2- مطابق ماده ١٠٨٨ قانون مدنی در عقد دائم زوجین می‌توانند توافق بر سر مهریه را به بعد از عقد ازدواج موکول کنند و برخلاف عقد موقت اجباری نیست که حتماً حین عقد مهریه مشخص‌شده باشد اما اگر قبل از تعیین مهریه زن فوت کند و بین زن و مرد نزدیکی واقع نشده باشد مرد از پرداخت مهریه معاف می‌شود و به زن فوت‌شده مهریه تعلق نمی‌گیرد.

نکته قابل‌توجه همین وقوع نزدیکی است یعنی اگر در این شرایط قبل از تعیین مهریه زن فوت کند اما نزدیکی واقع‌شده باشد به زن مهرالمثل که یکی از انواع مهریه است تعلق می‌گیرد.

3- مطابق ماده ١١٠١ قانون مدنی هرگاه نکاح منعقده بین زن و مرد به هر دلیلی فسخ شود و نزدیکی بین آن‌ها صورت نگرفته باشد مهریه به زن تعلق نمی‌گیرد. به‌جز یک مورد آن‌هم عنن بودن مرد است که اگر به این دلیل زن خواهان فسخ نکاح باشد مستحق دریافت نصف مهریه خواهد بود.

آیا با ازدواج مجدد زن مهریه او قطع می‌شود؟

طبق ماده ۲۹ قانون حمایت از خانواده هنگام طلاق تکلیف مهریه باید در دادگاه مشخص شود و چنانچه مرد موظف به پرداخت مهریه باشد باید مهریه را پرداخت کند و حتی ازدواج مجدد از مواردی که باعث شود مهریه به زن تعلق نگیرد نیست.

یعنی حتی اگر زن در حال دریافت مهریه از همسر سابق خود باشد و مجدداً ازدواج کند نیز مهریه‌ی وی تعلیق نمی‌شود و همچنان مستحق دریافت مهریه از همسر سابق خود هست، بنابراین ازدواج مجدد باعث معافیت مرد از پرداخت مهریه نمی‌شود.

چنانچه بازهم در این زمینه سؤالی داشتید می‌توانید در ادامه همین پست ارسال فرمایید.

موفق باشید

تصویر دریافت سوالات

سلام علیکم

همونطور که در جریانید وقتی پرونده طلاق توافقی بسته شد، بنده و همسرم خوب بودیم تا حدود یک هفته پیش که درباره ی مسئله ای که همسرم براش خیلی مهمه بحثمون شد و حرف طلاق اومد وسط و گفت طلاق هم که خواستم بِدَم کشیدی کنار. گفتم چون فهمیدم در طلاق توافقی مهریه نمی گیرم.تو الآن مهریه ام را بده همین الآن طلاق می گیرمو پشت سرم را   هم نگاه نمی کنم.گفت مهریه ندارم زندگی دارم باید بچه ها را بزرگ کنم گفتم خونه ات حداقل ۴۰۰ میلیونه بفروشش و مهریه منو بده مگه ۵ تا سکه چیه(مقدار مهریه ام)خونتو بفروش مهریه امو بده و برو مستاجری. هم میخوای خونه داشته باشی هم مهریه منو ندی هم خر و می خوای هم خرما . من هم زنم زن هم مهریه داره گفت تو   لایق مهریه نیستی. گفتم مثل دستمالم که هر وقت نخواستی بندازی دور و بعد که ( می گذاری ام خونه مادرم از آنجا)می روم مشهد بروی به همه بگی این خودش میره مشهد؟پس به بقیه هم بگو که با من مثل یه دستمال رفتار می کنی.  گفت می ذارمت خونه مادرت تا تکلیف روشن شه( کاری که زیاد انجام داده) گفتم خونه مادرم چه خبره؟ حلوا پخش می کنند؟ چرا بذاری آنجا؟ اگه بذاری خونه مادرم من هم می روم طلاقمو میگیرم از دادگاه. هم طلاقمو میگیرم هم مهریه ام را می گیرم. الآن یک هفته هست با هم حرف نمی زنیم. فکر کنم فردای همان روز بود که وقت صبحانه آمد در اتاقم و دستم را گرفت و آورد سَر سفره. به با هم غذا خوردن خیلی حساسه. غذا خوردم و رفتم در اتاقم و هیچ حرف یا رفتار دیگری اَزَش ندیدم. قبلا" به محض همین یک کارش که مثلا"  دستم را بگیرد و بیاورد سر سفره باهاش از قهر بیرون می اومدم و دوست می شدم ولی اینبار انتظار داشتم یه نوازشی (ببخشید) هم  داشته باشد یعنی فکر کردم اگه دوست شم به سادگی، به شخصیت و عزتم توهین کردم یعنی از وقتی که از مشهد اومدیم و شاید فردای همان روز بود که پرونده طلاق توافقی را راه انداخته بود انگار حرف امام رضا علیه السلام هم این بود که جدا شیم تا قبلش که یه بار تنها مشهد رفتم و از امام رضا علیه السلام کمک خواستم انگار فرمود ولی به شرطی که دیگه قهر نکنی(یا شاید هم تنها نیام) و برای همین زود دوست می شدم و همینکه از وظایف اخلاقی خانمه که حتی اگه حق با خانمه بدون آشتی نمودن شب را صبح نکند ولی این بار حس می کردم خود امامها هم راضی به تحمل این همه خفّت و خواری نیستند که من داشته باشم. و همسرم هم که با توجه به رفتارهاش --که همش سهمخواهی می کرد از من و خانواده ام که سهم خانه ام را بدهند -- در معرض این اتهام و شائبه است که اگر مرا نگه می دارد برای این است که روزی به آن مال و سهم خانه ام برسد وگرنه بنده که ظاهرا" برایش تمام شده ام و البته این جمله که بنده برایش تمام شده ام را نیز به فرزندانمون هم گفته بود پس با این اوصاف به نظر می آید که امامان هم شاید راضی به این آشتی نباشند و من آشتی نکردم یعنی کافی بود وقتی مرا سر سفره آورد یه دستی روی سَرَم بکشد آنوقت دوست می شدم ولی اینکار را نکرد و فرداش هم  بِه خرید که بنده دوست دارم لابد می خواست خوشحالم کند ولی نیامد در اتاقم و حرفی نزند البته اگه با وجودی که قهر بودم وقتی اومد خونه خودمو آفتابی می کردم، شاید آن موقع حرفی می زد که مثلا": برایت  به خریدم و از این قبیل ولی در اتاق ماندم و خودمو آفتابی نکردم در این یه هفته هم تخم مرغ می پزه می دهد بچه ها برایم می آورند اتاقم   بنده آشپزی نمی کنم در این هفته و گاهی هم دخترم غذایی چیزی می پزه
پریروز هم تولدم بود هیچ عکس العملی نشان نداد قبلا" حتی میگفتم کیک نخر حیف پوله می گفت بچه ها خوشحال میشن یا از همون اوایل آذر ِهمین ماه تولدمو تبریک گفت(اون موقع خوب بودیم) ولی در روز تولدم(که رابطمون بد شده) عکس العملی نشون نداد

نمیدونم دقیق که صلاح چیه فکر طلاق قضایی در ذهنمه ممنون میشم راهنمایی فرمایید