عشق دوران بچگی زنده شد

14:34 - 1397/01/07

نمیدونم چجوری بیانش کنم...ولی میدونم خیالات هر دختر بچه وعشق بچگی هاش تووجود هردختری هست که خیلی مسخره بنظر میرسه وباادمی ک ازخودت بزرگتره فکر میکنی ازدواج میکنی وتوذهنت دوسش داری...دقیقا مثله بچگی های من از10.11سالگی یکی رو توخیابون ک میدیدم دوست داشتم عاشق قیافش بودم ولی من بچه بودم واون یه جوون ...تا الان که هیچ خبری ازش نداشتم حتی نمیدونستم کیه فقط میدیدمش توشهرمون و الان اومدن خاستگاری خیلی اتفاقی بدون اینکه از علاقه من خبرداشته باشه....این ینی قسمت وسرنوشت...دوباره عشق بچگیام زنده شده دوباره یادم ب شبایی اومده ک بچه بودم ولی فک میکردم شوهرمه وب صورتش وزیبایی هاش توی ذهنن فکرمیکردم. الان ک اومدن خاستگاری خیلی اتفاقی من درگیر رابطه با کس دیگه ای هستم که اصلا دوسش ندارم وفقط وابسته شدیم وتوی خجالت افتادم ونمیتونم برم...واینکه ازطرفی دوباره باپیش اومدن این جریان خاستگاری عشق بچگیم زنده شده ولی روم نمیشه ب خانوادم بگم میخوامش چون درس دارم هنوز. بنظرتون چیکارکنم

-------------------------------------

کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
سوالات خود را هم از طريق اين آدرس ارسال کنيد: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنین نظراتشان جهت نمایش، دیگر منتظر تایید مدیرانجمن نیز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/131729

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 3 =
*****
تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

اینکه خواستگار فعلیتان همان عشق دوران بچگی تان است و فکر می کنید که این همان قسمت و سرنوشتی است که خدا برای شما رقم زده است، سخت در اشتباه هستید؛ زیرا این دو به همدیگر ربطی ندارد و چه بسا اتفاقی باشد؛ چراکه موارد زیادی وجود داشته و دارد که دختران در دوران بچگی خود درباره همسر آینده خود خیال پردازی هایی کرده اند و در نهایت به هنگام ازدواج، با کس دیگری ازدواج کرده اند. 

امّا در مورد وضعیت پیش آمده برای شما باید عرض کنم؛ احتمالا این مسئله به صورت اتفاقی رخ داده است و این به معنای قسمت و سرنوشت از پیش تعیین شده و غیرقابل تغییر نیست؛ زیرا انتخاب همسر به عهده خود فرد است که چه کسی را برای ازدواج انتخاب کند یا به چه کسی جواب مثبت یا منفی بدهد. اگر بنا باشد افراد در انتخابهای خود نقشی نداشته باشند، پس نقش اختیار و اراده افراد کجا می رود؟ در واقع اینگونه نیست که خدای متعال یک نفر را برای ما انتخاب کند و ما نمی‌توانیم با غیر او ازدواج کنیم، بلکه انسان با اختیار خود انتخاب می‌کند و گرنه جبر لازم می‌آید و با وجود جبر، بازخواست معنی نمی‌دهد.

برهمین اساس؛ لازم است درباره خواستگارتان بدون هیچ گونه پیشداوری و قضاوت عجولانه، او را بررسی کنید و ببینید چقدر با ایشان از جهات مختلف اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فکری، فرهنگی و خانوادگی تناسب دارید. اگر از تناسب کافی برخوردار هستید و به ایشان هم علاقه مند هستید می توانید به ایشان جواب مثبت بدهید، نه اینکه صرفا به خاطر عشق دوران بچگی بخواهید به او جواب مثبت بدهید؛ زیرا ممکن است برخلاف تصورات خود بعد از ورود به زندگی مشترک تازه متوجه شوید که چه اشتباهی در انتخاب خود کرده اید. پس باید در انتخاب همسر نهایت دقت و توجه را داشته باشید و از مشورت خانواده خود نیز کمک بگیرید.

امّا اینکه فعلا در حال تحصیل هستید و روتون نمی شود که درباره حستان نسبت به خواستگارتان چیزی به خانواده خود بگویید، بهتر است این موضوع را با مادر یا خواهر یا فرد مطمئنی که احساس راحتی می کنید بگویید و از او بخواهید که موافقت خانواده تان را با این خواستگاری کسب نماید.

امّا درباره رابطه ای که در حال حاضر دارید باید عرض کنم همانطور که می دانید اینگونه روابط مخفیانه دختر و پسری، علاوه بر گناه آلود بودن آن، معمولا عاقبت خوبی هم ندارد. توصیه می کنم وقت و انرژی خود را برای اینگونه روابط نامتعارف هدر ندهید.

موفق باشید.