عشق یا دلسوزی یا اشتباه؟!

سلام این مسله که میخوام براتون بگم یه مسله حیاتی برای منه خیلی درمونده شدم خواهش میکنم اگه امکانش هست حتما بخونیدو جواب بدید خیلی ممنونم

حدودا 5 ساله پیش با یه پسری اشنا شدم و دوستیمونو شروع کردیم اون زمان من 24 سالم بود اون اقا 30سالش بود بعد از حدودا 2 سال که از اشناییون میگذشت و من وابسته  که شدم بهم گفت که من زن داشتم و یه دختر 11 ساله دارم وقتی که فهمیدم حالا بگذریم از حاله بدم ولی تصمیم گرفتم باهاش بمونم چون خیلی عاشقم بود پسره خیلی خوبیم هست از همه لحاظ خوبه خیلی مهربونه مسولیت پذیره الان از اون موضوع 3 سال میگذره که من هنوز باهاشم اما افکارم تغیر کرده نمیدونم چرا اینطوری شدم فکر اینکه زن و بچه داشته مثله خوره منو داغون میکنه نمیدونم چرا الان این افکار اومده سراغم به خدا اون عوض نشده بهتر شده که بدتر نشده همه ی زندگیشو رو با من برنامه ریزی میکنه اما من نمیتونم این موضوع رو حل کنم ولی از طرفی خیلی دوسش دارم و دلم نمیاد ترکش کنم چون بعد من داغون میشه همش میگم ای کاش خودش یه دفعه ایی بزاره بره من نمیتونم بهش بگم خیلی داغونم باید چیکار کنم اون خیلی با انگیزس یه بارم بهش گفتم که داغون شد گفت یه بلایی سر خودم میارم من موندم تقصیر منم هست همون 3 ساله پیش که فهمیدم باید میرفتم ولی الان نمیتونم ترخدا نظرتونو بگید کمکم کنید چی میشه اخرش در ضمن اون دختر با مادرش زندگی میکنه الان که قضیه داره جدی میشه میخواد بیاد جلو من نمیتونم  به نظرتون چیکار کنم بمونم کنار بیام چون پسره خیلی خوبیه؟

-------------------------------------

کاربران محترم توجه داشته باشند که ادامه‌ی ارتباط با کارشناسان سایت و درج نظرات جدید برای رسیدن به پاسخ نهایی و جامع، تنها با عـضویـت در سایت ممکن خواهد بود؛ برای عضویت در سایت به آدرس مقابل مراجعه فرمائید: www.btid.org/fa/user/register
بعد از عضویت می‌توانید در همین بحث و یا مباحث دیگر انجمن نیز شرکت داشته باشید: http://www.btid.org/fa/forums