فرق گذاشتن بین بچه ها...

08:40 - 1401/05/13

سلام علیکم.

دختری ۱۸ ساله هستم . فرزند اول خانواده هستم و دوبرادر کوچکتر از خودم دارم. مادرم همیشه بین منو برادر هایم فرق میگذارد. تو همه چیز خوراکی لباس یا هرچیز دیگری فرق میگذارد.. ولی دیگه الان خیلی بدتر شده . مثلا داداشم الان ۱۱ سالشه و ۲ میلیون پول داره و قراره بابامم بهش کمک کنه که یه گوشی بهتر و بالاتر از گوشی من بخره.. درصورتی که من از وقتی کرونا شروع شد تازه گوشی خریدم و اینکه من گوشیم حافظش کمه و کلی کار دارم باهاش و همش باید حافظشو خالی کنم.. ولی داداشم که زیاد کاری با گوشی نداره فقط چندتا فیلم و عکس و بازی میخواد،، داره گوشی بهتر از من میخره با این سن کمش....

نمیدونم چیکار کنم خسته شدم هرچی باهاشون حرف میزنم میگن حسودی و کلی حرف میزنن به من... دیگه خسته شدم چیکار کنم از اینهمه ناعدالتی و فرقی که میزارن؟

نمیتونم تحمل کنم.. همیشه احساس تنهایی میکردم از بچگیم همیشه تنها بودم هیچوقت نتونستم و نمیتونم حرف دلمو به پدرو مادرم بزنم. گاهی تو تنهاییام بی صدا گریه میکنم و کسی نمیفهمه... پدرو مادرم درکم نمیکنن نمیفهمن منو.... حتی اگه دفتر خاطراتم رو بخونید میبینید که از بچگیم همش خاطرات تلخ دارم و داخل دفتر خاطراتم از چندسال پیش تا الان تو همه تاریخ ها ناراحت بودم و از تنهاییام نوشته بودم و حال خوبم بین تنهایی هاو ناراحتی هاو گریه هام گم میشد... خیلی خستم از این زندگی نمیدونم واقعا چیکار کنم... بحث فقط الان و گوشی نیست.. گوشی یکیشه.. بحث از بچگیم تا الانه... کمکم کنید

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/216665
تصویر توفیقی

عرض سلام دارم خدمت شما

از حضور شما و اعتماد به ما تشکر میکنم،

از اینکه احساس میکنید در خونه تنها هستید و دیگران شما را مورد توجه قرار نمی دهند احساس خوبی را تجربه نمیکنی و بهت سخت میگذرد و شما را خسته کرده است. امیدوارم با تلاشی که خواهی کرد حال دلت بهتر بشه و مشکلات برطرف بشه.

اگر چه طبق گفته خودتون از قبل این احساس تنهایی رو داشتید اما قطعا با ورود به سن نوجوانی مساله شدتش بیشتر میشه چرا که سن نوجوانی سن خاص و حساسی برای نوجوان است، در این دوران تغییرات و تحولات اساسی و مهمی در نوجوان چه در ابعاد جسمی و چه در ابعاد روانی ایجاد میشود، فکر یک نوجوان، برداشت او از یک مساله، تفسیر او از ارتباطات و انتظارات والدین میتواند کاملا متفاوت با آن چه باشد که در ذهن والدین میگذرد، مثلا در مورد شما والدینتون احساس کرده اند که قبلا برای شما گوشی گرفته اند و حالا برای برادرتان گوشی باید بگیرند، و این مساله را به نوعی عدالت بین شما میدانند در حالی که تفسیر و برداشت شما از قضیه اینه که چون گوشی او از لحاظ مدل یا کیفیت بهتر است پس عدالت را رعایت نکرده اند. در حالی که به این مساله اینجوری نگاه نکرده بودید که قبلا برای من گوشی گرفتند و برای برادرانم گوشی نگرفتند پس من را بر آنها ترجیح داده اند.

به هر حال باید توجه داشته باشی که گاهی اوقات به خاطر ویژگی خاصی که در این سن داری برداشتهای شما نیز متفاوت از برداشت های والدینتون می باشد و البته اگر مخاطب ما والدین شما بودند نکات و توصیه های لازم برای درک نوجوان و چگونگی تعامل با نوجوانشون را بیان میکردم، اما مخاطب ما شما هستید پس باید برای اینکه بتونید اوضاع را تغییر بدید توصیه ها و نکاتی را بیان کنم که مربوط به شما میشود. معمولا زمانی که بین دو یا چند نفر مشکل وجود داشته باشد با تغییر یک نفر دیگران هم رفتارهاشون تغییر خواهد کرد.

ببینید همیشه حرفها، رفتارها، هیجانات هر شخصی میتونه روی رفتارها، گفتارها و هیجانات اطرافیان تاثیر بزاره  مثلا اونا یه چیزی به شما میگن شما ناراحت میشی و به خاطر ناراحتی اعتراض میکنی و با تندی رفتار میکنی و یه چیرهایی میگی که باعث میشه اونا هم ناراحت بشن و چیزایی بگن یا تصمیماتی بگیرن که باعث ناراحتی شما بشه و همین بده بستان به صورت یک دایره(چرخه) بین شما و والدینتون بچرخه و حال شما و اونا رو خراب کنه. پس در قدم اول باید یه جوری این چرخه را شما بشکنی؛ سعی کنید با برقراری ارتباط مثبت و سازنده با اونها بتونید حرف تون رو بزنید، انتظارات خودتون رو زیبا بهشون بگید، انتظارات اونها را شناسایی کنید و اگر انتظار به جا و منطقی بود بپذیرید و اگر نبود سعی کنید در ابتدا با اونا همراهی کنید و سپس با مهارت اونا را قانع کنید.

برای اینکه از حس غم و تنهایی بیرون بیای سعی کن دوستان بیشتری پیدا کنی، فعالیتهای خودت را خصوصا فعالیتهایی که بیشتر مستلزم مشارکت گروهی هست را بیشتر کنی. از تنهایی دوری کنی، خود استفاده زیاد از فضای مجازی باعث ایجاد خستگی روحی و افسردگی میشه پس باید مدیریت زمان داشته باشی.

برای مطالعه بیشتر در مورد رهایی از این حس میتونی پاسخی که در لینک زیر داده ام را مطالعه کنی و انجام بدی:

کنترل احساس غم و تنهایی درون

 اگر در ادامه مساله ای بود که نیاز به راهنمایی داشتی میتونی مطرح کنی تا پاسخگو باشیم.

موفق باشید.