قلبم یخ زده

17:39 - 1393/05/20

من 24 سالمه و نامزدم 30 سالشه الان 3 ساله تو عقدیم ب نظرم نامزدم خیلی پرتوقعه همش ب من میگه از مامانت طرفداری میکنی یه چن ماهیه از مامانم خوشش نمیاد میدونم مامانمم این وسط کمی گناهکاره و مقداری سیاستش پایینه ک دومادش همچین حسی بهش گرفته چون وقتی ناراحت میشه بروز میده مثلا اخم میکنه حالا نامزدم میگه مامانت رو من اخم میکنه در کابینتو میکوبه نامزدمم سر هرچی بیخودی قاطی میکنه مامانمم حرصش در میاد این کارارو میکنه موندم بین رفتاراشون حالا اینا بماند نامزدم میگه خیلی دوست دارم ولی از مامانت بدم میاد خوب منم مامانمو دوس دارم تحمل ندارم همچین حرفایی از نامزدم بشنوم  بهش میگم اگه منو دوس داری بخاطر من نباید کارای مامانمو حرفاشو  ب دل بگیری خوب منم وقتی خونه اونا میرم مامانش اصلا چش دیدن منو نداره یه سره تیکه میندازه خداشاهده همرو میریزم تو خودم چیزی بهش نمیگم بزرگتره بی احترامی نشه ولی نامزدم اگه مامان من اینکارو کنه بدو حاضر جوابی میکنه میگم اگه دوسم داری تو هم چیزی نگو میگه من از تو تو خونمون دفاع میکنم تو نمیکنی حالا یه بار اینکارو کرده 200 بار میگه خیلی نامزدم دنبال حرفه هی میگه مامانتو دیدی تیکه انداخ خاهرتو دیدی چی گف شوهرخواهرتو دیدی اینو گف دیونه شدم ب خدا  از این حرکاتش حالا آقا قول داده بود من برم دانشگاه 3 سال منو الاف کرد بهونه آورد  یه بار دیگه حرصم دراومد دانشگاه قبول شدم بهم تبریک گف ولی میگف پول ندارم نرو از مامانم پول گرفتم رفتم ثبت نام اومد دم دانشگاه یه بی آبرو بازی در آورد ک چی بگم با گریه و اشک فحش منو تو خیابون کشید برد خونشون خیلی هم بد دهنه وقتی عصبی میشه کلی فحش زشت نثار خونوادم میکنه منم یه آدم استرسی همش مضطربم آرامش ندارم یه بارم تو پارک یه بار دیگه تو بازار دعوامون شد شروع کرد ب فحش دادنو دس منو محکم کشیدو برد ازش میترسم بهش میگم من حالم خیلی بد میشه این رفتاراتو میبینم چن بار قول داد تکرار نکنه ولی دوباره تکرار کرد حالا هم نمیخاد برام عروسی بگیره چون با مامانم لج کرده میگه داغ عروسیو ب دل مامانت میذارم ولی من دوس دارم جشن داشته باشیم دیگه دوسش ندارم هیچ حسی بهش ندارم ولی باز نمیدونم چرا نمیتونم ازش دل بکنم خیلی حرف دارم ولی دیگه نمیشه مو ب مو بگم میشه یه کتابindecision

http://btid.org/node/36572
تصویر باران
نویسنده باران در

واقعا نمیدونم چی بگم......................

اما اگه خواهرم بودی شاید به همش میزدم........واقعا ناراحت شدم...........

ان شاالله خوشبخت باشی و پر از ارامش.........

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

ممنونم مظهر آرامش. فکر میکنم دیگه کارم از این حرفا گذشته این مرد زبون نفهمتر از این حرفاس دارم بجدایی فکر میکنم 

تصویر mazhararamesh

خواهر گرامی!

به نظر بنده حقیر هم در وقت و زمان مناسب که نامزدتون حال مساعدی داره مخصوصا در زمان تفریح در پارک صحبت کنید

این مطلب رو بگید که: من از جنس زن و احساسم باید در پناه مرد قوی خودم آروم بگیرم، عملرکد های تو ( خشم و بددهنی و تنش توزندگیمونو ...) منو ضعیف تر میکنه ادامه رفتار تو قوای احساس و عاطفه و در آینده قوت قلب و شوهر داری منو میگیره و اعتماد به نفس منو ضعیف میکنه، اگر من زن ضعیفی بشم آینده زندگیمون مشکل پیدا میکنه

باید صدمات عملکردشو بهش یادآوری کنی

امید است انشالله به خود بیاد و زندگی خوبی داشته باشید

موفق و موید باشید

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

نامزدم ب من میگه شوهر خوبی داری قدرشو بدون خدایا اگه اینا خوبیه پس بدی چیه؟؟؟؟؟ چون مامانم افسردگی داره ناراحتی اعصاب داره فشار داره همش قرص مصرف میکنه دوس ندارم ناراحتش کنم ولی خودش میدونه ک خیلی داغونم با اینکه چیزی بهش نمیگم از رفتارام میفهمه و من همش نفش بازی میکنم ک خوبم ولی مادره میفهمه درد دارم

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

شاید باورتون نشه ولی من همش غسل صبر میدم و از خدا کمک میخام میدونم ک همه ی این روزای بد یه روزی تموم میشه ولی برام دعا کنید زود تموم بشه چون دیگه ته خطم نمیکشم

تصویر آرام
نویسنده آرام در

دوست عزیز سلام

صحبت های مشاور محترم جناب مهدیار خوب و کامل بودند.

با این خیلی موافقم که قبل از شروع زندگی مشترک و رفتن زیر یک سقف، کامل مشکلات و اختلافات رو از بین ببرید که اگرخدایی نکرده بعد از عروسی، بیشتر شدن اختلافات منجر به جدایی بشه خیلی بدتر از الان هستش که تو عقد هستید.

همیشه هم گذشت جواب نمی ده گاهی باید جسارت داشت و حرف حق رو زد اما درست و به جا و بااحترام...این که آدم بدونه چه حرفی و کجا بگه و در چه موقعیتی چه رفتاری داشته باشه خودش هنر و نعمت بزرگی...اینکه وقتی ایشون هرچی دلشون خواست به مادرشما گفتن و شما هیچی نگفتید اما یهو تو دهنشون زدید...!...نه به اون سکوت و نه به این واکنش...درسته عزیزم حق داشتید هرکسی هم جای شما بود عصبانی می شد و ناراحت...تصورش هم وحشتناکه که جلو چشت به عزیزترینت، مادرت بی احترامی بشه و اونم از طرف همسرت...اما ای کاش احساسی برخورد نمی کردید و یا از همون اول اجازه نمی دادید پرده ها از بین بره...اما مشکلی نیست که حل نشه و ان شاالله دوباره حرمت ها حفظ بشه و به این راحتی شکسته نشه...

از این به بعد اجازه ندید بیشتر از این پرده ها کنار بره و روی ایشون بیشتر از این باز بشه ...بهتر قبل از ازدواج به یه مشاوره باتجربه برید و از ایشون کمک بگیرید...

همواره به یاد خدا باشید و توکل و توسل کنید و بعضی از ادعیه و ختم ها هم مجرب است برای حل مشکلات...

درآخر براتون آرزوی خوشبختی و عاقبت بخیری می کنم و از خدا می خوام  دلتون و آروم کنه ...

تصویر adam
نویسنده adam در

واااااااااااااای خدای من .....خدا صبر ایوب رو بهتون بده ...شما خیلی خوبین جدی میگم چ طاقتی دارینااااااا
خدا پدرتون رو بیامرزه ولی اگه پدرتون بود فک نکنم جرات این کارا و حرفای زشتشو میداشت...احساس میکنم برادر ندارین ..درسته؟؟؟
شما خیلی حیف میشین بخدا ...شما لایق خوشبختی هستین اخه چرا با شما اینکارو میکنه سنی هم ندارین ک....
اخه چرا قبل از عقد تحقیق درست و حسابی نکردین؟؟؟؟
ببخشید شما و همسرتون ساکن کدوم شهرین؟
چجوری اشنا شدین؟؟ببخشید اگه دوس ندارین جواب ندین

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

شب شکست   پیمان شکست  عهدی شکست    قلبی شکست    از شکست هر شکستی بر دلم آهی نشست..........

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

تازه یه چیز دیگه ام بگم اینقد تو خرید وسواس فکری داره ک حد نداره من ک خانومم اینطوری نیسم امروز رفتم مبلامو ک سفار ش دادم تحویل بگیر باورتون نمیشه منو کشت بس ک زنگ زد گف کوسناش همه گله نه  ک یک طرفش گل باشه یه طرف دیگش ساده از شانس بد ما همشو گل نکرده بود باز سفارش دادیم گلش کنه باز میگه پایه هاش همونه رنگش چیه دقیق همون رنگه دور برشو نگاه کن قشنگ مشکلی نداشته باشه آدم خوبه یه خورده حساسیت داشته باشه نه ک دیگه تا این حد بخدا دلم میخاس سرمو بکوبم ب دیوار حالا رفتم تشک بگیرم واسه تختمون چون مامانم وام گرفته واسه جهیزیم خاسم روش سنگین نیوفته یه تشک 300 تومنی بگیرم آقا زنگ زد واسه من تشک 300 تومنی نمیخری وگرنه پرت میکنم تو کوچه ننت دوباره بره بخره میگم حالا همین خوبه باز گفتم ولش کنم ب فروشنده گفتم بهترشو میخام گف 430 ت گفتم ب این راضی هسی فروشنده  میگه خوبه 3 سالم گارانتی داره گفتم میخای با فروشنده صحبت کنی گف اره بعد کلی صحبت فروشنده گف 480 تومنی درجه یک هس پش تلفن گف همونو بذار دیگه همونو ورداشتیم نمیدونم چرا اینقد درکش پایینه مثلا میخاد با این کارا از مامانم انتقام بگیره فک میکنه مامانم پولداره ولی برا من خرج نمیکنه در صورتی  اصلا اینطوری نیس مامانم داره با سیلی صورتشو سرخ نگه میداره خیلی ادم عقده ای هسش الان یه ماه ک رفته از پیشم همش داره همین حرفارو میزنه هر روز دعوا هر روز دم پوستو استخون بخدا باورتون نمیه همه گوشت تنم ریخته چرا تموم نمیکنه این حرفای لعنتیشو همش با نیش و کنایه فحش حرف میزنه ننت فلان فلان شده اون خاهر فلانت دیگه روانی شدم از دسش چیکار کنم خدااااااااااااا

 

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

آره من میدونم ک خیلی رو دادم بهش ک اینطوری شده ولی بخاطر حفظ زندگیمون میخاسم بهش یاد بدم ک گذشت لذتش خیلی بیشتر از این جنگو دعواهاس ولی فقط با اینکارام پروش کردم آدم وقتی خوبی کسیو میبینه نباید سوء استفاده کنه ولی اون این کارو با من کرد خودش هزار بار میگه تو خوبی ولی من دیگه ازش خسه شدم هر روز داره وقیح تر از دیروز میشه واقعا ازش میترسم دیگه بهش گفتم تو روانی  هسی اعصاب ندارم از دس کاراشو رفتاراش ب خدا بریم اصلا کوتاه نمیاد تا یکم اروم میشه باز میپره سر خونه اول 

تصویر adam
نویسنده adam در

سلام دوست گرامی...
من را حلی ندارم و ان شاالله خداوند بهتون صبر بده و مشکلتون.حل بشود.
ولی بنظر من تا مشکلتون با این اقا حل نشد زیر یه سقف نرین وضع بهتر ک نمیشه بدترم میشه.ایشون روشون بهتون باز شده و بنظر میاد شما از اول در مقابل حرفاش کوتاه اومدین و هیچی نگفتین ک ایشون انقد پررو شده و هرچی ک دلس میخواد ب خانواده گرامیتون میگه.
ببخشید اینطوری حرف زدم ولی دلم میسوزه ک قدر شمارو نمیدونه شماحق دارین طعم خوشبختی رو بچشین و خوشبخت زندگی کنید ولی ایشون با رفتاراش باعث نگرانی و نابود کردن اعصابتون شدن .... شما لایق بهترین ها هستین ان شاالله خدا بهتون کمک بکنه.توکل بر خدا.
راستی شما میتونید شب بیاین اتاق گفتگو ساعت ٨تا ١١شب میباشد گاهی مشاوران حضور دارند و پاسخ کاربران رو میدهند شماهم تشریف بیاورین و ان شاالله کاربرا بتونن راهنماییتون کنن..گفتگوی انلاین اون بالای صفحه ست....

موفق باشین.

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

سپاسگذارم از نظرات دوستان. من در مورد این بدبختیام بکسی چیزی نگفتم تنها جاییه ک دارم بیان میکنم لطفا تنهام نذارید بیشتر راهنماییم کنید

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

یکی یه راه حل بده من چیکار کنم خوب روانی شدم نامزدم الان پیشم نیس خونشون تو یه شهر دیگس ک فرسنگها فاصله داریم میخام بدونم چیکار کنم الان تنها چه برخوردی داشته باشم از راه دور جواب بده 

تصویر ناجی
نویسنده ناجی در

سلام من خیلی با این موارد که شبیه زندگی شماست روبرو شدم  فقط در یک جمله بهتون عرض میکنم اول حتما باهمسرتون به یک مشاور خوب مراجعه کنید وبرای حل مشکلاتتون سریعا قبل عروسی اقدام کنید، اگر جواب نداد و مثمر ثمر نبود و هیچ تغییری حاصل نشد فقط بدونید که زندگی رو با استرس و غم دنبال کردن بزرگترین اشتباه و دنیا و آخرت شما رو حتما تباه خواهد کرد.

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

میترسم حرف از جدایی بزنم بیشتر تحریک بشه و کارای وحشتناک تر انجام بده اگه  اتفاقی تو زندگیمون بیفته میندازه گردن اینو اون یه بار نمیگه اخلاق منم مشکل داره امروزا گیرش رو مامانمه میگه ازش متنفرم دشمنشم منم از مامان اون متنفرم ولی کارای زشتشو واگذار کردم خدا جواب بده ولی نامزدم ب فکر انتقامه  میگه داغ عروسیمونو ب دل مامانت میذارم

تصویر هانا
نویسنده هانا در

من اهله یه طرفه به قاضی رفتن نیستم ولی توصیفاتی که کردی ازش خیلی وحشتناکهsurpriseتو یعیی قصد داری یه عمر با همچین آدمه عصبیی زندگی کنی؟فک کن این رفتارارو با بچه هاتم بکنه اینکه حرمته تورو هم نگه نمیداره والا چی بگم آخه اخلاق به این بدی تو به امیده چی میخوای باهاش ازدواج کنی؟با این اخلاقاش بعد از ازدواج مشکلی نداری یه خونواده منزوی و ناراحت داشته باشی؟آخه چه ارزشی داره یه عمر استرس داشته باشی شده آدم همیشه مجرد باشه بهتراز یه ازدواجه بده 

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

اس میده منو تهدید میکنه مامانتو ب سکته میندازم من بابام فوت شده اگه اینکارو کنه چی مامانمو از دس بدم  میترسم از این زندگی میترسم

تصویر mazhararamesh

عجیب متاثر میشم از رفتار اینجور مردا

ارامش خودتونو حفظ کنید

ایشون باید به درک این مسله برسه که شما ضعیف شدید در قوای جسمی و روحی، باید به این نقطه برسه اگر شمارو ضعیف کنه ازدواجش به بحران تبدیل میشه

باید دختر سالم و پر شور رو به یر یک سقف ببره نه یه دختر تضعیف شده

طوری برخورد کنید که تا ضعف رو از روانتون برنداشته و از کاراش دست برنداره نمیتونید عروسی بگیرید

قصدم این نیست که بگم عروسی رو به تاخیر بندازید، نه قصدم تغییر اندیشه ایشون هست که باید دختری رو به خونش ببره که سالم باشه نه اینکه زن آینده اش درگیر مشکلات اعصاب و .. بشه

باید درک کنند این مسله رو والله

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

یعنی میگین باید چیکار کنم چیزاییم ک جناب مهدیار گفتن من قبلا امتحان کردم نامزدم حق ب جانبه اصلا انگار نه انگار ک بهش میگی یا رفتار میکنی باز خر کور خودشو سواره خدااااا دیگه بریدم 

 

تصویر یاسمین زهرا

به نام خدا

من از مرد بداخلاق و بددهن متنفرم..متنفرم...امیدوارم خدا بهتون صبر بده 

چون با خوندن حرفاتون و نظرات دوستان بسیار عصبی شدم ترجیح میدم سکوت کنم ...indecision

امیدوارم بتونید بهترین تصمیم رو بگیرید. 

فقط اینو بگم تا مشکل تون کامل حل نشده مبادا اشتباه کنید و عروسی کنید که بدش اوضاعتون بهتر که هیچ بدتر هم میشه. 

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

دیگه فاجعس اگه بخاد تا اونوقت طول بکشه عروسی بخوره تو سرم ب خدا بریدم از دس کاراش خیلی قلبمو میشکنه خیلی  باز الان بهش میگم پنج شنبه امتحان دانشگاه دارم برم دیگه پشتمی میگه کجا؟کی؟ب من نگفتی؟حالا جلو خودش ثبت نام کردم میگم مرکز استان ازمونه بعد میگه کجا میخای انتخاب کنی دانشگاتو میگم الان ک همه جا دانشگاه هس باز میگه نه فقط فلان شهره کی میخاد ببرت؟کی میخاد بیارت؟حالا فاصله اون شهر تا ما 15 کیلومتره میگم مث همه میرم میام دیگه میگه خرجتو ننه جونت بده یه ماشینم برات بخره برو بیا!!!حالا این همون آدمیه ک صب اس داده بخدا خیلی دوست دارم نفسمی بهش میگم شادم کن قول میدم با تمام وجود ادت کنم اس داده باش نفسم همش همش شادت مینه!!!!حالا الان ک درخواست دانشگارو کردم این حرفارو بهم میزنه تازه قبل ازدواج گفتم من میخام ادامه تحصیل بدم ولی تو این 3 سال فقط مانع درس خوندنم شد دوس داشتنو انگار فقط تو گفتن چنتا کلمه میبینه نه بیشتر چرا اینجوریه خسه شدم از کاراش

تصویر هانا
نویسنده هانا در

دوست داشتنو تو حرف نبین تو عمل ببین اون خودشو دوس داره کسی کهع کسیئو دوست داره همیشه ایتن حسو داره نه فقط هر وقت خودش دلش کشید

تصویر یکی هست

خب پس اگه براتون خیلی مهمه توش حرفی نیست ...
ولی یه سوال حتی اگه عقدتون تا ۴،۵سال بازم طول بکشه بازم حاضرین صبر کنین تا مجلس عروسی بگیرن براتون؟؟؟

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

ب نظرم باید هر چیزی سر جای خودش باشه ما تا حالا هیچ مجلسی نگرفتیم فک نمیکنم خواسه ی بزرگی باشه ک ازش شونه خالی میکنه همش یه شبه همینم اگه بخاد ازم دریغ کنه بی انصافیه چون این مسئله برا من مهمه 

تصویر یکی هست

خب اگه ایشون انقد اصرار بر این دارند ک عروسی نگیرند خب شما قبول کنید و بجاش بهش بگین برین مکه یا کربلا یا هرجا ک خودتون دوس دارین بنظرم وقتی اینجوری میگه انقد ارزش نداره ک عمرتونو الکی هدر بدین .... شما میتونید مجلس عروسی نگیرین ولی بجاش اگه عکس و فیلم دوست دارین لباس عروس کرایه کنین و برین اتلیه عکس بندازین و فیلم بگیرن ازتون اینطوری هم خیلی خوبه...البته بازم بستگی ب خودتون داره....

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

چون آقا میگه من مث بدبخت بیچاره ها نمیخام زندگی کنم بذار پول جمع کنم بعد عروسی کنیم الحمدلله الان پولاش جمع شده ولی چون یه جا سرمایه گذاری کرده نمیخاد بهش دس بزنه تا دو ماه دیگه ک کلی سود کنه میگم بابا جان ول کن بذار بریم سرخونه زندگیمون داریم عذاب میکشیم میگه نه بعد بریم خونمون ببینم کم داریم بیشتر عذاب میکشیم  دلشم نیس یه عروسی بگیره میگه از مجلس عروسی بدم میاد همش گناهه ولی ما عروسیامون خانم ها و آقایون جدا هسن و آقایونمون اهل هیچ برنامه ای نیسن ک بگی گناه داشته باشه ملت شامشونو میخورن میرن دیگه باز میگه چی بریزم تو شکم ملت ک بعد عروسی بگن اله بله میگم ولیمه عروسی ک ثواب داره این چه حرفیه باز میگه از خالم میترسم حسوده میاد دعوا را میندازه عروسیمون والا ب خدا موندم چی بگم بس بهونه میاره ولی من دوس دارم عروسی بگیریم ..

تصویر یکی هست

سلام برشما...
جناب مهدیار خیلی کامل و عالی بهتون راهنمایی کردن...
ولی برا من سواله ک شما قبل از اینکه عقد کردین متوجه رفتار و فحاشی همسرتون نشدیدن؟؟؟
چرا انقد عقدتون طولانی شده؟؟!
خدا بهتون صبر بده انشاالله ک مشکلتون حل بشه...

تصویر پرستو
نویسنده پرستو در

باورتون شاید نشه آخرین باری ک عصبی شد و خشمگین شروع کرد بدوبیراه گفتن ب مامانم خدایی سکوت کردم چیزی نگفتم و اشک میریختم ولی اون چیکار کرد بدون توجه ب من هی بیشتر از این الفاظ شت بکار برد اصلا یادم میاد وجودمو میلرزونه بس ک حرفاش زننده بود خیلی خودمو کنترل کردم نشد منم زدم تو دهنش!!!!!خدایی بی اختیار شدم ولی اون گف بخاطر مادرت زدی تو دهنم وباز بیشتر ادامه داد داشتم میمردم از ترس و استرس قلبم ب شدت درد میکرد همش میگفتم خدایا منو بکش دیگه طاقت شنیدن این همه حرف ندارم  مثل بارون بهار اشک میریختم اینقد سرکوفت و توهین بهم کرد تا دیگه گفتم نمیخامت اونجا بیرون منزل بودیم دیگه نمیدونم چی شد ک آروم دیم و گفت من دوست دارما و از این حرفا ولی من دیگه اجازه ندام پاشو بذاره خونمون وسیله هاشو دادمو ب قول خودش انداختمش بیرون نامزدم تو یه شهر دیگس دو ماه اومد خونمون وایساد روزای خوشی داشتیم ولی خراب شد  همه چی حالا دعوای ما سر همون اخمو در کابینت بود میدونین چیه ما با دوربین آبجیم اینا عکس گرفته بودیم وقتی تو همین دو ماه ک بود مسافرت رفتیم ولی از شانس بد ما دوربین ویروسی میشه   آبجیم میبره درس کنه ک کل عکسا حذف میشه بعد نامزدم گف عکسارو بریز تو سیستم گفتم حذف شده شروع کرد ب زیر لب فحش دادن ب ابجیم پیش مامانم ک مامانمم اخم کرد و در کابینتو کوبید و این شد شروع بزرگترین دعوای زندگیم مستاصلو درموندم واقعا دیگه آدم سابق نیسم همش استرس دارم

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام

دوست گرامی از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را برای همراهی و مشاوره انتخاب نموده اید متشکریم امیدوارم همراه خوبی باشییم

قبل از هر چیز خدمت تان عرض کنم که سه سال عقد موندن همین مشکلاتو داره چون دوران عقد نباید بیش از حد طولانی شود، کارشناسان بر این باورند که دوره عقد نباید به یک سال برسد مگر در موارد استثنائی،(مثلا در جایی که زوجین هر دو دانشجو هستند می توانند مدتی زندگی نیمه مستقل داشته باشند) این در حالی است که شما سه ساله نامزدید و طبیعی است در این حالت دخالت های خانواده و حساسیت های طرفین نسبت به هم بیشتر می شود، در حال حاضر متاسفانه بعضی از والدین در زندگی مستقل فرزندان دخالت می کنند و باعث جدایی می شوند چه رسد به عقد طولانی و زندگی نیمه مستقل!

مسئله بعدی حساس شدن شوهر شما به حرکات و رفتارهای مادرتون می باشد، شوهر شما به کارهای مادرتون حساس شده، شاید در حال حاضر مادر شما نسبت به وی نامهربون نباشد ولی چون ایشون تو ذهنش این تصور نقش بسته که مادر زنم ازم کینه داره لذا حتی به در کابینت هم توجه داره و اگر باد کولر هم در کابینت را ببنده وی فکر می کنه که مادر شما از عصبانیت این کارو می کنه.

مسئله آخر هم فحاش و بد دهن بودن وی می باشد که من نسبت به همه موارد گفته شده خدمت تان راهکار می دهم.

1- تلاش کنید دوره عقد را تمام کرده و سریعتر عروسی کنید البته قبل از عروسی همه اختلافات را تموم کنید چون اگر با اختلاف زندگی را شروع کنید و بعد خدا نکرده به جدایی بیانجامد ده برابر از دوره عقد بیشتر ضرر خواهید کرد و چه بسا با وجود اختلاف بچه دار شوید که در این صورت ضرر به صد برابر می رسد لذا قبل از عروسی اختلافات را پایان دهید و حل کنید بعد هم زودتر عروسی بگیرید.

2-از حساس کردن شوهرتون بپرهیزید برای این کار می تونید از اعضای خانواده در پیش وی دفاع نکنید اگر وی هم بحثی شروع کرد بهش بگید اختلاف مادرم و تو به خودتون ربط داره و من نمی تونم در این مورد دخالت کنم اگرهم ازش ناراحتی برو به خودش بگو من کاری از دستم ساخته نیست.

3- با مادرتون صحبت کنید مدتی از بعضی حرکات دو پهلو و بعضی رفتارهای شک بر انگیز خودداری کند چون شوهرتون به وی بد بین شده مدتی باید اعتماد سازی شود تا وی حس امنیت و راحتی کند.

4- با خانواده وی مهربان باش و با عملت رفتار درست و شیوه زندگی اسلامی را بهش یاد بده.

5- وقتی عصبانی است از توجیح کارهای خانواده بپرهیز و این مورد را به موقع مناسب و بهتر واگذار کنید.

اما عصبانیت

در معمول افراد کم و بیش عصبانیت و احیانا بد و بیراه گفتن هست که وقتی شدید باشه آزار دهنده میشه و باید به فکر درمانش بود منتها وقتی این عصبانیت تبدیل به عادت شده باشه درمانش کمی زمان بر خواهد بود پس برای درمانش نباید عجله داشته باشید .
اول از همه سعی کنید ببینید چه چیزهائی اون رو عصبانی میکنه و سعی کنید از طرف شما رخ نده بعد در صورتی که عصبانی شد و بد و بیراه گفت کارهائی که می تونید انجام بدین در سه بخش میشه خلاصه اش کرد...

زمان عصبانیت:
1.موقعی که عصبانی میشه و حرف بد می زنه شما در مقابل جوابش ندید چرا که آتش خشمش رو شعله ور تر می کنه و در برابرش سکوت کنید مولا علی (ع) فرمودند: "غضب را با سکوت مداوا کنید؛
2. اگه شما کاری کردین که عصبانی شده ازش معذرت خواهی کنید؛
3.حالتتون طوری نباشه که فکر کنه براتون مهم نیست و بی اعتنا هستین پس بشینید و به حرفاش گوش کنید؛
4.حالت مظلوم نمائی به خودتون بگیرید و مثلا بهش بگید که منو ضعیف گیر اوردی داد می زنی
5.اگر طوری برخورد کنید که احساس کنه که شما منفعل شدید و ترسیدید خوبه چون در این صورت اثر عصبانیتش رو می بینه و نیاز نمی بینه که بیشتر داد و فریاد کنه؛
6.همچنین می تونید فضا رو عوض کنید مثلا چیزی مانند آب خنک بهش بدید یا جلوی دستش بگذارید.
بعد از فروکش کردن خشمش
1.اگه بد وبیراهی گفت با تحریک احساساتش و گریه ازش بپرسید که واقعا این حرفها که زدی من لایقشون بودم (این رو اگه دیدین فضا مناسبه در حین خشمش هم میتونید انجام بدین)؛
2.مواقع خوشی دوستانه در مورد این حالتش باهاش صحبت کنید و بگید که این حالتت من رو ازار میده
3.عفو و گذشت و کظم غیظ، به عنوان روش های رویارویی با خشم مطرح است که شما بهش پیشنهاد بدین .

موارد زیر رو هم بهش بگید که توجه کنه : 

رسول خدا صلی الله علیه و آله ،فرموده اند: انسان ها در برابر خشم و غضب گوناگون هستند: بعضی دیر به خشم می آیند و زود آرام می گیرند. عده ای زود به خشم می آیند و زود برمی گردند، گروهی نیز زود به خشم می آیند و دیر آرام می گیرند. برخی دیگر، دیر به خشم می آیند و دیر آرام می شوند. بهترین اینان، کسانی هستند که دیر به خشم می آیند و زود آرام و راضی می شوند و بدترین ایشان، کسانی هستند که زود به خشم می آیند و دیر آرام و راضی می شوند.

توجه داشتن به انگیزه و سبب خشم و دریافتن اینکه شیطان در ایجاد و شعله ور شدن آن سهیم است، انسان را از هر گونه حرکت نا به جا و ناشایست که نشان دهنده عجز و درماندگی او در برابر شیطان است، بازمی دارد.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در همین زمینه می فرماید: «خشم، شراره ای است از سوی شیطان».
پیش از بروز خشم، با استفاده از روش های زیر می توان آن را کنترل کرد و در اختیار گرفت:
1. به هنگام خشم، ذکر خدا بگویید و از شر شیطان به خدا پناه ببرید.
2. اگر هنگام خشم ایستاده اید، بنشینید و اگر نشسته اید، بخوابید(یعنی تغییر حالت دادن)
3. جا به جایی محل نیز در کاهش خشم مؤثر است.
4. هنگام مواجهه با خشم، با آب سرد وضو بگیرید یا غسل کنید
5. سکوت کنید، چون ممکن است در این حالت، فرد حرف هایی بزند که بعدا پشیمان شود. حضرت علی علیه السلام می فرماید: « خشم خود را با سکوت و هوای نفس را با خِرد درمان کنید».
6 - تفکر در ثواب و منفعت فرونشاندن غضب: پیامبر (ص)میفرمود: "هر کس غضبش را نگه دارد، خداوند عذابش را از وی نگه می دارد
موفق و بهروز باشید