12:51 - 1399/02/07
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﯽ
ﻫﺮگز ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺎﯾﺖ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺷﻮﯼ،
تنها ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺧــﺪﺍ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻦ ...
ﻣـﺮﺩﻡ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻗﺪﺭ ﻧﺎﺷﻨﺎﺳﻨﺪ!
ﻭ ﮔﺎﻫـﺎً ﻧﯿﺰﺟـﻮﺍﺏ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑـﺪﯼ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ!
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧـﻮﺑﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺎﯾﺖ
ﺗﻨﻬـﺎ ﺑـﺮﺍﯼ ﺧـــﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ،
ﺩیگر ﻗﺪﺭ ﻧـﺎﺷﻨﺎﺳﯽ،
ﻭ حتی ﺑﺪﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﺯ ﮐﺴـﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺣﻘﺶ ﺧــﻮﺑﯽ ﻧﻤﻮﺩﻩﺍﯼ،
ﺑـﺮﺍﯾﺖ ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﻧـﺪﺍﺭﺩ ...
چون میدانی خدا به جای همه برایت
جبران خواهد کرد
پس بیاییم بخاطر خدا
برای بندگان خدا خوبی کنیم ...
انجمنها:
http://btid.org/node/152080
خدایامیدانم مرابه حال خودرهانمیکنی،میدانم اگر سختی کشیدم یاجایی دلم شکست.یعنی توهنوز مرارهانکرده ای!خدایا میدانم چقدرباکارهای اشتباهم توراناراحت می کنم ومی دانم اگردرعوض گناهانی که انجام میدهم مراغرق در نعمت کنی،یعنی دیگرازمن قطعِ امید کرده ای!خیلی ترسناک است ک من اشتباه کنم و توبکذاری سرگرمِ شادی هایم باشم تابیشترفراموشت کنم،ممنون ک گاهی باسختی هایی که درزندگی ام ایجاد کرده ای!بودنت رابه من یاداوری می کنی.ممنون که هنوز دوستم داری و حواست به من هست!
امیرالمومنین علی (ع)«ای پسرآدم،هرگاه دیدی که خداوند سبحان نعمت هایش راپی درپی به سوی تو می فرستد،درحالی که تواورانافرمانی می کنی ،(ازعذاب خدا)بترس»
برادرِعزیزترازجانم من لایقِ محبت های شما نیستم.و کوچکترازانم که شما فکرمیکنید،باورکنید باحرفهاتون ارامشه بسیار عجیبی بهم دست میده وجوده پرمهرتون مستدام.
خواهری این بهشت خدا بی شک
لیاقت دخترهایی مثل توعه
خواهش می کنم. سایتون کم نشه ان شاءالله
امیدوارم از حالا به بعد روی خوش زندگی ببینه
نمیزارن ومشکل دارن.اشکالی نداره اونم خدایی داره.
ابجی مریم خدا پدرومادرت و برات حفظ کنه که دختره پاکی تواین زمونه تربیت کردن وباید دسته چنین پدرومادرایی رونشست وبوسید.اره خواهری خدای منم بزرگه بعضی وقتا میشینم ب دردایی ک کشیدم فکرمیکنم میفهمم ک خداچقدردوسم داره که قدرته طی کردنه این مسیرارو بهم داده وازش ممنونم .
خواهری درسته ازمن بدتراش هستن بادردایه بسیاربسیار سخت تر ولی خوب منم گاهی توخودم میشکنمو دلم میگیره اگه غیراین باشه ادم باید تعجب کردمهم بعدشه ک حاله دلم خوب میشه و فقط دلم میخواد خدابغلم کنه باتمام عظمتش وبهش بگم دوستدارم باتمام وجودم ک ازان توست.ابجی نازنین جان انگاری سالهاست میشناسمت بوی نجابتو پاکی میدی .ممنون که نشستی پای دله حرفام ،میدونی چرا تو فضای حقیقی دوس ندارم کسی ازدردام باخبرشه بخاطراینکه میشناسنم نمیخوام بهم ترحم کنن یا فک کنن اینارومیگم تاترحم گدایی کنم چون ناراحت میشم ازکسایی ک بخوان بااین دید نگام کنن.همه ی اینا باعث شده سخت باشمو همه ی دردها روباخدای خودم مطرح کنم.و لبخند همیشگی که اطرافیانم بهم میگن وقتی کنارت میشینیم ارامش داریم خوبه ک میخندی خوشبحالت.
خواهری پدرو مادر که بی شک نقش داشتند
ولی من خودم این راه انتخاب کردم
چون از خوبی و دوست داشتن آدما لذت میبرم
یه تنم هیچوقت قضاوت نمیرم
من جای کسی نیستم که دردشو کشیده باشم
ته ته همه ناامیدی ها همیشه خدا پیداش شد
دستمو گرفت گفت مریمی بلند شو خدات اومد
من و خدا رو یه دوچرخه چهار رکابه ایم
من وقتی خسته میشم اون پایه میزنه
پس زندگی من به امید خدا میره جلو
امیدوارم از حالا به بعد دنیا رو خوش
زندگی نشونت بده منم همینطور خواهری
منم تو واقعیت هیچوقت درد و دل نکردم
اینجا اولین جایی بود که حرف زدم
کسی منو نمیشناسه راحت حرف دلمو زدم
البته نه همشو یکمیشو اون موقعی که پدرم تا دم مرگ رفت
من فقط ۱۰ سالم بود ۹۹ در صد دکترا گفتند میمیره
وقتی گفتند معجزه شده اون موقع عزمت خدا رو دیدم
پدر هرچیم سخت گیر باشه پدره تومور داشت تو مغزش
یه شهر دیگه معالجش کردند نه شهر خودمون
مادرم آروم و قرار نداشت تنهاش نزاشت
اینا رو خود خانوادم برام تعریف کردند
کی گفته معجزه نیست هست هست هست
من اعتقاد دارم به معجزات الاهی
البته وقتی ۲۰ سالم شد این سری برای کار زیاد
یه ماه تو خونه استراحت بهش دادند
تب و لرز کرد افتاد وسط حال من ترسیده بودم
باز پارسال از حرص زیادمریض شد زیر نظر دکتر
الان خیلی بهتره رو به بهبوده هیچکس از دل آدمها
خبر نداره از رو ظاهرش افسوسشو میخورند
ن ی بیماری ک فرد برمیگرده ب گذشتش از الزایمر بدتره مادرم فکرمیکرد بچس و توخاطراته بچگیش زندگی میکرد.وشده بوددرست مثل یه بچه و غیرازون یه بیماریه جسمی هم یکسال عذابش داد ک بعده عمل ومراقبت خوب شد.الان خداروشکر بعداز چن سال خوبه خوب شده اصلا یادش نمیاد ک قبلا همچین اتفاقی براش افتاده .بازم خداروشکر.وراجبه سواله بعدی بایدبگم اینکه بماند ک چجورآد می بود بلکه خوشحالم که کنارش نیستم و دیگهبرام وجودنداره وکنار خونوادم زندگی میکنم.
خواهری دوس نداشتم بگم اینارو نمیدونم چیشد که گفتم ولی منم درکت میکنمو میدونم ک چقدرپاکی و نجیب برای من جای تعجب نداره چون منم مثل خودت باهیچ پسری فامیل یاغریبه ارتباط ندارم شاید ازاقوام فقط درحده سلام همینو بس.ازخدامیخوام بخاطر وجوده پاکو نازنینت عاقبت بخیری و خوشبختی درهردودنیا رونصیبه خودتووخونواده ی محترمت کنه وخداروشاکرم بابته این ک هنوزم هستن دخترای پاک سرزمینم همچون توخواهرگلم که باوجودشون شرف و ابرو ی کشورمونو حفظ کردنو دشمن و با گلوله توپ وتفنگ وتانک و.........غیره نابود نمیکنن بلکه باعفت و ابرو وحیاشونه ک دشمن رونابو میکنن افتخارمیکنم ب وجودت.
خب خدا روشکر که خوب خوب شده آجی غصه نخور
گور بابا هر چی غم و غصه هست الان و بچسب
که حالش خوبه در کنارته فامیل پدریم
زنه تو ۴۵ سالگی لا سه تا بچه فوت شد
یکی از بچه ها ۱۳ سالشه الان بی مادر شده
پدرشم معتاده عجب امتحان هایی پیش رومونه
البته یکبار بهوش اومد ولی بعدش فوت شد
خدا میتونست برشگردونه ولی برنگردوند
خوبه از شرش خلاص شدی پسره احمق
قدر به این گوهریا ندونست
مرسی ازت از اینکه باورم داری بهم اعتماد داری
اعتماد داشتن خیلی قشنگ تر از دوست داشتنه
منم تو کوچیکی نزدیک بود پدرمو از دست بدم
معجزه برشگردوند برا همینکه تو روش هیچوقت واینمیسم
خدا اونو به من بخشید حتی اگه بمیر هم میمیرم
آرزوهام که جا خود داره نه درس میخوام نه عشق
نمیزارم یکبار دیگه دنیا با پدرم بازی کنه
به افتخار تموم پسر و دخترای خوبمون
خدا یه روز جواب همه خوبیاشونا میده
شک ندارم نیگاه چطور تو دل میری
پدربزرگو مادربزرگش.نمیزارن حتی دخترخالم ک مادرشه دلش برادخترش پرمیزنه ولی نمیزارن ببینه.
خواهری تو از پسش برمیای یجورایی
دل پدربزرگ و مادربزرگ و نرم کن
مگه میشه مادر فرزندشو نبینه
اون بچه مادر میخواد حالا پدرم که نداره سخت تره
چرا نمیزاره مادرش حداقل ببینتش
نمیزارن ببینیمیش دلم براش پرمیزنه
کی نمیزاره ببینیش چرا نمیزاره
ممنون ازت خواهرم باوجوده گرمت.
وبرادرعزیزترازجانم من کوچکتراز اونیم که شماهستید.اره ب جاهایی رسیدم بااینکه مادرم سنی نداشت 31سال بیشترنداشت ولی دیگه من که بچش بودمو نمیشناخت شبا تا صبح بالاسرش می نشستم ک مباداحالش بدشه میدیدمش که شبیه بچه هاشده و چه اروم خوابیده وشبایی میشد تاصبح ناله میکردازدردو .........درسته سنی نداشتم ولی خدادله بزرگی بهم داده بوددرسته تولحظه هایی که دلم اغوشه مادرمیخواست که مادری کنه برام نبود ولی درعوض خدامادربودنو خیلی زودیادم داد خواهرکوچولوم ک دنیا اومد 13سالم بود حتی وقتی میخواستم بشورمش گریه میکردم مبادا ازدستم بیوفته تا وقتی ک زبون بازکردو بهم گفت مامان دلم یه بغضه عجیبی گرفت برای مادرم.حالا باید تاصبح هم بالای سره مادرم بودم هم خواهرم ک حتی سنش به ماه هم نرسیده بود وقتی دلش دردمیکرد یاگرسنش بود دستوپامو گم میکردم ک بابام صدای گریشونشنوه ازخواب بیدارشه وبی خواب شه صبح نتونه بره سرکار.خواهرمم تو بچگی خیلی بیقراربود انگاری میدونست چه خبره .بابام یبار بهم گفت اگه تونبودی چی میشد؟ گفتم خدا تنهات نمیذاشت .ولی توهمون دوران تجربه ی تلختر ازتلخ کسی ک اصلا ب ازدواج باهاش فکرنمیکردمواومد سرراه زندگیم و ..........نابودشدم دردی دیگر .....خیلی سخته ازکسی ک اصلا دلت نمیخواد کنارش باشی مجبورباشی باهاش زندگی کنی.
خواهری جان یعنی مادرت آلزایمر داره
که شمارو یادش نمیاد مطمعن باش خدا هر دردی بده
ارادشو به آدم میده که از پسش بربیاد
مثل دور از جون فوت عزیزانمون
خیلی خوب از پس دلداری دادن و
قوت قلبی بهشون بر اومدی اگه تو نبودی
سر خواهرت چی میومد واقعا خدا تو رو به پدرت ببخشه
الان حال مادرت چطوریه بهتره چرا مگه مرده بدیه
که نمیتونی باهاش زندگی کنی و سختته
خوهری تو نور چشم ما و این سایتی
ان شاءالله خودش عاقبتت بخیر کنه
من تو این سایت یکم زبون درازی کردم
ببینم حالم خوب میشه یانه
ولی حالا که حرف ها تو رو شنیدم از خدا شرمنده شدم
که بنده ناسپاسی بودم براش منم تا حالا اصلا
باپسر عمه هام حتی پسر عموهام جز سلام حرفی نزدم
خدا شاهده چایی که تعارف میکنند سرما بزور بالا میبرم
میگم ممنون به همین خدایی که بالا سرم هست
عین حقیقته من اگه بد بودم تو گوشم صدا اذون نمیومد
اگه بد بودم خدا کمکم نمیکرد راه جلو پام نمیزاشت
خواستم همه بدونند منم محرم و نامحرمیو خوب بلدم
من اونقدرهام بد نیستم
فاطمه داغون شدم داستان زندگيتو خوندم من خودم کم سختي نکشيدم ولي خدا ي دل بزرگ بهت داده
اميدوارم بهترين زندگي نصيبت بشه
اینو میخواستی درج نشه ما هم فامیلمون ام اس داره
شوهرش و دخترش ازش مراقبت میکنند
تعادل رو پا نداره خدا این همه امتحان میکنه
اونوقت ما اینقدر ناسپاسیم اینقدر ناشکر
اولیشم خودمم
لطفا پيامايي که توي اين بخش دادم منتشر نشه.
وایسا مینم چرا درج نشه زود اعتراف کن خواهری
زندگی شهدِ گل است .که زنبورزمان میمکدش وانچه باقی می ماندعسلِ خاطره هاست.
زیبا بود مثل وجودت
خاطرتون شیرین باشه خواهرم
درسته برادره خودم نبود ولی ب اندازه ی برادر م برام عزیزبودو همیشه پشتم بود .یه دختر نازه موطلاییم ب یادگارگذاشت هنوز که هنوزه باورم نمیشه.چه ارزوهایی ک برای زندگی و دخترش داشت .
خواهری اگه تو همیشه کنار دخترش باشی
اونم دلش شاد میشه اون از همه بیشتر تو اون دنیا
نگران دخترشه
ما بنده هات حقيرتر از اوني هستيم که حکمت کاراتو بدونيم ولي دارم افسرده ميشم
توکل بهش داشته باش خودش مراقب دلت هستته ته همه ناامیدی ها و تاریکی ها همیشه یه روشنایی هست فقط با قلبت حسش کن
داداشم خیلی وقته ابریه ولی نمیتونه بباره اشکام خشک شده و فقط بغض پشته بغض ک قورتش میدم .
این بیادش بایه شخص خاتمه پیدانمیکنه.
بیاده روزهای کودکی که حتی نمیتونم بنویسم بیاده روزهایی ک وقتی ازمدرسه میومدمو همش 9سالم بودتومدرسه دانش اموز بودمو ووقتی میرسیدم خونه میشدم مادره خونه بیاده 13سالگیم ک بدترین روزام ازاون سنم شروع شد ومریضیه مادرم صبحا تاشب خونه داری و پرستاری ازمادرم ومراقبت ازبرادرم ک یکسال باهم تفاوت سنی داریم و شباتاصبح درس میخوندمو صبحم تومدرسه خوابم میبردتحمل همه ی سختیها همه میرفتن خونه مادراشون براشون غذادرست کنه منم باید خودم میرسیدم شغلم عوض میشد میشدم مادره خونه سرموبالانمیاوردم نگاه کنم پسرای اطرافم چجورین اصلا اجازه نمیدادم کسی بهم نگاهه بدی بکنه و بیاده اونروزایی که درده مادرمو میدیدم و....فقط میریختم توخودم تاهیشکی شکستنمو نبینه .وبیادهاونروزه تلخی ک اومدم خونه و ......ازاونروز ک کله زندگیم نابودشد وتا دوسال پیش ک عزیزترینم .برادربزرگتربود برام ک همیشه پشتم بود توسخت ترین شرایط بدون اینکه ببینمش گذاشتنش توخاک با ی تصادف ک ازشدت خستگی ک دوشیفت کارمیکرد تا جلوی خونوادش شرمنده نباشه با یه یادگاری دخترسه ساله ای که گذاشت رفت.(بیادش)
خوندنه اینا خیلی راحته ولی زندگی کردن و لحظه لحظه زندگی باهاش درداوره.
آبجی من فکر می کردم چقدر تو تنگنا و مشکلات بزرگ شدم و نداری های زیادی کشیدم، اما با خوندن این شرح حالت پیشت خجالت می کشم. برای یه دختر خیلی سخته تو سنی که هنوز تو مرز بازی و بلوغه این مسائل براش پیش بیاد و اینکه پرستاری کنی، چون برای پرستاری باید خودت مقاوم تر از بیمار باشی. و چقدر متاسف شدم برای برادر مرحومتون، من خواهرام از من چند سال بزرگترن، اما حس می کنم وقتی برادری تکیه گاه خواهر کوچک تر میشه، بعد او به وجود برادر افتخار می کنه و حال برادر خوب میشه، اگر دستش از دنیا کوتاه بشه چه غم بزرگی برای بازماندگان و خواهر می مونه، چیزی مثل شوک و ناباوری. واقعا فکر این مصیبت ها آدم رو شکسته و دلگیر میکنه.
باید این شوک رو از دلت بیرون کنی تا حال دلت یه تکونی بخوره. صحبت من بی خیالی نیست، چون اونها عزیزانت بودن و به وجودت تعلق دارن. منظورم گریه هست. گریه برای مظلومها. امامان و معصومین ما هم مظلوم زندگی کردند. اما شما می فهمی خواهرم، یاد برادر مرحومتون میتونه براتون تجسم امام حسین و حضرت ابوالفضل باشن برای خواهرشون حضرت زینب. داداشتون روسفید رفتند چون تلاش و نیتشون آبرو و شرف ناموسشون بود. مطمئن باشید روحشون آگاهه
گریه کنید، بذارید غصه تون تو دل جمع نشه، یه گوشه ای، تو هر محیطی که راحتید، اصلا حرف بزنید، با خدا حرف بزنید، اشک بریزید، وضو بگیرید و بنشینید تو سکوت. تو حالتی که راحتید و کسی نباشه که خجالت بکشید، هر چی که براتون تو زندگی اذیت کننده بوده بگید، انگار دارید برای خدا تعریف می کنید، مثل رفیق. بگید خدایا از تو قدیمی تر، با حوصله تر، نزدیکتر، خیرخواه تر، بخشنده تر رفیق ندارم. با شما خیلی راحتم، هر چه بگم گوش می کنید
یه دعا هست اسمش هست فرج محزون، هر موقع خیلی دلتنگ میشم ذکر می کنم، حس میکنم حرف دلم رو میزنه. توش میگه یا عماد من لا عماد له یعنی ای پشتیبان کسی که پشتیبان نداره... براتون میزارم. حضرت علی (ع) روایت کردند هر کسی که محزون و گرفتاره این دعا رو بخونه فرج و گشایش در زندگیش حاصل میشه. برای خدا این دلِ شکسته خیلی حرمت داره.
يَا عِمَادَ مَنْ لَا عِمَادَ لَهُ وَ يَا ذُخْرَ مَنْلَا ذُخْرَ لَهُ وَ يَا سَنَدَ مَنْ لَا سَنَدَ لَهُ
اى تکیه گاه کسى که تکیه گاه ندارد اى ذخیره کسى که ذخیره ندارد و اى پشتیبان کسى که پشتیبان ندارد
وَ يَا حِرْزَ مَنْ لَا حِرْزَ لَهُ وَ يَا غِيَاثَ مَنْ لَا غِيَاثَ لَهُ وَ يَا كَنْزَ مَنْ لَا كَنْزَ لَهُ
و اى پناه کسى که پناهى ندارد و اى دادرس کسى که دادرس ندارد و اى گنج آن کس که گنجى ندارد
وَ يَا عِزَّ مَنْ لَا عِزَّ لَهُ يَا كَرِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا عَوْنَ الضُّعَفَاءِ
و اى عزت آن کس که عزتى ندارد اى بزرگوار گذشت، اى نیکو درگذر اى یار ناتوانان
يَا كَنْزَ الْفُقَرَاءِ يَا عَظِيمَ الرَّجَاءِ يَا مُنْقِذَ الْغَرْقَى يَا مُنْجِيَ الْهَلْكَى
اى گنج بى نوایان اى امید بزرگ من، اى نجات دهنده غریقان اى راننده هلاک شدگان
يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفْضِلُ أَنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ سَوَادُ اللَّيْلِ وَ نُورُ النَّهَارِ
اى احسان کننده، اى نیکوکار، اى نعمت بخش، اى زیاده بخش، تویى که سجده و خضوع کرد برایت سیاهی شب و روشنی روز
وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ حَفِيفُ الشَّجَرِ وَ دَوِيُّ الْمَاءِ
و تابش ماه و پرتو خورشید و صداى درخت و صدای آب
يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ يَا رَبَّاهْ يَا اللَّهُ
اى خدا اى خدا اى خدا معبودى نیست جز تو خداى یگانه اى که شریکى برایت نیست، پروردگارا ای خدا
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ
درود فرست بر محمّد وآل محمّد و انجام ده درباره ما آنچه را تو شایسته آنى
من تاثیر این ذکرهای مقدس و آرام بخش رو تو زندگیم دیدم و حس کردم زندگی بازیه. ایام و روزگاری هست به سختی و تنگنا میگذره، ایامی هم هست روزگار میسازه و آدم توفیق هایی بدست میاره که دعا می کنم به زودی زود شرایط بهتر و بهتر بشه. الهی آمین
خواهری من خودم جاتو و داداشت نیستم ولی شرایط خیلی سختی داشتی هم درس هم مراقبت از خونه و خانواده مادرت الان حالش چطوره خوبه مراقبت هات نتیجه داد اینا همش امتحان دنیا و روزگاره الان داداشت یه جای خیلی بهتر از این دنیا داره زندگی میکنه اونم با این همه خوبیو فداکاریش شیر زنی برای خودت عزیز جان هیچوقت فراموش نمیشه چیزی نیست که فراموشیش آسون باشه خدا بهترین ها رو نسیب تو و خانوادت کنه همیشه پدر و مادرت سایش بالاسرت باشه من این دست تو رو باید بوسه بزنم برا این همه فداکاری
درسته من خدارودارمو تنها پناهم خداست.ولی خوب منم آدمم دیگه ازفشاره زیادی کم میارم دلم میخواد برم جایی که هیچکسی نباشه خودم باشمو خدا.درسته من تنها ادمه دردکشیده ی روزگارنیستم ولی دیگه توانه تحمل و پذیرش شرایطو ندارم .خدااااااااادلم میخواد بیای پایین بغلم کنی و بگی بیابریم دیگه بسه اخه تاکی ازتو خوردبشم درد وجودمو بسوزونه و به روم نیارمو الکی بخندم تا ظاهرم بین ادما حفظ شه خداجونم خستم.
سلام خواهری برا چی از درون داری میسوزی تو خودت نریز
هوای دلتون یه پنجره و یه هوای بارانی میخواد
دعا میکنم بارون بیاد حالتون عوض شه
جملتون زیبا بود چه بهتر که این پنجره
رو رو به خدا باز کنیم بارون خودش از برکت خداست
هیچی قشنگتر از فصل بهار نیست بو بارون
دل یه مرده رو روح میبخشه
آبجی این عبارت به یادش منظورت چه شخصیه؟
برا منم بیادش سوال شده چرا این نام گذاشته ؟؟؟
مطالبتان عالیه
واقعا انرژی میگیرم
مرسی خواهری عالی حضورته
طاعات و عباداتت قبول حق
امضای خدا پای تک تک آرزوهات
اشتباه کردن معرفی کردن.مرسی خواهری .حاله دلم اصلا خوش نیس شاید ازسایتم برم بیرون کلا روزه ی سکوت بگیرم باهیشکی حرف نزنم حلالم کن
خواهری سه تاییمون هوای دلمون بارونیه
ولی دلامون میتونه کنار هم گرم شه
تنها جایی که ضربه نخوردم از دوست های واقعیم بود
تو این دنیا هیچی نمیتونه جا دوست پر کنه
فاطی پاتو از این سایت بزاری بیرون جفتشو قلم میکنم
منو و نازنین اینجا برگ چغندریم خودمون میشیم
مرحم دردات تو بری این سایت صفا نداره که
هیچی مثل دوست نمیشه دلم به وجود تو و نازنین گرمه
اگه من خواهر داشتم سرمو میزاشتم رو پاهاش
تا خود صبح میخوابیدم ولی ندارم
من خودم از قوی بودن خستم همیشه به خودم میگم
مریم غمت نباشه رفیق خودم هستم
آبجی اگر اتفاقی افتاده بگید لطفا
خداااااااايااااا من داداش موخوام خودمو واسش لوس کنم
واسش گريه کنم
آش سربازيشو خودم بپزم
واسش برم خاستگاري
چ حيف....
معلوم شد داداش نداریا آواجی
این آقا حسن در بست مخلصته
خواهری میدونم کلمه داداش مقدسه
ولی آقاحسنم مثل داداش خودت بدون
منم تاحالا برا هیچکس ناز نکردم
نه از اونا بودم که نازپروده بارم بیارند
ماشالا روزگارم که اینجا برام کولاک کرد
برا همینه که بیشتر مجازیا میگند اخلاقم به پسرا میخوره
خدا ايشونو از بزرگي کم نکنه
برا من اینجا برادر و خواهرا فرق ندارند
من به همشون احترام میزارم مثل کاری که خدا
با بنده هاش میکنه یه داداش میتونست تکیه گاه خوبی
برام باشه ولی قسمت نبود عوضش بالایی تکیه گاهم شد
ان شاءالله خدا یه دستی به دل هممون بکشه
همه از این بلاتکلیفی در بیایم
یعنی تا کی این امتحان ها طول میکشه
ولی مطمعنم خدا دنیاشو بهتر میشناسه
چي شده آبجي اگه ميتوني مطرحش کن
بله.منو ؟؟؟؟کی؟
بچه ها سلام خوب باشید شروع کننده شما باشید هر چه قدر مردم بد باشن شما خوب باشید تا از شما یاد بگیرن من که خامه ای دوست دارم شیرینو میگم
لایک داری خواهری چه نوع کیک خامه ای دوست داری
از این رولت ها با از این خامه ای ها که روش میوست
برات میخرم به حساب خودت خخخ
قربونت برم من
میدونم گلم گوهری مثل تو باارزشه دسته هرکسی نمیدیمت که .
صفحهها