مناظره خدا و شیطان!

17:40 - 1394/04/07

 خدا: اى ابليس! چه چيز مانع تو از سجده كردن بر مخلوقى شد كه با قدرت خود آفريدم. آيا تكبر كردى يا از برترينها بودى برتر از اين كه فرمان سجود به تو داده شود؟
 
شیطان: من از او (آدم) بهترم، مرا از آتش آفريده‏اى و او را ازگل.
 
خدا: از آسمانها (و صفوف ملائكه) خارج شو كه تو رانده درگاه منى اينجا جاى پاكان و مقربان است، نه جاى آلودگان و سركشان و تاريك دلان و مسلما لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود و هميشه مطرود از رحمت من خواهى بود.      
 
شیطان: پروردگارا! مرا تا روزى كه انسانها برانگيخته مى‏ شوند مهلت ده مهلتى كه از فرزندان آدم انتقام گيرم، و همه را به گمراهى بكشانم.
 
خدا: تو از مهلت داده شدگانى ولى نه تا روز رستاخيز و مبعوث شدن خلايق بلكه تا روز و زمان معينى.
 
شیطان: به عزّتت سوگند كه همه آنان را گمراه خواهم كرد مگر بندگان مخلص تو از ميان آنها، آن گاه از پيش و از پس و از چپ و راست بر آنها مى‏ تازم. و بيشترينشان را شكرگزار نخواهى يافت.
 
خدا: به حق سوگند، و حق مى‏ گويم كه جهنم را از تو و هر كدام از آنان كه از تو پیروی کنند پر خواهم كرد.
 
شرح مختصراین مناظره
 
آرى! بدترين بلاى جان انسان نيز همين كبر و غرور است كه او را از درك حقايق محروم مى‏سازد، و به تمرد و سركشى وامى‏دارد، و از صف مؤمنان كه صف بندگان مطيع خداست بيرون مى‏افكند، و در صف كافران كه صف ياغيان و طاغيان است قرار مى ‏دهد. 
 
مهم اين است كه انسان هنگامى كه از اعمال زشت خود نتيجه شومى مى‏گيرد بيدار شود، و به فكر جبران بيفتد، اما چيزى خطرناكتر از آن نيست كه همچنان بر مركب غرور و لجاج سوار گردد، و به مسير خود به سوى پرتگاه ادامه دهد و اين همان سرنوشت شومى بود كه دامن «ابليس» را گرفت اينجا بود كه «حسد» تبديل به «كينه» شد، كينه‏ اى سخت و ريشه ‏دار.
 
در حقيقت ابلیس مى ‏خواست تا آخرين فرصت ممكن به اغواى فرزندان آدم بپردازد، چرا كه روز رستاخيز پايان دوران تكليف است، و ديگر وسوسه و اغوا مفهومى ندارد، علاوه بر اين با اين درخواست مرگ را از خود دور كند، و تا قيامت زنده بماند، هر چند همه جهانيان از دنيا بروند.
 
در اينجا مشيّت الهى اقتضا نمود كه اين خواسته ابليس برآورده شود، اما نه بطور مطلق، كه به صورت مشروط، 
 
اينجا بود كه ابليس مكنون خاطر خود را آشكار ساخت، و هدف نهائيش را از تقاضاى عمر جاويدان نشان داد، و سوگند به «عزت» نشان مى ‏دهد كه او نهايت پافشارى را در تصميم خويش داشته و دارد، و تا آخرين نفس بر سر گفتار خود ايستاده است.
 
ولى متوجه اين واقعيت بود كه گروهى از بندگان خاص خدا به هيچ قيمتى در منطقه نفوذ و حوزه وسوسه او قرار نمى ‏گيرند، لذا ناچار آنها را استثنا كرد. 
 
همانهای كه در راه معرفت و بندگى تو از روى اخلاص و صدق و صفا گام بر مى‏دارند، تو نيز آنها را پذيرا شده‏اى، خالصشان كرده‏اى، و در حوزه حفاظت خود قرار داده ‏اى.                       
 
سؤال: چرا خداوند درخواست شيطان را در باره ادامه حياتش پذيرفت، و چرا فورا نابودش نكرد؟!

پاسخ اين است كه عالم دنيا ميدان آزمايش و امتحان است- آزمايشى كه وسيله پرورش و تكامل انسانهاست- و مى‏دانيم آزمايش جز در برابر دشمنان سرسخت و طوفانها و بحرانها امكان پذير نيست.
 
البته اگر شيطان هم نبود هواى نفس و وسوسه‏ هاى نفسانى انسان را در بوته آزمايش قرار مى ‏داد، اما با وجود شيطان اين تنور آزمايش داغتر شد، چرا كه شيطان عاملى است از برون و هواى نفس عاملى است از درون.

 

http://btid.org/node/68218

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 12 =
*****