نگران گذشته امید به اینده!

18:27 - 1393/11/13

سلام.من پسری 23 ساله هستم از تهران.از مدت 4 سال پیش با دختری از مشهد که از من یک سال کوچکتر است در فضای مجازی دوست شدیم.تا2 سال ارتباطمون بصورت اس ام اسی و تلفنی بود.بعد که تهران دانشگاه قبول شد کم کم ملاقات ها و بیرون رفتن ها هم ب ارتباطمون اضافه شد.واقعاعاشق هم هستیم و قراره ازدواج گذاشتیم.از گذشته ی اون دختر کاملا مطمئن نیستم ولی مطمئنم که باکسی نبوده بخاطر شرم و حیایی ک در اولین ملاقات داشت.ولی چندوقته بخاطر فهمیدن دروغ ها و پنهان کاریهایی ک کرده از جمله دست دادنش ب پسرهای فامیل و شرکت کردنش در عروسی های مختلط و بدون حجاب فامیل عصبی ام.بافهمیدن اینکه تو این مدت اینهمه دروغ گفته و پنهانی همچین کارهایی کرده اعتمادم بهش سلب شده ولی نمیتونم ازش جدابشم.دوستش دارم اونم عاشقمه نمیتونیم ازهم جداشیم.جدیدا میگه خواستگار داره باید برم خواستگاریش و بعد ازدواج مشهدزندگی کنیم.ولی اولا من دارم میرم سربازی و شرایط ازدواج رو ندارم و دوما هیچوقت نمیتونم بعدازدواج مشهدزندگی کنیم.میگه ازطرف خونوادش تحت فشاره و باید کاری کنم.متاسفانه خانواده من جوری نیستن الان برن برام خاستگاری.هرچندمادرامون از دوستیمون باخبرن..باهم صحبت کردیم میتونیم ازهم جداشیم ولی عذاب وجدان اینکه دیگه پاک نیسیم داغونم میکنه و هم اینکه نمیتونم فراموشش کنم و مسر به ازدواج باهاشم.مشکل دیگه که عصبیم میکنه اینه که اگه ازش جداشم دیگه دختره پاکی پیدانمیکنم که قبلاباکسی ارتباط نداشته باشه.من رو گذشته ی همسرایندم خیلی حساسم.خواهش میکنم این رو هم نگین که نباید دختر ازگذشتش بگه.چون نگه و بعد ازدواج خودم بفهمم معلوم نیس چه اتفاقی بیفته پس بهتره دختراموقع خواستگاری باصداقت همه چیوبگن تا پسر خودش تصمیم بگیره.واقعا نمیدونم این رابطه رو باید چیکار کنم.خواهش میکنم شما و هرکسی ک پیاممو میخونه راهنماییم کنید.واقعا بریدم.بگیدچیکارکنم.و جداشدم ازکجا دختر پاک پیداکنم برای ازدواج که پسری تو گذشتش نبوده باشه.این فکرهمیشه تنمو میلرزونه که از این دخترجداشدم برای ازدواج دیگه دختر پاکی پیدانمیکنم.. کاش اون موقع ازروبچگی باجنس مخالف دوست نمیشدم.جووناسمت این دوستیا نرن واقعا خدا یک حکمتی داشته که دوستی دختروپسر رو منع کرده.

http://btid.org/node/55045

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 4 =
*****
تصویر setare246
نویسنده setare246 در

با این تفکرات خودتون رو اذیت نکنید .. خداوند برای ما همسرانی را آفرید از جنس خودمان تا در کنار آنها آرامش بگیریم... اینکه با کسی زندگی کنی که در کنارش آرامش داشته باشی مسئله مهمیه و دومین چیز صداقته که ایشون ندارند و ممکنه در آینده به همین دروغگویی ادامه بدن... از صحبتهاتون معلومه آدم مذهبی هستید و دوست دارید همسرتون پاک باشه آیا فکر می کنید دختری که بدون حجاب و بدون رعایت حریم محرم و نامحرم  در مجالس مختلط شرکت کرده، می تونه همون همسر پاک رویاهاتون باشه؟ همه چیز بستگی به خودتون داره .. بعد ازدواج تمام اون هیجانات عاشقانه فروکش می کنه و آدم به منطق می رسه ، فکر می کنید در آینده  رفتارهای گذشته ایشون براتون قابل تحمل می تونه باشه یا نه؟

همه توی زندگی اشتباه می کنن و هیچ کس از انتخاب اشتباه مبرا نیست.. از تمام اشتباهات گذشته توبه کنید و از خداوند بخواهید بهترین ها رو نصیبتون کنه... خدا خیلی مهربونه

تصویر mani_asi2008

ممنونم دوست من که خیلی کامل و متین نظرتو گفتی.امیدوارم هرچی خیر هست بشه.بازم ممنون دوست من.موفق باشی

تصویر خانم آسمان

اینطور که من از حس شما میفهمم دوست داری یکی قانعت کنه که رابطه رو تموم کنی منم به عنوان یه ادم بی طرف میگم باید رابطه رو تموم کنی.

شما تا الان که ازدواج نکردین انقدر دل چرکین هستین و میگین اینجا رفته و اونجا نرفته بعد ازدواج میخوای چیکارکنی بعدم فکرات رو بکن اگه مشکل سربازی نداشتی اصلا قرار نبود بری سربازی شرایط ازدواجت هم توپ توپ بود بازم راضی به ازدواج با این خانم میشدی!

ولی اگه مشکل داری که تشکیل خانواده بدی لطفا دست نگه دار و انقدر تعمیم هم نده که دختر خوب و پاک نیست.

من خودم مهمونی مختلط نرفتم و کاری نکردم ولی کسی با یه مهمونی رفتن و با نامحرم صحبت کردن از بهشت رونده نمیشه خدا با اون عظمتش میبخشه ماکه بنده خدا هستیم.

تصویر mani_asi2008

شما کاملا حست خرابه.
میخواستم ی جواب خوب به حرفات بدم ولی الان که فکرمیکنم میبینم انگاراصلاحرفای منونخوندیو یچیزی نظر دادی ک اصلا ربطی ب حرفای من نداره.اره خدابخشندس ما ادما که بخشش خدارو نداریم
درضمن حرفاموبخونی گفتم ک من اون کاراشوبخشیدموبخاطردروغاش عصبی ام.در کل فکرشومیکنم جواب بیشتری ندم بهتره چون تو اصلا قضیه رو متوجه نشدی :)

تصویر سحر20
نویسنده سحر20 در

منظورت از پاک نیستین چیه؟

مگه رابطه جنسی داشتین؟درسته ارتباط یه گناهه ولی انسان جایزالخطاس...

بعدشم اگه به اون دختر شک داری، خاهشا نه خودتو بدبخت کن نه اون دخترو،حداقل اون میره با یکی از همشهریا و هم فرهنگ خودش ازدواج میکنه،

 

تصویر mani_asi2008

سلام ممنون بابته نظرت.نه رابطه جنسی نداشتیم ولی خوب باهم دوست بودیم.جداشیم بخوایم باکس دیگه ازدواج کنیم ی دوستی توگذشتمون ثبت شده.اگه حرفاموکامل میخوندی نوشته بودم که برای چی عصبی ام و شک کردم ب گذشتش.اره اگه جداشدنمون ازهم راحت بود جدامیشدیم.
ب یکی از دوستان هم گفتم،خواهشا کامل حرفاموبخونین بعد راهنمایی داشتین ممنونتون میشم.نه اینکه براساس ی بخش ازحرفام نظربدین.
بازم ممنون بخاطر نظرت

تصویر امید مهدی

سلام 

نباید احساسات اتشین رو در امر ازدواج دخیل کرد . اگر به واقع به دنبال زندگی ارام و سرشار از احساس و علاقه و به اصطلاح امروزی عشق و عاشقی هستید باید در اولین قدم بر مبنای عقل جلو برید . در مطالبی که بیان نمودید جز عشق و علاقه چیز دیگری دیده نمیشود . در جمله ای از صحبت هایتان اشاره نمودید : " واقعا عاشق هم هستیم و قراره ازدواج گذاشتیم ." این جمله نشانگر این است که اولین قدم هر دوی شما احساسات درونی و غریضه بوده است . احساسات بدون منطق شما در جای دیگری از صحبت هایتان نمود بیشتری پیدا میکند : آنجا که فرمودید : " از گذشته اون دختر کاملا مطمئن نیستم ولی مطمئنم که باکسی نبوده بخاطر شرم و حیایی که در اولین ملاقات داشت " این جمله نیز تناقضات عقل و احساس شما رو به وضوح اشکار میکند که بهتر است امروز بدان توجه نمایید تا سرانجام شما نیز همانند خیل عظیمی از زوج های جوان ما به طلاق نیانجامد . 

تناقضات و تنش های درونی شما بیشتر مشخص میشود انجا که میدانید دروغ و پنهان کاری میکند ، میدانید فردی ست که حریم محرم و نامحرم را آنطور که شما میخواهید رعایت نمیکند . میدانید در عروسی های مختلط و بدون حجاب شرکت می کند و باب میل شما نیست اما همچنان به ایشان علاقمندید . در جای دیگری اشاره نمودید اعتمادتان به ایشان سلب گردیده است اما همچنان نمی توانید از ایشان جدا شوید . تضادها و اشتباهات شما تا جایی ادامه دار بوده است که فرمودید شرایط ازدواج ندارید اما سه سال است ایشان را چشم انتظار گذاشته اید! در واقع از همان ابتدا قدم های تان را اشتباه رفتید و تا به امروز بر اشتباهتان مصر بوده اید . اگر شرایط ازدواج نداشته اید همانطور که از عقل بر می آید نباید وارد رابطه با ایشان می شدید و تا اینجا نیز پیش می رفتید . با توجه به مطالبی که ارائه نمودید اینطور بر می آید که از لحاظ تناسبات لازم برای ازدواج برخوردار نیستید ( فاصله زیاد خانواده ها ، عدم تناسب اعتقادی ، عدم تناسب فکری و ... ) پس بهتر است همانطور که عقل حکم می کند عمل نمایید و به این رابطه پایان داده و از تنش و استرس های ایجاد شده رهایی پیدا کنید . وقتی از این تنش ها خارج شوید به راحتی می توانید میان عقل و احساس توازن برقرار کرده و خود را از این علاقه درونی ظاهری و غریضی راحت شوید . 

نکته دیگری پیرامون پاکی و عدم پاکی بیان فرمودید که به دلیل عدم ارامش روحی تان است و پس از خارج شدن از این شرایط به روال گذشته برخواهید گشت . پاکی و عدم پاکی افراد بر نیت و درون انسان ها استوار است . اگر فردی از گناهان خویش توبه حقیقی نماید آنطور که در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است به مثابه کودکی که تازه متولد گردیده می ماند . پس از این نظر شما پس از توبه پاک می شوید . همچنین در این باره که همسرتان از گذشته تان بداند حق ایشان است اما این بدان معنی نمی باشد که از گذشته ای که میان شما و خدایتان بوده است مطلع گردد . سخن گفتن از گناه حال یا گذشته ، نیز گناه محسوب شده و بازگو کردن آن جایز نیست .

پس در اولین گام بر این نا آرامی ها پایان داده و پس از بازگشت به شرایط عادی و طبیعی ، و آماده کردن شرایط خودتان برای ازدواج به همراه خانواده و اطرافیان به دنبال همسر مناسب خود باشید . 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و ( عجل فرجهم ) 

تصویر mani_asi2008

سلام دوست من ممنونم که نظرت رو کامل و رسا بیان کردی.درسته حالا که سنم بیشترشده میبینم ازهمون اول ازروبچگی اشتباه های زیادی داشتم.همون ماه های اول رابطه که میخواستم جداشمو باگریه های اون دختر ب این رابطه ادامه دادم باید فکراین روزاواینطور وابسته شدنمومیکردم.متاسفانه ماادما ازاینده ای که تو انتظارمونه خبری نداریم واسه همین تواین باتلاق افتادموامیدی ندارم ازش دربیام.امیدوارم همه از قصه زندگی من عبرت بگیرنو بدونن خداواقعا ی حکمتی تو منع کردن دوستی دختروپسر داشته.امیدوارم همه جووناعاقبت بخیر بشن.ماکه نشدیم..

تصویر رایحه
نویسنده رایحه در

بسم الله الرحمن الرحیم

به نظرم البته قبلش بگم که اصلا هدفم بدبین کردن شما نسبت به اون خانم نیست ....اما دختری که به خودش جرات انجام

همچین کارایی رومیده ،ارکجامعلوم که به خودش اجازه ی کارایی بیشترازاین رو نداده باشه حتــــــــــــــی باغیرشما....

برچه اساسی این دخترخانم رو از بقیه دخترایی که دوست میشن و....جدامی کنیدایشونم الان همون اشتباهات رو مرتکب

شده ...فرقش چیه؟چون شما دوستش دارید نادیده می گیرید...

وبایدخدمتون عرض کنم برادر بزرگوار دختر اگه شرم وحیا داشته باشه همچین ملاقاتایی به ذهنش خطور نمی کنه تا چه

برسه به این که حضورهم پیداکنه...

شما فرمودین «از گذشته ی اون دختر مطمئن نیستید...ولی مطمئنم باکسی نبوده؛»این دوتا به نظرتون کاملا ناقض هم

نیستند...؟؟؟

 

و

 

 

تصویر mani_asi2008

سلام ممنون بابت نظرتون.ازگذشتش بخاطر دروغایی ک گفته ازجمله دست ندادنش با فامیلای پسرش و بیحجاب نبودنش جلواوناتو عروسیا و رو شدن اون دروغاش گفتم که مطمئن نیسم ازگذشتش.واگرنه مطمئنم ارتباطی باپسری نداشته واسه همین میگم میترسم ازش جداشمودختری که تو گذشتش رابطه باپسرنباشه پیدا نکنم.فرق این دختر اینه پسری تو زندگیش نبوده ک بعد ازدواج هی فکرم این باشه باهم چیکارا کردن یا فکرزنم معطوف ب خاطرات گذشتش نباشه.باکسی نبوده چون هم خونوادش سخت گیرن هم از۱۸سالگیش تاالان بامنه حتی دانشگاهشم دانشگاه الزهرا و شریعتی تو تهران بوده که جفتش دخترونس.فقط اشتباهایی که کرده ازجمله دست دادناش ب نامحرمای فامیل و توعروسیای مختلط شرکت کردنش منوعصبی میکنه.البته میتونم کاراشوببخشم چون توبه کرده ولی این ازارم میده که دروغ گفته و پنهان کاری کرده.مثلا به من میگفت عروسی مختلط نیس ولی مختلط بوده.همیشه بهش گفتم اشتباهی کردی صادقانه بهم بگو حتی اگه ناراحت بشم بازمیبخشم ولی خودم اشتباهتوبفهمم نمیبخشم.حالاهم خودم ایناروفهمیدمودارم عذاب میکشم.دوسش دارم واقعا اونیه که میخوام هم پاکه و باپسری نبوده هم خوشگله هم شیطونه هم تحصیلکرده.فقط این اشتباهای بچگانش و دروغایی ک ازترس من میگفت و قسمای دروغش ازارم میده.نمیدونم واقعاباید چیکارکنم نه میتونم ازش جدا شم نه مطمئنم بعد ازدواج دروغی دیگه نگه.جداشم دختری ک پسرتوگذشتش نباشه پیدا نمیکنم واقعا

تصویر رایحه
نویسنده رایحه در

خواهش می کنم...

**صحبت های جناب امیدمهدی رو تکمله ی نظرم قرار میدم...

امــا صحبت آخرم اگر به ایشان درحال حاضراطمینان دارید ...پس بسم الله برادر،زندگیتونو شروع کنید..ماهیچکدام از آینده خبر نداریم که به

نوبه ی خود چه اشتباهاتی یا به عبارتی چه دروغ هایی(خودم)رو خواهیم گفت...واین دخترخانم هم مثل من وشما

...پس حال روبچسبید

واگر اطمینان ندارید اینقدخودتونو اذیت نکنید وزندگیتونو برمبنای شک بنا نکنید...والسلام

ان شاءالله موفق باشید..

تصویر mani_asi2008

ممنونم بابت نظرتون ولی انگارشما هم حرفاموکامل نخوندین.چون برگشتیم سرخونه اول.من مسر به ازدواج بااون دخترهستموسعی میکنم کناربیام باهمه چیش چون دوسش دارم.ولی اون میگه فشاررومه و باهرکسی خانوادم زورکنه مجبورم ازدواج کنم یاالان بیاخواستگاری و مشهدزندگی کنیم یا جداشیم.من اسفندمیرم سربازی مشهدهم نمیتونم زندگی کنم.اره میتونم مثل همه پسراکه دنبال اینن بایکی دوست شن ازشرش راحت شن جداشن برن بابقیه.ولی من اگه جداشم توزندگی جفتمون دوستی ثبت شده و پاک نیسیم دیگه.برای همین فقط میخوام بااین دختر که عشق اول و اخرمه ازدواج کنم تا پاکیمون حفظ شه.ولی میترسم برم سربازی ازدواج کنه و اگه ازدواج کنه و مجبور شم فراموشش کنم ایا دختر پاک دیگه ای توزندگیم میاد که قبلاباپسرنبوده؟من که فکرنمیکنم.واسه همین این روزا بریدمو امیدی ب اینده ندارم.
درهرصورت بازم ممنون بخاطر نظرتون

تصویر merida
نویسنده merida در

ببینید تو هر اشنایی لازم است شما به یک سری اطلاعات برسید از طرف مقابل.شما باید اول بشناسید. شناخت این همه سال لازم نیست شما باید به جای  اینهمه سال زودتر خانواده ها رو اشنا میکردین بعدم ی تحقیق خوب میکردین .ک اگه بد بود بدون این همه وابستگی جدابشید.

.از طرز برخورد میشه تا حدودی فهمید طرف چ طوری تو زندگی شخصیش

 بعدشم باید حداقل میذاشتید خانواده ها کامل اشنابشن .اگه عشق باشه اون خانم نباید به شما بگه من تحت فشارم که باید ازدواج کنم باید درک کنه شما الان سربازی دارید.به زور که نمیشه ی دختر ازدواج کنه هرچقدم تحت فشار باشه باز جواب اخر و اونه که میده.

اگه واقعا قصدتون ازدواجه خب نشونش کنید.بعد برید سربازی حداقل میدونید که نشون شماشت

یعنی چی دختر پاک پیدا نمیکنم؟؟؟؟

شما اول مطمئن باشید خودتون پاکه پاک هستید بعد  ایمان داشته باشید اگه اینطور باشید یه دختر خوب قسمت شما میشه.

یاعلی.

 

   

تصویر mani_asi2008

ممنونم ازنظرتون.درسته بعضی وقتامنم ب خودم میگم اگه واقعاعاشقت باشه باوجودخواستگارا بازصبرمیکنه تاازخواستگاری برگردی.
نکته دیگه اینکه من تو زندگیم فقط بااین دختر بودموهمه کارمیکنم تا بهش برسم ولی اگه اون دختر من سربازی بودم ازدواج کنه یعنی نباید انتظارم از نفر بعدی یه دختره پاک باشه؟هرچند وقتی همه دخترای اطرافم و جامعه رو میبینم میفهمم انگار نسل دختره پاک داره منقرض میشه چون حتی دختره ۱۶،۱۷ ساله هم دوسپسر داره.فکرکنم بااین وضع اگه ب این دختر نرسم باید تااخرعمربیخیال ازدواج بشم چون واقعا دختری که باکسی نباشه نمیبینم.
درهرصورت تشکر واسه گفتن نظرتون

تصویر barfi
نویسنده barfi در

این جور که معلومه شما از نظر اعتقادی و فرهنگی خیلی باهم فرق می کنین و این رابطه فقط در همین سطح و در ظاهر برای شما جذابیت داشته و مطمیئن باشید که با این اختلافات زیر یک سقف نمیشه زندگی کرد...

احساساتتون رو کنار بگذارید و اجازه بدین اون دختر ازدواج کند و برای همیشه همدیگه رو فراموش کنین و هر چه زودتر به فکر ازدواج باشین که دوستی همینطور که گفتین اخر عاقبت خوبی ندارد...

اگر الان تصمیم عاقلانه ای نگیرین و دل بستگی رو در عین علاقه کنار نگذارین در اینده ی نه چندان دور با تنفر باید کنار بگذارین و مشکلات خیلی بیشتر...

به نظر من کنار اومدن با اختلافات فرهنگی و اعتقادی یک دروغ است که به خودتون گفتین و در واقعیت نمی تونین این طوری عمل کنین... 

دل بستگی ای که بدون منطق و تشابه بوجود آمده از استحکام زیادی برخورد دار نخواهد بود... یه سری به دادگاههای خانواده بزنین و بعد تصمیم بگیرین...

البته که بعد چهارسال سخت و به غیر ممکن نزدیک اما جلوی ضرر رو هر وقت بگیرین منفعت است...

یک نکته ی دیگه هم اینه که طبق روایات انسان باید درباره ی هر شخصی در زمان حاضر قضاوت کند، شاید یک نفری گناهی رو کرده و پشیمون شده وتوبه کرده و خدا هم بخشیده ... 

تصویر mani_asi2008

سلام ممنونم از نظرتون.من واقعاالان تودوراهی ام.هم میترسم ب قول شمابعدازدواج داغی عشق ازبین بره و حقیقتانمایان بشه و زندگیمون خوب جلو نره هم الان غیره ممکنه ازش جداشم هم بخاطراینکه عاشق و دیوونشم هم بعداون میترسم دختری مثل اون پیدانکنم که توگذشتش کسی نباشه.درسته اگه دختری توگذشته یباراشتباهی داشته باشه میشه بخشید ولی بستگی داره اشتباهش چی باشه.بعضی پسرا مثل من باکسی که قبلارابطه داشته ازدواج کنن همش تواین فکرن که نکنه همسرشون باخاطرات نفرقبلی زندگی میکنه و یااینکه اگه ی روز اون پسرقبلی منو همسرم رو دید نیشخند بزنه باخودش بگه همسره این ی روز مال من بوده.شمامردنیستین تابفهمین بدترین حس دنیاس برای یک مرد

تصویر barfi
نویسنده barfi در

اولا که دختر پاک هنوز هم زیاد هست... فقط توی خیابون و تو فضای مجازی لازم نیست دنبالشون بگردین، خانواده و دوستان مطمیئن میتونن تعداد زیادی دختر پاک بهتون معرفی کنن

دوما به نظرم یکمی از اگر های زندگی تون کم کنین خیلی راحت تر می تونین زندگی کنین و به جای اون توکل کنین به خدا... شما خیلی غیر ممکن هارو دارین بررسی می کنین...

اگه دختری که شما باهاش ازدواج میکنین قبلا رابطه با کسی نداشته باشه (این جمله این مفهوم رو میرسونه که 99 درصد دختر های امروزه ... که کاملا اشتباه است... خیلی بد بین هستین) نکنه با با خاطرات قبلی باشه ( این جمله به رفتار شما بر میگرده که بهترین مرد برای اون باشین) اگه پسره شما رو با هم ببینه ( مگه توی این عالم به این بزرگی همین شما هم جلوی هم سبز می شین؟!) و ...

تصویر mani_asi2008

به قول شما همین اگر ها یه احتماله.یعنی ممکنه پیش بیاد.من بهترین مرد هم باشم مگه فکر دست خود ادمه؟ممکنه خاطرات جلوچشمش بیاد.یااون نفرقبلی شانسی یجا مارودید همه چی احتماله.بله واقعا به جامعه نگاه کنید میبینید چند درصد دختراپاکن.شما ک میگین ازخیابون نباید دختره پاک پیدا کرد یعنی دختری هست که همیشه توخونه بوده و پابه خیابون نمیذاره؟گوشی موبایل نداره؟دانشگاه که مختلطه نرفته؟پس میبینین همه دخترا اینطورن و تو این محل ها ممکنه دوست شن باکسی.اره دخترپاک ممکنه منقرض نشده باشه ولی تواین جامعه خیلی کم پیدا میشه.
بازم ممنون بخاطر نظرتون

تصویر کاکا
نویسنده کاکا در

سلام دوست عزیز

من عادت ندارم تو پستها نظرمو بگم ولی این مشکل شما چون خیلی به مشکل سابق من شباهت داشت نظرم رو میگم

منم عین شما تو فضای مجازی دوست شدم البته مال شما 4 سال مال من یک سال البته همشهری بودیم

اونم مثل مورد شما همش بهم دروغ میگفت قسم دروغ هم میخورد متاسفانه فهمید علاقه ام واقعیه همش از ادم سواستفاده میکرد و خیلی تو این مدت از لحاظ روحی بهم ضربه وارد شد

خوبه که مورد شما بهتون میگه بیا خواستگاری درحالی که مورد من میگفت خواستگاری نیا نیا! هنوز زوده!!!

همشم جدامیشد و میگفت دوستت ندارم منم گفتم میرم خواستگاریش هرچی بشه بخواد بشه

سرباز هم بودم اون روزها که رفتم خواستگاری که خانوادش موافق کردن اون دخترم فقط چندروز خوشحال بود ظاهرا اما بازم عوض شد و شروع کرد به اینکه ولم کن به هم بزن با این حرفها که تفاهم نداریم...عاشق یکی دگه هست...پرده بکارت نداره!! خلاصه داشت دیوونه ام میکرد که خدا رحم کرد با مشورت با خانواده رابطه رو به هم زدیم.

اینو بدون دوستی با دختر به خصوص تو اینترنت سرانجام نداره به نظرم دخترایی که تو نت دوست میشن کمتر از نیم درصدشون سالمن و بقیه زن زندگی نیستن.

موردشما از موردمن خیلی بهتره خوبه که میگه بیا خواستگاری و هدفش ازدواجه ولی اینکه میگه بیا مشهد به نظرم جالب نیست چون اگه واقعا شما رو دوست داره باید به حرف شما گوش بده ولی شماهم برو خواستگاری تا خانواده ها باهم اشنا بشن و سربازی هم تو اون مدت میری 

با جمله آخرتون هم کاملا موافقم ضمن اینکه نگران نباش اگه توبه کنی و خدا تو رو ببخشه به فرض که قسمت نشه با این دختر ازدواج کنی دخترپاک نصیبت میشه.تاکید میکنم اگه خدا تورو ببخشه و توبه ات واقعی باشه

موفق باشی

تصویر mani_asi2008

سلام رفیق.واقعاازت ممنونم که نظرتورک و بی پرده گفتی.واقعاحس خوبی داره وقتی یه نفر که درکت میکنه راهنماییت کنه و نظرشوبگه.دوست من واقعاممنونم بخاطر حس خوبی که ازحرفات بهم منتقل کردی.همه چیزومیسپارم دست قسمت و سرنوشت.ایشالاهرچی خیره بشه.بازم ممنون بخاطر ارامشی ک از نظرت بهم دادی رفیق

تصویر رایحه
نویسنده رایحه در

...و ای کااااااش نظرتونو متقابلا درمورد مردایی که توی نت بادخترا دوست میشن رو هم می نوشتین:

که آیاااین مردان  به درد زندگی میخورن یانه...؟؟

تصویر mani_asi2008

همه ادما چه پسر چه دختر خوب و بد دارن.بعضیامثل من ازرو بچگی و خامی وارد چت میشن و از روبچگی صادقانه دل میسپارن ب کسی ک بهشون محبت کنه بعضی دیگه هم باسن بالا و بافکره مخ زدن و دوستی بابقیه میرن چت.انگیزه هامتفاوته.فقط چیطی که الان فهمیدم اینه که دوستی دختروپسرواقعاعاقبتی نداره.اخرش یا یکی از طرفین احساسش له میشه توبهترین حالت شاید بهم برسنوخوشبخت شن.

تصویر رایحه
نویسنده رایحه در

بسم الله الرحمن الرحیم...

احسنت برشما....

«اینو بدون دوستی با دختر به خصوص تو اینترنت سرانجام نداره به نظرم دخترایی که تو نت دوست میشن کمتر از نیم

درصدشون سالمن و بقیه زن زندگی نیستن.»

ان شاءالله موفق ومویدباشید...

تصویر B@hare
نویسنده B@hare در

خیلی جالبه! قصد توهین ندارم اما شما خودتون گذشته پاکی نداشتید که توقع دارید یه دختر پاک هم نصیبتون بشه!

شما 4 ساله با اون دختر خانوم هستید و هنوز هم رابطتونو قطع نکردید اونوقت میگید دختر پاک از کجا گیر بیارید؟؟؟؟؟!!!!

تصویر mani_asi2008

بهاره خانم مثل اینکه شمافقط اخره حرف های منوخوندین.من گفتم قصدم ازدواج بااون دختره و هرکارمیکنم ازدواج کنیم ولی اون دختربرام شرط گذاشته برم مشهد و الان برم خواستگاریش ک نه میتونم چون دارم میرم سربازی و نه میتونم برم مشهد.واسه همین ک دیگخ پاک نمیشم گفتم نمیخوام ازش جداشموکمک خواستم که چیکاربایدبکنم.گفتم اگه هرکارکردم و بهش نرسیدم چطوربایددخترپاک پیداکنم.لطفادقیق بخونید همه چیو راهنمایی نداشتین هم نکنین نیاز نیس چیزی بنویسین حتما

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام

از اینکه گروه مشاوران رهروان ولایت را برای راهنمایی انتخاب نمودید متشکریم

من به سوال شما کلی پاسخ  می دهم چون فکر می کنم این مسئله برای افراد زیادی پیش بیاد لذا په دل نگیرید

اینکه گفتید نگوییم در گذشته دختر نباید تحقیق کرد باید خدمت تان عرض کنم تحقیق و تفحص از خانواده دختر و پسر حق هر جوانی است و می توانند حتی در مورد پدر بزرگ و جد دختر خانم هم تحقیق کنند (و چه کاری بهتر از تحقیق) اما اینکه ما می گوییم جستجو لازم نیست زمانی است که شخص بدون تحقیق و تفحص عاشق شده (مثل سوال کننده) بعد هم یه مواردی را می بینه که باب میلش نیست (این موارد ممکنه فرهنگی، اقتصادی، حجاب، رعایت شئونات اسلامی...) و آن موقع است که دلش می خواهد دختر خانم انطور باشد که وی دوست دارد و از گذشته وی عصبانی است و از طرفی وابستگی اجازه نمی دهد دل بکند! لذا موقع تحقیق این موقع نیست و ما با کمال تاسف به سوال کننده عزیز باید بگوییم حق تفحص در گذشته ندارید چون این کار را باید 4 سال پیش می کرد نه الان که هم خودش را وابسته کرده و هم اون دختر خانم را مثل اینکه یه کسی را در جایی استخدام کنند و بعد از 4 سال بگویند باید شما امتحان بدید ببینیم شما لیاقت استخدام دارید یا خیر!

اینکه گفتید دختر خانم گفته باید بیایید خواستگاری و مشهد زندگی کنید. باید عرض کنم حق با ایشونه و شما باید اقدام به خواستگاری کنید و برای این کار باید 4 سال پیش اقدام می کردید نه الان ولی کاریه که شده و الان اگر اقدام نکنید ایشون بهتره به فکر ازدواج باشند اما در مورد مشهد رفتن می تونید باهاش صحبت کنید و کنار بیایید.

اینکه می گویید فعلا شرایط اززدواج ندارید باید گفت بهتره ایده الگرا نباشید تا مشکلات حل شود که نود درصد مشکلات با قناعت حل میشه نمونش همین طلبه ها که با شهریه اندک ازدواج می کنند اما اگر بگویی که من اصلا شرایط ندارم در این صورت به فرض محال اگر گفته تان را بپذیریم باید بگیم کسی که شرایط ازدواج را محال می دونه حق نداره با دختر مردم ارتباط داشته باشد که این کار نه شرعی است نه اخلاقی نه قانونی...

موفق باشید

تصویر mani_asi2008

ممنونم ازینکه کامل و گیرا نظرتون رو گفتین ولی ذکرچند نکته ضروریه.اول اینکه میگین ۴سال پیش میرفتم خواستگاریش یعنی ۱۹سالگیم؟
دوم اینکه شما جوابتون اینطور نشون میده که فکرکردین من میخوام ازون دخترجداشموولش کردم.من بادروغایی ک گفته کناراومدموقصدم کامل ازدواجه و بهش میگم که صبرکنه تاازسربازی برگردم بعد ولی اون میگه زیرفشارموباهرکی خانوادم زورکنه ازدواج میکنم هم اینکه اگه نیای مشهد باید جداشم.
متاسفانه نمیدونم چرا کسی کامل حرف های منونمیخونه و بسته ب قسمتی از حرفام جواب میده.درهرصورت واقعاممنونم ک جواب کاملی دادین

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

سلام مجدد

دوست گرامی من فکر نکردم شما می خواهید وی را رها کنید بلکه همانطور که عرض کردم شما بدون تحقیق و بررسی وارد یک بازی خطرناک شده اید چون نه می توانید دل بکنید و نه اینکه بعضی رفتاراشو تحمل کنید که این مسئله بعد از ازدواج به شدت زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد لذا به همین خاطر گفتم باید در 19 سالگی این کارها را می کردید و به خودتون صدمه نمی زدید و اینکه با تعجب می پرسید یعنی در 19 سالگی! بله کاملا درست فهمیدید در 19 سالگی باید ازدواج می کردی. شاید بپرسی چطور من که شرایط ازدواج را نداشتم و ندارم در پاسخ باید بگم ازدواج دو صلاحیت می خواهد یکی جسمس و جنسی که حتما در شما اتفاق افتاده بوده که با دختر ارتباط برقرار کردید دیگری بلوغ فکری است که این مسئله اکتسابی است و ممکن است در پسر 15 ساله اتفاق افتاده باشد ولی مرد 40 ساله هنوز نابالغ باشد

تصویر mani_asi2008

درسته دوست من،واقعاهم توبازی خطرناکی گرفتارشدم و نمیدونم باید چکاری کنم و کدوم راه درسته.برای همینه خواستم بقیه راهنماییم کنن.بازهم ممنون