والدین و مدیریت تربیت فرزند

09:43 - 1400/02/06

سلام خسته نباشید
ببخشید دختر بچه ی یک ساله ای دارم و خانه مان نزدیک خانه مادر شوهر است و بیشتر اوقات شوهرم و دخترم ب خانه آنها میروند ولی من کمتر میروم و دوست دارم دخترم رو اونطور که میخوام تربیتش کنم وظیفه ام چیست
نمیخوام با خانواده شوهرم مشکلی پیدا کنم(آنها بعضی اوقات دخترم را به شوخی از من میترسانند مثلا میگویند مامانت دعوات میکنه ها)
-----------------------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/registe

http://btid.org/node/162373

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****
تصویر sed313
نویسنده sed313 در

با سلام خدمت شما مخاطب گرامی

دغدغه و نگرانی شما بابت تربیت فرزندتان کاملا به جا و قابل درک است. برای برطرف کردن این دغدغه ضمن احترام به خانواده شوهر نکاتی را خدمت شما عرض خواهم کرد:
1. انسان به هر موضوعی حساس باشد بیشتر دچار اضطراب و استرس از همان ناحیه خواهد شد. بنابراین سعی کنید در مرحله اول مقداری از حساسیت خود نسبت به رفت و امد با خانواده شوهر و همچنین نسبت به فرزندتان را  کاهش دهید، تا ذهن تان آرامش پیدا کند و با تمرکز بیشتری به تربیت فرزند خود بپردازید.

2. خانواده همسر را به عنوان اعضای خانواده فرزندتان ببینید، که هدفشان سود رساندن به بچه شماست.( هرچند گاهی رفتارهای خوبی به کار نبرده و مثلا کودک را از شما ترسانده اند. این رفتارها را از روی ناآگاهی بدانید، نه کینه و دشمنی) در این صورت کمتر ذهنتان مشغول خواهد شد.

3. در یک زمان آرام و بدور از تنش با همسر خود به گفتگویی صمیمی بنشینید و ضمن احترام به خانواده همسر( زیرا هر چه شما حساس تر باشید و حرفی ناراحت کننده در مورد آنان بزنید ممکن است واکنش همسرتان را درپی داشته باشد.) به ایشان بگویید برای تربیت درست بچه چه کارهایی می توانیم انجام دهیم.  در مورد شیوه های درست فرزند پروری با هم صحبت کنید.

4. با همسر خود به تعاملی دو طرفه و مشترک برسید که کمترین ضررها را برای تربیت فرزند و رفت و آمد با خانواده همسر، داشته باشد. 

5. با مطالعه کتاب ها و دیدن فیلم های آموزشی با همسرتان، شیوهای برتر فرزندپروی را آموزش ببینید.

6. کودکان در این سن نیاز زیادی به بازی و سرگرمی دارند سعی کنید در کمال آرامش به زندگی خود بپردازید و حساسیت ها را کنار بگذارید. نکته مهمی که والدین باید توجه داشته باشند این است که شما و همسرتان رفتار شایسته ای با هم داشته باشید زیرا جو خانواده و تعامل والدین با هم نقش مهمی در تربیت فرزندشان دارد.

برای مطالعه بیشتر در زمینه تربیت کودک خود می‌توانید به لینک های زیر مراجعه کنید:
1.https://btid.org/fa/photogallery/98288
2.https://btid.org/fa/video/160387
3.https://btid.org/fa/video/150623

با تشکر، موفق باشید.

تصویر منقد
نویسنده منقد در

سلام.

شما به عنوان مادر خب طبیعیه همچین میلی داشته باشید که بچه تون رو طبق میل خودتون تربیت کنید اما ایا مطمئنید روش شما روش درستیه.بچه اسباب بازی نیست.خیلی از هنجارهایی که برای بچه ها شکل میگیره صرفا سلیقه ست.و چه بسا اشتباه.خصوصا اینکه تا هفت سالگی بنا نیست شما به بچه امرو نهی کنید.بچه باید ازاد باشه و دستور بده شما بگید چشم.فقط باید مراقب باشید جلوی بچه رفتار نادرستی نکنید .تربیت یعنی همین.ولی کو گوش شنوا.اغلب مادرها خودخواه هستند که من یه مقاله ای در موردش نوشتم با عنوان مادران جنایتکار ، یعنی بخاطر اینکه بچه شون اونجوری تربیت بشه که خودشون دوست دارن انواع ظلمها رو به بچه میکنند.واقعا ظلم میکنند که گناهش خیلی هم بیشتره .چند وقت دیگه بچه تون سه چهار ساله میشه .فرض کنید مهمون میخواد بیاد خونه تون.شما چقدر به این بچه ارزش قائلید و حریمش رو حفظ میکنید.چپو راست امرو نهی به بچه که اینجوری نکن اونجا نرو اونو دست نزن اینو بپوش و.... 

بچه ست انسانه ولی مادران فکر میکنند این یعنی تربیت.که در واقع جنایتی بالاتر از این که به یه بچه ی بی پناه زور بگیم و مجبورش کنیم اونجور که ما دوست داریم رفتار کنه وجود نداره.

اینا رو میگم چون یه جمله ای نوشتید که توش خیلی حرف بود.(من دوست دارم بچه م رو اونجور که میخوام تربیت کنم).پیداست اگه بتونید نمیذارید بچه نفس بکشه.

از اون طرف هم به خانواده ی پدرش مثل خائن نگاه نکنید.اونا هم اندازه ی شما به تربیت بچه اهمیت میدن و صد البته مثل خود شما کلی هم اشتباه خواهند داشت اما این حس مقابله رو بچه متوجه میشه که این یعنی ساقط شدن هر دو طرف از اعتبار کافی در نگاه بچه.چون هر چی اونا ببافن رو شما پنبه میکنی و هر چی شما ببافی رو اونا.

جمع بندی .تا هفت سالگی تربیت یعنی چشم گفتن به بچه و ریاست مطلق بچه در منزل.مهمون و همسایه و اقای فلانی هم برای بچه مفهوم نداره.هیچ کس هم مهمتر از بچه ی ادم نیست.عوض اینکه به بچه فشار بیارید به مهمونا بگید ببخشید بچه م دوست داره فلان کانال رو ببینه.بچه م دوست داره فلان جا بشینه .تا هفت سالگی اینکارو بکنید بچه لوس هم نمیشه .لوس شدن برای بعد از هفت سالگیه خودتون هم جلوش خطا نکنید.تا هفت سالگی که بعدش خود بچه نگاه میکنه ببینه شما چجوری دوست داری همون کارو میکنه نیاز به گفتن هم نیست.ولی اگه نیاز شد تا یکی دو سال بعد از  بلوغ هم میتونید یوقت حرفی چیزی نیاز بود بهش بگید.بازم بعدش اجازه بدید خودش تصمیم بگیره.

بچه عروسک نیست که هر جور دوست دارید باهاش رفتار کنید